×

جزئیات طولانی ترین کودک‌ربایی ایران

جزئیات طولانی ترین کودک‌ربایی ایران

نوجوان 16 ساله بالاخره تصمیم خود را گرفت و پس از سه ماه پدر و مادر ایرانی خود را به عنوان خانواده اصلی خود انتخاب کرد البته اگر این آرامشی قبل از طوفان برای سامان، پسرگم شده نباشد او به زندگی ایرانی خود ادامه می‌دهد درحال یاد گرفتن زبان فارسی ایرانی است و با پدر و مادر اصلی خود زندگی می‌کند

جزئیات-طولانی-ترین-کودک‌ربایی-ایران

نوجوان 16 ساله بالاخره تصمیم خود را گرفت و پس از سه ماه پدر و مادر ایرانی خود را به عنوان خانواده اصلی خود انتخاب کرد. البته اگر این آرامشی قبل از طوفان برای سامان، پسرگم شده نباشد او به زندگی ایرانی خود ادامه می‌دهد. درحال یاد گرفتن زبان فارسی ایرانی است و با پدر و مادر اصلی خود زندگی می‌کند.

پلیس درحالی سامان گم شده را پس از 16 سال به خانواده اصلی بازگرداند که پدر و مادر افغانی او تمام راه او را بدرقه کردند. مادر و خویشاوندان افغانی پسر کمی دورتر از خودروی پلیس می‌آمدند و به او اطمینان می‌دادند تنهایش نخواهند گذاشت.

پسرنوجوان در تردید میان انتخاب مادری که او را بزرگ کرده‌ و مادری که او را به دنیا آورده است به خانه پدری‌اش بازگشت. سامان از ایرانی بودن و تعلقش به خانواده‌ای کرمانی فقط یک نام برایش مانده است صحبت کردن برایش سخت است، بعد از مدت‌ها مهاجرت و زندگی در افغانستان و ایران حال صاحب یک خانه و خانواده ایرانی شده است.

با اینکه فارسی را مانند یک افغانی صحبت می‌کند و به طور کامل دارای فرهنگی افغان است، باید زندگی‌اش را تغییر دهد. او تنها این جمله را به خبرنگاری که با او در روز بازگرداندنش صحبت کرد، گفت: من به آن‌ها مدیون هستم، باید زحمت‌هایشان را جبران کنم. از زمانی که به خانه جدید یا همان خانه قدیمی خود بازگشته کمتر کسی او را دیده است. زیاد از خانه بیرون نمی‌آید و خانواده‌اش دوست ندارند با صحبت کردن او را یاد زندگی قبلی‌اش بیندازند.

سامان تنها 11 روزه بود که از سوی یک زن و شوهر افغان ربوده شد. این زن و شوهر سرایدار خانه‌ای در سیرجان کرمان بودند و بچه‌دار نمی‌شدند. به همین دلیل 16 سال پیش وقتی نوه چند روزه صاحب‌خانه را جایی تنها دیدند برداشتند و برای همیشه ناپدید شدند.

نوزاد از خانواده پدری رفت و در 16 سال زندگی خود با فرهنگ افغان قد کشید و در کنار پدر و مادر جدید کار کرد و با آنان مدتی در افغانستان و مدتی در ایران به زندگی خود ادامه داد. او تا شهریور امسال نمی‌دانست در حقیقت به یک خانواده ایرانی تعلق دارد.

تنها گاهگاهی در بین بازی‌های کودکانه‌اش می‌دید همبازی‌ها گاهی به او طعنه می‌زنند و می‌گفتند: "تو شبیه ما نیستی"، "اگر افغانی هستی چرا اسم تو سامان است و یک اسم افغان نداری!" اما همه این‌ها نیز باعث نشد تا او نسبت به پدر و مادر افغانش شک کند. تا شهریورماه امسال خانواده افغان برای زندگی به سیرجان بازگشتند آن‌ها نمی‌دانستند هنوز کسی به دنبال آنان است.

پدر و مادر واقعی کودک پس از ناپدید شدن زن و شوهر افغان حدس می‌زنند ربودن فرزندشان باید کار زن و شوهر افغان باشد به همین دلیل پدر تمام این سال‌ها به دنبال رد این خانواده بود و سایه به سایه دنبالشان می‌کرد.

وقتی آنان دوباره به سیرجان بازگشتند، متوجه حضورشان شد و به محض اطمینان در تلاش برای پس گرفتن پسرش برآمد. این‌بار پلیس وارد ماجرا شد و با شکایت مرد، اداره آگاهی به سراغ خانواده افغان رفت و نوزادی که دیگر نوجوان شده بود را شناسایی کردند.

با آزمایش دی ان ای نیز دیگر هیچ شکی نماند که نوجوان 16 ساله همان نوزاد 11 روزه است و این بار پس سال‌ها آرامش و حس داشتن فرزند، تکاپو و هیاهو به جان خانواده افغانی افتاد و با وجود تلاش‌ها و درخواست‌هایشان پدر افغانی بازداشت شد و سامان به خانواده اصلی خود بازگشت.

این درحالی بود که شک و تردید‌ها برای اینکه سامان در خانواده ایرانی خود باقی می‌ماند یا نه وجود داشت، او کاملا وارد زندگی جدید با پدر و مادر و فرهنگ دیگری شد و هیچ‌کس نمی‌دانست آیا او این زندگی را انتخاب خواهد کرد یا نه؟!

اما حال که بیش از دو ماه از بازگشتش می‌گذرد، او هنوز در خانه و شرایط جدید خود است و بالاخره پرونده ربایش نوزادی 11 روزه بعد از 16 سال مختومه شد.

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.