×

چرا کودکان بزهکار می شوند؟

چرا کودکان بزهکار می شوند؟

پدیده بزهکاری از دیدگاه جرم‌شناسان با مجموع جرایمی که در زمان و مکان معینی رخ می‌دهد، شکل می‌گیرد

چرا-کودکان-بزهکار-می-شوند؟ وکیل 

دکتر میترا پازوکی‌زاده

استاد دانشگاه و وکیل دادگستری

پدیده بزهکاری از دیدگاه جرم‌شناسان با مجموع جرایمی که در زمان و مکان معینی رخ می‌دهد، شکل می‌گیرد.

این پدیده به عنوان انحرافات اجتماعی یعنی رفتاری یا گروهی که با ضوابط و معیارهای اجتماعی انطباق ندارد تعریف شده است.

نقش عوامل محیطی در بزهکاری اطفال را نمی توان انکار کرد. فوت مادر و نیاز کودک به چشمه بیکران محبت وی و همچنین عواملی مانند فوت پدر و تأمین نیازهای اساسی کودک هر یک محرومیت‌های بزرگی را برای او به وجود می‌آورد. طلاق و جدایی پدر و مادر همواره یکی از مسائل مهم بوده که چه در مذهب و چه در جامعه‌شناسی مورد نفی بسیار قرار گرفته و آثار زیانبار آن در ارتباط‌های بعد از طلاق چه مشروع و چه غیرمشروع بر کودک قابل تأمل است.

کودک آزاری و آسیب‌های جسمانی و روحی و عاطفی از عوامل محیطی مخرب است که بر شخصیت پاک و ناب کودک اثر می‌گذارد. البته کودک آزاری شناسه و اهداف خاصی داشته و با بزهکاری اطفال در آینده رابطه مستقیم  و تنگاتنگی دارد. شاید قوانین ومقررات خاصی که مربوط به کودکان باشد در کتب و لوایح قانونی ایران گنجانده نشده باشد ولی مرکزی به عنوان کانون اصلاح و تربیت پایه‌گذاری شده که در درمان کودکان بزهکار می‌تواند نقش مؤثر و  مفیدی داشته باشد اما متأسفانه این ارگان هیچ اقدام پیشگیری کننده‌ای را انجام نداده است.

البته در جوامع بین‌الملل، کنوانسیون‌ها و سازمان‌های مختلفی برای حمایت از این قشر آسیب‌پذیر جامعه به وجود آمده است.  

تعریف بزهکاری و «شناخت پدیده بزهکاری»

برای آنکه بتوان در جامعه رشد کرد و به درجات تکامل رسید باید با روابط متقابل جامعه و ارزش‌ها و ضوابط آن آشنا بود و سعی کرد با کنش و واکنش‌های جامعه سازگاری و ارتباط داشت زیرا نبود انطباق و سازگاری با نظام جامعه و حرکت در جهت مخالف آداب و رسوم و فرهنگ و رفتارهای عرف جامعه و موازین و ضوابط آن است که ناهنجاری به وجود می‌آورد. بدیهی است وقتی در جامعه و بین اعضای آن تضاد و ناسازگاری باشد آثارش در شخصیت همه افراد بروز می‌کند و در خانواده، کودکان بیش از همه در معرض خطر قرار می‌گیرند.

انعکاس این ناسازگاری‌ها در جرم‌شناسی سه پدیده را به وجود می‌آورد:1)بزه  2)بزهکار  3)بزهکاری.

بزهکاری در واقع شناخت عواملی است که جرم را ایجاد  می‌کند، به عبارت دیگر مطالعه این پدیده بزهکاری به وجود آورنده علم جامعه شناسی کیفری است.

این در حالی است که قانون جزای ایران جرم را تعریف کرده و اعمالی را که به موجب قانون برچسب بزهکاری بر آن زده شده توضیح داده است بویژه مجرمان بالغ را از لحاظ مسئولیت جزایی از اطفال جدا کرده و به تفکیک به بررسی جداگانه آن پرداخته است. اکثر جرم‌شناسان معتقدند نمی‌توان از رفتارهای خلاف کودکان تعریف قانونی به عمل آورد. امروزه در بعضی از کشورهای جهان اعمال مجرمانه اطفال به طور صریح مشخص شده و تعاریف و روشی برای آن در مجموعه قوانین جزایی بزهکاری اطفال و نوجوانان در نظر گرفته شده است.

با این حال حقوقدانان معتقد هستند این روش بر خلاف اصل قانونی بودن جرم و مجازات‌ها است و در نتیجه به آزادی‌های فردی لطمه وارد می‌کند.

بنا بر مراتب فوق، بزهکاری از نقطه نظر قانونی دارای مفاهیم روشن و معینی است و در حقیقت مجموعه قوانین آنها را به طور دقیق تعریف می‌کند چنانچه قدمای ما اعتقاد دارند بزهکاری آن چیزی است که قانون می‌گوید و جرم شناسی یکی از اصول و پایه‌های هر جرم در جامعه است.

پدیده بزهکاری از دیدگاه جرم شناسان با مجموع جرایمی که در زمان و مکان معینی رخ می‌دهد تشکیل می‌شود برای آنکه موضوع بزهکاری از نظر علمی مطالعه شود باید به دروس تطبیقی توسل جست. طبق نظر دورکیم روش تطبیقی تحقق‌دهنده یک تجربه غیرمستقیم است و مبتنی بر تاریخ قوم‌نگاری و آمار می‌باشد. در پرتو روش تطبیقی می‌توان شرایط خاص بزهکاری را در یک جامعه تشخیص داد.

دورکیم جامعه شناس فرانسوی پدیده‌هایی را که  در جوامع مختلف به چشم می‌خورد غیر عادی تلقی نمی‌کند زیرا معتقد است این پدیده‌ها از ویژگی‌های جامعه است و نباید آن را نمونه بیماری اجتماعی تلقی کرد و بنا براین دورکیم می‌گوید بزه یک  پدیده عادی جامعه است.

کودکان بزهکار

کودکان بزهکار در اصطلاح علوم روانی و تربیتی امروز، به طور کلی به افرادی گفته می‌شود که در کل یک معما یا حداقل یک مشکل تربیتی برای جامعه، پلیس و کارگردانان دستگاه‌های قضایی به شمار می‌روند.

البته بزهکاری این کودکان دارای مراحل و شدت و ضعف فراوان است. به عنوان مثال از یک دزدی کوچک، فرار از مدرسه و... شروع می‌شود و به انواع بزهکاری‌ها، طغیان علیه قانون، انجام اعمال شنیع و جنایات مانند قتل نفس، عمل منافی عفت و نظایر آن منتهی می‌شود. این‌گونه کودکان نه تنها یک مشکل، بلکه یک معما و مسأله بزرگ اجتماعی محسوب می‌شوند و هر متفکر اجتماعی می‌تواند به خود حق بدهد که درباره آنها و رفتار ضد اجتماعی آنان بیندیشد.

کودکان بزهکار اغلب کسانی هستند که در کانون خانواده‌ای نابسامان، خانواده‌ای که از فروغ پرتو محبت، گرم و روشن نشده است، پا به عرصه وجود نهاده‌اند یا ممکن است از کودکی بنا به عللی، مفهوم زندگی ثابت خانوادگی را درک نکرده‌اند و یا حداقل به جای محبت از ترحم دیگران برخوردار شده‌اند و در نتیجه رشد عاطفی شخصیت آنان متوقف مانده است.

 این محرومان از لطف و محبت، این قربانیان جهل و بی‌مهری خانواده و محیط، ناچار نیاز به خودنمایی و جلب توجه خود را از راه‌های دیگر که به زیان اجتماع است ارضا می‌کنند.

 آنان اگر دخترند، چه بسا به فحشا تن در می دهند و به خاطر اطفای عطش محبت خویش به سهولت فریب تملق و زبان‌بازی مردان هوسران را می‌خورند و اگر پسر باشند ممکن است به آسانی علیه قانون و اجتماع قد علم کنند و دست به جرم و جنایت بیالایند و به هرگونه دروغ و تقلب و دزدی و پستی تن بدهند و اغلب نیز مردانی بدبین و کینه‌توز خواهند شد.

شمار زیادی از کودکان بزهکار و مرتکبان اعمال خلاف قانون کسانی هستند که فقط بر اثر یک اختلال جزئی در ترشح یکی از غدد درونی و بر هم خوردن توازن شیمیایی بدنشان، کج خلق و در نتیجه خلافکار و بزهکار می‌شوند.

کسانی که دچار اختلال این غدد می‌شوند به آسانی نمی‌توانند با زندگی و مردم از در آشتی درآیند، کیفرهای سخت و پرشکنجه، زندان با اعمال شاقه و نظیر آن نمی‌تواند اخلاق این گونه اشخاص را تغییر دهد. آنها بیمارند باید آنها را به جای کیفرهای شدید یا نگهداری در مؤسسات تربیتی، معالجه و مداوا و برای سازش مجدد با خانواده و اجتماع آماده کرد.

آیا مؤسسات تربیتی ما در برنامه کاری خود تاکنون توجهی به این موضوع داشته‌اند؟ به هر حال نگهداری طفل در مؤسسات آموزشی و تربیتی بخصوص در سنین کم مسائل و مشکلات فراوان ایجاد می‌‌کند.

به طور مثال در کانون اصلاح و تربیت، کودکان از مهر و محبت خانوادگی محروم می‌شوند و از کمبود محبت رنج می‌برند و به همین لحاظ حس کینه و انتقامجویی در آنها تقویت و به خاطر سلب آزادی نسبت به اجتماع بدبین می‌شوند یا اطفال در کانون‌های تربیتی ممکن است با افراد منحرف آشنا شده و با طرح دوستی و تشکیل باند برای آینده نقشه‌های خطرناک طرح کنند و تعلیمات آموزشی و حرفه‌ای کانون نه تنها آنها را به سوی یک زندگی سالم راهنمایی نکند بلکه وجود دوستان ناباب و تأثیر معاشرت آنان آینده خطرناکی را برایشان پی‌ریزی کند.

اهمیت بزهکاری اطفال در ایران

همان‌طور که قبلاً گفته شد بزهکاری در میان اطفال و نوجوانان در تمام کشورهای جهان رو به فزونی است و این امر چنان موجب نگرانی و وحشت شده که اکنون مبارزه و مقابله با این بلای اجتماعی خود نقش مهمی از برنامه‌های دولت‌ها را در بر گرفته است. در ایران نیز چند سالی است که سنگینی این مشکل بر مشکلات دیگر دستگاه‌های قضایی-جزایی افزوده است به نحوی که 30درصدسرقت خودرو و 75درصدسرقت‌های کوچک در تهران و دیگر شهرستان‌های ایران توسط نوجوانان انجام می‌شود.

 با دقت در آمار و اخبار در می‌یابیم که این پدیده ظرف مدت 10سال اخیر 68درصد افزایش داشته و شکایت‌ها به مراجع قضایی 3 برابر شده است.

براساس آمارها کودکانی که به طور قطعی یا غیرقطعی تحویل کانون اصلاح و تربیت شده‌اند هزار و 346 نفر بوده‌اند که به موجب رأی دادگاه‌های اطفال حکم 650 نفر آنان قطعی بوده و از این تعداد 620 نفر پسر و 32 نفر آنان دختر بودند.

آنچه از مطالعه و بررسی پدیده بزهکاری استنتاج می‌شود:

1)بزهکاری پدیده‌ای است ضد اجتماعی که ازخود اجتماع است.

2)بزهکاری پدیده‌ای است اجتماعی حاکی از ناسازگاری فردی.

3)بزهکاری رابطه بین عمل و شخصیت انسان را در جامعه بیان می‌کند.

پی نوشت :

روزنامه ایران - یکشنبه - 15/1/1395/س

منبع : معاونت حقوقی و امور مجلس

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.