×

تکلیف دادرسی در فرض فوت یکی از طرفین دعوا

تکلیف دادرسی در فرض فوت یکی از طرفین دعوا

در حال حاضر یکی از مشکلات جامعه ما این است که با وکالت بلاعزل اختیاراتی در وکالت‌نامه‌ها به وکلا تفویض شده ولی موکل با وکیل دچار اختلاف می‌شوند و کار به محاکم و مراجع قضایی می‌کشد

تکلیف-دادرسی-در-فرض-فوت-یکی-از-طرفین-دعوا وکیل 

در حال حاضر یکی از مشکلات جامعه ما این است که با وکالت بلاعزل اختیاراتی در وکالت‌نامه‌ها به وکلا تفویض شده ولی موکل با وکیل دچار اختلاف می‌شوند و کار به محاکم و مراجع قضایی می‌کشد.

 اولین هفته پاییز با شور و نشاط و البته ترافیک سنگین شروع شد. رنگ و بوی پاییز در شهر پیچیده است. این فضا بر کافه «قانون» ما هم تاثیر گذاشته است. دانشجوهایی که سه ماه گذشته جایشان در کافه ما خالی بود دوباره برگشته‌اند. کافه شلوغ‌تر شده است. مثل همیشه در منوی ما برای شما چهار پیشنهاد ویژه هست که پیشنهاد می‌کنیم همه را امتحان کنید.

وکالت بلاعزل و در دسر‌های آن

نفیسه چرا رنگت پریده؟ مثل اینکه حالت خوب نیست؟ مشکلی پیش آمده؟

ماشینم را که یک ماه پیش خریدم یادت هست؟ وکالتی بود و حالا به مشکل خورده است. امروز آقای محمد صالح نیکبخت‌ مهمان ماست و از ایشان خواهش کرده‌ام کمی‌در مورد وکالت بلاعزل برای ما توضیح دهد.
آنچه که صحیح به نظر می‌رسد این است که وکالت بلاعزل نمی‌تواند بدون قید زمان باشد در وکالت‌نامه‌های رسمی ‌به نظر غالب حقوقدانان مدت وکالت بلاعزل محدود به زمانی است که موکل تعیین کرده است در این‌گونه موارد هم اختلاف وجود دارد. به‌ویژه اینکه در موارد کلی که وکیل وکالت‌نامه‌ای از موکل خود اخذ می‌کند و حق عزل از موکل ساقط می‌شود، نامحدود بودن زمان موضوع وکالت می‌تواند اموالی هم که در آتیه به موکل می‌رسد را نیز شامل شود در حالی‌که موکل چنین قصدی نداشته است. به همین جهت و با عنایت به اینکه وکالت‌نامه‌های بلاعزل ضمن عقد خارج لازم از عقد جایز قابل فسخ در هر زمان به عقد لازم غیرقابل فسخ تبدیل می‌شود و موکل نمی‌تواند وکیل خود را عزل کند. باید با دقت و آگاه بودن موکل از اختیارات وکیل تنظیم شود. زیرا وکالت‌نامه تنظیم شده سند رسمی‌‌است و وکیل و موکل ملتزم به اجرای مفاد آن هستند.

 این وکالت‌نامه چه زمانی اعتبار خود را از دست می‌دهد؟

تنها با فوت موکل این وکالت‌نامه آثار و اعتبار خود را از دست می‌دهد مگر اینکه وکیل قبل از فوت به موکل مورد یا مواردی از موضوعات وکالت تفویضی را انجام داده باشد به همین جهت ضروری است دفاتر اسناد رسمی‌در وکالت‌ها به‌ویژه وکالت بلاعزل آثار اختیاراتی که به وکیل تفویض می‌شود را به موکلان تذکر دهند.

 این مشکلاتی که در خرید و فروش‌های وکالتی به وجود می‌آید از چه چیزی ناشی می‌شود؟

در حال حاضر یکی از مشکلات جامعه ما این است که با وکالت بلاعزل اختیاراتی در وکالت‌نامه‌ها به وکلا تفویض شده ولی موکل با وکیل دچار اختلاف می‌شوند و کار به محاکم و مراجع قضایی می‌کشد. دادگاه‌ها در این موارد نمی‌توانند به علت لازم شدن عقد وکالت در این وکالت‌نامه‌ها حکم به ابطال وکالت‌نامه دهند زیرا اسناد رسمی‌‌مادامی‌که جعل در آن نشده باشد رسمیت و اعتبار آن محفوظ است.

شکایت از اقدامات اجرایی وصول مالیات

سلام علیرضا. خیلی وقت است که مشغول صحبت با آقای تیماجی هستی. ماجرا از چه قرار است؟

بحثمان در مورد مالیات است. آقای تیماجی داشتند یک مرجع جدید اعتراض به مالیات به من معرفی می‌کردند که احتمالا شما هم خیلی خوشحال خواهید شد این اطلاعات را داشته باشید. ایشان در مورد شکایت از اقدامات اجرایی در هیات موضوع ماده 216 قانون مالیات‌های مستقیم توضیح می‌دادند. آقای تیماجی توضیح می‌دهید که در صورتی که اعتراض نسبت به میزان مالیات و برگ تشخیص مالیات نباشد بلکه شخصی به اقدامات اجرایی اعتراض داشته باشد، در این صورت باید به کجا مراجعه کند؟

تکلیف موضوع در ماده 216 قانون مالیات‌های مستقیم پیش‌بینی شده است. مرجع رسیدگی به شکایات ناشی از اقدامات ‌اجرایی راجع به مطالبات دولت از اشخاص اعم از حقیقی یا حقوقی‌که طبق مقررات اجرایی مالیات‌ها قابل مطالبه و وصول است هیات حل اختلاف مالیاتی خواهد بود. به شکایات مزبور به‌ فوریت و خارج از نوبت رسیدگی و رای صادر خواهد شد. شکایت‌ها در رابطه با اقدامات اجرایی ممکن است مربوط به مالیات‌های مستقیم یا در رابطه با اقدامات اجرایی مربوط به مالیات‌های غیرمستقیم باشد.

 منظورتان از اقدامات اجرایی مربوط به مالیات‌های مستقیم چیست؟

در مورد مالیات‌های مستقیم در صورتی که شکایت ‌حاکی از این باشد که وصول مالیات قبل از قطعیت‌، به موقع اجرا گذارده شده است هرگاه هیات حل اختلاف مالیاتی شکایت را وارد دانست ضمن صدور رای به بطلان اجراییه حسب مورد قرار رسیدگی و اقدام لازم صادر یا نسبت به درآمد مشمول مالیات مؤدی ‌رسیدگی و رای ‌صادر خواهد کرد. رای ‌صادره ‌از هیات حل اختلاف ‌قطعی است‌.

 اقدامات اجرایی مربوط به مالیات‌های غیرمستقیم به چه ترتیب است؟

در مورد مالیات‌های غیرمستقیم هرگاه شکایت‌ اجرایی از این جهت باشد که مطالبه مالیات قانونی نیست مرجع‌ رسیدگی به این شکایت نیز هیات حل اختلاف مالیاتی خواهد بود و رای هیات مزبور در این باره قطعی و لازم‌الاجراء است‌. البته به خاطر داشته باشید که شکایات در رابطه با اقدامات اجرایی مربوط به مالیات همه در این هیات طرح نمی‌شوند. جرائم قاچاق اموال موضوع عایدات‌ دولت و بهای مال قاچاق از بین رفته و نیز آن دسته از مالیات‌‌های‌ غیرمستقیم که طبق مقررات مخصوص به خود در مراجع خاص ‌باید حل و فصل شوند استثنا هستند و به هیات موضوع ماده 216 قانون مالیات‌های مستقیم ارجاع داده نمی‌شوند.

آدم‌ربایی و مجازات سنگین آن

الهام رستمی فکر کنم مستحق یک جایزه درست و حسابی باشی. بالاخره توانستی دکتر کوشا را با این همه مشغله به کافه ما بکشانی.

دکتر کوشا، عضو هیات علمی‌دانشگاه شهید بهشتی مهمان امروز ما هستند. راستش را بخواهی این ماجرای گروگان‌گیری در نایروبی بهانه خوبی برای صحبت کردن با ایشان بود. البته آقای دکتر قصد دارند این جرم و مجازاتش را در ایران بررسی کنند.

آدم‌ربایی در قانون ما چه در قبل و چه بعد از انقلاب جرم‌انگاری شده است. قبلا ماده‌ای در قانون جزای عمومی‌، تحت عنوان قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص وجود داشت که بعد‌ها در سال 1375 تحت عنوان قانون تعزیرات در کتاب پنجم طی مواد 621 به بعد، موضوع آدم‌ربایی مورد بحث قرار گرفته است.

 مثل اینکه مجازات آدم‌ربایی در بعضی شرایط شدیدتر هم می‌شود. درست است؟

آدم‌ربایی به دو دسته آدم‌ربایی ساده و آدم‌ربایی مشدده تقسیم‌بندی می‌شود:

آدم ربایی ساده یعنی شرایط و کیفیات تشدیدی وجود نداشته باشد و اگر یکی از جهات تشدید وجود داشته باشد آدم‌ربایی مشدده است. اگر سن شخص ربوده شده کمتر از 15 سال باشد این یک آدم‌ربایی مشدده است یا این‌که اگر وسیله نقلیه در ارتباط با جرم به کار گرفته شده باشد آدم‌ربایی مشدده است اگر شخص در زمان ربایش یا بعد آن دچار یک حادثه‌ای از نظر حیثیت و شئونات یا دچار حوادث روحی و جسمانی شود اینجا هم آدم‌ربایی مشدده است.

 آدم‌ربایی چه مجازاتی دارد؟

در تعریف نوع مجازات هم باید تاکید کرد که طبق ماده 621 قانون مجازات اسلامی‌‌در صورتی که سن ربوده شده کمتر از 15 سال باشد یا ربودن به وسیله نقلیه انجام گیرد یا به ربوده شده آسیب جسمی‌یا حیثیتی وارد شود مرتکب به حداکثر مجازات تعیین شده محکوم خواهد شد. طبق ماده 621 قانون مجازات اسلامی، مجازات آدم‌ربایی پنج سال تا پانزده سال حبس در نظر گرفته شده است و مجازات نوزادربایی طبق ماده 631 قانون مجازات اسلامی‌‌6 ماه تا سه سال حبس در نظر گرفته شده است و در صورتی که معلوم شود طفل ربوده شده مرده بوده مرتکب به یکصد هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد. اگر شخصی شروع به آدم‌ربایی کند یعنی قصد ارتکاب جرم داشته باشد و شروع به اجرای آن کند اما بنا به دلایلی مثلا توسط پلیس یا مردم دستگیر شود یا هوشیاری فرد ربوده شده مانع انجام جرم شود در این حالت‌ها حداقل مجازات برای او در نظر گرفته می‌شود که به استناد ماده 41 و تبصره ماده 621 قانون مجازات اسلامی‌به سه تا پنج سال حبس محکوم خواهد شد.

فوت یکی از طرفین دعوا

خانم زمانپور روز پاییزی شما بخیر. مثل همیشه مزاحم خلوت شما شدم تا یک سوال از شما بپرسم. راستش یکی از مشتری‌های ما مدتی است درگیر اختلاف با یکی از فامیل‌هایش شده. کار به دادگاه کشیده اما حالا در وسط دادرسی طرف دعوا فوت کرده است. مثل اینکه کل دادرسی ناقص مانده است و این بنده خدا هم مستاصل شده که باید چکار کند. به نظر شما تکلیف چیست؟

هرگاه یکی از اصحاب دعوی (‌خواهان یا خوانده) در حین دادرسی فوت کند دادگاه رسیدگی را به طور موقت متوقف می‌کند و موضوع را به اطلاع طرف دیگر می‌رساند و پس از تعیین جانشین و درخواست ذی‌نفع جریان دادرسی ادامه پیدا خواهد کرد. فرض کنیم آقای (الف) دادخواست مطالبه مبلغ 20میلیون تومان علیه آقای (ب) طرح و اقامه می‌کند و آقای (ب) که خوانده پرونده است در حین دادرسی، فوت می‌کند در این حالت دادگاه مراتب را به خواهان اطلاع می‌دهد و خواهان مکلف است تا ورثه او را به دادگاه معرفی کند و پس از معرفی ورثه و با درخواست خواهان دادرسی ادامه پیدا می‌کند. البته دقت داشته باشید که فوت طرفین منجر به سقوط دعوی نمی‌شود بلکه فقط دادرسی متوقف می‌شود و به وراث متوفی می‌رسد. مگر این که دعوی قابل انتقال نباشد در این صورت دعوی زایل می‌شود. مثل فوت نقاش در دعوی الزام به اجرای تعهد که اجرای تعهد قایل به شخص او بوده است به‌طور کلی دعوا را زایل می‌کند. توقیف زمانی است که قانون به صراحت آن موارد را پیش‌بینی کرده باشد. مانند فوت یا حجر طرفین دعوی یا وکیل آنها. در سایر موارد توقیف مبنایی ندارد. برای مثال مسافرت ضروری یا زندانی شدن هر یک از طرفین یا وکیل آن‌ها نمی‌تواند موجب توقیف دادرسی شود. چون دادرسی زمانی که شروع می‌شود تا زمان خاتمه باید ادامه یابد و برای متوقف شدن نیاز به تصریح قانون دارد. در مواردی که تاخیر در دادرسی با دادن مهلت کافی پیش‌بینی شده است نمی‌توان تقاضای توقیف دادرسی کرد.

منبع : روزنامه قانون

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.