×

کم توجهی به شرکت دانش آموزان در مدیریت آموزشی و پرورشی-انصار عبدی پور

کم توجهی به شرکت دانش آموزان در مدیریت آموزشی و پرورشی-انصار عبدی پور

کم توجهی به شرکت دانش آموزان در مدیریت آموزشی و پرورشی-انصار عبدی پور

کم-توجهی-به-شرکت-دانش-آموزان-در-مدیریت-آموزشی-و-پرورشی-انصار-عبدی-پور

وصال او زعمر جاودان به             خدایا مرا آن ده که آن به

بسم الله الرحمن الرحیم

دانش آموز واژه ای است که از 7 سالگی تا 18 سالگی همراه انسان است و خود را با آن معرفی می کند. حال این دانش آموز چه حقوقی دارد؟ توجه نظام آموزشی نسبت به آن چقدر است؟ در این سنین که واژه ای دانش آموز همراه انسان است سنی می باشد که در آن انسان عقاید، باورها، رفتارها و... شکل می گیرد و آینده او را می سازد در نظام آموزشی ما نسبت به این مسایل کم توجه می باشند و این مهم هم در آموزش و پرورش و هم در کتب درسی و هم در مدارس کاملاً مشهود است. در نظام آموزشی ما توجه بر روی قشر دانشجو متمرکز شده است در صورتی که تمرکز باید بر روی قشر دانش آموز باشد؛ چون یک دانشجو قبل از آنکه دانشجو باشد یک دانش آموز بوده است و اگر یک دانش آموز موفق بوده باشد، یقیناً یک دانشجوی موفق نیز هست. مایه ی تاسف است که در کشور ما حقوق دانش آموز اینقدر نادیده گرفته می شود و اگر بخواهیم به یک کشور توسعه یافته از لحاظ آموزشی تبدیل شویم، احتمال آن کم می باشد تا زمانی که تحولی در نظام آموزشی انجام نشود و تمرکز بیشتری بر قشر دانش آموز گذارده نشود این روال ادامه خواهد داشت.

در کشورهای توسعه یافته هر ناهنجاری که در اجتماع و جامعه پیش می آید اولین جایی که باید پاسخگو باشد نظام آموزشی آن کشور می باشد اما در کشور ما خود باعث بروز ناهنجاری شده است. دانش آموز در سنین که در مدرسه می باشد شاید بتوان گفت که مانند یک لوح سفید باشد که این لوح بر اثر تاثیراتی که یک معلم بر روی آن دارد دستخوش تغییرات می شود و کافیست یک معلم یک باور یا اندیشه غلطی که با هنجارهای اجتماعی همخوان نباشد در این لوح سفید جای دهد. نظام آموزشی ما نظام آزمون و خطا می باشد و دائماً در حال تغییر و تحول است و در این تغییرات چرا نباید به شکل نمونه گیری پرسشی یا نظرخواهی در مورد تغییرات از دانش آموز نشود آیا این تغییرات برای کیست؟ جز برای دانش آموز است و او هیچ اختیاری و اعمالی در این اقدامات ندارد.

دانش آموز بهتر می فهمد مشکل او چیست و نیاز به چه تغییراتی دارد و این کار انگیزه را در وی ایجاد می کند، انگیزه ای که امروزه در دانش آموزان بسیار کم می باشد و میل و رغبت آنها نسبت به ادامه تحصیل یا درس خواندن بسیار کم و ضعیف شده و این یک بحران است آیا این اسفناک نیست که آرزوی دانش آموز پنچر شدن ماشین معلم در مسیر مدرسه باشد؟ متاسفانه ما این را بحران نمی دانیم، فشار روانی که در زمان امتحانات به دانش آموز وارد است آن نیز بحران محسوب می شود اما سرو وضع وظاهر دانش آموز را بحران می دانیم! و باید بدانیم که این بحران ها با اجباری کردن استخر برای دانش آموز حل نمی شود و نیاز به برنامه ریزی دارد که خود دانش آموز در تصمیم گیری آن سهیم باشد حرف دل دانش آموز نیز شنیده شود و این حق و حقوق به آنها داده شود تا درباره ی خودش حق اظهارنظر داشته باشد.

دانش آموزی که آینده ساز کشور و مملکت است چرا باید دغدغه درس و امتحان داشته باشد؛ دانش آموزی که در آینده باید وارد اجتماع شود چرا باید از مدرسه گریزان باشد؟ مگر چه مشکلی در مدرسه است که باعث فراری شدن او می گردد؟

به جای اینکه برای رفتن به مدرسه لحظه شماری کند و شاداب و سرحال باشد مانند مجرمی است که او را به زندان می برند. اگر بخواهیم بگوییم باعث  و بانی بسیاری از مشکلات منشأ آن خود دانش آموز است به همان اندازه نظام آموزشی ما نیز مشکل دار است.

در خاتمه باید یادآور باشیم که اگر می خواهیم نظام آموزشی توسعه یافته ای داشته باشیم، باید دانش آموز محور باشیم.

    

پست های مرتبط

نظرات (1)

  • حامد1389-09-08 پاسخ

    بابا دانش آموز مدیر

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.