×

بررسی انتحار از دیدگاه فقهی و حقوقی

بررسی انتحار از دیدگاه فقهی و حقوقی

امّا بعد از پیدایش انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 میلادی و تحول افکار در مورد حفظ آزادی‌های فردی و حقوق اساسی افراد ملّت، مجازات‌های سابق برای خودکشی ملغی شد در واقع، انقلاب کبیر فرانسه براساس قبول اصالت فرد و اینکه هر شخصی مالک نفس و جان خود بوده و مطلقاً آزاد است، مجازات‌های سابق خودکشی را حذف کرد 48‏

بررسی-انتحار-از-دیدگاه-فقهی-و-حقوقی

محقق: امیر شریفی خضارتی- مدرّس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری ـ بخش چهارم

اشاره: عنوان مقاله‌ای است که بخش سوم آن در شماره قبلی صفحه حقوقی اطلاعات چاپ شد. بخش چهارم این مقاله را می‌خوانیم.

امّا بعد از پیدایش انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 میلادی و تحول افکار در مورد حفظ آزادی‌های فردی و حقوق اساسی افراد ملّت، مجازات‌های سابق برای خودکشی ملغی شد. در واقع، انقلاب کبیر فرانسه براساس قبول اصالت فرد و اینکه هر شخصی مالک نفس و جان خود بوده و مطلقاً آزاد است، مجازات‌های سابق خودکشی را حذف کرد.48‏

 گفتار دوم: انتحار از دیدگاه حقوق تطبیقی‌‏

همانطور که ذکر شد، تا قبل از انقلاب کبیر فرانسه، خودکشی در این کشور به دلیل نفوذ مذهب مسیحیت قابل مجازات بود. کیفر فرد انتحارکننده هم این بود که اموال و دارایی او به نفع دولت ضبط شده و جسدش نیز برای رسوایی بر روی سبدی گذاشته شده و به اسبی بسته می‌شد تا اسب آن را بکشد و البته چنین فردی از تشریفات دفن اموات محروم می‌شد. امّا بعد از انقلاب کبیر فرانسه، مجازات‌های سابق خودکشی ملغی گشتند. به همین دلیل در قانون جزای فرانسه (مصوب 1810)، خودکشی یا قتل خویشتن بدون وصف مجرمانه و طبعاً غیرقابل مجازات دانسته شد و مسأله مشارکت یا معاونت در خودکشی نیز غیر قابل طرح بود.49 در این زمان در فرانسه، بنابر نظریه «استعاره مجرمیّت» (ماده 59 قانون جزای مصوب 1810 میلادی)، تحریک یا کمک به خودکشی جرم محسوب نمی‌شد. دیوان کشور فرانسه در سال 1815 میلادی چنین رأی داد: «خودکشی جرم نیست تا معاونت در آن جرم محسوب شود.» امّا در همان زمان، تحت عنوان جرم «یاری نکردن کسی که در معرض خطر است»،‌ امکان رسیدگی به این موارد وجود داشت. (ماده 319 قانون جزای مصوب 1810 میلادی) رویّه قضایی فرانسه نیز درگذشته، قتل بنا بر درخواست یا فرمان را جنایت شمرده بود. (رأی دیوان کشور فرانسه در تاریخ 21 اوت 1851) خودکشی جمعی نیز به موجب رأی مورخ 22 ژوئن 1838 دیوان کشور فرانسه، جرم محسوب می‌شد.50‏

در حال حاضر در کشور فرانسه، خودکشی جرم نیست ولی تحریک به خودکشی یا تبلیغ و آگهی به هر نحوی و از طریق جراید و وسائل سمعی و بصری، موضوع مواد 13 – 223 و 14 – 223 و 15 – 223 قانون جزای فرانسه مصوب 1992 میلادی است که از سال 1994 به مورد اجرا گذارده شده است. برابر مواد مزبور، تحریک به خودکشی موضوع جرم مستقلی شده است. براساس مواد فوق، اقدام به تحریک دیگری به خودکشی مستوجب 3 سال حبس و 300 هزار فرانک جریمه نقدی است، در صورتی که تحریک منتهی به خودکشی یا شروع به خودکشی شده باشد. چنانچه جرم مذکور (در بند قبلی) نسبت به کسی که دارای کمتر از 15 سال سن باشد ارتکاب یابد، مجازات مرتکب 5 سال حبس و جزای نقدی به مبلغ 500 هزار فرانک تعیین شده است.51‏

در روسیه، آلمان و انگلستان در قرن 19 میلادی، به پیروی از مذهب، خودکشی جنایت محسوب می‌شد. در این صورت، چنین جنایتی اگر ثمره الکلیسم یا تبهکاری یا بیماری (به طور کلی) به ویژه بیماری‌های روانی می‌بود، از نظر طبقه‌بندی جرائم در شمار جنایات ناشی از شهوت قلمداد می‌شد.52 در آن زمان در انگلستان اگر انتحار منجر به مرگ می‌شد، انتحارکننده از تشریفات مذهبی دفن و تشییع جنازه محروم می‌گشت و اگر شروع به انتحار شده بود ولی به نتیجه نرسیده بود، عمل مرتکب در حکم قتل عمد ساده تلقی می‌گشت.53 بنابراین در حقوق جزای قدیم انگلستان، خودکشی جنایت محسوب می‌گشت و در خودکشی‌های مضاعف نیز بازمانده، پس از مرگ طرف دیگر، قاتل شناخته می‌شد.54‏

ماده 216 قانون جزای آلمان نیز قتل براثر الحاح و تمنای صریح و جدی مجنی علیه (قتل از روی ترحّم یا اُتانازی) را قتل عمد می‌شناخت.55‏

قانون جزای ایتالیا، قتل بارضایت مجنی علیه را در ماده 579 و تحریک یا کمک به خودکشی را به موجب ماده 580 جرم دانسته و کیفرهای این جرائم را نیز در برخی موارد تشدید کرده است همچون مواردی که مجنی علیه کمتر از 18 سال سن داشته یا دچار اختلال روانی باشد.56 به موجب ماده 580 قانون جزای ایتالیا «هرکس مسبب خودکشی دیگری شود یا نقشه خودکشی او را تقویت کند یا به نحوی اجرای آن را تسهیل کند» مجازات خواهد شد. همچنین مطابق ماده 572 قانون جزای ایتالیا، کسی که بر اثر سوءرفتار سبب مرگ و خودکشی دیگری شود، سوءرفتار موجب کیفیّت مشدّده خواهد شد.57 در آمریکا مطابق قانون جزایی نیویورک مصوب 1881 میلادی «اگر اصل عمل خودکشی به نتیجه نرسیده باشد، مجازات ندارد، ولی اگر شروع به آن شده و به نتیجه نرسیده باشد مرتکب به مجازات یک قسم حبس با اعمال شاقه تا 2 سال و پرداخت جریمه تا 1000 دلار محکوم می‌شود.»58 به این ترتیب مشاهده می‌شود که برخلاف قانون جزای قدیم فرانسه، بعضی از کشورها همچون انگلستان در قرن 19، خودکشی را قابل مجازات می‌‌دانستند.‏

در مورد «جرم‌انگاری» خودکشی که از نظر حقوق کیفری دارای اهمیت فراوان است، باید توجّه داشت که نحوه کیفری تلقی کردن خودکشی در قرن بیستم دارای تحوّلاتی بوده است، به طوری که این عمل بین جوامعی که آن را جنایت محسوب می‌کردند قاطعیّت خود را از دست داد.59‏

به طور مثال، به ‌موجب «قانون خودکشی» مصوب 1961 میلادی ‌(‏Suicide Act 1961‎‏)، خودکشی، دیگر جرمی برای مباشر آن محسوب نمی‌شود. بنابراین بر اساس این قانون، قانونی که خودکشی را جنایت می‌شناخت لغو گشت و در نتیجه شروع به خودکشی هم که جرم محسوب می‌شد، نسخ شد. لیکن اگر حداقل دو نفر درگیر ماجرا باشند، مسئول بودن آنها محتمل خواهد بود. این مسئولیّت ممکن است به موجب «قانون خودکشی» و یا براساس «قانون قتل» مصوب 1957 (‌‌‌‏Homicide Act 1957‎‏) حاصل شود. به موجب بخش 2 «قانون خودکشی»: «شخصی که (با حضور یا بدون حضور درصحنه جرم) در خودکشی دیگری یا شروع به خودکشی او شرکت یا معاونت می‌کند، مسئول خواهد بود.» بدین ترتیب «انگیزه» (‌‌‏Motive‏) چندان اهمّیّتی ندارد.

بنابراین، ارائه سم برای تسریع در مرگ توأم با درد و رنج کسی، به همان اندازه ترغیب یک خویشاوند پیر به اینکه «همه چیز را به پایان برساند»، به امید (انگیزه) ارث بردن از او، جرم خواهد بود.60 به عبارت دیگر، در این قانون هر نوع کمک یا تشویق یا فراهم آوردن وسائل خودکشی برای شخصی دیگر، به صورت مستقل یک اقدام جنایی شناخته شده است61 (همچون قانون جزای 1992 فرانسه). البته براساس بخش2 «قانون خودکشی»، کمک به خودکشی دیگری تنها در صورتی می‌تواند موضوع اتهام قرار گیرد که قربانی، مرتکب قتل خود شود. بنابراین اگر در مورد این اتهام اثبات شود که متهم‌، قربانی را کشته است، وی به موجب بخش 2 مقصّر نخواهد بود، بلکه قاتل محسوب خواهد شد.62‏

به این ترتیب با تصویب «قانون خودکشی» در انگلستان، ضمن پیدا شدن یک راه حل حقوقی برای جرم شناختن معاونت در خودکشی، نگرانی آن افرادی که تصور می‌کردند با الغای قانون مجازات خودکشی، این عمل قبیح رو به فزونی خواهد رفت، رفع شد.63 البته مسأله مساعدت، کمک و معاونت در خودکشی غیر از قوانین جزایی فرانسه و انگلستان، در قوانین جزایی کشورهای دیگری همچون نروژ، دانمارک، ایسلند و سوئیس مورد توجّه قرار گرفته است. به طور مثال، قانون جزای 1938 سوئیس که در سال 1950 اصلاح شده است در ماده 115، فعل کسی را که با سوءنیّت دیگری را تحریک و وادار به خودکشی کند یا برای این کار به او مساعدت نماید، قابل مجازات دانسته است.64‏

قانون مجازات عراق (مصوب 1969) نیز تحریک به خودکشی را با توجّه به عواقب آن و موقعیّت سنی و کیفیّت شعور مجنی‌علیه مورد توجه قرار داده و ماده 408 خود را در 3 بند به شرح زیر به این امر اختصاص داده است:‏

‏«1- هر کس دیگری را تحریک به خودکشی کند یا به هر وسیله‌ای او را کمک به خودکشی کند، اگر این اعمال منتهی به انتحار گردند، مجازات مرتکب تا حداکثر 7 سال حبس خواهد بود‌؛ اگر این تحریک و کمک به خودکشی، منتهی به انتحار نشده و شروع به آن باشد، مجازات تحریک‌کننده حبس خواهد بود.‏

‏2- اگر سن خودکشی‌کننده کمتر از 18 سال بوده یا دارای نقص ادراک و اراده باشد، این موارد از موجبات تشدید مجازات است؛ چنانچه خودکشی‌کننده فاقد ادراک یا اراده باشد بر حسب مورد، تحریک‌کننده به مجازات قتل عمدی یا شروع به قتل عمدی محکوم خواهد شد.‌

3‌- شروع به خودکشی بدون مجازات است.»65‏

ادامه دارد

پی نوشت‌ها:

48- همان منبع، همان صفحه.

49- ولیدی، محمدصالح: مأخذ پیشین، ص 140٫

50- التاویلا، انریکو: روان‌شناسی قضایی، مترجم: مهدی‌ کی‌نیا، جلد اوّل، تهران: انتشارات مجد، چاپ دوم، 1384، ص 207٫

51- گلدوزیان، ایرج: حقوق جزای اختصاصی «جرایم علیه تمامیّت جسمانی، شخصیّت معنوی، اموال و مالکیّت، امنیّت و آسایش عمومی»، تهران: انتشارات دانشگاه تهران چاپ یازدهم، 1384، ص 56‌.

52 – کی‌نیا، مهدی: مأخذ پیشین، ص 437٫

53 – گلدوزیان، ایرج: مأخذ پیشین، ص 55٫

54- التاویلا،‌ انریکو: مأخذ پیشین، پاورقی ص 207٫

55 – همان منبع، همان صفحه.

56- التاویلا،‌ انریکو: مأخذ پیشین، پاورقی ص 207٫‏

‏57- همان، ص 228٫

58- پاد، ابراهیم: مأخذ پیشین، ص 32٫

59 – کی‌نیا، مهدی: مأخذ پیشین، ص 452٫

60 – براندون، استیو: مروری بر حقوق جزای انگلستان، ترجمه و توضیحات: حسین میرمحمد صادقی، تهران: نشر حقوقدان، چاپ اوّل، 1375، ص 84٫

61 – کی‌نیا، مهدی: مأخذ پیشین، ص 451٫

62 – براندون، استیو: مأخذ پیشین، ص 85٫

63 – کی‌نیا، مهدی: مأخذ پیشین، ص 452٫

64 – گلدوزیان، ایرج: مأخذ پیشین، ص 60٫

65- همان، ص 61 – 60٫

منبع : اطلاعات

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.