×

مختصری بر متون حقوقی (حقوق قراردادها) قسمت اول

مختصری بر متون حقوقی (حقوق قراردادها) قسمت اول

مختصری بر متون حقوقی (حقوق قراردادها) قسمت اول

مختصری-بر-متون-حقوقی-(حقوق-قراردادها)-قسمت-اول وکیل 

 

2.  It may be made in writing , by words by conduct

-2  [ ایجاب] می تواند مکتوب یا شفاهی یا رفتاری باشد.

 

Many people think of a contract as a written documents ,

اکثر مردم[ بر این تصوّر] متصوّرند که قرارداد[بایستی]  یک سند مکتوب باشد

 

because they read and hear of footballers T.V. stars “ signing a two-year contract ” .

چرا که آنها از ” امضا شدن یک قرارداد دو ساله “ توسط فوتبالیستها یا ستارگان تلویزیون ، [ مطالبی] می خوانند و می شنوند.

 

Although it is sometimes desirable to have written evidence of what was agreed , it is not essential for most contracts, and an oral contract is just as legal.

هرچند برخی مواقع داشتن مدرک مکتوبی از آنچه مورد توافق قرار گرفته مطلوب است [ امّا] این امر برای بیشتر قراردادها ضروری نیست،و یک قرارداد شفاهی هم به همان اندازه اعتبار دارد.

 

On occasions the parties may not contract verbally , but may communicate their intentions by conduct.

گاهی طرفین توانایی آن را ندارند که بصورت شفاهی قرارداد ببندند ، امّا می توانند با عمل قصد خود را ابلاغ کنند.

 

For example, a taxi may be hired by raising a hand؛  or a nod at an auction may make a bid for the item on sale .

برای مثال ، تاکسی ممکن است با بلند کردن دست کرایه شود ، یا تکان دادن سَر به علامت توافق در یک حراج ، می تواند پیشنهادی را برای [ خرید] مورد حراج محقّق کند.

 

Certain contracts , however , are required by statute to be in writing , in a particular form , to be enforceable .  for example :

با این وجود ، قراردادهای خاصی به موجب قانون موضوعه ، لازم است که به فُرم[1]خاصی مکتوب باشند تا لازم الاجرا گردند. بعنوان مثال :

 

(a) Consumer credit agreements ؛

الف ) قرارداد وام مصرفی؛

 

)b) sale or disposition of land or interests in land؛

ب ) فروش یا انتقال [ همین] زمین یا مَنافعی در زمین[2] ؛

 

(c) contracts of guarantee .

ج ) قراردادهای ضمانتی[3].

 

 

 

 

3. It must be communicated to the acceptor.

[ایجاب ] باید به پذیرنده ابلاغ شود.

 

A person who performs the terms of the offer but who is unaware that an offer exists , cannot later claim that the performance was the acceptance of the offer.

شخصی که شرایط ایجاب را انجام میدهد امّا نمی داند ایجابی وجود دارد ، نمی تواند بعداً ادعا کند که انجام  [این اعمال] قبولِ ایجاب بوده است .

 

It is no Avail to claim that he would have conducted himself in the same way, had he known at the time that the offer had been made.

اینکه ادعا شود که اگر او در  آن زمان [که اعمال موردنظر را انجام می داده] می دانست که این ایجاب صورت گرفته است و خود را در همان مسیر قرار می داد [و به همان نحو عمل می کرد] فایده ای ندارد.

 

Such situations arise in reward cases.

چنین موقعیّت هایی در قضیه ی مژدگانی ها[4] بروز می کنند.

 

Suppose, for example, a reward was offered for returning a lost dog and person unaware of the offer returned the dog to the owner.

برای مثال ، تصوّر کنید جایزه ای برای بازگرداندن یک سگ گمشده ایجاب شده [5] و شخصی بی اطلاع از ایجاب ، آن سگ را به مالک بازگرداند .

 

The finder could not later claim the reward, because at the time of returning the dog he did not know that there was an offer to be accepted.

پیداکننده ( یابنده ) نمی تواند بعداً مژدگانی را مطالبه کند ، زیرا در هِنگام بازگرداندن سگ ، نمی دانسته که ایجابی برای قبول وجود داشته است.

 

 

 

 

4. Revocation

فسخ[6]

 

An offer may be withdrawn at any time before acceptance, but the revocation of the offer must be communicated to the offeree.

ایجاب تا هر زمانی قبل از قبول ، می تواند مورد انصراف واقع شود اما این فسخِ ایجاب ( بلااثر شدن ایجاب ) بایستی به ایجاب شونده ی آن اِبلاغ شود.

 

In Dickinson v. Dodds ( 1876) , the offeree was informed by a reliable third party that the property, which was the subject of the offer , had been sold .

در دعوای Dickinson v. Dodds شخص ایجاب شونده توسطِ شخصِ ثالثِ قابلِ اعتمادی مطلع شد که مال موضوع ایجاب فروخته شده است .

 

It was held that this communication, although by an outside party , was good notice of the revocation of the offer.

حُکم داده شد که این اعلام ، هرچند توسط شخصی خارج  [از روابط طرفین تحقّق پذیرفته است] ، اما تذکر مناسبی در خصوص لغو ایجاب بوده است .

 

An offer may not be revoked if considerations was given to keep the offer open for a certain period of time.

اگر برای باقی نگهداشتن ایجاب به مدّت معیّن ، عِوضی پرداخت شده باشد ایجاب قابل الغاء نیست .

 

 

 

 

5. an offer must be distinguished from an invention to treat

ایجاب باید از دعوت به معامله متمایز گردد.

 

It is important to know which makes the offer and which accepts.

حائز اهمیّت است دانستن اینکه کدام طرف ایجاب کرده و کدامیک قبول می کند.

 

In the case of goods on display in a shop , it has long been decided that it is the customer who makes the offer and the shopkeeper who accepts.

در مورد کالاهایی که نشان داده می شود در فروشگاه ، مدت ها رأی داده می شد که این مشتری است که ایجاب می کند و این مغازه دار است که قبول می کند .

 

The price displayed on good is not the offer , it is only an invitation for the customer to make an offer and the amount shown is an indication of the acceptable price.

قیمت نمایش داده شده بر روی کالا ایجاب نیست ، تنها دعوتی است از مشتری که ایجاب نماید و رقم نشان داده شده ، نشانه ای از قیمت قابل پذیرش است.

 

After the second World War , many self-servise shops were opened in this country for the first time and there was doubt where this law would  apply.

بعد از جنگ جهانی دوم ، فروشگاه های سِلف سرویس متعدّدی برای اولین بار در این کشور(؟) افتتاح شدند و این تردید پیش آمد که آیا این قاعده  [در مورد این فروشگاه ها هم ] اِعمال خواهد شد یا خیر .

 

The goods were individually priced and the customer took them off the shelf and placed them into a basket.

تک تک  کالاها قیمتگذاری شده اند و مشتری آنها را از قفسه برداشته و داخل سَبَد قرار می دهد.

 

When was of the offer made , when was it accepted?

چه زمانی ایجاب صورت گرفته و چه زمانی مورد قبول واقع شده است ؟

 

In pharmaceutical Society of great Britain v. Boots  cash chemists LTD (1953) , it was held by the court of Appeal that the cusomer makes the offer when the goods are presented for payment at the cash desk , and acceptance takes place when the cashier accepts the money.

در دعوای pharmaceutical Society of great Britain v. Boots  cash chemists LTD توسط دادگاه اِستیناف حکم داده شد که به هنگامی که کالاها برای پرداخت قیمت نزد میز صندوق قرار می گیرند ، مشتری ایجاب می کند و وقتیکه صندوقدار پول را می پذیرد ، قبول صورت می گیرد .

 

The law gives a cashier the right to accept or reject a customer,s offer.

این قانون به صندوقدار حق می دهد که ایجاب مشتری را قبول یا رد کند .

 

In a criminal case, Fisher v.bell (1961) , the defendant was charged whit offering for sale an offensive weapon .

در یک پرونده ی کیفری  Fisher v.bellمدعیٌ علیه  متهم شده بود به ایجاب برای فروش یک سلاح تهاجمی.

 

He had displayed a fick  knife with a price in his shop window .

او چاقوی تیزی را با برچسب قیمت در ویترین مغازه اش به نمایش گذاشته بود .

 

The curt followed the law of contract and held that a priced article in a shop window is an invitation to treat and is not an offer for sale.

دادگاه از حقوق قراردادها  پیروی کرده و حکم داد که قرار دادن جنس با برچسب قیمت در ویترین مغازه ، دعوتی است به معامله  و ایجاب برای فروش محسوب نمی شود.

 

The defendant , therefore was not guility of “ offering for sale ” the fick knife.

بنابراین متهم مرتکب « ایجاب برای فروش » چاقوی تیز نبود .

 

The above rule has been applied to some advertisements .

قاعده ی فوق اِعمال شده است نسبت به برخی از اعلامیّه ها.

 

In Harris v. Nickerson (1873) it was held that an advertisement giving details of an auction to take place was not an offer but an invention to come and make an offer.

در پرونده ی Harris v. Nickerson حکم داده شد که اعلامیّه ارائه کننده ی جزئیاتی از یک حَراجِ مُحتمل[7] نیست اما دعوتی است به حضور یافتن و ایجاب کردن .

 

In Partridge v. Crittenden (1968) , Partridge was charged with illegally offering for sale wild live birds.

در دعوای Partridge v. Crittenden پارتیژ متهم شده بود به ایجاب برای پرندگان وحشی زنده.

 

 

He had placed an advertisement in a paper offering birds for sale but the court held that he had not made an offer for sale , as the dvertisement was only an invention to treat.

پارتیژ یک آگهی را که شامل فروش چند پرنده بود در روزنامه چاپ کرده بود ، اما دادگاه حکم داد که او ایجابی برای فروش نکرده است ، چراکه این آگهی صِرفاً دعوت به معامله بوده است .

 

These case should be contrasted with Carlill s Case where the court considered that the advertisement was intended to be an offer by the deposit of the £1000 into a bank .

 

 

این پرونده ها باید با پرونده ی کرلایل مقایسه گردد که در آن دادگاه اعتقاد داشت که به اعتبار سپردن 1000پوند نزد بانک ، مقصود از آگهی ، ایجاب بوده است .

 

The wording of an advertisement is important in order to decide if it is an offer or an invitation to treat.

نگارش یک آگهی برای تعیین اینکه آیا ایجاب است یا دعوت به معامله  حائز اهمیّت است .

 

An offer must also be distinguished from an intention to make an offer .

همچنین ایجاب باید از قصد ایجاب کردن متمایز گردد.

 

An interesting point of law was made in Harvey v. Facey (1893) , in which Harvy sent a telegram asking Facey hf he wished to sell Bumper Hall Pen , and asked him to state his lowest price.

یک نکته جالب حقوقی در دعوای Harvey v. Facey بروز کرد که در آن هاروی تلگرامی فرستاد مبنی بر سوالی از فِیسی که آیا تمایل دارد  خودنویس بامپرهال خود را بفروشد و از وی درخواست کرد که کمترین قیمتش را بیان کند.

 

Facey replied by telegram that the lowest price would be £900 .

فِیسی با تلگرام پاسخ داد که کمترین قیمت 900پوند است .

 

Harvy accepted at that price but facey refused to sell.

 

هاروی قبول کرد این قیمت را اما فِیسی از فروش امتناع نمود.

 

The court held that there was no contract.

دادگاه حکم کرد که قراردادی وجود ندارد.

 

Facey s telegram was not an offer but a mere invitation to treat , and £900 was the lowest price he would consider if he decided to sell in the future.

 

 

تلگرام فِیسی ایجاب نبوده بلکه صرفاً یک دعوت به معامله بوده ، و 900پوند  کمترین قیمتی بود که اگر او در آینده تصمیم به فروش می گرفت ، مدّنظر قرار می داد.

 

The law stated above has been decided by cases but there are many similar “offer” which have still to be decided by the courts.

مقرّرات فوق الذکر در پرونده های متعدّدی مورد حکم واقع شده است ، اما ایجاب های مشابه متعدّدی وجود دارند که هنوز باید توسط دادگاه ها مورد تصمیم گیری قرار گیرند .

 

For example , is the wording on a slot machine the offer or is it an invention to treat so offer when it shops, or is inviting the passengers to make an offer which the conductor accepts when he placed the coin in the slot?

به عنوان مثال ، آیا عبارات [نوشته شده] روی یک ماشین[ فروش] ، ایجاب است یا دعوتی است به معامله ، بطوری که مشتری هنگامیکه سکه را در شکاف [ سِکّه خور ] قرار می دهد ایجاب می کند ؟

 

Is a bus making an offer when it stops, or is it inviting the passengers to make an offer which the conducter accepts when he takes the money?

آیا اتوبوس هِنگامیکه می ایستد در حال ایجاب کردن است یا در حال دعوت کردن مسافران به انجام یک ایجاب ، بطوریکه وقتی مأمور اخذ کرایه پول را میگیرد ،

 

It is my opnion that the customer in each case makes the offer , but until such a case is decided by the courts the law is not certain .

عقیده ی من بر این است که در هر حالت ، مشتری است که ایجاب می کند ، اما تا زمانیکه اینچنین پرونده ای توسط دادگاه مورد رأی قرار نگیرد ، حکم دقیقاً معلوم نیست.

[1] شکل

[2] عرصه

[3] گارانتی

[4]  به نظر می رسد منظور از مژدگانی همان « جعاله » است یعنی پیشنهاد پاداش معیّن ( اجرت المسمّی ) برای پیدا کردن چیز خاصی.

[5] به نظر می رسد منظورش ایجاب عام ( و نه ایجاب خاص )برای یافتن حیوان گمشده باشد .

[6] لغو، الغا، فسخ‌ ، باط‌ل‌ سازی‌ ، برگردانی‌

[7] قریب الوقوع


نوسنده:سعید صالح احمدی

منبع : حق گستر

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.