×

تمکین خاص

همه چیز درباره " تمکین خاص "

تمکین خاص

1- پسری 25 ساله دارم که هنوز بعد از 7 سال تحصیل نتوانسته است مدرک کارشناسی خود را بگیرد. در تابستان 94 وقتی من با پسرم راجع به درس نخواندن او و خود درمانی اش بحث میکردم ابتدا پسرم به تحریک همسرم با من دست به گریبان شد و سپس همسرم وارد دعوا شده و با پلیس تماس گرفت و مدعی شد که من او را زده ام و فردای آن روز ضمن خودزنی و ایجاد کبودی در انگشت کوچک دست خود به پزشکی قانونی مراجعه نمود و تاییدیه آنها را گرفت و در دادسرا طرح دعوا نمود و دادگاه نیز پس از طی مراحلی من را محکوم نمود. اینجانب به حکم دادگاه اعتراض نموده ام ولی تا کنون نتیجه نهایی اعلام نشده است. 2- چون همسرم از همان زمان از تمکین خاص خودداری میکند من به دادگاه خانواده شکایت کردم ولی چون دادگاه از من شاهد طلب نمود و اینجانب نیز نمیتوانستم شاهدی معرفی کنم شکایت من رد شد. 3- در چند ماه قبل همسرم با مراجعه های مکرر به دادگاه خانواده مطالبه مهریه و اجرت المثل را نموده و اینجانب نیز پس از تعیین آنها توسط دادگاه مبالغ مربوطه را به دادگاه پرداخت نمودم 4- اینک همسرم ضمن ارسال دادخواستی جدید به دادگاه خانواده با استناد به حکم صادره در بند 1 و بدون آنکه هیچ مدرکی ارائه بدهد مدعی شده است که اینجانب دارای " بیماری روانی و اختلال شخصیتی پارانوئید " میباشم و اظهار نموده که ماندن نامبرده در منزل اینجانب متضمن خوف ضرر جانی برای اوست و درخواست صدور حکم مبنی بر تهیه مسکن جدا برای خود نموده است. تقاضا دارم ضمن راهنمایی اینجانب بفرمایید 1-چه راه حلهایی برای اینجانب متصور است 2- من میتوانم متقابلا چه اقداماتی بر علیه همسرم انجام بدهم؟ 3- آیا این درخواست میتواند دلیلی بر این باشد که همسرم میخواهد از تمکین خاص خودداری نماید؟ اگر چه همین الان نیز همسرم از تمکین عام و خاص خودداری میکند

در رابطه با ادعای خانم، قضات با تحقیقات معمول و استفاده از نظر کارشناس رسمی دادگستری و ارجاع امر به ایشان نسبت به ادعای خانم تحقیق کرده و دادخواست وی بر اساس مواد

مشاهده پاسخ کامل

با سلام من یک استاد دانشگاه هستم و از زمانی که پدر و مادر همسرم فوت نموده اند بعلت دخالت های برادر های همسرم در زندگی ما با همسرم اختلاف پیدا کرده ام. اگر چه در زمان ازدواج همسرم رعایت مسایل شرعی را مینمود ولی اکنون نماز نمی خواند – تمکین نمیکند– بدون اجازه صبح از منزل خارج میشود و عصر برمیگردد و وقتی از او سوال میکنم شروع به فحاشی میکند و در تربیت فرزندان مانع میشود. او علیرغم عدم علاقه به ادامه زندگی با این خیال که نیمی از اموال من را تصاحب نماید حاضر به درخواست طلاق نیست.. دو پسر دارم که پسر دوم من 25 سال دارد و دارای اضطراب شدید است بدون نظر پزشک دارو مصرف میکند و کاملا به خود درمانی عادت کرده است و وقتی به این کارش اعتراض میکنم همسرم شروع به حمایت از او میکند. پسرم نیز به باج گیری عادت کرده است و هر وقت به درخواست باج او جواب مثبت ندهم نامه هایی مینویسد و برای همکارانم ارسال میکند و اخیرا که من در مقابلش مقاومت کردم دو نفری (همسرم و پسرم ) من را مورد ضرب و شتم قرار دادند. پسرم حاضر نیست فقط با مجوز روان پزشک دارو مصرف کند و یا بهمراه من پیش روان پزشک برود. من همه نوع نیاز های آنها را تامین میکنم ولی باز هم دونفری از من باج میگیرند بطوری که تصمیم گرفته ام جدا از آنها زندگی کنم. اکنون چند سوال از شما دارم. 1- اول این که با توجه به عدم تمکین همسرم آیا من موظف به پرداخت هزینه های او هستم یا نه؟ اگر آری ، چقدر؟ 2- پسرم اگر چه دانشجو است ولی بعلت این که رعایت دستورات پزشکان را نمیکند و بعلت دخالت های همسرم و گمراه کردنهای او ، بیماری اش ادامه دارد و پیشرفت تحصیلی نیز ندارد. آیا من موظف به تامین هزینه های او هستم؟ چقدر و تا کی؟ لطفا بفرمایید چگونه رفتار کنم که این جدا زندگی کردن عواقب سویی برای من نداشته باشد.

مطابق قانون علیت عمومی این شرایط معلول حوادثی در گذشته است و ناگهانی ایجاد نشده است .تامل نمایید چه کرده اید که منتج به این رفتارها شده است .شیوه رفتاری خود را تغییر دهید و با آزمون و آزمایش سیاست های رفتاری گوناگون سررشته زندگی را بدست آورده و با پشتکار و صبر قانون خود را در خانواده تثبیت نمایید .در صورت امکان از

مشاهده پاسخ کامل

با سلام. بنده در تاریخ 24 آبان 1390 با همسر خود عقد نمود ام. ولی هنوز زندگی مشترک را آغاز نکرده ایم (منظور در یک خانه مستقل) و ایشان در منزل پدرشان بسر می برند. هم اکنون که حدود 3-4 ماه از این تاریخ می گذرد، ایشان تغییر رفتار داده اند و به من و خانواده من توهین های بیشماری (از جمله بی احترامی لفظی) نموده اند. همچنین به من کوچکترین توجهی ندارند و تعریف خود را از یک شوهر خوب به فردی می دانند که تامین مالی می نماید. ایشان حتی برای رفتن به جاهای مختلف از من اجازه هم نمی گیرند، و چند بار هم برای رفتن به خانه فامیلهای خود با من جر و بحث نیز کرده اند! من هم موقع عقد اجازه اشتغال به ایشان داده ام (فقط بصورت لفظی با طرح سوال از طرف عاقد و نه کتبی) ولی ایشان در بسیاری مواقع بعد از پایان ساعت کاری خود بدون کسب اجازه بنده به بهانه قدم زدن و خرید و... نسبت به بازگشت به خانه دیر اقدام می کند در حالی که من نمی دانم حتی او کجاست! اکنون با توجه به این اختلافات بوجود آمده، نه همدیگر را می بینیم و نه حتی تلفنی صحبت می کنیم. به پیشنهاد چند نفر از دوستانم، من نمی خواهم که برای به اصطلاح آشتی پا پیش بگذارم، تا همسرم پی به اشتباهات خود ببرد. سوال مهمی که از شما دارم این است که اگر این مدت طول بکشد، (فاصله بین عقد و شروع زندگی مشترک) آیا نفقه ای به همسر بنده تعلق می گیرد؟ با توجه به اینکه هنوز عروسی نکرده ایم (رابطه زناشویی هم نداشته ایم و همسرم باکره است) و بنده هم به خانواده شان قبل از ازدواج با خانوادشان عهد کرده ام که ممکن است تا ما زندگی مشترک را شروع کنیم با توجه به شرایط مادی بنده، 1 یا 2 سال طول خواهد کشید و ایشان نیز پذیرفته اند. همچنین می خواستم بدانم این تصور اشتباه من است، یا همسرم در فاصله بین عقد و شروع زندگی مشترک باید از من اجازه بگیرد؟ و می تواند شکایتی از سوی بنده صورت بگیرد؟ همچنین تصور بنده از عدم تمکین ایشان اصلاً معنی می دهد یا خیر؟ آیا ایشان می تواند برای عدم اقدام من برای شروع زندگی مشترک شکایت کند؟ اگر همسرم تقاضای مهریه نماید چه؟ در اینصورت با تقاضای اعسار من موافقت می شود یا خیر؟ در پایان این توضیح را بدهم که پدر بنده 4 سال است که فوت کرده اند و بنده کفالت ماردم را بر عهده دارم. با تشکر.

با سلام دوست محترم قبل از عقد رسمی باید تامل و تحقیق کرده و از افکار و تمایلات و عادات وی مطلع می شدید علی الخصوص حداقل سه تا شش ماه با یکدیگر رابطه کلامی در حد عرفی برقرار می کردید تا اگر

مشاهده پاسخ کامل

با سلام خدمت شما دوست عزیز، سوالی از شما در باب نفقه داشتم، : بنده در تاریخ 29/4/88 عقد کرده و خانم از تاریخ 4/2/89 از تمکین خاص و عام خودداری نموده( ایشان دوشیزه نیستند)بنده در مورخه 2/6/89 با دادن اظهارنامه پروسه تمکین را شروع و رای قطعی تمکین رو گرفتم و اجرای رای هم 25/2/ 90 هستش، حال سوالم از شما بزرگوار این است اگر من در جلسه اجرای رای تمکین شرکت نکنم،( در ابتدا خواستار تشکیل زندگی مشترک بودم ولی با مشکلات و رفتار های صورت گرفته از خانواده خانومم شروع زندگی مشترک را صلاح نمی دانم) چه عواقبی برای من دارد و اگر خانوم درخواست نفقه کند، از چه تاریخی باید نفقه را داد (تاریخ های ذکر شده در فوق)و تقریبا ماهیانه چقدر می شود ؟ لازم به ذکر است پرونده مهریه در شرف صدور رای قطعی می باشد ( 5 سکه پیش، 3 ماه یک سکه) با تشکر فراوان ،

با سلام.به محض اجرای صیغه نکاح پرداخت نفقه بر عهده زوج می باشد و زوجه حق دریافت نفقه گذشته خود را هم دارد و تا زمان

مشاهده پاسخ کامل

خانمی 40 روز پس از ازدواج خانه اش را ترک کرده با این استدلال که چرا شوهرش خانواده اش را ترک نمی کند و هنوز با آنها در ارتباط است. الان 8 ماه از این ماجرا می گذرد و آقادر تمام این مدت، تلاش های بسیاری برای برگرداندن همسرش به خانه کرده ولی نتیجه ای نداشته. این درحالی است که آنها در مدت زندگی مشترکشان به دلیل ممانعت خانم، رابطه جنسی هم نداشته اند و همان روزهای اول زندگی، این خانم اقدامی نیز برای خودکشی داشته و چند روز بیمارستان بستری بوده. او وکالتنامه حق طلاق دارد و مهریه ای 1000 سکه ای. در صورتی که بخواهند جدا شوند تکلیف مهریه چه می شود و با وجود این وکالتنامه آیا آقا می تواند روی مسئله عدم تمکین و ترک خانه از سمت زنش و نیز مسئله عدن تعادل روانی او شاکی شود؟ تکلیف مهریه چه می شود؟ ممنون می شوم راهنماییمان کنید.

با سلام ماده 1085 قانون مدنی می گوید:زن میتواند تا مهر به او تسلیم نشده است از

مشاهده پاسخ کامل

با سلام یک سال است که با زنم ازدواج کردم و او همان روزهای اول مرا به زور برد دکتر زنانی که خودش از قبل وقت گرفته بود ؛ برای سلامت بکارت و دکتر گفت پرده ارتجاعی است و در این مدت هم ما هیچگونه روابط زناشویی نداشتیم حالا او دادخواست نفقه داده و گفته در تمکین خاص و عام من میباشد و از همان ابتدا هم به من گفت تو مردی نبودی که میخواستم حالا به سلامت بکارتش شک کردم مشاوره گرفتم گفتن دادخواست فسخ نکاح به علت نداشتن بکارت بدهم تا به پزشکی قانونی معرفی شود ایا این کار درست است؟

با سلام طبق ماده 1128 قانون مدنی هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده باشد وبعد از عقد معلوم شود که

مشاهده پاسخ کامل

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.