×

معامله خونین مستاجر با مالک، قتل بعد از فروش اجباری

معامله خونین مستاجر با مالک، قتل بعد از فروش اجباری

داستان سرایی مستأجر گاراژی که با تهدید و بستن دست و پای مالک به زور از وی امضای فروش سه دانگ از گاراژ را گرفته و سپس وی را به قتل رسانده بود با زیرکی پلیس به پایان رسید

معامله-خونین-مستاجر-با-مالک،-قتل-بعد-از-فروش-اجباری

داستان سرایی مستأجر گاراژی که با تهدید و بستن دست و پای مالک به زور از وی امضای فروش سه دانگ از گاراژ را گرفته و سپس وی را به قتل رسانده بود با زیرکی پلیس به پایان رسید.

 در مورخه 6 اردیبهشت 95 فردی با مراجعه به کلانتری 134 شهرک قدس به مأمورین عنوان داشت که برادرش بنام ایرج (متولد 1343) از مدتی پیش ناپدید شده و به تماس های مکرر آنها پاسخگو نبوده و هیچگونه اطلاعی نیز از سرنوشت وی ( ایرج ) وجود ندارد.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع فقدان افراد و به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای ناحیه 27 تهران، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

شاکی پرونده پس از حضور در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در خصوص فقدان برادرش به کاراگاهان گفت: ایرج به تنهایی در خانه اش در منطقه سعادت آباد زندگی می کند و مالک یک گاراژ در منطقه تهرانسر است که آنرا اجاره داده است؛ ... ؛ وی از مدتی پیش عنوان کرده بود که قسمتی از سقف گاراژ نیاز به انجام تعمیرات اساسی دارد و به همین علت مشغول فراهم نمودن مقدمات تعمیرات گاراژ بود که ناگهان ناپدید شد.

ابتدا تصور بر آن بود که طبق روال همیشگی او برای مدتی کوتاه به خارج از کشور رفته اما پس از گذشت چند روز بی خبری و عدم تماس از سوی ایرج به ناچار مجبور به طرح شکایت در خصوص فقدان وی شدیم.

کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با مراجعه به محل زندگی فقدانی در منطقه سعادت آباد – میدان کاج به تحقیقات از همسایگان فقدانی پرداخته و اطلاع پیدا کردند که فقدانی آخرین بار در مورخه 27 فروردین 95 با خودرو 206 شخصی اش به شماره انتظامی ایران 33 - *** ی 15 از مجتمع مسکونی محل سکونتش خارج شده و دیگر مراجعتی به آنجا نداشته است .

کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با مراجعه به محل گاراژ متعلق به فقدانی به تحقیق از مستأجر فقدانی بنام امید . س ( 34 ساله ) پرداختند.

امید در اظهارات اولیه به کارآگاهان عنوان داشت: فقدانی در مورخه 27 فروردین 95 به گاراژ مراجعه کرده بود تا در خصوص نحوه هزینه کردِ تعمیرات سقف گاراژ با یکدیگر صحبت کنیم که ناگهان شخصی با وی تماس گرفت.

پس از پایان تماس تلفنی، فقدانی از من خواست تا ماشین پژو 206 شخصی اش را به منطقه اکباتان برده و به خانمی تحویل دهم.

من نیز در ساعت 16:00 مورخه 27 فروردین 95جهت تحویل دادن خودرو شخصی متعلق به فقدانی به شهرک اکباتان رفته و در آنجا خانمی جوان با ظاهری آراسته به محل پارک خودرو مراجعه نمود و ماشین را از من تحویل گرفت؛ پس از آن دیگر فقدانی را ملاقات نکرده و از سرنوشت وی نیز هیچ اطلاعی ندارم.

در ادامه رسیدگی به پرونده، دستور توقیف خودرو پژو 206 متعلق به فقدانی در سیستم جامع پلیس ثبت و چند روز پس از آن خودرو 206 متعلق به فقدانی توسط گشت آشکار پلیس آگاهی تهران بزرگ  در شهرک اکباتان به صورت رها شده کشف شد.

در ادامه تحقیقات ، امید . س با ارائه اسناد و مدارکی مدعی شد که فقدانی سه دانگ گاراژ را به وی فروخته و در ازای آن قطعات یدکی خودرو تحویل گرفته است .

امید در این خصوص به کارآگاهان گفت : از مدتی پیش فقدانی پیشنهاد خرید سه دانگ گاراژ را مطرح کرده بود و بنده نیز با قبول این پیشنهاد قبول کردم تا مبلغ مورد معامله ( 800 میلیون تومان ) را در قالب تهیه قطعات یدکی خودرو به ایشان پرداخت نمایم؛ پس از تحویل قطعات یدکی خودرو مورد درخواست فقدانی، قولنامه ای نیز مابین ما دو نفر مبنی بر فروش سه دانگ گاراژ تنظیم شد.

با توجه به اسناد و مدارک ارائه شده در خصوص تنظیم قولنامه مابین امید . س و فقدانی ، کارآگاهان به تحقیق از خانواده فقدانی ( شاکی پرونده ) پرداخته و اطلاع پیدا کردند که وی هیچگونه نیاز مالی یا قصدی جهت فروش سه دانگ گاراژ خود نداشته است.

در ادامه مشخص شد که ارزش گاراژ حداقل سه میلیارد تومان است که بنا بر اظهارات "امید . س" و متن قرارداد تنظیم شده، تنها 800 میلیون تومان و آن هم به شکل تحویل دادن قطعات و لوازم خودرو به فقدانی پرداخت شده بود ضمن آنکه امید . س نیز قادر به ارائه اسناد و مدارکی در خصوص نحوه تحویل قطعات خودرو یا نوع قطعات به کارآگاهان نبود.

در ادامه رسیدگی به پرونده و با انجام اقدامات پلیسی، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ اطلاع پیدا کردند که "امید . س" به صورت ناگهانی مسافرتی به شهرستان ساوه داشته و پس از انجام این مسافرت نیز به شاگرد گاراژ تأکید نموده که هیچ کس نباید از این مسافرت اطلاع پیدا کند.

با ارائه اسناد و مدارک از سوی کارآگاهان، امید که ابتدا منکر هرگونه مسافرتش به شهرستان ساوه شده بود به ناچار به این موضوع اعتراف کرد اما مدعی شد که صرفا جهت انجام تفریح و خوشگذرانی و بدون اطلاع خانواده اش به باغ یکی از دوستانش بنام مهدی رفته است.

با توجه به تحقیقات بعمل آمده در طول رسیدگی به پرونده و تناقضات متعدد در اظهارات امید . س با هماهنگی بازپرس پرونده امید . س در مورخه  12 خرداد 95 دستگیر و جهت انجام تحقیقات پلیسی به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.

امید . س پس از انتقال به اداره یازدهم و پس از چند روز سکوت به ارتکاب جنایت توسط یکی از دوستانش بنام مهدی اعتراف کرد و عنوان داشت: مهدی در کار قاچاق سلاح است و فقدانی نیز در زمینه خرید و فروش موادمخدر فعالیت دارد.

آنها قصد معامله با یکدیگر را داشتند و به همین علت، من به همراه فقدانی به شهرستان ساوه رفتیم تا آنها با یکدیگر معامله داشته باشند.

پس از رسیدن به شهرستان ساوه ، فقدانی به همراه مهدی برای دیدن اسلحه ها از باغ خارج شدند و من نیز جهت استراحت در باغ باقی ماندم؛ بعدازظهر مورخه 28 فروردین 95 مهدی به تنهایی به باغ بازگشت و عنوان کرد که ایرج ( فقدانی ) را کشته است و اگر من نیز در این خصوص حرفی به کسی بزنم ، مرا نیز خواهد کشت.

با توجه به اظهارات "امید . س" در خصوص ارتکاب جنایت توسط "مهدی . ع" ( 25 ساله ) ، کارآگاهان اداره یازدهم با اخذ نیابت قضایی به شهرستان ساوه رفته ، مهدی  را دستگیر و جهت انجام تحقیقات به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند .

مهدی . ع در اعترافاتش به مرگ فقدانی اعتراف کرد اما در خصوص اظهارات امید مبنی بر معامله سلاح با فقدانی ، منکر هرگونه خرید و فروش سلاح و موادمخدر با فقدانی یا حتی فعالیت خود در زمینه خرید و فروش سلاح شد و عنوان داشت که پیشنهاد ارتکاب جنایت توسط "امید . س" مطرح و در داخل همان محل گاراژ واقع در منطقه تهرانسر انجام شده است .

مهدی در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: در مورخه 27 فروردین 95با طرح و نقشه قبلی ، امید به بهانه صحبت کردن با ایرج در خصوص نحوه بازسازی سقف گاراژ ، از وی دعوت کرد تا شخصا به گاراژ بیاید.

در داخل گاراژ ، با کمک امید دست و پای "ایرج . ک" را بسته و با تهدید اقدام به گرفتن امضاء و اثر انگشت بر روی قولنامه فروش سه دانگ گاراژ نمودیم .

پس از گرفتن امضاء و اثر انگشت، امید عنوان داشت که امکان آزاد کردن ایرج وجود ندارد چراکه وی پس از آزادی به پلیس مراجعه نموده و از ما شکایت خواهد کرد.

با طرح این موضوع از سوی امید ، وی (امید) پیشنهاد داد تا فقدانی را کشته و جسدش را به ساوه منتقل کنیم .

سرانجام قبول کردم تا ایرج را به قتل برسانیم؛ پس از خفه کردم ایرج ، جسدش را با خودرو پراید ( متعلق به مهدی ) به نزدیکی روستایی بنام اصفهانک در شهرستان ساوه برده و در آنجا دفن کردیم ؛ خودرو 206 متعلق به ایرج را نیز به شهرک اکباتان برده و در آنجا رها کردیم.

سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، در ادامه این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهمین در خصوص ارتکاب جنایت ، هماهنگی های لازم قضایی انجام و کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی با اخذ نیابت قضایی به شهرستان ساوه اعزام ، در ساعت 08:30 روز جمعه مورخه 21 خرداد 95 موفق به کشف جسد متعلق به فقدانی پرونده ( ایرج . ک ) در داخل گودالی حفره شده  توسط متهمین - حدودا 2 متری - شدند.

سرهنگ کارآگاه حمید مکرم عنوان داشت: با توجه به کشف جسد متعلق به فقدانی و تشکیل پرونده با موضوع قتل عمـد ، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و هر دو متهم جهت ادامه تحقیقات در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.

منبع : خبرگذاری فارس

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.