خسارت معنوی در حقوق ایران-بخش نخست
خسارت معنوی در حقوق ایران-بخش نخست
اشاره:
در کشورهایی که قانون مبنای اصلی قواعد حقوقی است، ضرورت دارد قانونگذار بر تنظیم قوانین اشراف کامل داشته و دقت کافی را مبذول دارد تا در جامعه ایجاد نابسامانی نشود و نتیجه محتوم این نابسامانی در دستگاه قضایی تبلور نیابد. یکی از موارد بحثبرانگیز قانونی موضوع خسارت معنوی است که با تصویب ماده 9 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378 ابهامهای بسیاری را به وجود آورده است.در این ماده آمده است: <شخصی که از وقوع جرمی متحمل ضرر و زیان شده یا حقی از قبیل قصاص و قذف پیدا کرده و آن را مطالبه میکند، مدعی خصوصی و شاکی نامیده میشود.
ضرر و زیان قابل مطالبه به شرح زیر است:
1-ضرر و زیانهای مادی که در نتیجه ارتکاب جرم حاصل شده است.
2-منافعی که ممکنالحصول بوده و در اثر ارتکاب جرم مدعی خصوصی از آن محروم و متضرر میشود.>
این ماده با ماده 9 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1290 در قسمتهایی مغایرت دارد؛ زیرا به موجب ماده مذکور شخصی که از وقوع جرم متحمل ضرر و زیان میشود و به تبع ادعای دادستان مطالبه ضرر و زیان میکند، مدعی خصوصی است و مادام که دادخواست ضرر و زیان تسلیم نکرده، شاکی خصوصی نامیده میشود. ضرر و زیانهای قابل مطالبه به شرح زیر است:
1-ضرر و زیانهای مادی که در نتیجه ارتکاب جرم حاصل شده است.
2-ضرر و زیانهای معنوی که عبارت است از کسر حیثیت یا اعتبار اشخاص یا صدمات روحی.
3-منافع ممکنالحصول که مدعی خصوصی در اثر ارتکاب جرم از آن محروم میشود.
ملاحظه میشود که اولاً، در ماده 9 آیین دادرسی کیفری جدید اصطلاحات <قصاص> و <قذف> به کار رفته که در ماده 9 آیین دادرسی قدیم این اصطلاحات وجود نداشته است. ثانیاً، در ماده 9 آیین دادرسی کیفری جدید لفظ <مدعی خصوصی> معادل <شاکی خصوصی> قرار گرفته است؛ در حالی که قانون سابق این دو اصطلاح را در مفاهیم جداگانه به کار گرفته بود؛ هرچند اکنون نیز بعضی از حقوقدانان عقیده دارند مفاهیم <مدعی خصوصی> و <شاکی خصوصی> از یکدیگر متفاوت هستند. ثالثاً، موضوع بند 2 ماده 9 قانون آیین دادرسی کیفری قدیم که ضرر و زیانهای معنوی را پیشبینی کرده بود، در قانون آیین دادرسی جدید حذف شده است. با حذف این بند از ماده 9 قانون آیین دادرسی کیفری این سؤال متبادر به ذهن میشود که آیا ضرر و زیان معنوی قابل مطالبه است؟
با بررسی قوانین جاری چنین حاصل میشود که در اصل یکصد و هفتاد و یکم قانون اساسی قاضی مسئول جبران خسارتهای مادی و معنوی ناشی از تقصیر و اشتباه خود قرار گرفته است. براساس این اصل، خسارتهای معنوی قابل مطالبه میباشد. از طرف دیگر، ماده 1 قانون مسئولیت مدنی که هماکنون نیز به اعتبار خود باقی است، بهصراحت بیان میدارد هرکس بدون مجوز قانونی از روی عمد یا در نتیجه بیاحتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد شده است، لطمهای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود، مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود میباشد. قانون مسئولیت مدنی در مواد دیگر مانند مواد 2، 8، 9 و 10 نیز بهصراحت موضوع ضرر و زیان معنوی را مطرح کرده است. به عنوان نمونه، به موجب ماده 10 این قانون، کسی که به حیثیت و اعتبار شخصی یا خانوادگی او لطمه وارد شود میتواند از کسی که لطمه وارد آورده است، جبران زیان مادی و معنوی خود را بخواهد.
با این وصف، ظاهراً بین ماده 9 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378 و قانون مسئولیت مدنی مصوب 1339 مغایرت وجود دارد؛ زیرا در ماده 9 مطالبه ضرر و زیان معنوی حذف شده و این اقدام به منزله آن است که در مورد زیانهای ناشی از ارتکاب جرم مطالبه ضرر و زیان معنوی ممکن نیست؛ در حالی که در قانون مسئولیت مدنی امکان مطالبه خسارتها و زیانهای معنوی وجود دارد.
تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از حقوقدانان تا مدتها زیانهای روحی ناشی از اعمال دیگری را قابل تقویم و مطالبه نمیدانستند. دکتر سید حسن امانی در این باره میگوید: <ضررهای عاطفی را نمیتوان با پول ارزیابی کرد. آنچه از دست رفته با پول به دست نمیآید. جهانی دیگر با معیارهای دیگر است و به همین جهت نیز گروهی آن را جبرانناپذیر میدانند و از آلایشهای مادی مبرا میشناسند.>
اما به هر حال بیشتر حقوقدانان قابل مطالبه بودن خسارت معنوی را پذیرفتهاند؛ به طوری که در قوانین و رویههای قضایی کشورهای مختلف مانند فرانسه و انگلیس اینگونه ضرر نیز مورد قبول واقع شده است. در حقوق فرانسه این نوع ضرر le dommage moral نامیده شده و در مواردی نیز محاکم نسبت به آن رأی صادر کردهاند. به عنوان مثال، مطابق رأی مورخ 11 اکتبر 1946 شعبه مدنی دیوان کشور فرانسه، پدر و مادری که فرزند آنان در اثر حادثهای زمینگیر شده است حق دارند زیان معنوی خود را از مسئول حادثه مطالبه کنند. در رأی مورخ 15 فوریه 1956 دیوان کشور فرانسه نیز چنین آمده است: <شوهری که همسرش در اثر حادثهای ناقص یا زشت شده است میتواند خسارت معنوی ناشی از تأثر خود را بخواهد.>
حقوقدانان معتقدند که هرچند ضرر و زیان معنوی قابل تقویم به پول نیست؛ اما جبران آن تا حدود زیادی میتواند موجبات تشفی خاطر زیاندیده را فراهم نماید.
از لحاظ تعریف بعضی گفتهاند: <خسارتهای معنوی آن دسته از خسارتهایی است که به طور مستقیم به مال یا حقوق مالی وارد نمیشود و به همین جهت مورد تقویم مالی و داد و ستد قرار نمیگیرد و جنبه معنوی و غیر مالی دارد. بعضی دیگر نیز گفتهاند: <در حقوق خارجی اغلب خسارت معنوی را در مقابل خسارت مادی قرار میدهند و آن را عبارت از ضرری میدانند که به دارایی معنوی شخص وارد میشود. دکتر محمد آشوری در تعریف خسارت معنوی میگوید: <خسارت معنوی عبارت است از ضرر و زیان وارد شده به شهرت، حیثیت و آبرو و آزادی، معتقدات مذهبی، حیات، زیبایی، احساسات و عواطف و علایق خانوادگی.>
دکتر فرهاد پروین نیز حق معنوی یا Droit intelectuel را حقی میداند غیر از حق عینی و حق ذمی؛ از این رو که نه به عین و نه به ذمه تعلق میگیرد؛ بلکه مزیتی است قانونی و غیر مادی، مانند حق مخترع بر اختراع خود.
در مورد ماهیت حقوقی ضرر و زیان معنوی، بعضی از کشورهای جهان آن را نوعی کیفر تکمیلی میدانند و حتی دادگاهها بدون درخواست ذینفع نسبت به جبران آن حکم صادر مینمایند؛ اما در بعضی دیگر از کشورها مانند ایران ترمیم ضرر و زیان معنوی جنبه کیفری ندارد. به عبارت دیگر، ضرر و زیان معنوی نوعی خسارت است که باید از سوی مدعی خصوصی با تقدیم دادخواست مورد مطالبه قرار گیرد.
قانون مسئولیت مدنی ضرر و زیان معنوی را تعریف نکرده و در قسمتی از ماده 1 آن قانون تنها به عبارت <حیثیت یا شهرت تجارتی اشخاص حقیقی و حقوقی> اشاره شده است؛ اما در بند 2 ماده 9 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1290 آمده بود: <ضرر و زیان معنوی عبارت است از کسر حیثیت یا اعتبار اشخاص یا صدمات روحی.>
ظاهراً قانونگذار ایران در حذف این بند به عدم امکان محاسبه مالی ضرر و زیانهای معنوی و فقدان نص صریح فقهی درخصوص مورد عقیده داشته و از این رو ضرر و زیانهای وارد شده بر اثر وقوع جرم را منحصر به ضرر و زیانهای مادی و منافع ممکنالحصول کرده است؛ در حالی که در بسیاری از موارد، تأثیرات ضرر و زیان معنوی میتواند خسارتهای مادی را نیز در پی داشته باشد. به عنوان مثال، دادن نسبت ورشکستگی به شرکتی معتبر علاوه بر کسر حیثیت و اعتبار آن شرکت میتواند موجبات لغو یا عدم انعقاد بسیاری از قراردادهای موجود با شرکت را نیز فراهم نماید.
سید وحید بلادی، کارشناس ارشد حقوق خصوصی
به نقل از نشریه ماوی
رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری-تعیین سقف سنی داوطلبان عضویت در هیئت مدیره اتحادیه صنفی قانونی نیست رئیس کل دادگستری اصفهان خبر داد راهاندازی مرکز علمی کاربردی مجتمع آموزشی قضایی در اصفهان