×

سوال از شاهد طرف مقابل

سوال از شاهد طرف مقابل

سوال از شاهد طرف مقابل نهاد بسیار مهمی در آیین دادرسی نظام حقوقی کامن لو می باشد که در داوریهای بین المللی نیز تا حد قابل توجهی مقبولیت و کاربرد دارد سوال از شاهد طرف مقابل همانگونه که تا حدودی از عنوان آن بر می آید , به معنای سوال وکیل یکی از طرفین دعوی از شاهد طرف دیگر در جلسه دادرسی است و در برابر اصطلاحات (سوال از شاهد شود) و (سوال مجدد از شاهد خود) استفاده می شود

سوال-از-شاهد-طرف-مقابل وکیل 

مقدمه

سوال از شاهد طرف مقابل نهاد بسیار مهمی در آیین دادرسی نظام حقوقی کامن لو می باشد که در داوریهای بین المللی نیز تا حد قابل توجهی مقبولیت و کاربرد دارد. سوال از شاهد طرف مقابل همانگونه که تا حدودی از عنوان آن بر می آید , به معنای سوال وکیل یکی از طرفین دعوی از شاهد طرف دیگر در جلسه دادرسی است و در برابر اصطلاحات (سوال از شاهد شود) و (سوال مجدد از شاهد خود) استفاده می شود.کسانی که با نهاد سوال از شاهد طرف مقابل در نظام حقوقی کامن لو آشنایی ندارند احساس شگفتی می کنند از اینکه تقریباً هیچ محدودیتی نظیر رابطه خادم و مخدومی سابقه مطرح بودن دعوای مدنی یا جزایی , رابطه نسبی یا سببی تا درجه خاص بین شاهد و یکی از طرفین دعوی و ذینفع بودن شاهد در نتیجه دعوی برای پذیرش شهادت در آن نظام , وجود ندارد زیرا می پندارند وقتی که روابط و انگیزه آنچنانی برای ادای گواهی خلاف واقع به نفع یا به ضرر یک طرف موجود است شاهد حقیقت را نخواهد گفت و اما اعتقد دیگر این است که وجود یا فقدان آن روابط خاص لزوماً نمیتواند دلیل سلب اعتماد از شاهد یا جلب اطمینان به وی باشد بویژه با مرزهای نصنعی از قبیل رابطه سببی یا نسبی تا درجه سوم از طبقه دوم ( نه یک طبقه با یک درجه پایین تر) و یا گذشت فی المثل دو تا پنج سال ( نه یک روز کمتر ) از زمان قطعیت حکم قطعی دعوایی جنایی یا جنجه مطروح بین شاهد و طرفی که شاهد به ضرر وی شهادت میدهد.

یک شاهد نه تنها به لحاظ آن انگیزه ها بلکه به دلایل متعدد دیگر از قبیل داشتن رابطه تجاری یا سابقه دوستی با یکی از طرفین دعوی یا به علت ساده تطمیع شدن خاصه در دنیای مادی کنونی یا در اثر اشتباه ممکن است شهادت نادرست به نفع یا به ضرر یکی از طرفین بدهد.

بنابراین آنچه بیش از همه اهمیت دارد این است که معلوم شود آیا شاهد حقیقت را می گوید یا خیر در تامین این مقصود یعنی برای احراز صحت شهادت به محک مطمئنی نیاز است و آن معیار همانا سوال از شاهد طرف مقابل است که باعث می شود حتی بسیاری از مدعیان یا متهمان که حق ادای شهادت به نفع خود را دارند از توسل به آن امتناع ورزند ؛ زیرا شهادت دادن آنان به وکیل طرف مقابل حق می دهد که در جلسه دادرسی سئوالات متعددی از آنان بنماید ووضع را بیشتر به ضرر آنان تغییر دهد و حکمت این قضیه آن است که دروغ گفتن برخلاف آنچه ممکن است تصور شود کار آسانی نیست وکیل یک طرف در سوال از شاهد طرف مقابل معمولاً به یکی دو سال یا چند سوال پراکنده اکتفا نمی کند بلکه پرسشهای متعددی را بر مبنای یک استراتژی حساب شده طرح می سازد تا کذب بودن یا نقاط ضعف اظهارات شاهد بر دادگاه معلوم شود . نظر به اینکه عملاً غیر ممکن است یک شاهد پاسخ تمامی سئوالات متعدد را از پیش مهیا کرده باشد تا بتواند فی المجلس به همه سئوالات مطروحه پاسخ منسجم و هماهنگ بدهد و از آنجا که به مصداق ضرب المثل معروف فارسی آدم دروغگو کم حافظه است یک وکیل آشنا به رموز سوال از شاهد طرف مقابل معمولا در این کار توفیق می یابد.

در این مقاله شمه ای از تکنیک سوال از شاهد طرف مقابل و مسائل مربوط به آن تحت ده عنوان بدون اینکه آیین دادرسی محکمه یا دیوان داوری خاصی مدنظر باشد ارائه می شود مطالعه این مختصر , خواننده را به شیوه استفاده از این آیین دادرسی آشنا می کند و برای وکلای ایرانی که در دیوان داوری ایران _ ایالات متحده در لاهه به دفاع از دعاوی مطروحه می پردازند متضمن فایده عملی بیشتری است چرا که روسای شعب آن دیوان معمولاً اجازه سوال مستقیم از شاهد طرف مقابل را به وکلای طرفین می دهند در محاکم داخلی کشور نیز شاید بتوان روزی , در راستای مساعدت به قاضی در کشف حقیقت با اجازه روسای دادگاه ها تا حدودی از روش سوال از شاهد طرف مقابل به منظور احراز صحت گواهی شهود بهره جست.

تحقیق پیرامون شاهد و موضوع شهادت

اولین اقدام تحقیق کافی درباره شاهد و موضوع شهادت وی به منظور کشف مطالب خلاف واقع یا نقاط ضعف برای تنظیم استراتژی طرح سئوال است. این تحقیقات باید از دو جنبه صورت پذیرد : یکی قابل اعتماد بودن شاهد دوم صحت موادی شهادت وی .

در خصوص قابل اعتماد بودن شاهد وکیل باید بکوشد واقعه ی رابطه ای را که ممکن است انگیزه ای برای شهادت خلاف واقع به ضرر موکل وی ایجاد کند _ و بر دادگاه آشکار نباشد _ کشف نماید از جمله این عوامل می توان روابط خویشاوندی , تجارت و استخدامی, دوستی شاهد با طرف مقابل یا سابقه خصومت وی با موکل را نام برد اثبات عدم امکان وقوف شاهد قضایایی که نسبت به آنها شهادت می دهد نیز موجب بی اعتبار ساختن اظهارات وی می گردد روابط خاص بین شاهد و طرفین همان طور که قبلاً گفته شد باعث عدم پذیرش شهادت نمی گردد اما قاضی یا هیات منصفه به شهادت افرادی که دارای انگیزه ای برای کتمان حقیقت یا شهادت کذب هستند با تردید بیشتری می نگرند در مواردی نیز که معلوم شود شاهد فاقد اطلاعات مربوط به موضوع شهادت است از جمله به علت اینکه تخصیص مورد ادعا ندارد یا اینکه در محل معین در زمان مود نظر حضور نداشته است به شهادتش ترتیب اثر داده نمی شود.

صحت و سقم شهادت می توان با سه ضابطه سنجید : یکی اینکه آیا گواهی شاهد با تجارب کلی انسان و عرف عقلاً تطبیق می کند یا خیر _ مثلاً هیچ شاهدی نمی توان پذیرفت که کسی برای شنا کردن در اقیانوس به قطب شمال رفته باشد _ ضابطه دیگر , فقدان هرگونه تعارض در اظهارات شاهد است و بالاخره اینکه آیا مطالب شاهد با واقعیات محرز و غیر قابل انکار قضیه انطباق دارد یا خیر .

هنگامی که این تحقیقات به عمل آمد و از نقاط ضعف و قوت و گواهی شاهد آگاهی حاصل شد می توان با ملحوظ داشتن آنها به طرح سئوالات پرداخت.

در اختیار داشتن اطلاعات و مدارک کافی درباره شاهد و موضوع شهادت به وکیل امکان می دهد کذب بودن اظهارات شاهد را بر دادگاه ثابت کند برای مثال هرگاه شاهد اشتغال خود را در فلان شرکت انکار کند وکیل می توند با ارائه فی المثل حکم اشتغال وی , نادرست بودن گفته او را بر دادگاه اثبات نماید در سیستم حقوقی کشورهای تابع کامن لو طرفین دعوی علی القاعده مجازند مدارکی را در رابطه با جواب شاهد در جلسه دادرسی ارائه کنند و در نتیجه شهود از بیم اینکه مبادا وکیل طرف مقابل اسناد و مدارکی را برای اثبات خلاف بودن اظهارات آنان در اختیار داشته باشد , به سهولت دروغ نمی گویند.

تنظیم سوال پیشاپیش براساس نکات مورد اختلاف

وکیل باید قبل از حضور در جلسه دادرسی سوالات مناسبی را براساس مطالعات و تحقیقات خود تنظیم نماید و از آنجا که جواب شاهد دقیقاً قابل پیش بینی نیست در عین حال باید آمادگی لازم را برای تغییر سئوالات برحسب مورد داشته باشد.

تردیدی نیست که هدف وکیل از طرح سئوال بی اعتبار کردن یا لااقل خدشه دار ساختن اظهارات شاهد و هدایت وی در جهت بیان مطالبی در اثبات مقصود خویش است از این رو , وکیل سئوالات را نه به طور اتفاقی بلکه بر محور نکاتی که خود در مقام رد یا تائید آنهاست, یا به عبارت دیگر , در محدوده محل نزاع تنظیم می کند.

بستن راه فرار بر شاهد

بعد از آنکه معلوم شد وکیل در پی بیان چه مطلبی از سوی شاهد است موضوع تنظیم استراتژی مناسب برای وادار ساختن شاهد به اظهار آن نکات مطرح می گردد. وکیل باید قبل از عنوان کردن اصل مطلب , سئوالاتی را برای بستن راه های فرار بر شاهد طرح کند . فی المثل برای اینکه وکیل به دادگاه نشان دهد که شاهد قاعدتاً نمی توانسته است سند معینی را در تاریخ معینی در ایران مهر کرده باشد و ثابت کند که به آن تاریخ تهیه شده بعداً تنظیم گردیده و مجعول است ابتدا از شاهد می پرسد که آیا درست است که مهر شما هیچ گاه نزد کسی جز خودتان نبوده است؟ و در صورت دریافت یک پاسخ مثبت وکیل آنگاه براساس مدارکی که شاهد نتواند آن را انکار کند می پرسد : شما در فلان تاریخ ایران را ترک کردید درست است ؟ و سرانجام سئوال می کند که پس شما در آن تاریخ نمی توانستید آن سند را در ایران مهر کرده باشید .

در مثال بالا اگر از ابتدا از شاهد سئوال شده بود : شما که در فلان تاریخ ایران را ترک کرده بودید چطور می توانستید آن سند را مهر کنید ؟ وی ممکن بود برای مثال جواب دهد که من مهر را نزد منشی خود گذارده بودم که این گونه اسناد را مهر بزند.

نمونه دیگر اینکه در یکی از پرونده های مطروح نزد دیوان داوری خواهان بهانه اثاثه منزلش را که مدعی بود توسط دولت ایران ضبط شده است مطالبه می کرد و در اثبات اینکه چه اثاثه ای داشته است به شهادت استناد کرد بود شاهد اظهار می کرد که وی از سال 1975 تا 1978 در ایران اقامت داشته و به خانه خواهان رفت و آمد می نموده و مشاهده کرده است که خواهان در آن زمان حدود هزار قطعه وسایل عتیقه در اطاقهای مختلف داشته است نادرست بودن این شهادت از آنجا استنباط می شد که قاعدتاً نمی بایست ظرف آن سه ال از 1975 تا 1978 مرتباً به اطاقهای مختلف از جمله اطاق خواب وی رفت و آمد کرده باشد و لذا برای اینکه معلوم شود شاهد حداقل نمی تواند بگوید که اطلاع داشته خواهان تا سال 1978 اقلام مورد ادعا را در اختیار داشته است ابتدا باید مشخص می شد که وی چه سالی احتمالاً اطاقهای مختلف خواهان را بازدید کرده است و در پایان سئوال نهایی طرح می گردید : از این رو طرح سئوالات بدین گونه مناسب به نظر می رسید :

س : این وسایل عتیقه در اطاقهای مختلف در منزل آقای… قرار داشت درست است ؟

ج : بله .

س : وقتی شما اول بار در سال 1975 به منزل آقای … وارد شدید , حتماً آن گونه که مرسوم است آقای … اطاقهای مختلف و از جمله اطاق خوابهایش را به شما نشان داده و شما متوجه وجود وسایل عتیقه در آن اطاقها شدید درست است ؟

ج : بله .

س : مسلماً بعد از آن دیگر دلیل نداشت که شما دفعات بعد که به منزل آقای … می رفتید به کلیه اطاقهای ایشان از جمله اطاق خوابشان سر بزنید درست است ؟

ج : بله .

س : یعنی اینکه بعد از بار اول که در سال 1975 به خانه آقای… رفتید دیگر تنها به اطاق پذیرایی ایشان می رفتید نه به اطاقهای دیگر.

درست است ؟

ج . بله .

س : پس شما نباید بتوانید بگویید که مشاهده کرده اید که کلیه وسایل عتیقه مورد ادعا تا سال 1978 که شما ایران را ترک کردید در خانه ایشان بوده است .

در مورد سئوال اخیر هر گاه احتمال رود که شاهد به نوعی شهادت خود را توجیه کنداولی است که سئوال بدین گونه طرح گردد :

س : پس شما با اینکه از سال 1975 به بعد جز به اطاق پذیرایی به اطاق دیگری نرفتید معتقدند که می توانید شهادت بدهید که آن وسایل را تا سال 1978 در آن اطاقها مشاهده کرده اید ؟

احتمال اینکه شاهد به سوال آخر جواب مثبت بدهد بسیار زیاد است ؛ زیرا او تصور می کند که اگر جواب بگوید بله هنوز به نفع طرف خود شهادت می دهد در حالی که جواب سوال که در واقع تاییدی است بر آنچه سئوال کننده القا می کند بی اعتباری شهادت وی را آشکار میسازد.

طرح سئوالات تلقینی

برخلاف موردی که وکیل از شاهد موکل خود سوال می کند سئوالات تلفیقی از شاهد طرف مقابل مجاز است و پرسشهای غالباً چنین طرح می شود به علت تلفیقی بودن طبع این سوالات که توجه دادگاه هنگام سئوال از شاهد طرف مقابل بیشتر متوجه سوال کننده است تا شاهد چرا که این وکیل است که اطلاعات را عرضه میکند نه شاهد.

وکیل با استفاده از سئوالات تلفیقی در واقع قضایا را به نحوه مطلوب خود به سمع دادگاه می رساند و می کوشد جوابهای شاهد به نوعی باشد که بر توصیف وی از اوضاع صحه بگذارد برای تامین این هدف بسیار مهم است که شاهد در جهت مورد نظر وکیل هدایت و به ادای پاسخهای کوتاه وادار شود.

یکی از حقوق دانان امریکایی در مقام بیان اینکه سوال باید نه به گونه ساده بلکه به شیوه تلفیقی طرح شود این مثال را می آورد که بر فرض اینکه شما بخواهید اثبات کنید که شاهد به علت فلان واقعه عصبانی بوده است به جای اینکه از او سئوال کنید آن واقعه چه احساسی در شما ایجاد کرد؟ یا اینکه آیا آن واقعه شما را عصبانی کرد ؟ از وی بپرسید آن واقعه شما را عصبانی کرد مگر نه ؟ یا شما به آن علت فریاد می کشیدید درست است ؟ آیا با این حال همچنان اصرار می ورزید که عصبانی نبودید ؟

بیان مطالب فوق بدین معنی نیست که کلیه سئوالات باید همواره تلفیقی باشد معمولا تعدادی از مجموع سئوالات هر چند اندک غیر تلفیقی است گاه شرایط پرونده و هدف از برخی پرسشها اصولاً اقتضای طرح سئوالاتی از آن نوع را ندارد در مواردی شاید مناسب باشد ابتدا نسبت به واقعه ای از شاهد توضیح خواسته شود و سپس با توجه به اظهارات وی سئوالاتی بشود که او از پاسخ دادن به آنها عاجز بماند برای مثال در یکی از پرونده های مطروح نزد دیوان داوری ایران ایالات متحده وکیل ایران براساس قرائنی دریافته بود که سند انتقال سهام چند شرکت ایرانی به یک تبعه امریکا نه در سال 1978 که ادعا میشد بلکه چند بعد و به تاریخی مقدم به منظور طرح دعوی در این دیوان تهیه شده است وی از یک نفر آلمانی که آن سند را امضا کرده بود و در دیوان شهادت می داد سئوال کرد آیا این سند انتقال را شما نوشتید شاهد بعد از نگه کردن به آن سند پاسخ داد خیر وکیل آنگاه از شاه خواست دقیقاً توضیح بدهد آن سند چگونه تنظیم شده و به امضا رسیده است شاهد از ادای هرگونه توضیح عاجز ماند و بالمال اصالت سند نزد دیوان داوری مورد تردید جدی قرار گرفت ( برای نمونه های دیگری از سوالات غیر تلفیقی براساس هدف از طرح پرسش به عنوان شماره 6 این مقاله رجوع نمایید) اخذ توضیح از شاهد ضمن سئوالاتی غیر تلفیقی _ جز پرسشهایی که پاسخ آنها مقدمه سئوال نهایی است _ معمولاً هنگامی توصیه می گردد که پیش بینی شود شاهد حرف موجهی برای گفتن ندارد والا وی فرصت خواهد یافت مطالب بیشتری در تایید شهادت خود بیان دارد.

سئوالاتی که باید از طرح آنها اجتناب شود.

یکی از اصول مورد قبول متخصصان فن این است که وکیل هرگز نباید سئوالاتی را مطرح کند که خود جواب آن را نمی داند همانگونه که قبلاً بیان شد , وکیل سئوالات خود را براساس یک استراتژی از پیش تنظیم شده طرح می کند تا به هدف معین برسد و مسلم است که برای نیل به چنین هدفی خود او باید جواب هر سئوال را بداند در غیر این صورت اظهارات شاهد در کنترل وی نخواهد بود و بالطبع نمیتواند استراتژی خود را اعمال نماید.

نوع دیگری از سئوال که باید از آن پرهیز شود پرسشی است که به شاهد امکان دهد مطالبی را که به نفع خود در شهادتش گفته است تکرار کند یا با ادای توضیحات مفصل راجع به مسائلی که مورد نظر وکیل نیست , از جاذبه و تداوم سئوالات وکیل و توجه دادگاه به نقش وکیل بکاهد . پرسشها باید به گونه ای باشد که جواب آنها ترجیحاً بله یا خیر _ آن طور که مورد نظر سئوال کننده است باشد به عبارت دیگر وکیل هنگام سئوال از شاهد طرف مقابل برعکس مورد سئوال از شاهد خویش _ باید بیشتر خود سخن بگوید و در حالی که توجه دادگاه را به خویش جلب کرده است شاهد طرف مقابل را در جهت دلخواه هدایت کند از این رو , معمولاً وکیل حرف شاهدی را که توضیحات اضافی می دهد با ذکر جمله متشکرم قطع می کند

سئوال زیان آور دیگری که باید از آن احتراز شود سئوالی است که به شاهد طرف مقابل فرصت توجیه موارد تناقض را بدهد بطوریکه مثلاً با اظهاراتی از قطعیت اثر مدرکی که بالاستقلال قابل استناد است بکاهد برای نمونه اگر نامی یا مدرکی وجود دارد که خلاف بودن شهادت را قطعنامه اثبات می کند مباید از شاهد خواست که وجود آن را توجیه کند چرا که مسلماً شاهد نه تنها بر ارزش اثباتی آن سند _ که خود از اعتبار کافی برخوردار است _ نخواهد افزود بلکه ممکن است با برخی توضیحات ابتکاری اثر آن را کاهش دهد شک نیست که طرف ذینفع میتواند هنگام عرضه مدافعات خود به آن سند مستقلاً استناد کند و کذب اظهارات شاهد را به دادگاه متذکر شود

اخذ جواب مطلوب

پاسخ مطلوب یک وکیل قطعاً آن است که شاهد به صراحت اقرار کند که گواهی کذب داده است و احیاناً اظهار ندامت هم بکند ؛ اما واقعیت این است که هر چقدر هم سئوال کننده مسلط به کار خود باشد , چنین تجربه ای معمولاً جز در فیلمهای سینمایی یا تلویزیونی حاصل نمی شود یک پرسشگر ورزیده هرگز بر اخذ چنین جوابی اصرار نمی ورزد و در راه نیل به چنان هدفی با سئوالات مکرر شاهد را خسته نمی کند و موجبات اعتراض وکیل طرف مقابل را فراهم نمی آورد .

در ارزیابی جوابهای شاهد باید توجه داشت همین که قاضی , داور یا هیات منصفه به نحوی از اظهارات شاهد استنباط کنند که وی از بیان حقیقت طفره می رود, کافی است نباید منتظر بود که او صراحتاً اقرار به شهادت کذب کند برای مثال در جلسه رسیدگی به یکی از پرونده های دیوان داوری دعاوی ایران _ ایالات متحده از سئوالات خوانده و پاسخهای یک وکیل سوئیسی که به نفع خواهان شهادت داده بود بر حاضران در جلسه مسلم که وی از دادن جواب روشن به پرسشها امتناع می کند او فی المثل از پاسخ دادن به این سوال تازه که سهامداران فلان شرکت در صورت جلسه مجمع عمومی سالانه ای که اظهار داشته بود مطالعه کرده و خود بانی تنظیم آن بوده است چه کسانی بودند به انحای مختلف اجتناب می کرد وکیل خوانده دوباره سئوال خود را تکرار کرد و بار سوم توجه دیوان را به این نکته معطوف داشت و از تکرار بیشتر پرسش خودداری نمود؛ اما در مدافعات خود عدم صداقت شاهد و معتبر نبودن شهادت وی را به دیوان خاطرنشان ساخت.

مثال دیگر اینکه در جلسه دادرسی ادعای پنجم پرونده ب _ 1 مطروح نزد دیوان داوری دعاوی ایران _ ایالات متحده که طی آن دولت ایران بابت خرید تعدادی هلیکوپتر از دولت آمریکا در دوران رژیم قبل ادعای ارش نموده بود یک سر لشکر امریکایی شهادت داد که مستشاران امریکایی به هیچ وجه به ارتش ایران در دوران رژیم کذشته توصیه نکرده بودند که تجهیزات نظامی امریکایی را خریداری کند ونیز گواهی داد که امریکایی نبوده است اهمیت این شهادت از این جهت بود که مسئولیت دولت امریکا را از بابت تضمین آن هلیکوپترها و به تبع آن تکلیف جبران خسارت را , منتقی می ساخت جوابهایی که آن افسر با تجربه به چند سئوال وکیل ایرانی داد بر عکس آنچه تصور می کرد به روشنی مفید این معنی بود که دولت سابق هیچ تجهیزاتی از جمله هلیکوپترهای مورد بحث , را بدون صلاحدید مستشاران امریکایی نمی خرید.

سئوالات وکیل ایران در این قسمت بعد از برخی مقدمات تقریباً به این ترتیب بود :

س : چند درصد مستشاران نظامی ایران در رژیم سابق امریکایی بودند؟

ج : (همانطور که سئوال کننده می پنداشت ) صد در صد .

س : چند درصد از تجهیزات نظامی نیروی هوایی ایران امریکایی بود؟

ج : همانطور که سئوال کننده انتظار داشت صد در صد .

ایران امریکایی بودند و صد در صد تجهیزات نظامی نیروی هوایی هم امریکایی بود ؟

ج : نمی دانم منظورتان از تصادفی چیست . اگر مقصودتان این است که مسئولان آن زمان بنا به میل و اراده خود تجهیزات امریکایی خریداری می کردند جواب مثبت است.

س : اگر به جای مستشاران امریکایی بری مثال تمام مستشاران فرانسوی یا سوئدی بودند آیا به نظر ما باز نیروی هوایی ایران در آن زمان صد در صد تجهیزات امریکایی می خرید؟

معلوم است که بر فرض اگر شاهد به پرسشی نظیر سئوال اخیر جواب مثبت بدهد در واقع ناموجه بودن شهادت خود را آشکار می سازد.

طرز رفتار با شاهد

وکیل باید با شاهد آرام , مودب و در عین حال قاطع رفتار کند شخص معمولا _ خاصه در ابتدای کار _ هنگام سئوال از شاهد طرف مقابل دچار هیجان می شود وکیل باید مرتباً و حتی از چند روز قبل از شرکت در جلسه دادرسی به خود تلقین کند که باید سولات خود را در کمال آرامش و خونسردی مطرح سازد . در صورتی که وکیل نتواند بر هیجان خود غلبه کند نه تنها رفتار وی ناشیانه و خشن جلوه می کند و در نتیجه اثر مطلوب در ذهن قاضی , داور یا هیات منصفه نمی گذارد بلکه انعطاف ذهنی خود را برای هدایت شاهد در مسیر دلخواه و استفاده بموقع و مناسب از جوابهای وی از دست می دهد.

رفتار منصفانه یکی دیگر از الزامات برخورد با شاهد است وکیل هر قدر هم به موفقیت موکل خود علاقه مند باشد نباید از رفتار وی چنین استنباط شود که از اینکه شاهد به نفع طرف مقابل شهادت داده ناخشنود خواستار کشف حقیقت است اعم از اینکه آن حقیقت به نفع یا به ضرر وی باشد در این راستا وکیل باید از رفتارهایی که دلالت بر تردستیهایی برای به اصطلاح به تله انداختن شاهد دارد احتراز کند یک وکیل ورزیده و با تجربه چنان عمل می کند که اعتماد دادگاه را جلب نماید و این تصور را ایجاد نکند که از انواع ترفندهای برای برنده شدن موکل خود استقاده می کند.

رعایت ادب قطع نظر از ضرورت اجتماعی آن هنگام سئوال از شاهد طرف مقابل از اهمیت خاصی برخوردار است رفتار غیر مودبانه با شاهد و به کار بردن الفاظ موهن هنگام سئوال از وی از قبیل اینکه تو دروغ می گویی ولو در صحت آن تردید نباشد موجب می گردد که همدردی کذب بودن اظهارات وی بیندیشد به مظلوم واقع شدن او فکر کند به طور کلی وکیل باید از هر رفتار نا خوش آیند و غیر منصفانه از قبیل داد زدن بر سر شاهد یا حتی بیش از حد بلند حرف زدن اجتناب کند.

در عین حال که شایسته است وکیل با شاهد طرف مقابل رفتاری توام با آرامش متانت و ادب داشته باشد حالت مهربان و خودمانی داشتن با شاهد نیز توصیه نمی شود ؛ زیرا وقتی که شاهد کاملاً احساس راحتی کند با سلطه بیشتر بر افکار و با جمعیت خاطر زیادتر جوابهای دروغین خود را در مقابل پرسشهای وکیل هماهنگ می کند وکیل باشد سئوالات خود را خشک قاطع و صریح ولی عاری از خشونت یا خصومت طرح کند.

حفظ شاهد خود در قبال سئوال طرف مقابل

وکیل باید شاهد خود را در برابر تکنیهای غافلگیری که ممکن است طرف مقابل برای گمراه یا گیج ساختن وی به کار برد حفظ نماید و مراقب باشد که طرف مقابل با استفاده از برخی ترفندها موضوع شهادت را تحریف نکند این هدف با دادن تعلیمات لازم به شاهد قبل از حضور در جلسه دادرسی و اعتراض به سئوالات ناموجه طرف دیگر در حین محاکمه تامین می شود.

الف . آموزش شاهد قبل از حضوری در جلسه دارسی

وکلای معمولاً قبل از حضور در جلسه دادرسی با طرح سئوالاتی که تصور می کنند طرف مقابل از شاهد آنان خواهد کرد وی را برای پاسخگویی به آن پرسشه آماده می سازند از این رو سوال از شاهد طرف مقابل وقتی بیشتر مقرون به موفقیت است که سئوالات برای وکیل طرف مقابل قابل پیش بینی نبوده باشد .

در مورد طرز رفتار شاهد در جلسه دادرسی نکات زیر باید به وی گوشزد شود :

_ حفظ خونسردی و اعتماد به نفس شاهد باید از هرگونه شتابزدگی و ابراز حالت تزلزل که ممکن است قرینه ای بر دروغگویی تلقی شود اجتناب کند.

_ از جوابهای شاهد نباید چنین استنباط گردد که وی مصراً درصدد اثبات ادعاهای طرفی است که به نفع او شهادت می دهد در تامین این هدف وی باید از طفره رفتن در مقابل سئوالاتی که به نفع طرف خود نیست اجتناب کند.

_ شاهد باید از جر و بحث کردن با وکیل طرف مقابل و هرگونه رفتار دیگری که از آن شائبه جانبداری برآید احتراز نماید.

_ اگر سئوال روشن نباشد , شاهد باید ابتدا با سئوالاتی منظور وکیل را دریابد و سپس به آن پاسخ دهد در این رابطه بعضی از وکلا به شهود خود آمورش می دهند که اگر کاملا مطمئن نیستند که چگونه به سئوال جواب بدهند می توانند با خواستن توضیح بیشتراز وکیل فرصت کافی برای تفکر بیابند.

_ شاهد مجبور نیست آن طور که وکیل می خواهد و اصرار می ورزد : از جمله با گفتن بله یا نه به سوال وی پاسخ دهد در صورتی که شاهد احساس کند که چنین جواب کوتاهی ابهان نامطلوبی ایجاد می نماید باید هر قدر لازم می داند توضیح دهد.

_ اگر شاهد جواب سئوال را نمی داند باید بگوید نمی دانم مسلماً از شاهد انتظار نمی رود که لزوماً هر مطلبی را بداند اظهار اطلاع نسبت به امری که شاهد از آن نمی تواند وقوف داشته باشد , حربه ای به دست وکیل طرف مقابل خواهد داد تا به اصطلاح او را بپیچاند و شهادتش را بی اعتبار سازد.

_ شاهد باید بعد از شنیدن سئوال کمی صبر کند آنگاه جواب بدهد زیرا ممکن است سئوال وکیل طرف مقابل از جمله سئوالات مجاز نباشد و در نتیجه رئیس دادگاه بر اثر اعتراض وکیل طرفی که شاهد به نفع او شهادت می دهد شاهد را از پاسخگویی بدان معاف نماید.

ب . حمایت از شاهد در جلسه دادرسی

گاه وکیل طرف مقابل سعی می کند با توسل به شیوه های مختلف , و از جمله طرح سئوالات انحرافی و گیج کننده شاهد را وادار به بیان برخی مطالب مورد نظر خود بنماید ؛ از این رو باید شاهد را از آسیب چنان سئوالاتی با یک سلسله اعتراضهای بموقع محافظت کرد.

هرگونه اعتراض معقولی را در تامین هدف بالا می توان مطرح ساخت تعدادی از اعتراضهای متداول از این قرار است :

وکیل به شاهد فرصت نمی دهد جواب خود را تکمیل نماید . توضیح اینکه وکلا اغلب می کوشند حرف شاهد را برای اجتناب از توضیحات اضافی یا زیان آورد قطع کنند.

_ سئوال به دعوی ارتباط ندارد

_ سئوال وکیل روشن نیست.

_ وکیل اظهارات شاهد را نادرست نقل می کند این اعتراض وقتی مورد پیدا می کند که وکیل طرف مقابل ابتدا قسمتی از حرفهای قبلی شاهد را باگو می نماید و بر آن مبنا سئوال دیگری طرح می کند.

_ مدارک مورد استناد وکیل که مبنای سئوال واقع شده است در پرونده موجود نیست این ایراد هنگامی مصداق دارد که وکیل طرف مقابل به شاهد چنین وانمود می کند که سئوال وی مبتنی بر مدارک غیر قابل انکار در پرونده است.

وکیل با سئوالات تند و پشت سر هم امکان فکر کردن به شاهد نمیدهد.

سئوال مجدد از شاهد خود

بعد از آنکه سئوال طرف مقابل از شاهد تمام شد طرف دیگر از آن شاهد (یعنی شاهد خود ) پرسشهایی برای رفع ابهامها و سو تفاهمهایی که ممکن است در اثر سئوالات طرف مقابل ایجاد شده باشد طرح می کند از جمله اگر شاهد گفته باشد قیمت سهم فلان شرکت فلان قدر بوده است , بدون اینکه بگوید در چه سالی و این نکته مهم باشد وکیل هنگام سئوال مجدد از شاهد خود با ذکر مطلب فوق از وی می پرسد که منظورش از قیمت سهام در چه سالی بود؟

استناد به جوابهای شاهد طرف مقابل

سرانجام وکیل در جریان مدافعات خود در دادگاه ضمن بحث در خصوص هر یک از مسائل مورد اختلاف به اظهارات شاهد طرف مقابل استناد می جوید.

در خاتمه این نکته اضافه می شود که در رسیدگی جزایی به طور مطلق و در دعاوی مدنی , چنانچه شهادت مستقلاً بدون هیچگونه محدودیتی از نظر خواسته دعوی به عنوان یکی از ادله اثبات دعوی پذیرفته می گردد استفاده از مکانیزم سوال از شاهد طرف مقابل آن طور که در کشورهای تابع نظام حقوقی کامن لو متداول می باشد برای اجرای صحیح عدالت اجتناب ناپذیر است اعمال آن روش به قاضی امکان می دهد علی رغم تمهیداتی که اصحاب دعوی ممکن است برای قلب , کتمان یا تخدیش حقیقت به کار برند واقعیات را از مجموع سوال و جوابها دریابند در این فرض افراد ظاهراً الصلاح نخواهد توانست به عنوان شاهد عادل محکمه را فریب دهند و موجب صدور احکام ظالمانه بشوند.

پی نوشت :
2 . منظور از کامن لو در اینجا نظام حقوقی کشورهای چون انگلستان و امریکای شمالی است که در مقابل نظام حقوقی رومی _ ژرمنی که در ممالکی مثل فرانسه و ایتالیا حکومت دارد به کار رفته است .

4 . محاکمات در نظام حقوقی کامن لو برخلاف سیستم رومی _ ژرمنی توسط وکلای ظرفین (نه قاضی ) برگزار می شود نقش قاضی در آیین دادرسی کامن لو عمدتاً (نظارت بر انجام محاکمه اتخاذ تصمیم نسبت به اعتراض وکلا تفهیم مقررات به هیات منصفه و تعیین مجازات یا میزان خسارت براساس نظر هیات منصفه است آداب محاکمه در رابطه با تحقیق از شهود بدین گونه است که ابتدا مدعی , سئوالاتی از شاهد خود به منظور اثبات مواضع خویش کند و بعد از آن طرف مقابل از آن شاهد پرسشهای به قصد نفی یا خدشه دار کردن شهادت او می نماید پس از آنکه سئوالات طرف مقابل به پایان رسید , مدعی مجدداً پرسشهای از شاهد خود می کند تا برخی از ابهامها یا تردیدهایی را که وکیل مقابل در ارتباط با اظهارات شاهد وی ایجاد کرده است مرتفع سازد.

6 . ممکن است گفته شود که قاضی _ نه وکیل _ هم می تواند سئوالات لازم را از شهود بکند و ضرورتی ندارد که این کار وسیله وکیل طرف مقابل انجام شود پاسخ این نکته آن است که قاضی امکان تحقیق راجع به شاهد و مسائل مربوط به شهادت و جمع آوری دلایل را چون وکلای اصحاب دعوی ندارد و طرح سئوالاتی از جانب وی نظیر برخی پرسشهای وکیل یکی از طرفین , با بی طرفی وی مغایرت دارد این توضیح بدان معنی نیست که قضات حق ندارند سئوالاتی به منظور کشف حقیقت از شهود بکنند بلکه انجام این کار به نوبه خود جهت کشف حقیقت ضرورت تام دارد.

7 . سوال از شاهد طرف مقابل در حقوق ایران ندارد برابر قوانین آیین دادرسی موجود , سئوال از شاهد طرف مقابل در مواردی مستقیماً و در مواردی از طریق رئیس دادگاه است رجوع کنید به قانون آیین دادرسی کیفری ماده 248 قانون محاکمه جنایی ماده 29 و آیین دادرسی مدنی مواد 421 و 422 .

8 . در دیوان داوری ایران _ ایالات متحده ارائه اسناد و مدارک در جلسه دادرسی جز در موارد بسیار استثنایی مجاز نیست وکیل در رد اظهارات شهود فقط می تواند به اسناد و مدارکی که قبلاً نزد دیوان ثبت شده است استناد کند.

9 . وکیل همیشه باید این نکته را در نظر داشته باشد که ممکن است شاهد جواب دلخواه را به سئوال او ندهد , و آماده باشد که با طرح سئوالات دیگر با ابراز مدارک غیر قابل انکار , وی را به پاسخ مطلوب سوق دهد.

10 . همانطور که قبلاً اشاره شد ابتدا باید براساس ضوابطی که بیان گردید تشخیص داده شود که کدام مطالب احتمالاً نادرست است.

11 . بسیار بعید بود که شاهد بگوید مرتباً به اطاقهای دیگر و از جمله اطاقهای خواب خواهان رفت و آمد است بر فرض که چنین جوابی میداد دیگر که نادرست بودن چنین اظهاری را نشان دهد قابل طرح بود.

12 . وکیل مطمئن بود نه شاهد امکان نداشت بگوید که سند را او تنظیم کرده است چون به وضوح معلوم بود که شاهد تسلط کافی بر زبان انگلیسی و فن نگارش حقوقی برای نوشتن چنان مبایعه نامه ای نداشت. وکیل می توانست با طرح چند سئوال نشان دهد که شاهد حتی مفهوم برخی از واژه های انگلیسی به کار رفته در سند رانمی داند.

13 . طرح سئوالاتی که وکیل جوابش را نمی داند فقط هنگامی از سوی برخی حقوق دانان توصیه میشود که وکیل هیچگونه امیدی به اینکه شاهد را وادار کند مطلبی به نفع موکل وی بگوید, ندارد . در این فرض , چنین تصور می شود که شاید گواه تصادفاً نکته مفیدی را بیان دارد یا مطلبی اظهار کند که احیاناً سئوالات مناسب بعدی قرار گیرد . احتمالاً دلیل دیگر در توجیه این نظر می توند این باشد که به هر حال اگر وکیل از شاهد طرف مقابل سئوال نکند , شهادت وی محمول بر صحت خواهد بود.

14 . در صورتی که شاهد از بیان حقیقت خودداری می کرد وکیل میتوانست توضیحاتی در مورد مستشاران غیر امریکایی از وی بخواهد که از بیان آنها عاجر می ماند , و در نتیجه نادرست بودن اظهار وی بر دیوان آشکار می شد.

15 . برخی از اصحاب دعوی به شهود خود تسلیم می دهند که برای خنثی کردن جاذبه سئوالات وکیل طرف مقابل یا به منظور محو کردن نکته ای که در سئوال ملحوظ است , متعمداً جوابهای طولانی , ولو غیر مرتبط به سئوال وی بدهند.

16 . این ایراد معمولاً وقتی اقامه می شود که وکیل طرف مقابل با طرح یک سلسله سئوالات مقدماتی ظاهراً بی ارتباط با مسائل پرونده درصدد است راه فرار بعدی را بر شاهد ببندد. وکیل در پاسخ این اعتراض باید به دادگاه اطمینان بدهد. که بزودی ارتباط این سوال با مسائل مورد اختلاف معلوم خواهد شد.

نویسنده : آقای دکتر علی اکبر ریاضی سایت lawnet
 

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.