×

دفاعیات عمومی مسلوب الارادگی (خودکاری روانی)در حقوق انگلستان

دفاعیات عمومی مسلوب الارادگی (خودکاری روانی)در حقوق انگلستان

دفاعیات عمومی مسلوب الارادگی (خودکاری روانی)در حقوق انگلستان

دفاعیات-عمومی-مسلوب-الارادگی-(خودکاری-روانی)در-حقوق-انگلستان

دفاعیات عمومی : مسلوب الارادگی (خودکاری روانی)
مستی، اشتباه
دفاع مشروع (دفاع شخصی)
اهداف یا نتایج درس (objective)
در پایان این بخش شما قادر خواهید بود :

1 _ قادر به تشریح و تبیین مفهوم خودکاری روانی (مسلوب الارادگی ) و بررسی تفاوت میان مسلوب الارادگی ناشی از جنون و ناشی از سایر عوامل خواهید بود .( سایر موارد مانند ضربه مغزی و . . . )
2 _ قادر خواهید بود بین جرایم دارای سوء نیت خاص   و جرایم با سوء نیت عام   تفکیک قائل شوید .
3 _ قادر به تعریف مسلوب الارادگی خود ساخته یا ناشی از خود می باشید و همچنین تاثیر آنرا بر مسئولیت کیفری می توانید درک کنید .
4 _قادر خواهید بود قواعد مبنایی و اساسی حاکم بر آثار مستی در ارتباط با الف ) جرایم دارای سوء نیت خاص و   ب) جرایم دارای سوء نیت عام را تشخیص و تبیین کنید .
5 _ شما قادر می شوید نتایج ناشی از به کار گیری رأی کالدول (caldwell) را فرا بگیرید .
6_ شما قادر خواهید شد چگونه قوانین و مقررات راجع به مستی در ارتباط با موضوع دفاع ، از بحث تعریف عناصر جرم فاصله گرفته است . {منظور این است که آیا مستی عنصر روانی را زایل می کند ؟ اگر پاسخ مثبت باشد از این جهت که رکنی از ارکان جرم مفقود است موجب مسئولیت می شود یا نه ؟ یا مستی یکی از دفاعیات است که موجب رفع مسئولیت کیفری می شود بدون آنکه خدشه ای بر عناصر جرم وارد کند ، در حالت اخیر ارکان عناصر جرم فراهم هستند و شخص مجرم تلقی می شود ولی مسئولیت ندارد . }
7_شما می توانید نوع تاثیر مستی ارادی   ناشی از الکل یا داروهای روان گردان  را در مسئولیت کیفری در شقوق زیر از هم تمییز دهید ؛  الف )مستی ارادی ناشی از داروهای غیر مخدر (مجاز و خطرناک ) . ب ) مستی غیر ارادی .
{ در حقوق انگلستان سه نوع مستی وجود دارد ؛ 1 – مستی ارادی ناشی از الکل و داروهای روان گردان (داروهای خطرناک ) . 2 _ مستی ارادی ناشی از سایر داروها . 3_ مستی غیر ارادی}

8 _ شما می توانید اهمیت رابطه بین اشتباه و عنصر روانی را بفهمید .
9 _ قادر خواهید بود تشخیص دهید در چه زمانی برای آنکه اشتباه بر مسئولیت کیفری تاثیر بگذارد ضروری است که اشتباهی معقول باشد .
{در حقوق انگلیس تاکید بر آن است که اشتباه در صورتی مسئولیت کیفری را رفع می کند که معقول باشد .}
10 _ قادر به توصیف و تبیین تاثیر جهل به قانون  بر مسئولیت در حقوق مدنی همینطور در حقوق کیفری خواهد بود .  
11 _ {در حقوق انگلیس دفاعیات کیفری که متهم به آنها استناد می کند از حیث مبنای مشروعیت دو دسته اند : برخی دفاعیات قانونی هستند و دسته دوم دفاعیات مبتنی بر حقوق عرفی هستند . }
یکی از اهداف این بخش بررسی شرایط اساسی به کار گیری دفاعیات قانونی و دفاعیات مبتنی بر کامن لاو در مواردی همچون دفاع از خود   و پیشگیری از جرم  است .
12 _ شما می توانید مفهوم فشار یا نیروی معقول  را تبیین کنید .
13 _ قادر به تحلیل اینکه چگونه اشتباه دفاع از خود را منتفی می کند ، یا تحت تاثیر قرار می دهد خواهید شد .

مقدمه (introduction)

ما می خواهیم برخی از دفاعیات را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم که اگر یک تفسیر مضیقی   از آنها داشته باشیم آنها بطور کلی دفاع محسوب نمی شوند . چرا که بیشتر این دفاعیات معمولا در پرونده هایی مطرح می شوند که دادستان   به علت آنکه متهم تحت تاثیر اشتباه در شرایط و اوضاع و احوال جرم و یا به علت این که مست بوده است و یا از آن جهت که فاقد اراده بوده و دارای عنصر روانی نمی باشد دادستان قادر به اثبات عناصر جرم   نیست. { منظور نویسنده این است که دفاعیات مورد بحث مخصوصا مستی ، اشتباه و مصلوب الارادگی ، موجب اختلال در رکن روانی جرم می شود و وقتی رکن روانی جرم را زایل بکنند دیگر عمل جرم نیست تا بتوان این موارد را به عنوان دفاع مطرح کرد } با این حال رویه این است که آنها را دفاع تلقی می کنند ، چرا که متهم معمولا از طرف دادستان موظف به ارائه دلایل معتبر   برای اثبات آنها می شود .

{ نویسنده می گوید اینها را باید دفاع تلقی کرد چرا که در مرحله تحقیق و محاکمه ابتدا متهم برای رفع مسئولیت از خود به آنها متوسل می شود و بعد دادستان از او می خواهد که دلایل معتبر ارائه کند ، بنابراین دفاع محسوب می شوند اما اگر تفسیر مضیق را بپذیریم و معتقد باشیم که در این موارد رکن روانی جرم از بین می رود پس متهم موظف به اقامه دلیل نیست زیرا دادستان باید عناصر جرم را ثابت کند به بیان دیگر چون بار اثبات این موارد بر عهده متهم است پس دفاع محسوب می شود .} به بیان دیگر متهم باید یکسری دلایل کافی مبنی بر برخورداری از شرایط دفاع را ارائه نماید و آن دلایل به نحوی باشند که یک هیئت منصفه معقول با استماع آن دلایل دچار یک شک معقول در این خصوص شوند که آیا عناصر جرم موجود هستند یا نه ؟ همین که متهم چنین دلایل و شواهدی را ارائه کرد بار اثبات اینکه بدون شک رکن روانی و سایر عناصر جرم موجود هستند و بر اثر مستی ، اشتباه ، و یا مسلوب الارادگی بی اثر نگردیدند به عهده دادستان قرار می گیرند . این شرایط متعارف و مبنایی دفاعیات عمومی است ولی جنون همانگونه که بعدها خواهیم دید از این قاعده مستثنی است . {در حقوق انگلستان جنون را از سایر دفاعیات ممتاز کردند و حکم مستقلی را برای مجنون مجرم مبنی بر بازداشت تا رفع خطر ارتکاب جرم مجدد برای او در نظر گرفتند حتی اگر بی اختیار باشد ، علت این است که در حالت جنون ، مجنون تحت تاثیر جنون خود ، جرم را مرتکب می شود و جنون یک وضعیت مستمر است و تا استمرار جنون ، مجنون می تواند برای جامعه خطرناک باشد ولی در مستی و بی اختیاری ناشی از ضربه مغزی ، اینها استثنایی هستند و یا همین دفاع مشروع ، که فرد برای جامعه خطرناک نیست .}

مسلوب الارادگی (خود کاری روانی )Automatism  

اینکه عمل متهم باید ارادی باشد یکی از شرایط ضروری مسئولیت کیفری است ، گفته شده است که اگر اعمال متهم غیر ارادی باشند دیگر کاملا اشتباه است که آنها را عمل توصیف کنیم (یک اسم بی مسما است ) . جوهر یک رفتار یا عمل این است که باید حرکات ماهیچه های انسان (متهم) توسط خود آگاه   او خواسته و هدایت شده باشند که این بحث را شما به خاطر دارید که در بحث عنصر مادی مطرح کردیم .به همین خاطر است که اغلب نویسندگان دانشگاهی دفاع مسلوب الارادگی را به این ترتیب تفصیل و معنی می کنند که در حقیقت در صورت وجود شرایط مسلوب الارادگی دیگر متهم مرتکب رکن مادی نشده است . بر این اساس پس مدعای   بحث بی اختیاری خیلی عمیق تر از انکار رکن روانی است و این دفاع حتی باید برای جرایمی که بطور کلی نیازمند رکن روانی نیستند هم قابل استناد باشند. {در این قسمت نویسنده تاکید زیادی بر اهمیت دفاع بی اختیاری دارد و می گوید که دفاع بی اختیاری نه تنها رکن روانی که رکن مادی جرم را هم زایل می کند و از این جهت معتقد است حتی در جرایمی که اساسا نیاز به رکن روانی ندارند مثل مسئولیت بدون تقصیر یا جرایم آلودگی محیط زیست و جرایم مادی صرف یا صدور چک بلا محل هم در دسترس  می باشد } دادگاه ها باید نظر قطعی خود را در موضوع اعلام کنند اما بسیار محتمل است (بسیار قوی است) که دادگاه تمایل به توسعه قلمرو مسلوب الارادگی به تمام جرایم حتی آنها که نیاز به رکن روانی ندارند دارد .

مسلوب الارادگی چیست ؟ (what is automatism?)

جوهره دفاع مسلوب الارادگی این است که عمل بوسیله ماهیچه ها (اعضا و جوارح متهم) انجام شده اما در زمان وقوع عمل ، اعضا و جوارح او تحت مهار یا هدایت روان خود آگاه (ذهن هوشیار) او نبوده اند . مهمترین و بهترین مثالهای مسلوب الارادگی عبارتند از ؛ از دست دادن هوشیاری   تکان یا ضربه مغزی   اغمای ناشی از کاهش قند خون   و سایر بیهوشی های موقت   ، همچنین اعمالی که در حال خواب گردی   یا در جریان یک کابوس   انجام می شوند نیز خود مختار هستند .
در دعویT1990 ، واقعیت این بود که متهم توسط شخصی مورد تجاوز به عنف قرار گرفت پس از آن دچار یک اختلال روانی عمیق  وهیجانات روانی شد در این اثنا به تصور اینکه در حال خواب و رویا است یک سری اعمالی را انجام داد و دادگاه عالی  دفاع بی اختیاری را در مورد او صادق داشت .

{ نویسنده در این قسمت در مقام توجیه این مطلب است که اعمال متهم در برخی حالتها و هیجانات روانی از ذهن غیر هوشیار سرچشمه گرفته و بر این اساس با تکیه با اتکا به دفاع بی اختیاری می توان متهم را تبرئه کرد }؛ علت این امر آن است که ذهن هوشیار  ، ضمیر خود آگاه متهم که وظیفه سنجش و تصمیم گیری پیرامون اعمالی است که شخص باید آنها را انجام دهد یا از انجام آنها منصرف شود در چنین شرایطی از آن بخش از روان او که وظیفه مهار ماهیچه ها و اندامهای انسان را دارد گسسته شده  و ارتباط شان قطع می باشد .{ مطابق تحلیل های روان شناختی ، روان انسان در انجام یک رفتار یا انصراف از انجام یک رفتار به دو ترتیب اعمال مدیریت می کند یکی از حیث سنجش منافع و تصمیم گیری پیرامون ارتکاب یا عدم ارتکاب رفتار مثلا شخصی تصمیم به ارتکاب قتل می گیرد در این مرحله در ضمیر خود یک نوع ارزش یابی یا حسابگری کرده و بعد تصمیم به اجرای نقشه خود می گیرد این مرحله اول نحوه مدیریت مغز بر رفتار است اما مرحله دوم مرحله اجرا است یعنی زمانی که ماهیچه ها و اندام های انسان برای ارتکاب جرم شروع به فعالیت می کند در هر دو حالت باید رفتار ناشی از ضمیر خود آگاه و ذهن هوشیار فرد باشد در حالت جنون مغز انسان به طور اتوماتیک و خود کار اندام ها را به سمت انجام یک رفتار هدایت می کند مثل وارد آوردن ضربه به یک شیء یا شخص  ، همانطور در حالت مستی منتهی به مسلوب الارادگی نمی توان گفت مغز هیچ کنترلی بر رفتار ندارد مغز در چنین شرایطی مدیریت ناخودآگاه بر رفتار دارد .}

دفاع بی اختیاری همچنین ممکن است در مورد برخی رفتارهایی که در حال هوشیاری انجام می شوند صادق باشد ، از قبیل یک عکس العمل ناگهانی یا یک عمل بازتابی   مثلا کسی به طور ناگهانی یک صحنه مخوف و ترسناکی را برای دیگری ایجاد کند . { صدای مهیبی از خود نشان دهد و یا به وسایل ترسناکی خود را گریم کند و بر فرد غافلی وارد شود .} واکنش ناگهانی یک واکنش غیر ارادی است {مثل فریاد زدن و در رفتن از محل } ، رفتارهای ناشی از حمله صرع  (تشنج )  یا حتی عطسه کردن   { نویسنده می گوید این رفتارها ممکن است انسان در حالیکه هوشیار است از او سر بزند یعنی اختلال روانی ندارد و مست نیست ولی چنین رفتاری از او سر می زند ، البته یک شرط برای غیر ارادی تلقی کردن چنین رفتارهایی ضرورت دارد و آن اینست که این رفتارها را نباید ذهن هوشیار انسان خواسته باشد برخی از مبتلایان صرع اگر داروی خود را عمدا مصرف نکنند و یا در شرایطی قرار بگیرند که احتمال حمله باشد دیگر دفاع بی اختیاری شامل حال آنها نمی باشد . }

همین حکم جاری است وقتی که متهم در حال رانندگی با خودروی خود بوده و بر اثر هجوم ناگهانی یک گروهی از زنبورها   قادر به کنترل و مهار خودروی خود نباشد { در یکی از دعاوی مشهور انگلیسی یعنی پرونده هیل علیه باکستر 1985( hill v Baxter 1985) متهم در حال رانندگی بود که ناگهان یک دسته از زنبور که در حال حرکت بودند از پنجره ماشین وارد شدند و به راننده حمله ور شدند نهایتا خودرو از کنترل راننده خارج شد و تصادفی رخ داد و در نتیجه آن شخصی کشته شد راننده به اتهام رانندگی توام با بی پروایی منجر به قتل تحت تعقیب قرار گرفت ولی نهایتا با استناد به همین دفاع بی اختیاری تبرئه شد . } یا هر نوع شکست   و گسست ناتوانی روانی ناگهانی  .

با این حال در پرونده بروم علیه پرکینز 1987 ( Broome v Perkins 1987 ) یک دادگاه محلی   در رای صادره خود بر این موضوع تاکید کرد که به منظور استناد به دفاع   بی اختیاری برای رفع مسئولیت از متهم (D) ضرورت دارد احراز شود (D) متهم به طور کلی مهار و کنترل رفتار خود را از دست داده بود بر این اساس در صورتی که شواهد و دلایل پرونده نشان دهد که او کماکان یک سلطه نسبی یا جزئی   بر رفتار خود داشته دیگر دفاع بی اختیاری قابل پذیرش نیست  .

(D) متهم در یک پرونده ای به اتهام رانندگی توام با بی احتیاطی   مقصر  شناخته شد حتی اگر چه او در زمان وقوع تصادف از بیماری هیپوگلیسمیک (hypoglycaemic) یا کاهش و کمی قند خون رنج می برد ، استدلال دادگاه در محکومیت او این بود که او از قبل با خود عهد بسته و سوگند خورده بود   که با سایر وسایل نقلیه تصادف   نکند و شواهد نشان   می دهد که او در زمان وقوع حادثه تا حدودی از یک نوع سلطه هوشیارانه (تسلط آگاهانه ) بر وسیله نقلیه خود و بنابراین بر رانندگی خود بهره مند بوده است   .

به این رای توسط برخی صاحبنظران انتقاد وارد شد   استدلال منتقدین آن بود که از آنجا که متهم از کاهش قند خون رنج می برده لذا قادر به انجام رفتاری به هیچ شیوه ای دیگر نبوده است ، با این حال در یک پرونده دیگری دادگاه استیناف از حکم صادره در مورد راننده فوق تبعیت کرد در موردی که راننده ای با شرایط مشابه ( از بیماری قند خون رنج می برد ) کامیون خودش را از شانه راه یک اتوبان به سمت مکانی که ماشین های قراضه انباشته شده بودند (حالت عبور ممنوع ) برد . { توضیح : به در نظام حقوقی کیفری ایران دفاعی تحت عنوان دفاع بی اختیاری وجود ندارد قانونگذار بطور موردی احکامی را در خصوص برخی از انواع دفاعیاتی که مصادیق مسلوب الارادگی هستند مثل جنون و مستی احکام خاص در نظر گرفته ، به نظر می رسد که تعمیم احکام مستی و جنون بر سایر مصادیق مشابه مثل مسلوب الارادگی ناشی از استعمال داروهای روان گردان و یا مسلوب الارادگی ناشی از کاهش قند خون مشکلی نیست ضمن اینکه بنا بر نظر پزشکی قانونی اساسا مستی منصرف به مستی تر یا ناشی از الکل نیست و دو نوع مستی را می شناسد : 1 _مستی الکل     2 _ مستی مواد مخدر (خشک ) به نظر می رسد مواد 53 و 224 قانون مجازات اسلامی در موضوع مستی فقط ناظر به مستی ناشی از شرب خمر و شرب مسکرات است چرا که در ماده 53 صراحتا به شرب خمر اشاره شده و در ماده 224 ترجمه دقیق متن تحریر الوسیله امام است و تردیدی در این نیست که مستی مورد نظر فقهای شیعه همان مستی متعارف است لذا ماده 224 هم اگر چه بطور مطلق به مستی اشاره کرده ، اما اگر در مقام تفسیر قانون برآییم ، مخصوصا به متون فقهی رجوع کنیم این مستی همان مستی ناشی از شرب مسکرات است ، این سوال مطرح است که میان مسلوب الارادگی ناشی از شرب مسکرات با مسلوب الارادگی ناشی از استعمال مواد مخدر چه تفاوتی است که مسلوب الارادگی شرب مسکرات را رافع مسئولیت مجرم بدانیم ولی مسلوب الارادگی ناشی از داروهای روان گردان را بی تاثیر بدانیم . رویه قضایی هم در موضوع مسلوب الارادگی ناشی از مواد مخدر و داروهای روان گردان به این سمت تمایل دارد که احکام مستی مواد 53 و 224 قانون  مجازات اسلامی قابل تسری بر این موارد نمی باشد و چه باید کرد ؟ آیا قاعده قابل تسری به این بحث است یا نه ؟ به نظر می رسد راه حل عملی این است که از آنجاییکه برای تحمیل مسئولیت احراز مجرمیت ضروری است و برای احراز مجرمیت اثبات اجتماع ارکان ثلاثه جرم خصوصا رکن روانی ضرورت دارد و رکن رکین جرم اراده و قصد است اگر قاضی کیفری به تحقیق فنی به استناد تبصره ماده 4 قانون اقدامات تامینی به این نتیجه برسد که متهم در زمان ارتکاب رفتار مادی جرم بهره مند از اراده متعارف برای قصد فعل و قصد نتیجه جرم نبوده است می تواند به همین جهت (عدم احراز مجرمیت به لحاظ فقدان عنصر روانی ) متهم را تبرئه کند . }

مسلوب الارادگی ناشی از جنون و ناشی از سایر عوامل ؟
Insane or non _ insane automatism ?

{در حقوق کیفری انگلیس مسلوب الارادگی بر اساس منشا پیدایش آن به دو نوع تقسیم می شود نوع اول_  مسلوب الارادگی ناشی از جنون و نوع دوم _ مسلوب الارادگی ناشی از سایر عوامل غیر از جنون ، خواهید دید که در این نظام کیفری حکم هر کدام از این دو حالت متفاوت است . }

اگر متهم دفاع مسلوب الارادگی را مطرح نماید اولین سوالی که می بایست پیرامون آن تصمیم گیری شود این است که آیا مسلوب الارادگی ناشی از جنون است یا ناشی از عوامل دیگر بوده است . اگر مسلوب الارادگی معلول یک بیماری روانی   (ذهنی) از قبیل یک اختلال جسمانی درونی   بوده باشد زیر عنوان (در طبقه ) مسلوب الارادگی ناشی از جنون قرار می گیرد و رای دادگاه   در چنین حالتی عدم تقصیر (رفع مسئولیت )به لحاظ جنون است   . اما اگر بیماری روانی ناشی از یک عامل خارجی باشد {اگر مسلوب الارادگی در اثر یک عامل بیرونی ایجاد شده باشد}به عنوان مثال در اثر خوردن دارو ( دریافت خدمات پزشکی ) این مصداق مسلوب الارادگی سایر عوامل است ، ممکن است در مواردی مسلوب الارادگی ناشی از اجتماع آثار برخی عوامل درونی و برخی از عوامل بیرونی باشد در چنین حالتی ممکن است تصمیم گیری پیرامون نوعی از مسلوب الارادگی چندان آسان نباشد . در دعوای راک (Roach 2001) متهم مدعی شد که حالت بی اختیاری او ناشی از   تلفیق آثار استعمال برخی داروهای مجاز و همچنین الکل بر بیماری پنهان   او بوده است ، قاضی دادگاه   بدوی این ادعا را در قالب مسلوب الارادگی ناشی از جنون تحت رسیدگی قرار داد و از تفویض امر به هیئت منصفه پیرامون اینکه آیا متهم برخوردار از شرایط مسلوب الارادگی ناشی از عوامل دیگر است خودداری کرد . دادگاه استیناف   رای بدوی را نقض کرد   و چنین استدلال نمود که دیگر عوامل موجب طغیان بیماری خاموش شده می باشند در صورتیکه اگر عوامل خارجی مذکور وجود نمی داشتند آن بیماری خاموش آشکار نمی شد پس دفاع مسلوب الارادگی ناشی از سایر عوامل قابل طرح در هیئت منصفه خواهد بود .

به طور طبیعی یک حکم جنون (مبنی بر احراز جنون ) احتمالا ( و یا قطعا اگر اتهام قتل عمدی باشد ) منتهی به بازداشت نامحدود   متهم در یک بیمارستان روانی ایمن   خواهد شد که چنین حکمی برای متهم فجیع و مصیبت بار است . بر همین اساس متهم در اغلب پرونده ها تلاش مضاعفی می کند برای دستیابی به رای یا تحصیل حکمی که مسلوب الارادگی ناشی از سایر عوامل اعلام کند .{در اغلب پرونده ها متهم تلاش می کند که مسلوب الارادگی وی ناشی از جنون تشخیص داده نشود .} اگر این تلاش موفقیت آمیز باشد منجر به صدور حکم برائت متهم بدون هر گونه تبعات   خواهد گشت . با این حال در موردی که وضعیت مسلوب الارادگی متهم ناشی از بیماری روانی او بوده باشد قاضی حق دارد که ادعای متهم مبنی بر مسلوب الارادگی متهم را از مصادیق جنون قلمداد کند .

مسلوب الارادگی ناشی از سایر عوامل Non _ insane automatism      

در اغلب موارد علت مسلوب الارادگی ناشی از عوامل دیگر ، استفاده از داروها است که غالبا اما نه همیشه از لحاظ پزشکی   مجاز هستند ما قبلا دیدیم که تزریق انسولین می تواند منتهی به مسلوب الارادگی شود ، همچنین ( همانند انسولین ) داروهای دیگر از قبیل اسید باربیتوریک و داروهای آرام بخش می توانند و یا ممکن است منتهی به حالت خود مختاری اعضا و جوارح انسان شوند ، همچنین داروهایی که منتهی به تیک یا پرشها و تکانهای عضلانی می شوند مانند داروهای توهم زا    از قبیل LSD .

آیا به نظر شما مسلوب الارادگی ناشی از عوامل دیگر به مثابه دفاع است که منتهی به برائت مطلق در هر پرونده بشود ؟ پاسخ در مورد جرایمی که وقوعشان منوط به داشتن قصد خاص می باشد مثبت است {به بیان دیگر در جرایم دارای سوءنیت خاص مسلوب الارادگی ناشی از عوامل دیگر موجب برائت مطلق می شود .} برای تمامی سایر جرایم دیگر در صورتیکه مسلوب الارادگی خود ساخته باشد دیگر این دفاع در دسترس نخواهد بود { مفهوم مخالف این می شود که در سایر جرایم هم اگر مسلوب الارادگی ناشی از تقصیر خود شخص متهم نباشد ممکن است موجب برائت مطلق شود .} همانطور که ذیلا خواهید دید قواعد مفصلی در مواردی که جرم تحت تعقیب از آنهایی که واجد سوءنیت خاص نیستند می باشند حاکم است .

جرایم دارای سوءنیت خاص   cimes of specific intent                        

اگر تحت تاثیر مسلوب الارادگی ناشی از عوامل دیگر غیر از جنون متهم فاقد عنصر روانی برای جرم دارای سوءنیت خاص باشد و موضوع مصداق مسلوب الارادگی ناشی از عامل غیر جنون تشخیص داده شود وی باید تبرئه شود   در جاییکه دفاع مسلوب الارادگی ناشی از عوامل غیر جنون قابل طرح باشد. ( تنها استثنایی  که بر این قاعده وارد است ناظر به موردی است که متهم قبل از آنکه وارد حالت بی اختیاری شود برخوردار از عنصر روانی ضروری برای جرم بوده باشد و سپس عمدا به منظور ارتکاب جرم در حالت بی اختیاری خود را وارد این حالت کند .){ منظور نویسنده مسلوب الارادگی خود ساخته است ناظر به موردی است که شخص دارای عقل و شعور معتبر است قبل از اینکه اساسا مبتلا به مسلوب الارادگی شود دارای عنصر روانی جرم است و خود را تجویز به سلاح بی اختیاری می کند تا با ترس کمتر مرتکب جرم شود . } به خاطر داشته باشید که فرض ما بر این است که در اینجا مسلوب الارادگی ناشی از بیماری روانی نبوده باشد چرا که در چنین وضعیتی دیگر مسلوب الارادگی ناشی از جنون صدق خواهد کرد .

مسئله مهم که باید به آن پاسخ داده شود این است که جرم دارای سوءنیت خاص چه جرمی است ؟ و چطور باید آنرا تشخیص داد ، همانطوری که بررسی خواهیم کرد این موضوع ( تشخیص جرایم دارای سوءنیت خاص ) همچنین در بحث دفاع مستی اهمیت خاصی دارد و اغلب تالیفات حقوقی این موضوع را ( تشخیص جرایم دارای سوءنیت خاص ) در آن مبحث ( مبحث مستی ) بررسی کرده اند { توضیح اینکه مستی هم اگر ناشی از سبق تصمیم باشد رافع مسئولیت متهم نیست ، احکام مستی در جرایم دارای سوءنیت خاص همان احکام مسلوب الارادگی ناشی از عوامل دیگر غیر از جنون می باشد . } متاسفانه مفهوم قصد خاص در حاله ای از ابهام مانده   و از رویه دادگاهها چنین استنباط می شود که آنها یا قادر نیستند و یا نمی خواهند یک توصیف نظری متقاعد کننده ای برای تمییز جرایم دارای قصد خاص از سایر جرایم ارائه کنند ، در حقیقت هیچ توضیح رضایت بخش  که منعکس کننده رویه قضایی باشد و همچنین بتواند تقسیم بندی های دادگاهها از جرایم دارای سوءنیت خاص و سوءنیت عام را ارائه کند تا کنون مطرح نگردیده است و دسته بندی جرایم به عنوان جرایم دارای قصد خاص یا قصد عام عمدتا بر مبنای سیاست عمومی   (ملاحظات عرفی یا ملاحظات اجتماعی ) می باشد . { تقسیم بندی جرایم به جرایم دارای سوءنیت خاص و سوءنیت عام بر مبنای خطر یا ضرر اجتماعی آنها صورت می گیرد .} و جرایم دارای سوءنیت خاص شامل جرایم خشونت بار و شدید می شود و درحالیکه جرایم خشونت بار خفیف تر مشمول جرایم دارای سوءنیت عام می گردند و این تقسیم بندی تصادفی نیست { و بر اساس این منطق صورت می گیرد که هر جرمی که صدمه اجتماعی شدیدتر دارد مثل قتل عمدی جزو جرایم دارای سوءنیت خاص است اما جرمی که ضرر اجتماعی کمتری دارد جزو طبقه جرایم دارای سوءنیت عام قرار می گیرد این یک تقسیم بندی است که از مجموع رویه قضایی استنتاج شده است } نتیجه شناسایی یا احراز مسلوب الارادگی ناشی از عوامل دیگر این است که اگر چه متهم در جرایم دارای قصد خاص تبرئه می شود ولی ممکن است به جرم دارای سوءنیت عام محکوم شود .

لرد سیمون قاضی مجلس اعیان (DPP به مدیر تعقیبات عمومی یا دادستان ) معتقد است جرم دارای سوءنیت خاص جرمی است که در آن جرم عنصر روانی به چیزی فراتر یا بیشتر یا عمیق تر از تفکر در مورد رکن مادی جرم است { به بیان دیگر مجرم به رفتار مادی جرم و عملیات اجرایی جرم نگاهی عمیق تر دارد و به چیزی بیش از این عملیات اجرایی می اندیشد} اما عنصر روانی در جرایم دارای قصد عام دقیقا بر رکن مادی جرم انطباق   دارند) .{منظور آقای سیمون این است که در جرایم دارای سوءنیت عام مثل ایراد ضرب و جرح ساده در حقوق انگلیس ذهنیت فرد فقط متوجه تکمیل عملیات اجرایی است اما در جرایم دارای سوءنیت خاص یک مقصود یا منظور عمیق دیگری که غرض مجرم را از ارتکاب جرم تشکیل می دهد و ریشه در انگیزه های قوی او دارد بخشی از رکن روانی را به خود اختصاص می دهد.}

جرایمی که نیازمند قصد خاص (سوءنیت خاص) نمی باشد
Crimes not requiring specific intent

قواعدی   که قبلا گفته شد در خصوص این جرایم کمی پیچیده تر  هستند بدین معنی که متهم اگر در حالت بی اختیاری ناشی از سایر عوامل غیر از جنون بوده باشد باز هم امکان محکومیت و مجرمیت او ممکن است . اینکه آیا متهم محکومیت کیفری خواهد یافت یا نه در جرایم مطلق عمدتا بستگی به این مسئله دارد که آیا مسلوب الارادگی ناشی از عوامل مربوط به خود متهم است و یا ناشی از عوامل دیگر .{منظور نویسنده این است که در حقوق کیفری انگلستان در جرایم دارای سوءنیت عام دفاع بی اختیاری اصولا پذیرفته نمی شود ولی اینکه آیا این دفاع قابل طرح و پذیرش است یا خیر عمدتا بستگی به این دارد که آیا استیلا حالت مسلوب الارادگی به متهم ناشی از فعل قابل سرزنش خود متهم بوده که در این صورت مسلوب الارادگی ناشی از خود نامیده می شود و یا اینکه ناشی از تقصیر او نبوده و مرتبط با عوامل دیگر می باشد اگر حالت اول وجود داشته باشد یعنی مسلوب الارادگی ناشی از خود باشد متهم با وجود قرار گرفتن در حالت بی اختیاری و ارتکاب مادی جرم در این حالت باز هم مسئول است ولی اگر مسلوب الارادگی ناشی از عوامل دیگری که مربوط به متهم نیست بوده باشد او مسئولیت کیفری نخواهد داشت . }

مسلوب الارادگی ناشی از خود   self _ induced automatism                                    

مفهوم اساسی که رکن جوهری ( عمده ) مسلوب الارادگی ناشی از خود را تشکیل می دهد این است که متهم به نحوی در ورود به حالت بی اختیاری مقصر است بنابراین اگر مثلا متهم از دارویی غیر از  آنچه که توسط پزشک برای او تجویز شده   و یا به مقداری بیش از مقدار تجویز شده استفاده کند یا آنکه از خوردن غذا بعد از دریافت انسولین برای درمان بیماری خودداری کند بر خلاف توصیه پزشک در زمانی که تحت درمان قرار دارد مبادرت به نوشیدن الکل نماید ( و این عوامل منجر به ایجاد حالت بی اختیاری گردند.) مسلوب الارادگی او ناشی از خود اوست .
همچنین در صورتی که متهم در زمانی که در حال رانندگی است احساس خواب آلودگی کند هجوم یا استیلا حالت بی اختیاری بر او بطور معقولی قبل از آنکه او عملا به خواب برود قابل پیش بینی   است و بر این اساس درصورت ایجاد حالت بی اختیاری ناشی از خواب مسلوب الارادگی او ناشی از تقصیر خود وی تعبیر خواهد شد به جای این استدلال همچنین می توان گفت ، تداوم رانندگی در حالی که متهم احساس خواب کرده خود نوعی غفلت   یا بی مبالاتی است . بر این اساس متهم حتی قبل از آنکه بی اختیار شود مرتکب جرم رانندگی توام با بی پروایی   شده است .
تاثیر بی اختیاری ناشی از خود (در مسئولیت کیفری مجرم )در جرمی که نیازمند قصد خاص نیست چه می باشد؟ دعوای بیلی (Bailey lays) قواعد ذیل را تعیین کرده است . )

(a) ( مسلوب الارادگی ناشی از الکل یا داروهای روان گردان «خطرناک » )
در صورتی که ورود به حالت بی اختیاری ناشی از مستی عمدی با الکل یا یک داروی خطرناک بوده باشد قواعد رایج و حاکم بر مسئولیت فرد همان است که مجلس اعیان در پرونده مجوسکی ( majewski 1976 ) مقرر داشته است .

این رای مقرر می دارد که (در صورتی مسلوب الارادگی ناشی از استعمال عمدی الکل یا داروی روان گردان باشد ) حتی اگر متهم رکن روانی ضروری برای جرم دارای قصد عام را نداشته باشد او در هر حال و همیشه مسئول است .

{ بی اختیاری یا مسلوب الارادگی :
1 – ناشی از جنون :
     الف ) رافع مسئولیت یا پیگرد کیفری نیست
     ب ) متهم حکم مبنی بر عدم تقصیر به لحاظ جنون و درمان بیماری از دادگاه دریافت می کند
     ج ) متهم را تا زمان رفع حالت جنون و درمان بیماری در یک بیمارستان دولتی (تحت نظر وزارت کشور ) تحت نظر و درمان نگهداری می کنند. 
 
2 –  ناشی از سایر عوامل غیر از جنون : (مستی ، خواب ، بیماری آنی خواب گردی )
اثر این مسلوب الارادگی در مسئولیت فرد بستگی دارد به نوع جرم ارتکابی لذا اگر :
        الف ) جرم اگر دارای سوء نیت خاص مانند قتل ، تخریب ، و ایراد ضرب و جرح باشد در نتیجه رفع مسئولیت  کیفری از متهم است ( بر خلاف حقوق ایران )
        ب ) جرم از جرایم دارای سوء نیت عام ( مطلق )
A ) استیلای مسلوب الارادگی ناشی از تقصیر فرد باشد اگر
A1) ایجاد مسلوب الارادگی ناشی از استعمال الکل و داروهای خطرناک ( روان گردان ) باشد در هر حال متهم مسئول است .
A2 ) ایجاد مسلوب الارادگی ناشی از سایر داروهای آرام بخش و غیره باشد معمولا متهم مسئول نیست .
B) اگر مسلوب الارادگی ناشی از خود نباشد در نتیجه معمولا خود فرد مسئولیت ندارد. }

مسلوب الارادگی ناشی از خود هرگز دفاع نخواهد بود ، استدلالی که بنای این رای است این است که هر شخص به نحو متعارف نسبت به اینکه الکل و داروهای خطرناک می تواند سبب بروز حالتی در انسان شود که موجب ناآگاهی انسان نسبت به نوع رفتاری که انجام می دهد و همچنین موجب خشن شدن و پرخاشگر شدن   و ایجاد حالت تهاجمی و ارتکاب خشونت می گردند علم دارد .

داروی خطرناک آن دارویی است که علم عرفی نسبت به این است که قادر به ایجاد حالت عدم قابلیت پیش بینی   رفتار فرد و ایجاد حالت تهاجمی و پرخاشگرانه   در او خواهد شد از قبیل LSD و کراک (Hardie 1984 ) . قواعد مستی (مطالب فوق مخصوصا اینکه مستی ناشی از الکل و داروهای خطرناک رافع مسئولیت کیفری نیست ) در مورد داروهای غیر خطرناک از قبیل مسکن ها و داروهای آرام بخش ( مثل والیوم ) اعمال نمی شود چرا که علم عرفی مبنی بر اینکه چنین داروهایی می توانند منجر به حالت بی اختیاری شوند حتی در موقعی که عملا موجب غیر قابل پیش بینی یا تهاجمی شدن رفتار متهم شوند ، وجود ندارد این وضعیت را در قسمت (b )در ذیل توضیح خواهیم داد . این قاعده حتی اگر دارویی خواب آور و مسکن به مقدار زیاد هم مصرف شود به نحوی که منجر به حالت بی اختیاری گردد هم جاری است .{ یعنی با وجود اینکه مسلوب الارادگی ناشی از تقصیر خود فرد است از آنجا که دارویی خطرناک نیست و علم عرفی مبنی بر اینکه غیر قابل پیش بینی شدن رفتار فرد وجود ندارد لذا اگر شخص پس از استعمال منجر به بی اختیاری و نهایتا ارتکاب جرمی شود مسئولیت کیفری نخواهد داشت .}
البته اخیرا کارشناسان پزشکی دریافتند که داروهایی مانند والیوم و سایر داروهایی که در گروه بنزودیازپین(benzodiazepine) قرار می گیرند علاوه بر اینکه می توانند مسکن و آرام بخش باشند همچنین بعضا مانند داروی webb ممکن است منجر به افزایش حالت تهاجمی و خشونت در فرد شود .

(b) اگر حالت بی اختیاری ناشی از استعمال داروهای غیر خطرناک و یا علل دیگری از قبیل قصور   یک بیمار دیابتی از خوردن غذا پس از دریافت انسولین بوده باشد نمی تواند متهم را محکوم به جرم دارای سوءنیت عام کرد مگر آنکه دادستان بتواند عنصر ضروری جرم ( یعنی بی پروایی ) را اثبات نماید. در پرونده های مربوط به حمله و یورش   اگر متهم عالم باشد به اینکه اعمال یا ترک فعل او (اعمال مثل خوردن داروهای آرام بخش به نحو زیاد و ترک فعل مثل نخوردن غذا پس از دریافت انسولین ) احتمالا موجب خشن شدن یا غیر قابل پیش بینی شدن رفتار یا غیر قابل کنترل شدن رفتار او خواهد شد و ممکن است این حالات منجر به ایراد صدمه به دیگران گردد و او با این علم به اوضاع و احوال خود به ارتکاب اعمال خود و همچنین عدم انجام اقدام درمانی ضروری اصرار ورزد و او علم به ضرورت درمان پزشکی خود داشته باشد وی فردی بی پروا   تلقی و مقصر شناخته خواهد شد . می توان از مطالب فوق و دعوای بیلی (baily ) نتیجه گرفت که آنچه برای بی پروا شناخته شدن متهم در این مورد به عنوان معیار قضاوت ، قرار می گردد بی پروایی ذهنی   است بدین معنی که متهم باید قبل از هجوم حالت بی اختیاری نه تنها از احتمال مبتلا شدن خود به حالت بی اختیاری آگاه باشد بلکه علاوه بر آن باید از احتمال خشونت بار ، غیر قابل پیش بینی و غیر قابل کنترل شدن رفتار خود در حالت بی اختیاری هم آگاه باشد .

(cald well _ type recklessness do )
 منطق این رویکرد این است که :

اگر چه علم جهانی وجود دارد که الکل و داروهای خطرناک موجب بروز رفتارهای خطرناک و آنی از ناحیه فرد خواهند شد و بر این اساس متهم واجد عنصر بی پروایی ضروری برای مسئولیت خود شناخته می شود ولی در سایر موارد که مادر قسمت قبل توضیح دادیم (داروهای مسکن ) چنین علم عرفی را نمی توان فرض کرد و بر این اساس دادستان موظف است در هر پرونده بطور موردی عنصر بی پروایی متهم را و اینکه او (متهم ) بطور واقعی نتایج تحمل رفتار یا ترک رفتار خود را قبل از حالت مسلوب الارادگی می دانسته است ثابت کند .
در پایان لازم است خاطر نشان کرد که گاهی اوقات ممکن است جرمی قبل از حالت بی اختیاری رخ دهد ( فاصله رفتار قابل سرزنش تا حالت بی اختیاری ) مثلا متهمی که در حال رانندگی احساس خواب آلودگی کرده و به رانندگی خود ادامه داده است از نظر جزایی قبل از آنکه عملا به خواب برود مرتکب جرم رانندگی توام با بی پروایی شده است زیرا او در عدم توقف خودرو در زمانی که احساس نیاز به خواب کرد و قبل از آنکه چرت بزند آشکارا بی مبالات شناخته می شود در چنین حالتی دادستان می تواند رکن مادی و عنصر تقصیر ضروری   را بدون توجه به حالت بی اختیاری و بدون توجه به آنچه که در زمان بی اختیاری رخ داده است اثبات کند .

مستی Intoxication    

این حوزه از حقوق بحث بر انگیز   است هم از حیث محتوا و قلمرو اعمال قواعد حقوق کیفری هم از جهت مبانی نظری و عقلانی   و هم از حیث قابلیت قواعد آن به منظور یک راه حل عملی و قاطع {در حقوق کیفری ایران هم تقریبا وضعیت همینطور است مخصوصا از جهت عدم تعیین مقررات صحیح پیرامون مستی ناشی از دارو و مواد شیمیایی یا روان گردان }
اگر متهم جرمی را در حال مستی مرتکب شود آیا این مسئله رافع مسئولیت کیفری اوست ؟ پاسخ کلا منفی است اما استثناهای   ویژه ای  بر این قاعده قائل شده است .
ضرورت دارد تاکید شود که عمده مباحثی که در ادامه این بحث می آیند پیرامون مستی آگاهانه   و تعمدی هستند ؛ با این حال ما قواعد خاص ناظر بر مستی غیر عمدی را هم بررسی خواهیم کرد .
قواعد مستی عمدتا متاثر از این مسئله هستند که آیا منشا مستی الکل یا سایر داروهای خطرناک مانند LSD بوده است { و یا اینکه منشا مستی سایر عوامل و یا داروهای مجاز بوده است . } دادگاه استیناف در دعوی هاردی (Hardie 1984 ) چنین رای داد که در مورد داروهای غیر خطرناکی که معمولا به طور ارادی مصرف می شوند از قبیل داروهای مسکن و خواب آور   که ویژگی بارز این داروها این است که یک علم عرفی   مبنی بر اینکه می توانند منجر به خشونت بار و غیر قابل پیش بینی شدن رفتار شوند وجود ندارد قواعدی متفاوت از مستی ناشی از الکل و داروهای خطرناک به کار می رود .{ معیار دقیقی در حقوق کیفری انگلستان برای تمایز یا دسته بندی داروهای خطرناک از داروهای غیر خطرناک وجود ندارد .} لذا دسته بندی دقیق داروها به خطرناک و غیر خطرناک نیازمند
شفاف سازی   از طریق دادگاه ها است .

در دعوی هاردی داروی والیوم به عنوان یک داروی غیر خطرناک تلقی شد. کوکایین ، هروئین ، مسکن ها(amphetamines یک دسته از داروهای است از جمله هروئین ) و داروهای توهم زایی مانند LSD  همگی خطرناک هستند اما اینکه آیا مخدرهای از قبیل هروئین قابلیت ایجاد رفتار پرخاشگرانه و غیر قابل پیش بینی دارند محل تامل و سوال است .

قواعد اساسی ( مبنا)( The basic rules )

{در این قسمت نویسنده مجموع قواعد ناظر بر مستی را در حقوق کیفری انگلستان به نحو خلاصه ذکر کرده است .}
a  ) قاعده کلی این است که مستی ناشی از استعمال ارادی نوشیدنی های الکل و سایر داروهای خطرناک حتی اگر موجب زایل شدن رکن روانی متعارف برای جرم تحت تعقیب شوند دفاع تلقی نمی گردد.{ در حقوق کیفری انگلستان استعمال ارادی مشروبات الکلی و داروهای خطرناک و روان گردان در صورتی که منتهی به مستی شود و شخص در حین مستی جرمی را مرتکب شود اصل کلی این است که وی مسئول است اما بر این قاعده کلی یک استثنا است و آن جرایم دارای سوءنیت خاص هستند مانند قتل و ایراد ضرب و جرح و جرم جسمانی شدید ، تخریب ، تجاوز به عنف و به طور کلی جرایم جناحی که در ردیف جنایت محسوب می شوند.}

b  ) به این حال استثنائا این نوع مستی در موارد زیر دفاع به حساب می آیند
i )اگر استعمال ارادی الکل یا داروهای خطرناک منتهی به استقرار بیماری روانی مشخص همانند جنون الکلی   شوند به نحوی که متهم بر اساس قواعد پرونده مگناگتن  (M'Naghten ) مجنون شناخته شود {در چنین حالتی این نوع مستی ممکن است یک دفاع باشد برای تمام جرایم و دیگر در چنین وضعیتی تقسیم اینکه جرم دارای سوء نیت خاص بود و یا عام اهمیت ندارد و مستی رفع مسئولیت از فرد می کند ولی با توجه به اینکه بیماری روانی ناشی از افراط و استمرار استفاده از الکل و داروهای روان گردان منجر به پیدایش حالت جنون در فرد گردیده لذا با وی همانند یک مجنون برخورد می شود . }

ii ) حالتی است که جرم تحت تعقیب یک جرم دارای حالت سوءنیت خاص باشد و مستی مانع داشتن سوءنیت خاص ضروری برای جرم ( در روان متهم ) شود . { در جرایم دارای سوءنیت خاص از آنجا که برای اتمام اجزای عنصر روانی ضرورت دارد شخص قصد ایراد صدمه به غیر را داشته باشد و معمولا در شرایط مسلوب الارادگی چنین قصدی قابل احراز نیست و اساسا متهم نمی تواند چنین قصدی داشته باشد مسلوب الارادگی رافع مسئولیت است مگر آنکه فرد در حالت هوشیاری و تعقل تصمیم بگیرد ابتدائا خود را مسلوب الاراده کند و سپس در جریان مسلوب الارادگی مرتکب مثلا قتل شود .} {در نظام حقوقی ایران نیز با توجه به ماده 53 قانون مجازات اسلامی به همین شکل است .}

c ) مستی ناشی از استعمال ارادی داروهای روان گردان و الکل هرگز در جرایم دارای سوءنیت عام یا آن جرایمی که از حیث عنصر روانی صرفا نیازمند اثبات بی پروایی   یا بی احتیاطی هستند دفاع تلقی نخواهد شد خواه مبنای بی احتیاطی یا بی پروایی یک معیار ذهنی باشد یا عینی .

d ) قواعد خاصی در مورد تاثیر مستی بر سایر دفاعیات از قبیل دفاع مشروع حاکم است .

e) مستی ناشی از استعمال غیر ارادی الکل و سایر داروهای خطرناک در مورد هر جرمی اعم از جرایم دارای سوءنیت خاص و دارای سوءنیت عام مشروط به اینکه مانع تحقق عنصر روانی ضروری برای جرم شده باشد یک دفاع به حساب می آید. { مشروط بر اینکه این حالت مستی منتهی به وقوع جرم شده باشد .}

 

مطالب فوق برگرفته از کتاب رابطه علیت در حقوق کیفری ایران و انگلستان اثر آقای دکتر سید یزداله طاهری نسب و مطالب ارائه شده در کلاسهای درسی ایشان می باشد.

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.