من تظاهر به خوشبختی می کردم!
دلش میتپید شاید بعد از سالها میتوانست به آزادی لبخند بزند شوهرش پشت میز سرد و سنگین متهم، ایستاده بود قاضی گفت یک بار دیگر ماجرا را تعریف کن چه شده که بعد از این همه مدت چنین نامهای نوشتهای؟
دلش میتپید. شاید بعد از سالها میتوانست به آزادی لبخند بزند. شوهرش پشت میز سرد و سنگین متهم، ایستاده بود. قاضی گفت یک بار دیگر ماجرا را تعریف کن. چه شده که بعد از این همه مدت چنین نامهای نوشتهای؟ تو قاتل اصلی هستی؟ نگاه نگران زن به صورت او گره خورد! منتظر بود تا او واقعیت را بگوید، منتظر بود تا از طناب دارِ قصاص نجات پیدا کند. ولی حرفهای شوهرش، مانند پتکی بر سرش کوبیده شد: من تمام حرفهایم را در نامه تکذیب میکنم، زنم متهم اصلی است. او با اسلحه شلیک کرد!
ضابطه تشخیص قتل عمد - جنبه عمومی بزه های قتل عمد و ضرب و جرح عمدی - وقتی قتل عمد نیست - دستورالعمل جامع بررسی صحنه جرم ویژه قتل عمد - دفاع در برابر اتهام قتل عمد در چه صورتی پذیرفته می شود ، تاثیر دفاع مشروع در برائت متهم - نقش اقرار متقابل در اسقاط مجازات قتل عمد
سمانه 29 ساله، از 9 سال پیش به جرم قتل عمد زندانی است، یعنی او در 20 سالگی به زندان آمدهاست! حکم قصاص هم برایش صادر شدهاست و معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظارش خواهد بود.
از خودت بگو.
من دو برادر و یک خواهر دارم. خودم بچه سوم هستم. به همراه خانوادهام در رباط کریم زندگی میکردیم. مدتی از کارم در یک شرکت بستهبندی موادغذایی میگذشت که با «احمد» آشنا شدم. او راننده آژانس بود. دو ماه بعد، به خواستگاریام آمد. پدرم با ازدوجمان مخالف بود. خانواده احمد به نظر خلافکار میآمدند. یک ماه اصرارم بالاخره باعث موافقت پدرم شد. در محضر عقد کردیم و یک ماه بعد با پس اندازی که داشتم به خانه احمد رفتم. پدرم به خاطر این کار جهیزیهای به من نداد و پا هم به خانه ما نگذاشت!
روابط میان عدالت کیفری رسمی با ساز و کارهای محلی عدالت ترمیم در قتل های ناموسی - قتل های خانوادگی - بررسی حقوقی قتل های خانوادگی - قاتلان چگونه قصاص می شوند ؟
زندگی با همسرت چطور بود؟
این قهر و کدورت پدرم و شوهرم ادامه داشت و من که فکر میکردم از خانواده پدر طرد شدهام، هر آنچه را که همسرم میگفت انجام میدادم تا دیگران فکر کنند با هم خوشبخت هستیم! من تظاهر به خوشبختی میکردم! کم کم متوجه اعتیاد احمد به تریاک شدم ولی مجبور بودم تحمل کنم. او دیگر سر کار هم نمیرفت و من را به سراغ مردان و اغلب پیرمردان ثروتمند میفرستاد تا آنان را به خانه بیاورم و بعد در فرصتی «احمد» به عنوان مأمور، شوهر و یا برادرم وارد میشد و بعد از گرفتن پول و طلا آنان را رها میکرد. آن افراد از ترس آبرویشان و اینکه کار به دادگاه کشیده نشود، حرفهای «احمد» را باور میکردند.
پس دوره خلافهایتان اینطور آغاز شد؟
بله، دو سال این کار ادامه داشت. وضع مالیمان خوب شده بود اما احمد آلوده به هروئین شده بود. حتی چند بار من را کتک زد و کار به جایی رسید که من اقدام به طلاق کردم ولی وقتی حالش خوب میشد، با گریه معذرت خواهی میکرد و میگفت وقتی به اندازه کافی پولدار شویم، دیگر تو را دنبال این کار نمیفرستم و اعتیاد را هم ترک میکنم.
قواعد قتل و قصاص در قانون مجازات اسلامی - قتل عمد شبه عمد و خطای محض - قتل مورث - قتل ناشی از اشتباه
چطور مرتکب قتل شدید؟
احمد از من خواست تا اگر کسی پول زیادی دارد، به خانه بیاورم و خودش او را بکشد. در مقابل بانکی در جهانشهر کرج، با فردی به نام «عباس» که پژوی نوک مدادی داشت، آشنا شدم و با عنوان اینکه زنی مطلقه هستم، او را به خانهمان در مهرویلا کشاندم. حدوداً 40ساله بود، او گفت مانند من یک زندگی شکست خورده داشته است. من چند دقیقه زودتر وارد خانه شدم. احمد پای بساطش بود، گفتم سریع مخفی شو! او بساط را جمع و به اتاق رفت. چند دقیقه بعد از آمدن «عباس»، احمد از اتاق خارج شد. عباس خواست از آپارتمان خارج شود که احمد با کلتی که از کشوی دراور اتاق برداشته بود، یک گلوله ازپشت به او زد که وارد قلبش شد. گلوله دوم به در خورد. چشمان عباس باز مانده بود. احمد نبضش را گرفت و مطمئن شد که مرده است.
جنازه را کجا بردید؟
داخل ملحفه گذاشتیم و در جوی آبی در کنار دیوار باغی انداختیم و برگشتیم.
هیچ کس صدای شلیک را نشنید یا متوجه بردن جنازه نشد؟
نه، آن روز ساختمان خلوت بود و همسایهها هم متوجه نشدند.
چطور دستگیر شدید؟
درست 2 ماه و ده روز از این موضوع گذشته بود. برادرشوهرم که سارق است، گوشی خاموش عباس را پیدا کرده بود و به محض روشن شدن گوشی، در آگاهی متوجه شدند و از آن طریق ماجرا لو رفت.
شکوائیه قتل شبه عمد بر اثر بی احتیاطی - در صورتیکه تیراندازی برخلاف مقررات و ضوابط منتهی به قتل گردد موضوع مشمول مقررات قصاص و دیات میباشد
خانواده مقتول را دیدهای؟
بله، یک دختر 8 ساله داشت که حالا 17ساله شدهاست، در حال حاضر پدر، مادر، همسر و فرزندش شاکی هستند و تقاضای قصاص کردهاند.
چه حکمی صادر شدهاست؟
وقتی دستگیر شدیم، احمد گفت برای زن حکم قصاص صادر نمیکنند. تو بگو من قاتلم و نجاتم بده! من در یک اوضاع روحی بد، اعتراف کردم که خودم قاتل هستم و شوهرم فقط در حمل جسد به من کمک کردهاست! اواخر احمد که دید ممکن است من را قصاص کنند، از زندان، نامهای به دادگاه نوشت و واقعیت را گفت ولی وقتی در دادگاه حاضر شدیم، گفت دروغ نوشتهام و همان اعترافات اول درست است! حالا بعد از 9 سال، در انتظار قصاص هستم!
مجازات قتل در نتیجه تیر اندازی چیست ؟ - قتل در فراش
با خانواده مقتول صحبت نکردهای؟
خیلی صحبت کردهام. مددکاران، خودم، خانوادهام. وضع مالی خوبی دارند، دیه نمیخواهند، ممکن است من را ببخشند و یا شاید هم قصاصم کنند.
منبع : روزنامه حمایت
رشد 460 درصدی دستمزد پزشکان خانواده قاچاق مواد مخدر و اقامت اتباع خارجی در کرمان مشکل ساز شده است