×

گزیده ها

گزیده ها

در حوزه قضایی بخش، بعضی بانک‌های خصوصی فاقد شعبه بوده و دارندگان چک آن را به حساب خود در بانک دیگری که در این حوزه قضایی شعبه دارد، می‎خوابانند و بانک مذکور به نمایندگی از دارنده چک و بانک محال‎علیه، اقدام به صدور گواهی عدم پرداخت می‎کند در صورتی که محل اقامتگاه خوانده در حوزه قضایی این دادگاه واقع نباشد، آیا این دادگاه برای رسیدگی به دعوای مطالبه وجه چک یا اجرای آن صالح است؟

گزیده-ها وکیل 

در حوزه قضایی بخش، بعضی بانک‌های خصوصی فاقد شعبه بوده و دارندگان چک آن را به حساب خود در بانک دیگری که در این حوزه قضایی شعبه دارد، می‎خوابانند و بانک مذکور به نمایندگی از دارنده چک و بانک محال‎علیه، اقدام به صدور گواهی عدم پرداخت می‎کند. در صورتی که محل اقامتگاه خوانده در حوزه قضایی این دادگاه واقع نباشد، آیا این دادگاه برای رسیدگی به دعوای مطالبه وجه چک یا اجرای آن صالح است؟

اولا مستنبط از مواد 11 و 13 قانون آیین دادرسی مدنی و رای وحدت‎رویه شماره 688 مورخ 23 خرداد سال 1385 به نظر می‎رسد بانک محال‎علیه، بانکی تلقی می‎شود که چک در آن قابل ارائه و پرداخت است؛ ولو اینکه بانک صادرکننده چک هم نباشد و اصولا مبنای آرای وحدت‎رویه شماره‎های 669 مورخ 21 مهر سال 1383 و 688 مورخ 23 خرداد سال 1385 نیز این بوده که دارندگان چک، راحتتر بتوانند جهت وصول و مطالبه وجه آن بر اساس مواد یادشده، علیه صادرکننده چک، مبادرت به طرح شکایت کیفری یا حقوقی کنند. ثانیا در صورتی که شخصی که چک متعلق به بانک «الف» را از طریق بانک «ب» که در آن، حساب دارد، با اعطای نمایندگی قصد وصول آن را داشته باشد، بانک «ب» فقط نماینده دارنده چک است؛ نه بانک محال‎علیه؛ و نحوه اعطا یا اجرای نمایندگی تأثیری در موضوع ندارد.

در موردی که در دادگاه بدوی، طرح دعوا یا دفاع به وسیله وکیل دادگستری جریان یافته و وکیل یادشده حق وکالت در مرحله تجدید نظر را هم دارد، اما فقط تمبر مالیاتی مرحله بدوی را ابطال کرده است، آیا رای صادره از دادگاه بدوی باید به وکیلی که تمبر مالیاتی مرحله بدوی را ابطال نکرده است، ابلاغ شود؟

با عنایت به ماده 46 قانون آیین دادرسی مدنی در مواردی که وکیل اجازه وکالت در مراحل بالاتر را ندارد یا به ترتیبی که در ماده 47 این قانون آمده است، امکان تجدیدنظر و فرجام‎خواهی از جانب وکیل وجود نداشته باشد، دادنامه به اصیل ابلاغ می‎شود؛ اما ابلاغ دادنامه بدوی به وکیلی که در وکالت‎نامه حق تجدیدنظرخواهی دارد، کافی است؛ هرچند وکیل تمبر وکالت‎نامه مرحله تجدیدنظرخواهی را ابطال نکرده باشد؛ زیرا وکیل در زمان تجدیدنظرخواهی باید تمبر وکالت‎نامه این مرحله را ابطال کند. از مفهوم ماده 46 قانون مذکور نیز این نظر استفاده می‎شود.

با توجه به بخشنامه اخیر ریاست قوه‎قضاییه در خصوص اعطای مأموریت توسط مدیرکل دادگستری استان، آیا در خصوص رییس شعبه دادگاه خانواده که دارای صلاحیت ذاتی است، امکان اعطای مأموریت به عنوان دادرس یا رییس شعبه دادگاه حقوقی بدون اخذ تمایل وی وجود دارد؟

با عنایت به بند 7 بخشنامه شماره 100/47981/9000 مورخ 5 دی سال 1397 ریاست قوه‎قضاییه، اخذ تمایل کتبی از قاضی جهت اعزام وی به مأموریت بر اساس تفویض اختیار موضوع بخشنامه مذکور ضروری است.

آیا حکمی که غیابی و قابل واخواهی است یا مرحله تجدیدنظر را طی نکرده و قطعی نشده است، قابل اعتراض شخص ثالث است؟

اگرچه در مواد 417 و 418 قانون آیین دادرسی مدنی، واژه «رای» به طور مطلق به کار رفته است، اما با توجه به دیگر مواد این قانون مانند ماده 420 و نیز با عنایت به مشکلات مربوط به رسیدگی به اعتراض ثالث نسبت به رای غیرقطعی، به نظر می‏رسد اعتراض ثالث موضوع مواد یادشده اختصاص به آرای قطعی دارد.

منبع : روزنامه حمایت

    

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.