خشونت عامل بزهکاری اطفال
خشونت عامل بزهکاری اطفال
امروزه یکی از دغدغه های جرم شناسان موضوع خشونت علیه اطفال است، موضوعی که هرازچندگاهی به لحاظ ظهور آن در اشکال مختلف جامعه را تحت تاُثیر قرار میدهد. این مقوله معمولاً درپی پاره ای از ملاحظات خانوادگی و عدم اعلام، در معرض قضاوت دستگاه عدلیه قرار نمیگیرد و در این راستا نه تنها مجرم خود را مصون از هر گونه عتاب می بیند، بلکه بزه دیدهُ بی دفاع نیز بر اثر سرکوب و محرومیّت از آغوش گرم والدین آینده ای بس تیره و تار را در پیش می گیرد که بی تردید اگر به ارتکاب جرم در جهت انتقام ختم نشود، فردی منفعل به این طریق تحویل جامعه شده است. پرواضح است خانواده نقشی اساسی در بزهکاری اطفال دارد، البته نباید از نقش اجتماع و مدرسه و … غافل شد.در این راستا توجه شمارا به مقالهُ خانم آزاده اکبری درسایت روزنا (روزنامهُ اعتماد ملّی) مورخ دوّم اردیبهشت ماه 1385تحت عنوان کودکآزاری نیمی از خشونتهای خانگی را تشکیل میدهد ؛ دستان پر خشم پدر، آغوش ناامن مادر جلب می نمایم:…….
هر وقت او به خانه ما میآمد من فرار میکردم و گوشه پذیرایی پنهان میشدم. او همیشه مرا با لگد کتک میزد و یکبار به قدری به سر من ضربه وارد کرد که دیگر نمیتوانستم سر پا بایستم و خوابیدم. وقتی از خواب بیدارشدم نمیتوانستم چشمهایم را باز کنم. اطراف چشمهایم کبود شده بود و سرگیجه شدیدی داشتم. نمیدانستم چرا او چشم دیدن مرا نداشت.
فکر کردم حالا که در رختخواب افتاده ام دست از سرم بر میدارد اما او مرا سوار ماشین پیکان خودش کرد و به بیابانها برد. او میخواست با چاقو مرا بکشد. بعد جملاتی را به من گفت و از من خواست تا آنها را تکرار کنم و او صدای مرا با موبایل خودش ضبط کرد و بعدها آنها را برای مادرم پخش میکرد. او از من میخواست تا از مهربانیهای او نسبت به من و مادرم حرف بزنم. چند بار هم او مرا بلند کرد تا از پنجره بیرون بیندازد. من خیلی ترسیدم و گریه کردم. همیشه همسایهها هم برایم گریه میکردند اما کاری از دستشان بر نمیآمد. او حتی مادرم را هم کتک میزد و چند بار قصد داشت مادرم را خفه کند. از دیدن او وحشت داشتم چون تعریف کرده بود تا به حال چندبار دوستانش را با چاقو زده است. او خودش به من گفته بود که بچه پرورشگاهی است و همیشه دوست دارد یکی را بزند تا دلش خنک شود.
هفت سالگی برای تحمل این همه آزار سن کمی است، اما او شاید از خوش شانسترین قربانیهای کودک آزاری باشد که توانسته به صورت زنده در دادگاه از خود دفاع کند.
ضعف جسمی و ناتوانی در دفاع از خود، همواره باعث ایجاد خشونت بوده است. زنان، کودکان، معلولان و… همواره قربانیان خشونتی بودهاند که توان دفاع در مقابل آن را نداشتهاند. از زمانی که بابلیان و مردم روم باستان دخترکان خود را وقف معابد میکردند، زمانی که صدای نالههای نوزادان تازه به دنیا آمده دختر در عربستان زیر خاک خفه میشد تاریخ کودک آزاری شکل گرفت. در دورهای از تاریخ ایران هم روسپی خانههایی پسرانه وجود داشت که غالبا متعلق به دربار بود. پسران کوچک لباسهایی دخترانه پوشیده و علاوه بر ارائه خدمات عمومی به پادشاهان، مورد سو استفاده جنسی آنان هم قرار میگرفتند.
در آمریکا انجمن مبارزه با کودک آزاری در سال 1874 تشکیل شد. در دهه 1940 در این کشور گزارشهای درمانی بدون توضیح علت آسیبدیدگی فرضیات جدیدی را در مورد سوءرفتار با کودکان مطرح کردند.
در فرانسه نیز حدود 100 سال پیش »تاردیو« متخصا پزشکی قانونی فرانسه سندرم کودک آزاری جسمی خصوصا آزار جسمی علیه کودکان ناتوان را گزارش داد.
در دو دهه اخیر همزمان با توجه بیشتر به مسائل کودکان، کودک آزاری نیز بیشتر مورد نظر قرار گرفت. تصویب کنوانسیون حقوق کودک در سال 1989 و پذیرفتن این کنوانسیون از سوی کشورهای جهان از جمله ایران را، میتوان نقطه عطف جهانی درباره توجه به کودکان دانست.
در ایران به جز موارد حاد که منجر به آسیب شدید یا حتی فوت میشود گزارش مشخصی درباره کودک آزاری وجود ندارد. بزرگترین واقعه کودک آزاری در ایران ماجرای قتل 33 کودک و نوجوان در تهران و دیگر شهرها توسط شخا به نام علی اصغر بروجردی، معروف به اصغر قاتل بود. این مرد 42 ساله در سال1313 به جرم ارتکاب جنایتها و قتلهای متعدد اعدام شد. او در تهران بامیه فروش بود و پسران کم سن و سال را که برای خرید بامیه به او مراجعه میکردند فریب میداد و به خرابههای جنوب تهران میکشاند و پس از سوء استفاده و آزار جنسی آنان را به قتل میرساند. اصغر در سن 22 سالگی به جرم همجنسگرایی به زندان محکوم شده بود و در بازجوییهایش در این باره میگفت: پس از آزادی تصمیم گرفتم که از این پس کودکان را پس از کامجویی به قتل برسانم. به قدری از این عمل لذت میبردم که حد و وصفی بر آن متصور نبود، مخصوصا پس از آن که خون قربانیان خود را میخوردم…
آخرین مورد تاریخی کودک آزاری در ایران بیجه بود که 18 کودک را پس از آزار جنسی در پاکدشت ورامین به قتل رسانده بود. بیجه به 16 بار قصاص نفس، یک بار اعدام به خاطر لواط، 15 سال حبس و 100تازیانه محکوم شد. بیجه را در 27 اسفند سال 83 اعدام کردند.ساده مثل کودکآزاری
هرگونه آسیب جسمی یا روانی، سوءاستفاده جنسی یا بهرهکشی و عدم رسیدگی به نیازهای اساسی افراد زیر 18 سال توسط دیگر افراد و به صورتی که غیرتصادفی نباشد، کودک آزاری تلقی میشود. کودک آزاری به سه دسته مهم تقسیم میشود : کودک آزاری جسمی به هر عملی که منجر به آسیب عمدی جسمی کودک شود گفته میشود. آزار جنسی، درگیر کردن کودک در فعالیتهایی است که منجر به ارضا جنسی افراد بزرگسال میشود. غفلت یا بیتوجهی سومین دسته است که معمولا در خانوادههای کمدرآمد مشاهده میشود. غفلت عبارتست از اهمال و غفلت والدین از تامین نیازهای اساسی کودک که برای بهتر زیستن او ضروری هستند. بیتوجهی جسمانی به تاخیر در مراقبت بهداشتی، ترک، اخراج، مراقبت گسیخته، سرپرستی ناکافی، بیپروایی و بیملاحظگی نسبت به امنیت و رفاه کودک گفته میشود. بیتوجهی عاطفی شامل مهرورزی و عاطفه ناکافی، سواستفاده افراطی یا مزمن از همسر در حضور کودک یا سواستفاده از داروها و الکل در حضور او و مواجهه او با رفتارهای ناسازگارانه اطلاق میشود.
بحثهایی که بر سر تعاریف و حدود کودک آزاری درمیگیرد به طور کامل خودش را در قوانین ایران نشان میدهد. طبق ماده 7 قانون ماده 59 قانون مجازات اسلامی و ماده 109 قانون مدنی، تنبیه توسط والدین به منظور تادیب و تربیت طفل در صورتی که متعارف باشد جرم تلقی نمیشود. سالهاست که بین کارشناسان حقوقی، جامعهشناسان و فعالان اجتماعی بر سر حد تادیب بحث درمیگیرد اما تاکنون قانون جواب قانعکنندهای به این مساله ندادهاست.
با توجه به اینکه یکی از مهمترین منابع قانون در ایران شرع است مراجع عظام هم در پاسخ به یک استفتا نظر خود را درباره کودکآزاری اعلام کردند. آیت… العظمی سیستانی تنبیه بدنی را جایز ندانسته مگر این که تادیبی که لازم است متوقف بر آن باشد و در این صورت پدر یا کسی که از سوی او مجاز است میتواند به نحوی که موجب سرخ یا کبود شدن نباشد کودک را بزند ولی به احتیاط واجب نباید از سه ضربه سبک تجاوز کند و به هر حال اگر موجب سرخی یا کبودی شد دیه دارد حتی اگر از سوی پدر باشد و به احتیاط واجب زدن به هر نحو باشد پس از سن بلوغ جایز نیست. او در پاسخ به سوالی که آیا میتوان کودک را از سرپرستی پدر و مادر کودکآزار که در مراجع قانونی به اؤبات رسیده است خارج کرد* گفته است اگر حاکم شرع تشخیا دهد که پدر و مادر از نظر حفظ سلامتی کودک مورد اطمینان نیستند میتواند آنها را از حق حضانت و سرپرستی کودک محروم کند. در خصوص مجازات پدر و مادر آزاردهنده هم گفته شده که اگر آزار آنها مستلزم دیه باشد باید بپردازند بلکه در مواردی قصاص نیز در مورد مادر اجرا میشود.
آیتا… العظمی مکارم شیرازی نیز در این باره گفته است که کودک آزاری در شرع اسلام جایز نیست و هرگاه پدر یا مادری مرتکب چنین کاری شوند حاکم شرع میتواند آنها را تعزیر کند و اگر کاری باشد که منتهی به فوت یا نقا عضو یا جراحتی گردد، دیه دارد ولی تنبیههای جزئی و مختصر که هیچگونه اؤری روی بدن نگذارد آن هم در صورت ضرورت،مانعی ندارد و چه بهتر که از آن هم صرف نظر شود و از طریق تشویق و محبت اقدام به تربیت شود.
آیتا… العظمی صانعی اعتقاد دارد در راستای ادب و تربیت کودکان توسط والدین تنها اذن حداکثر پنج ضربه و یا شش ضربه نه زیادتر آن هم با انحصار راه تربیت به آن و در مسیر جلوگیری از فساد اخلاقی و ارتکاب کارهای ناشایست و به شرط اینکه ضربه به طور سخت و موجب زخم شدن و یا تغییر رنگ پوست نباشد اجازه داده شده. وی در مورد مجازات والدین اینگونه فتوا داده است که بعنوان دفع منکر و آزار و اذیت نه تنها جایز است بلکه واجب میباشد لیکن به هر حال باید و به هر نحو ممکن آنها را وادار به عمل تکلیف واجب حضانت و تربیت نمود تا هم به تکلیف و وظیفه واجب خود عمل نمایند و هم بار، و زحمت فرزند داری که آنها سبب آن بودهاند به عهده دیگران نیفتد.
آیتا… العظمی موسوی اردبیلی هم حد شرعی تنبیه اولاد را آن اندازهای دانسته که موجب دیه نباشد آن هم در صورتی که اولاد بدون آن تنبیه تربیت نشود و بیش از آن اندازه موجب دیه بر پدر و مادر میشود و موارد مختلف است،ممکن است در بعضی از آنها قصاص باشد. حکم شرعی والدینی که بچه را بیشتر از حد شرعی تنبیه مذکور در فوق، اذیت میکنند، قهرا مراتبش مختلف است در بعضی از موارد موجب دیه و در بعضی از موارد موجب قصاص میشود.
با مجاز دانسته شدن تنبیه به صورتی که شامل چند ضربه و بدون آؤار صدمهدیدگی باشد شاید بتوان راحتتر در مورد حدود تنبیه در ایران تصمیم گرفت. هرچند که معمولا موارد خفیف این چنینی اصلا گزارش نمیشوند که مورد بررسی قرار بگیرند.کودکآزاری معضل است یا اغراق؟
به گفته کارشناس دفتر آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی، نتایج بررسی شیوع برخی از موارد کودک آزاری در ایران )سال 82 (نشان میدهد که طبق گزارش والدین در طول 24 ساعت قبل از زمان بررسی 50 درصد کودکان یک تا 5 سال، 38 درصد کودکان 6 تا 11 سال و 23 درصد کودکان 12 تا 18 ساله مورد مطالعه مورد بداخمی، غضب و بیاعتنایی مراقبین خود قرار گرفته بودند. به گفته وی همچنین 31درصد کودکان 1 تا 5 سال، 520 درصد کودکان 6 تا 11 سال و 78 درصد کودکان 12 تا 18 سال توسط مراقبین خود مورد تنبیه بدنی در 24 ساعت قبل از بررسی قرار گرفته بودند که بر اؤر تنبیه بدنی، آؤار تنبیه بر روی بدن 22 درصد کودکان 1 تا 5 سال، 51 درصد کودکان 6 تا 11 سال و 11 درصد کودکان 12تا 18 سال وجود داشته است. طبق نتایج این تحقیق 8هزار مورد خشونت خانگی مشاهده شده که نیمی از آن را کودکان تشکیل میدادند. از این میزان 20 درصد مربوط به کودکآزاری جنسی میشد.
در پژوهشی دیگر مطالعه 2240 دانشآموز دبیرستانی شهر تهران نشان داد که 32 درصد دانشآموزان دست کم یکی از موارد بیتوجهی و غفلت را تجربه کردهاند. همچنین 1600 دانشآموز نوعی از آزار را در مورد خود گزارش دادند که از این میان، 243 درصد آزار جنسی، 423 درصد آزار عاطفی 74 درصد آزار جنسی بود.
بررسی موارد کودکآزاری جنسی با استفاده از یادداشتهای موجود در پروندههای سازمان پزشکی قانونی کشور )مربوط به تهران( نشان داد که در طی سه سال از بهار 1371 تا اسفند 1373، مجموعا325 مورد مراجعه به سازمان پزشکی قانونی جهت وقوع کودکآزاری رخ داده که 237 مورد آنها را دختران و 87 مورد را پسران زیر 15 سال تشکیل میدادند. بررسی فاصله زمانی از هنگام وقوع تجاوز تا هنگام مراجعه به مراجع قانونی نشان داد که دختران معمولا دیرتر از پسران و پس از چندین بار تجاوز به مراجع قانونی مراجعه میکنند. در حالی که اکثرا پسران پس از یک بار مورد تجاوز واقع شدن، مورد را نسبتا سریع به مراجع ذیربط اطلاع میدهند. دادهها حاکی از آن بود که 79 درصد از دختران موضوع را پس از گذشت یک هفته یا بیشتر از وقوع آزار جنسی اطلاع دادهاند. همین مساله میتواند دلیلی بر احتمال شیوع بیشتر آزار جنسی در دختران باشد چرا که بسیاری از موارد مخفی مانده و به مراجع قانونی اطلاع داده نمیشود. آزار جنسی زنان را علاوه بر این باید در قالب قتلهای ناموسی هم پیگیری کرد. جایی که فرد متجاوز که معمولا از اعضای خانواده است با کشتن قربانی و متهم کردن او به بیآبرویی سعی در پاک کردن عمل خود دارد.
نگاهی به گزارش 5 سال فعالیت صدای یارا، اولین خط کمک فکری به کودکان و نوجوانان در ایران که در دی ماه سال 1379 توسط انجمن حمایت از حقوق کودکان راهاندازی شده است نشان میدهد که از چهارده هزارتماس تلفنی گرفتهشده با این خط تلفن، مادران با 78% کل تماسها در صدر تماسهای صدای یارا قرار دارند و تنها 5% از تماسها توسط پدران صورت گرفته است همچنین 12% از تماسها توسط کودکان و نوجوانان انجام شده است.
از مجموع تماسهایی که با صدای یارا برقرار شد، 20% مربوط به موارد کودک آزاری است بیشترین مورد آزار جسمی با 65% است که به طرق مختلفی نظیر کتک زدن با دست و کمربند، کشیدن موی سر، سوزاندن و…. اعمال شده است. آزارهای روانی و عاطفی کودک شامل تحقیر، توهین، حبس در خانه، وادارکردن به تکدی گری و… با 32% در رتبه بعدی قرار دارد.3% از تماسهای کودک آزاری مربوط به سوءاستفاده جنسی از کودکان می باشد.54% از کودکان آزار دیده دختر و 46% پسر بودهاند.کودکآزارها، قربانیان قبلی کودکآزاری
آنها شاید قصیالقلب، خشن و یا بیاحساس به نظر برسند، اما در واقع آنها هم روزی قربانی بودهاند. پدر اصغر قاتل دزد و راهزن بود و نزدیک به 40 نفر را به قتل رسانده بود. بیجه بعد از 5 سالگی به علت مسائل و مشکلات اقتصادی خانواده اش همراه آنان به تهران مهاجرت کرده و به ناچار در حاشیه شهر تهران سکنی گزیده بود. پدر وی کارگر کورههای آجرپزی پاکدشت بود. وی تا کلاس پنجم ابتدایی تحصیل و بعد از آن هم به علت موقعیت بد اقتصادی خانواده ترک تحصیل کرد. او مدتی زباله جمع میکرد. یک بار در بیابانهای اطراف مورد تجاوز دو مرد قرار گرفته بود. محمد بیجه در سن 18 سالگی عاشق دختری افغانی میشود که قرار فرار را با هم میگذارند و وقتی که خانواده اش متوجه میشوند، با او سرسختی کرده و او از این عمل منصرف میشود.او پس از گذشت مدت کوتاهی به دخترعمه اش علاقه مند شد اما این دختر در همان سال در دانشگاه قبول میشود و موضوع ازدواج با او هم منتفی میشود. بیجه اولین قربانی خود را عاشورای سال 81 به قتل رساند و سریال قتلهای او تا شهریور 83ادامه داشت. او پس از کشتن کودکان احساس پشیمانی نمیکرد. زیرا هدف خود را انتقام میدانست. او گفته بود: »زندگی ام تباه شده بود و باید زندگی دیگران را تباه میکردم.
طبق پژوهشی که به منظور بررسی میزان شیوع سابقه سوءرفتار جسمی و جنسی در بیماران روانپزشکی بستری در بخش روانی یکی از بیمارستانهای تهران صورت گرفت، درصد قابل ملاحظهای از بیماران )61 درصد( یکی یا هر دو نوع سوءرفتار جسمی و جنسی را تجربه کرده بودند. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که در 23 درصد موارد، سوءرفتار بیشتر از 2 سال به طول انجامیده و بیش از20 نوبت بوده است.
این مساله نشان میدهد که تجربه کردن آزارهای جسمی و جنسی تا چه میزان در ظهور اختلالات روانی در سنین بزرگسالی موؤر است. پیش از این مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی هم اعلام کرده بودکه 80 درصد افراد کودک آزار در دوران کودکی، تجربه آزار جنسی، جسمی یا عاطفی داشتهاند.
بر خلاف تصور عامه، آزاردهندهها هیولاهای خشن و روانپریش نیستند. در اکثر موارد نزدیکترین کسانی که از آنها انتظار میرود نگران حال کودک باشند او را مورد آزار و اذیت قرار میدهند. بررسیهای آماری در ایران نیز در سال 80 نشان میدهد، 75 درصد کودک آزاریها توسط والدین انجام شده که در این میان حدود 212 درصد جامعه آماری با شیوع بیشتر مربوط به آزار جسمی پسران است.
نتایج مطالعه 50 قربانی سوءاستفاده جنسی از میان دانشآموزان دوره راهنمایی شهر اهواز نشان میدهد که 50 درصد آزارهای جنسی توسط افراد خانواده صورت گرفته است. یافتههای برخی مطالعات دیگر حاکی از آن است که در بعضی موارد بیشترین آزارهای جسمی به ویژه نسبت به دختران از سوی برادران آنها اعمال شده است. چنین مشاهداتی تاییدکننده نقش سنتی برادر در خانوادههای شهرستانی است.
طبق گزارش صدای یارا، در بین موارد حاد کودک آزاری که اغلب منجر به صدمات جسمی گردیده بیشترین مورد توسط پدر )46%( صورت گرفته است، مادر با 17%، نامادری با 15%، پدر و مادر به طور مشترک با 8%، ناپدری با 7%، معلم و مدیر مدرسه 6% و افراد غریبه با 4% در رتبههای بعدی آزاررسانان حاد به کودکان بودهاند.
نزدیک بودن آزاردهندگان به کودکان و حتی سرپرست بودن آنها باعث میشود تا نقش دولت برای حمایت از کودکان آسیبدیده پررنگتر شود. در صورتی که پدر ضارب باشد با توجه به ولایت قهری پدر بر فرزند، قانون حمایت خاصی از کودک نمیکند و معمولا مادر مجازات میشود. نگهداری از کودک قربانی آزار خود مسالهای بزرگ است. چه شرایطی باید حاکم شود تا پدر و مادر سلب حضانت شوند* و اگر کودک به یکی از پدر یا مادر تحویل شود چه تضمینی هست که مزاحمت دوبارهای ایجاد نشود* قانون و مراکز رفاهی مثل بهزیستی چند درصد از این آسیبدیدگان را پوشش میدهند* گسترش خدمات حمایتی برای قربانی کودکآزاری و آموزش کودکان و خانوادهها شاید مهمترین اقدامات باشد. حرکتی برای افرادی مثل او که دیگر شبها این همه خوابهای آشفته نبینند.
بعد از دستگیری او مرا تحویل عمه ام دادند اما هر شب خواب او را میبینم که مرا کتک میزند و یا قصد کشتن مرا دارد.الآن او در زندان است اما وقتی آزاد شود حتما مرا میکشد. او خانه عمه ام را هم بلد است و من میترسم به سراغم بیاید……………….;
قتل در فراش حقوق مالکیت معنوی و تکنولوژی