×

رای تصحیحی چیست؟

رای تصحیحی چیست؟

تصحیح در لغت به معنای درست کردن و برطرف کردن غلط‌ها و اشتباهات یک نوشته یا کتاب است احکام نیز جمع واژه‌ حکم بوده و حکم در لغت، به مفهوم دستور و امر معنا شده است

رای-تصحیحی-چیست؟ وکیل 

تصحیح در لغت به معنای درست کردن و برطرف کردن غلط‌ها و اشتباهات یک نوشته یا کتاب است. احکام نیز جمع واژه‌ حکم بوده و حکم در لغت، به مفهوم دستور و امر معنا شده است.

اجرای رای داوری - رای غیابی - آرای قضایی در معرض قضاوت عمومی - بررسی شرایط اعتراض از آرای مراجع اختصاصی شبه قضایی صلاحیت دیوان عدالت اداری به لحاظ خواهان دعوا 

واژه‌ حکم در اصطلاح علم حقوق مفهوم ویژه‌ای دارد اما برای بررسی آن لازم است واژه‌ دیگری به نام «قرار» را نیز مورد بررسی قرار داد.

تصمیماتی که دادگاه در رابطه با یک دعوا اتخاذ می‌کند، بر دو نوع حکم و قرار تقسیم می‌شود.

  الف- حکم:

بر اساس ماده‌ 299 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، «چنانچه رای دادگاه راجع به ماهیت دعوا و قاطع آن به طور جزیی یا کلی باشد، حکم و در غیر این صورت قرار نامیده می‌شود.»

با توجه به این ماده قانونی، اگر تصمیم دادگاه دارای دو ویژگی ذیل باشد، آن تصمیم، حکم نامیده می‌شود:

1- آن تصمیم راجع به ماهیت دعوا باشد: یعنی تصمیم دادگاه، به اصل اختلاف و دعوای میان اشخاص، مربوط باشد. به عنوان مثال، شخص الف در دادگاه، دعوایی اقامه کرده و مدعی می‌شود که شخص ب به اتومبیل او صدمه زده است. شخص ب در مقابل می‌گوید که شخص الف اصلا مالک اتومبیل نیست تا بتواند خسارت واردشده به آن را مطالبه کند؛ تصمیمی که دادگاه در رابطه با درست یا غلط بودن گفته‌های شخص ب می‌گیرد، مربوط به ماهیت دعوا نیست و حکم محسوب نمی‌شود زیرا ماهیت و اصل دعوا در این مثال، صدمه زدن به یک اتومبیل بوده؛ نه اینکه مالک آن اتومبیل، چه کسی است.

2- آن تصمیم، دعوای مطرح‌شده را تمام کند و پرونده را از دادگاه ببرد: برای مثال اگر قاضی به علت پیچیده بودن و تخصصی بودن یک دعوا، تصمیم بگیرد که از یک کارشناس کمک بگیرد و دستور بدهد که پرونده را نزد کارشناس بفرستند، به هیچ وجه نباید گفت که قاضی در مورد دعوا حکم صادر کرده است.

اختیارات رییس قوه قضاییه در توقف اجرای رای مدنی - مجموعه کامل آرای وحدت رویه دیوان عالی کشور 

 ب- قرار:

طبق ماده‌ 299 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، هرگاه دادگاه تصمیمی بگیرد که مربوط به ماهیت دعوا نباشد یا قاطع دعوا محسوب نشود، آن تصمیم، قرار نامیده می‌شود.

به عنوان مثال، اگر دادگاه در دعوای شخص الف علیه شخص ب، تصمیم بگیرد که واقعاً شخص ب به اتومبیل شخص الف خسارت وارد کرده است، این تصمیم دادگاه، «حکم» نامیده می‌شود.

این در حالی است که اگر در یک دعوا، یکی از طرف‌های اختلاف ادعا کند که دادگاه بر طبق قانون، صلاحیت رسیدگی به اختلاف را ندارد، تصمیمی که دادگاه در این خصوص می‌گیرد، «قرار» است؛ نه حکم.

  مفهوم رأی

در اصطلاح قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، هم به حکم و هم به قرار، رأی نیز گفته می‌شود؛ در واقع رأی بر دو نوع است: حکم و قرار.

توجه به این نکته از این جهت دارای اهمیت است که قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، مقررات مربوط به تصحیح «احکام» مدنی را با عنوان تصحیح «رأی» ذکر کرده است. به این ترتیب، این مقررات، در مورد تصحیح حکم و نیز در مورد تصحیح قرار، رعایت می‌شود.

  مفهوم حکم مدنی

دادگاه‌های عمومی به شعبه‌های حقوقی و جزایی تقسیم می‌شوند که شعبه‌های حقوقی به امور حقوقی و شعبه‌های جزایی به امور جزایی رسیدگی می‌کنند.

مقصود از امور جزایی، اموری است که قانونگذار آنها را ممنوع اعلام کرده و برایش مجازات در نظر گرفته است. در مقابل، مقصود از امور حقوقی، اموری است که جزو امور جزایی محسوب نمی‌شود.

بر همین اساس، احکامی که دادگاه‌ها صادر می‌کنند، به دو نوع تقسیم می‌شود؛ احکام حقوقی (یا مدنی) و احکام جزایی.

به هر حال، زمانی ‌که دادرسان در رابطه با یک اختلاف، حکمی صادر می‌کنند، در اکثر موارد، حق ایجاد تغییری در آن را ندارند. در علم حقوق به این ممنوعیت، قاعده‌‌‌‌‌‌‌‌ فراغ دادرس گفته می‌شود.

 قاعده‌ فراغ دادرس

زمانی‌ که یک دادرس، مسئول حل یک دعوا می‌شود، او باید تکلیف آن دعوا را روشن کند. در حقیقت، با اقامه‌ دعوا، دادرس موظف است در آن مورد اقدام به صدور یک رأی کند؛ اما همین ‌که دادرس درباره‌ یک دعوا تصمیم گرفت، دیگر حق تغییر نظر خود را ندارد؛ حتی اگر خود دادرس مطمئن شود که اشتباه کرده است یا طرف‌های اختلاف، راضی باشند که دادرس رأی دیگری صادر کند، او نمی‌تواند چنین اقدامی انجام دهد. در علم حقوق به این قاعده، قاعده‌ فراغ دادرس گفته می‌شود. این قاعده، به صراحت در ماده‌ 155 قانون آیین دادرسی مدنی سابق ذکر شده بود. برابر آن ماده: «دادگاه پس از امضای رأی حق تغییر آن را ندارد». در قانون فعلی آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، این ماده حذف شد اما حذف این ماده به معنای کنار گذاشتن قاعده‌ فراغ دادرس نیست. بلکه این قاعده همچنان از موادی از قانون فعلی قابل برداشت است.  به عنوان مثال، در ماده‌ 8 قانون آیین دادرسی مدنی فعلی بیان شده است که «هیچ مقام رسمی یا سازمان یا اداره دولتی نمی‌تواند حکم دادگاه را تغییر دهد یا از اجرای آن جلوگیری کند؛ مگر دادگاهی که حکم صادر کرده است یا مرجع بالاتر، آن هم در مواردی که قانون معین کرده باشد.» طبیعتاً خود دادگاه صادر‌کننده‌ رأی نیز مشمول ممنوعیت بیان‌شده توسط این ماده است.باید توجه داشت که قاعده‌ فراغ دادرس نیز، مثل هر قاعده‌ دیگری، استثنائاتی دارد. یکی از این استثنائات تصحیح اشتباهات رأی توسط دادگاهی است که آن را صادر کرده است؛ اما باید توجه کرد که دادگاه صادر‌کننده‌ رأی نمی‌تواند هر نوع اشتباهی در رأی را تصحیح کند؛ به همین دلیل لازم است که انواع اشتباهاتی که ممکن است در یک رأی وجود داشته باشد، مورد بررسی قرار گیرد.

نحوه رسیدگی به درخواست تجدید نظرخواهی از آرای کیفری در دیوان عالی کشور 

 انواع اشتباهات موجود در یک رأی

اشتباهاتی که ممکن است در هنگام صدور رأی اتفاق بیافتد، را می‌توان به دو دسته اشتباهات مادی و اشتباهات حقوقی تقسیم کرد.

1- اشتباهات مادی

ماده‌ 309 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، نام اشتباهات مادی را «سهو قلم» گذاشته است.

قانونگذار در این ماده می‌گوید: «هرگاه در تنظیم و نوشتن رای دادگاه سهو قلم رخ دهد، مثل از قلم افتادن کلمه‌ای یا زیاد شدن آن یا اشتباهی در محاسبه صورت گرفته باشد، تا وقتی که از آن درخواست تجدیدنظر نشده است، دادگاه راسا یا به درخواست ذی‌نفع، رای را تصحیح می‌کند.

رای تصحیحی به طرفین ابلاغ خواهد شد. تسلیم رونوشت رای اصلی بدون رونوشت رای تصحیحی ممنوع است.

حکم دادگاه در قسمتی که مورد اشتباه نبوده، در صورت قطعیت اجرا خواهد شد.

تبصره یک - در مواردی که اصل حکم یا قرار دادگاه قابل واخواهی یا تجدیدنظر یا فرجام است، تصحیح آن نیز در مدت قانونی قابل واخواهی یا تجدیدنظر یا فرجام خواهد بود.

تبصره 2 - چنانچه رای مورد تصحیح به واسطه واخواهی یا تجدیدنظر یا فرجام نقض شود، رای تصحیحی نیز از اعتبار خواهد افتاد.»بر اساس این ماده، باید گفت که این اشتباهات، غفلت از چیزهایی هستند که اشخاص با کوچکترین یادآوری و تمرکز حواس، متوجه آنها می‌شوند. به عنوان مثال، شخص الف علیه شخص ب اقامه‌ دعوا کرده و ادعا می‌کند که شخص ب به اتومبیل او، صدمه زده است و دو نفر نیز شاهد ماجرا بوده‌اند. دادگاه از شاهدان دعوت می‌کند و شهادت آنها را شنیده و متوجه می‌شود که واقعاً شخص ب به اتومبیل شخص الف صدمه زده است؛ در نتیجه این‌گونه حکم می‌دهد: با توجه به صحت شهادت شاهدان که بیان کردند آقای ب به اتومبیل آقای الف، صدمه زده است، آقای «الف» به پرداخت خسارت وارده محکوم می‌شود.کاملاً روشن است که در این مثال، دادگاه به اشتباه اسم آقای الف را به جای اسم ب الف به عنوان محکوم آورده است و هر کسی در نگاه اول به این اشتباه پی می‌برد.حتی ممکن است دادگاه این‌گونه رأی دهد که: با توجه به صحت شهادت شاهدان، آقای به پرداخت خسارت محکوم می‌شود. اینجا هم کاملاً روشن است که اسم محکوم یعنی آقای «ب» از قلم افتاده است. به این نوع از اشتباهات، اشتباهات مادی یا سهو قلم می‌گویند.
دادگاه صادر‌کننده‌ی رأی می‌تواند با شرایطی، خود این اشتباهات را اصلاح کند.

2- اشتباهات حقوقی

در صورتی ‌که اشتباه دادگاه در صدور رأی، سهو قلم نباشد، اشتباه دادگاه از اشتباهات حقوقی محسوب می‌شود. برای مثال شخص الف شیشه‌ مغازه‌ شخص ب را می‌شکند. شخص ب علیه او اقامه‌ دعوا می‌کند؛ غافل از اینکه شخص الف پسری 12 ساله است و نمی‌توان مستقیماً علیه او اقامه‌ دعوا کرد.
دادگاه هم به علت درشت بودن جثه‌ شخص الف، متوجه پایین بودن سن او نمی‌شود و او را محکوم به پرداخت بهای شیشه‌ای که شکسته است، می‌کند.

بعد از صدور حکم، دادگاه متوجه می‌شود که شخص الف 12 ساله بوده است. این اشتباه یک اشتباه حقوقی است و دادگاه صادر‌کننده‌ رأی حق ندارد که خودش این اشتباه را تصحیح کند.

  مهلت تصحیح اشتباهات

بر اساس ماده‌ 309 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، دادگاه صادر‌کننده‌ حکم صرفاً تا وقتی می‌تواند اشتباهات (مادی) موجود در رأی را تصحیح کند که از آن رأی درخواست تجدید‌نظر نشده باشد.

علت این محدودیت هم کاملاً روشن است؛ زیرا وقتی در مورد یک رأی تقاضای تجدید‌نظر بشود، اصلاح اشتباهات موجود در آن رأی از وظایف دادگاه تجدید‌نظر است و دادگاه صادر‌کننده‌ رأی، دیگر حق دخالت در این کار را ندارد.

 چگونگی تصحیح رأی

بر اساس ماده‌ 309 قانون آیین دادرسی مدنی، زمانی که دادگاه متوجه اشتباه (مادی) خود می‌شود، رأیی را به نام «رأی تصحیحی» صادر می‌کند.

این رأی در کنار رأی اصلی قرار می‌گیرد و هر وقت که رونوشت رأی اصلی به شخصی داده شود، باید به همراه رونوشت رأی تصحیحی باشد.

  اعتبار رأی تصحیحی

بر اساس تبصره‌ 2 ماده‌ 309 قانون آیین دادرسی مدنی، اعتبار رأی تصحیحی، تابع اعتبار رأی اصلی است؛ یعنی رأی تصحیحی تا زمانی اعتبار دارد که رأی اصلی دارای اعتبار است؛ به عنوانت مثال، اگر رأی اصلی در دادگاه تجدید‌نظر نقض شود، رأی تصحیحیِ آن هم، بی‌اعتبار می‌شود و این امر، کاملاً منطقی است.

 اعتراض به رأی تصحیحی

زمانی‌که دادرس متوجه اشتباه مادیش در صدور رأی می‌شود، با شرایطی، اقدام به صدور رأیی به نام «رأی تصحیحی» می‌کند که در کنار «رأی اصلی» قرار می‌گیرد. پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که اگر دادرس در صدور رأی تصحیحی، مرتکب اشتباه «حقوقی» شود، آیا امکان اعتراض به این رأی وجود دارد؟بر اساس تبصره‌ یک ماده‌ 309 قانون آیین دادرسی مدنی، رأی تصحیحی در این مورد هم تابع رأی اصلی است؛ یعنی اگر بر اساس قانون، امکان اعتراض به رأی اصلی وجود داشته باشد، به همان ترتیب امکان اعتراض به رأی تصحیحی هم وجود دارد. در مقابل اگر رأی اصلی، قطعی و غیر‌قابل اعتراض باشد، رأی تصحیحیِ آن هم، قطعی و غیر‌قابل اعتراض است

منبع : روزنامه حمایت

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.