نظام حقوقی رحم جایگزین-قسمت اول
رحم جایگزین یا جانشین بهعنوان یکی از روشهای نوین درمان ناباروری بوده که با وجود ابعاد متفاوت و ناشناخته آن، استفاده از شیوه به سرعت در حال افزایش است موضوعات و موارد متعددی در خصوص رحم جانشین مطرح بوده که پژوهش حاضر در مقام مطالعه و بررسی اجمالی آنها از حیث حقوقی است
رحم جایگزین یا جانشین بهعنوان یکی از روشهای نوین درمان ناباروری بوده که با وجود ابعاد متفاوت و ناشناخته آن، استفاده از شیوه به سرعت در حال افزایش است. موضوعات و موارد متعددی در خصوص رحم جانشین مطرح بوده که پژوهش حاضر در مقام مطالعه و بررسی اجمالی آنها از حیث حقوقی است.
شیوههای گوناگون درمان ناباروری، تعریف رحم جانشین و اوصاف آن، تفاوت رحم جانشین با شیوههای دیگر ناباروری، نگاهها و رویکردهای مربوط به رحم جانشین، نارساییها و مشکلات حقوقی مربوطه، چالشهای حقوقی مربوط به رحم جانشین در ایران، ماهیت حقوقی رحم جانشین، مسئولیتهای حقوقی مربوط به آن از جهت مسئولیت قراردادی، مسئولیت خارج از قرارداد (قهری)، مسئولیت اشخاص ثالث، وضعیت حقوقی و قانونی کودک حاصله از حیث هویت قانونی و سجلی، نسب، وراثت، حضانت، نفقه و مانند آنها، در این رابطه قابل ذکرند. نظر به تعدد موضوعات حقوقی مرتبط و ضرورت پرداختن به آنها و حجم بالای موارد مورد بررسی، یادداشت حاضر در قالب دو مقاله به هم پیوسته ارائه میگردد. دراین قسمت(قسمت اول) به شیوههای گوناگون درمان ناباروری، تعریف رحم جانشین و اوصاف آن، تفاوت رحم جانشین با شیوههای دیگر ناباروری، نگاه و رویکردهای وارده نسبت به رحم جانشین و ماهیت حقوقی آن پرداخته و بررسی سایر موارد را در قسمت بعدی پی خواهیم گرفت.
مقدمه و طرح مطلب
با تولد لوئیس براون به عنوان اولین کودک ناشی از لقاح مصنوعی و آزمایشگاهی در سال 1978(1357)، آگاهی مردم از درمانهای نوین ناباروری افزایش یافت. لقاح خارج رحمی براساس تقلید از روش طبیعی تولیدمثل طراحی گردیده است. تفاوت عمده این دو روش، حذف نقش قسمتی از عملکرد دستگاه تولیدمثل از نظر آناتومیک (ساختمانی) یا فیزیولوژیک در لقاح طبیعی است. از آن سال، روشهای جدید کمک به ناباروری به سرعت رشد و گسترش یافت. بهکارگیری این تکنیکها، امید به حاملگی را در زوجینِ فاقد فرزند افزایش داد. همزمان با ظهور فناوری لقاح خارج رحمی در سال مزبور، امکان درمان ناباروری برخی از زوجهایی که به هر دلیلی دارای گامت بود، ولی از داشتن فرزند محروم بودند، فراهم شد.
استفاده از گامتِ جایگزین در تشکیل جنین، یکی از روشهای باروری لقاح خارج رحمی بوده که ضوابط و چارچوبهای آن در بسیاری از کشورها تنظیم و مورد استفاده قرار گرفته است. بررسی بهکارگیری روشهای باروری کمکی جایگزین در ایران خصوصاً، از نظر شرعی، یکی از مقدمات اصلی ورود به استفاده از این تکنولوژی است. مفاهیم باروری کمکی، لقاح خارج رحمی، انتقال مستقیم گامت اهدایی به داخل رحم و مقایسه آن با تشکیل جنینِ حاصل از گامتِ جایگزین پس از کشت و آمادهسازی آن در آزمایشگاه و سپس، انتقال آن به داخل رحم، از مفاهیم اساسی و اولیه در آشناسازی حوزههای علمیه و فقهاء با استفاده از روشهای گامتِ جایگزین در باروری زوجین ناباروراست. از اینرو، اهدای گامت و جنین، از جمله روشهایی برای درمان ناباروری قلمداد میشود که الزاماً، باید متناسب شرایط فرهنگی و اجتماعی هر جامعهای اجرا شود.(1)
در این میان، رحم جانشین بهعنوان یکی از روشهای مدرن درمان ناباروری و در وضعیت مشابهی، با وجود تفاوتهای متعدد بین آنها، هزاران امید و انتظار و ابهام را در بین زوجین نابارور و خانوادههای آنها فراهم آورده است. آرزوی دیرینه داراشدن فرزند و ماندگار شدنِ نسل آنها، توسل به این روش را در کنار سایر شیوههای درمان ناباروی، با همه موانع و محدویتهای موجود توجیه نموده و بسیاری از آنها، با پذیرش شرایط خاص آن و هزینههای پیدا و پنهان مادی و معنوی حاصله، به ظاهر؛ در مقام نیل به آرزوی مزبور برمیآیند.
در این میان، عمده رسانهها، مسئولان، پزشکان، روانشناسان و حتی، برخی از حقوقدانان؛ به جهت عدم شناخت مناسب و درست از اوصاف ویژگیهای حقوقی این پدیده، از آن به غلط و نادرست، بعنوان "رحم اجارهای یا عاریتی/ قرضی" یاد میکنند که نه تنها، مقرون به واقع و صحت از حیث حقوقی نبوده، بلکه فاقد هر یک از اوصاف عقد اجاره یا عاریه/ قرض برابر قانون است که متعاقبا، بدان خواهیم پرداخت. در این یادداشت بر آنیم ابعاد حقوقی رحم جانشین و مادر جانشین و مسائل مرتبط با آن را به ترتیب آتی، مورد بررسی قرار دهیم.
شیوههای مختلف ناباروری و مادر جانشین از حیث پزشکی و حقوقی
شیوههای مختلف ناباروری و مــادر جانــشین، به لحاظ وجود یا عدم وجود ارتباط ژنتیکی جنین با مادر حامـل یا والدین حکمی و ژنتیکی، نوعاً به چند صورت تقس یم میگردند:
1. در حالت نخست، تخمک مادر جانـشین بـا اسپرم مـردی کـه همـسر وی نازاسـت از طریـق لقـاح، بارور گردیده و آنگاه در رحم مادر جایگزین قـرار داده میشود. در این روش، پدر حکمـی و مـادر حامـل دارای ارتباط کامل ژنتیکی با بچه بوده و زوجه مردِ صاحب اسپرم، «مادر متقاضی» محسوب و فاقد هرگونه ارتباط ژنتیکی با جنین است.
2. در حالت دوم، تخمک اهدایی زن ثـالثی بـا اسـپرم پدر حکمی بارور و در رحـم مـادر جـایگزین قـرارداده میشود. در این روش از باروری، فقط پدر حکمـی دارای ارتباط ژنتیکی با جنین است.
3. دراین حالت، جنین حاصل از لقاح اسپرم و تخمک زوج ناشـناخته در محیط آزمایشگاه، بر مبنای توافق صـورتگرفتـه بـین والدین متقاضی و مادر جانشین به رحم این فرد منتقـل میگـردد. در ایـن روش، نـه مـادر جانـشین و نـه زوج نابارور، هیچیک ارتباط ژنتیکی با جنین ندارند.
4. در روش چهارم، جنین حاصل از اسپرم و تخمــک زوج قــانونی در رحــم مــادر جانــشین قــرارداده میشود. چنین حملی با پدر و مادر حکمی دارای ارتباط ژنتیکی است، ولی مادر جانشین ارتبـاط ژنتیکـی بـا وی ندارد(2).
روشهای مذکور درحالت اول و دوم، صرفنظرازآنکه بدون ایجاد رابطه زوجیت میان زن صاحب تخمـک و مرد متقاضی است، مورد پذیرش همـه اندیـشمندان دینـی و سایر حقوقدانان قرار نگرفتـه و کاربرد زیادی پیدا نکرده و جانشینی در بارداری عمـدتاً به دو روش آخر محدود گشته است(3).
هریک از این روشها، وضعیت و آثار حقوقی خاص برخوردار است. روشهای مختلف لقاح مصنوعی با دخالت شخص بیگانه و وضعیت حقوقی اجمالی آنها، به ترتیب زیر نیز قابل ارائه است:
شیوههای مختلف لقاح مصنوعی با دخالت شخص بیگانه و وضعیت حقوقی اجمالی آنها:
ردیف روش درمان نسب حقوق کودک
1 اهدای اسپرم پدر طبیعی، صاحب اسپرم و مادر طبیعی صاحب تخمک و رحم
بین زوجینِ فاقد اسپرم و کودک به جهت فقدان نسب، توارث برقرار نمیشود، لکن ضمن عقد لازم متعهد میشود از محل ثلث به نفع کودک به اندازه سهم یک پسر یا دختر وصیت کند. حضانت و نفقه کودک بر عهده مادر خواهد بود و دادگاه میتواند زوج یا مادر را بعنوان قیّم معین کند.
2 اهدای تخمک پدر طبیعی، صاحب اسپرم(زوج) و مادر طبیعی، صاحب تخمک و رحم (زوجه)
بین زوج و زوجه و کودک به جهت اثبات نسب، رابطه توارث برقرار میگردد و حضانت و ولایت و نفقه کودک برعهده زوجین خواهد بود. به جهت مجهول بودن صاحب تخمک، رابطه توارث بین او و کودک منقطع خواهد بود.
3 اهدای جنین پدر طبیعی، صاحب اسپرم(اهداء کننده) و مادر طبیعی، صاحب تخمک(اهداء کننده) و رحم(زوجه)
بین زوج فاقد اسپرم و کودک به علت فقدان نسب توارث برقرار نمیشود، لکن ضمن عقد لازم، الزام بر وصیت متصور است و کودک از جانب صاحب رحم که مادر است، هویت پیدا میکند و حضانت و نفقه کودک برعهده اوست و ولایت کودک نیز با تعیین قیّم از سوی دادگاه قابل پیشبینی است.
4 مادر جانشین پدر طبیعی، زوج و مادر طبیعی، زوجه و صاحب تخمک و صاحب رحم.
این زوجین و کودک نسب ثابت می شود و در نتیجه، توارث برقرار خواهد بود و چون مادر جانشین برای صاحبان جنین مجهول است و او نیز گیرندگان کودک متولد شده را نمیشناسد، توارث بین کودک و او منتفی خواهد بود و کلیه حقوق کودک از جانب زوجین قابل استیفاست.
علاوه بر موارد مزبور، حالت پنجمی نیز متصور است. در این حال، زوج، اسپرم بارور دارد و زوجه از تخمک بارور و رحم سالم برخوردار است، ولی به جهت مانعی، لقاح طبیعی صورت نمیپذیرد. در این حالت، اسپرم مرد و تخمک زن پس از لقاح در محیط آزمایشگاه(IVF) به رحم زوجه منتقل میشود و مراحل رشد و دوران جنینی خود را به طور طبیعی، طی میکند. حقوق کودک متولدشده با روش فوق، مانند سایرکودکان متولدشده از طریق طبیعی است. (4)
بدین ترتیب، روشهای نوین کمک باروری یا فنآوریهای کمکی تولیدمثل انسانی(ART)، از جمله دستاوردهای پزشکی معاصر محسوب میگردد؛ شیوههایی که دربرگیرنده تلقیح نطفه به داخل لوله رحم(GIFT)، انتقال نطفه بارورشده به داخل لوله رحم(ZIFT)، تزریق اسپرم به داخل تخمک(ICSI) و لقاح خارج رحمی(IVF) است. در این میان، رحم جایگزین(Surrogacy) یا مادر قراردادی نیز از راههای درمان ناباروری محسوب میگردد. این روش، به خودی خود، شیوه خاصی از فن آوریهای کمکی تولیدمثل انسان نیست، بلکه ناشی از توافقی است که بر حسب آن، زنی میپذیرد باردار شود و پس از بارداری، کودک را به زوجین متقاضی کودک تحویل دهد.( 5)
تعریف رحم جانشین و ویژگیهای آن
رحم جایگزین یا جانشین، از زمره شیوههای درمان ناباروری است که با استفاده از رحم زن دیگر واقع میشود. این جایگزینی ممکن است به صورت جزئی(نسبی) یا کلی صورت پذیرد. در نوع کامل آن، از تخمک زن حملکننده کودک برای جنین استفاده نمیشود و فاقد هرگونه ارتباط ژنتیکی میان مادر و کودک است، اما در نوع جزئی، از تخمک صاحب رحم برای باروری استفاده شده و مادر و کودک از ارتباط ژنتیکی برخوردار هستند.(6)
در این روش، تخمک و اسپرم از زوج نابارور گرفته شده و ضمن لقاح آن در محیط آزمایشگاهی، در رحم مادر داوطلب حمل جنین یا جانشین رحم گذارده میشود. در این حالت، انتقال جنین یا جنینهای ناشی از لقاح تخمک و اسپرم زوج نابارور به رحم یک زن دیگر صورت میپذیرد. زن حملکننده جنین، در وضعیت یادشده، تنها یک میزبان برای جنین است و از نظر ژنتیکی هیچگونه مشارکتی با جنین حاصله ندارد.
در چنین حالتی، اسپرم پدر با تخمک مادر در محیط آزمایشگاهی لقاح داده میشود و جنین مزبور در رحم زن دیگری که قابلیت بچهدار شدن را داشته باشد، جایگزین میشود و نوزاد متولدشده ویژگیهای ژنتیکی پدر و مادر خود را به ارث میبرد. مادر جانشین از نظر قانونی، فاقد وجاهت حقوقی نیست.
توافق زوج قانونی نابارور برای بهرهمندی از رحم زن دیگر جهت حمل و پرورش جنین متعلق به آنها و سرانجام تحویل و استرداد نوزاد تولدیافته به زن و شوهر مزبور، اصولاً در قالب یک قرارداد استدعا و اجابت تحقق مییابد. طرفین عقد در این قرارداد را از یک سو، زن و شوهر نابارور و از سوی دیگر، مادر پذیرنده جنین «مادر جانشین» تشکیل میدهند و مطابق قواعد عمومی قراردادها، اراده انشایی این دو طرف است که منجر به پیدایش عمل حقوقی مورد بحث میگردد.(7)
در قرارداد استفاده از رحم جایگزین، به موجب آن یک زن بهعنوان مادر جانشین، بنا به درخواست یک زن و شوهر (والدین حکمی) موافقت میکند که ضمن حمل جنین و طی ایام بارداری، به ترتیب مقرر در قرارداد، نسبت به بهدنیا آوردن جنین مزبور به عنوان فرزند آنها اقدام کند و پس از آن، نوزاد مزبور را به آنها تحویل نماید.
موجبات استفاده از این روش به علت عدم وجود رحم در زن اصلی به صورت مادرزادی، ابتلای زن به بیماریهای مخرب و بدخیم مانند سرطان، قلبی، فشار خون و دیابت، ابتلای زن به سقطهای مکررکه منجر به ناباروری و توقف خود به خودی حاملگی گردیده است، عدم موفقیت در تکرار درمان ناباروری به روش لقاح خارج رحمی، وجود نقص یا بیماری که قادر به حمل جنین نباشد، آسیب دیدن رحم و برداشتن رحم طی یک بیماری یا تصادف و مانند آنهاست.
بدین ترتیب، رحم جایگزین روشی است که طی آن زن صاحب رحم، جنین فرد دیگری را در رحم خود حمل میکند و بر مبنای توافقی که از قبل صورت گرفته است، تعهد مینماید که پس از طی دوران بارداری و زایمان، نوزاد حاصل را به زوجین نابارور تحویل دهد. حملکننده جنین ضروری است از نظرجسمی و سلامت فردی و شخصی؛ سالم، فاقد وضعیت بارداری خطرناک، برخوردار از تجربه قبلی بارداری و زایمان، فاقد بیماریهایی چون ایدز و هیپاتیت و عادت به مصرف دارو و الکل یا اعتیاد بدانها، دارای حسن سابقه و معاشرت و برخوردار از رضایت همسر یا خانواده وی و دارای آمادگی روحی و روانی مناسب برای پذیرش این مسئولیت باشد.
جنبههای مثبت و منفی رحم جایگزین
جنبههای مثبت
1. با استفاده از این روش، آرزوی دیرینه خانوادههای فاقد فرزند و نابارور، به واقعیت تبدیل شده و موجب بقای خانواده و نسل آنها میگردد و خود زمینهساز کاهش آمار طلاق در کشور و حل مشکلات زوجهای نابارور در این رابطه خواهد شد.
2. در این روش، به جهت تولید جنینهای مربوطه، امکان استفاده از آنها و مطالعه در زمینههای مختلف ژنتیکی و درمان بیماریهایی مانند سرطان فراهم میشود.
3. روش رحم جایگزین، همراهی با پیشرفت فنآوریهای نوین پزشکی در زمینه ژنتیک و درمان ناباروری میتوان محسوب گردد.
4. روش مزبور متناسب با عرف و فرهنگ و نظام حقوقی و اجتماعی هر کشور و دولتی قابل پذیرش یا منع و رد است.
5. فرزند صالح از این روش از لحاظ ژنتیکی تمام خصوصیات والدین صاحب نطفه را دارد و نسبت به روشهای غیرشرعی و یا فرزند خواندگی ارجحیت دارد.
6. این روش به زنانی که از لحاظ تخمکگذاری مشکلی نداشته و دلایل دیگری برای ناباروری دارند، کمک میکند. از اینرو درصد بالایی از مشکلات ناباروری حل میشود.
7. از لحاظ فقهی فرزندی که در رحم جایگزین رشد یافته، مشروع محسوب میگردد.
جنبههای منفی
1. لقاح خارج از رحم سبب جدایی رابطه جنین و تولیدمثل میگردد که به هیچوجه، شایسته نیست.
2. بروز و ظهور احتمالی برخی از نابههنجاریها در جنین هنگام لقاح خارج از رحم یا هنگام انتقال جنین.
3. این روش هنوز مورد قبول همه مردم واقع نشده و اکثر آنها از آن بیاطلاع بوده و درنتیجه دید و نگاه مناسبی نسبت به فردی که در مقام حملکننده جنین برخواهد آمد، وجود ندارد.
4. احتمال انتقال بیماریهای ویروسی و عفونی مانند ایدز و هیپاتیت و... از مادر جانشین به جنین یا برعکس، وجود دارد.
5. تحمیل قهری درد و رنج و آسیبهای احتمالی به جنینِ حاصل از لقاح خارج از رحم در انجام تحقیق و آزمایشات در دستور کار.
6. ممکن است رحم جایگزین کاملاً، جای مادر ژنتیک و طبیعی را بگیرد و موجب نابودی خانواده گردد و زمینه توسعه تجارت رحم جانشین و و دور ریختنِ جنینهای اضافه را فراهم کند.
7. ظهور و بروز اشکالات متعدد حقوقی و خانوادگی و فقدان مکانیسم قانونی لازم برای حل و فصل آنها.
8. ضعف نظام حقوقی، عرفی و قانونی مرتبط برای مدیریت و هدایت حقوقی و حل و فصل اختلافات حاصله.
9. توسعه روابط پنهانی احتمالی بین حملکننده جنین با همسر و شخص ثالث و آثار و پیامدهای حاصله نسبت به جنین و والدین ژنتیکی آنها.
10. بروز و ظهور بسیار از مشکلات روحی و روانی در حملکننده جنین و خانواده وی و والدین ژنتیکی کودک.
11. آگاهی بعدی نوزاد حاصل از استفاده از رحم جانشین، ممکن است سبب بروز مشکلات روحی، روانی و اجتماعی برای وی گردد.
12. امکان سوءاستفادههای حقوقی، مالی و پزشکی در این روش منتفی نبوده و گسترش بازار دلالیهای این حوزه نشان از این واقعیت دارد.(8)
نگاهها و رویکردهای موجود نسبت به رحم جایگزین
1. نگاه و رویکرد نخست، مبتنی بر حق افراد در تعیین سرنوشت خویش و حاکمیت اراده آنان با رعایت حفظ و احترام به حقوق دیگران و عدم ورود هرگونه خسارت و لطمه به آنان است. در این حالت، قرارداد توافقشده بین افراد تا زمانی که مضر نسبت به دیگران نباشد، نافذ و معتبر بوده و طبق قواعد عمومی قراردادها قابل اعمال است.
2. نگاه و رویکرد دوم، دائر بر تأکید بر نظام هنجاری و ارزشی جامعه است. بدین معنا که با وجود حاکمیت افراد بر سرنوشت خویش و اعتبار اصل آزادی قراردادهای بین آنها، ممکن است رحم جایگزین، ارزشهای جامعه را به شدت زیر سؤال برده و شأن و کرامت انسانی جنین را مخدوش نماید و در نتیجه، تزلزل و نیستی بنیان خانواده و عشق و دوستی زوجین را همراه داشته باشد. در این دیدگاه، قرارداد تنها در چارچوب ارزشهای اجتماعی قابل تأیید و تنفیذ است و نه در خارج از آن.
شایان ذکر است؛ در سال 1976 یک وکیل حقوقی در آمریکا به نام نوئل کین، نخستین توافقنامه رسمی میان یک زوج و مادر جایگزین را تنظیم کرد و از آن زمان «رحم جایگزین» به عنوان یک راهحل مهم در درمان نازایی زنان به کار گرفته شد. مانند هر تجارت دیگری، در این مورد نیز دلالان و واسطهها وارد صحنه شدند و با شناسایی زنان مایل به استفاده از رحم جایگزین، بارداری آنها از راه مصنوعی با اسپرم مردی که همسرش نابارور بود، صورت میگرفت.
استفاده از بارداری جایگزین در سال 1980 که فنآوری این عرصه پیشرفت کرد و تکنیکهای جدید به کار گرفته شد، افزایش یافت. درحقیقت، از این زمان از تکنیک رحم جایگزین که براساس آن، تخمک و اسپرم یک زوج در شیشه لقاح مییابد و سپس به رحم جایگزین منتقل میشود، مورد استفاده قرار گرفت.
در آمریکا اولین بار در قضیه"Baby M" به شکل گستردهای به موضوع رحم جایگزین پرداخته شد. در این پرونده، مادر جایگزین کودکی که در 1986 متولد شده بود از تحویل وی به والدین طبیعی او امتناع نمود. دادگاه نیوجرسی بهرغم وجود موافقتنامهای که به امضا دو طرف رسیده بود، مادر جایگزین را مادر قانونی طفل قلمداد کرد و موافقتنامه منعقده را بلااثر و غیر قانونی دانست، لکن با درنظر گرفتن منافع طفل، حضانت وی را به والدین طبیعیاش (پدر بیولوژیکی و همسرش) واگذار کرد.(9)
در این میان، برخورد دولتها و کشورها مبتنی بر دو رویکرد یاد شده است. در تمامی ایالتهای استرالیا (به جز تاسمانیا که به موجب قانون قراردادهای رحم جایگزین، مورخ 1993، این موضوع را در هرحالتی غیر قانونی میداند)، رحم جانشین با هدف نوع دوستی و کمک به غیر، تنها موردی است که قانونی قلمداد میشود و در تمامی ایالات، بهرهبرداری تجاری از رحم جایگزین، عملی مجرمانه قلمداد میشود.
برخلاف سایر ایالتهای استرالیا، در استرالیای شرقی و و جنوب استرالیا، استفاده از رحم جایگزین تنها برای زوجهای غیرهمجنس امکانپذیر بوده و استفاده از این امکان برای همجنسبازان غیرقانونی است. در کانادا، موضوع رحم مزبور به موجب قوانین این کشور پذیرفته شده و قانونی است و کلیه هزینههای این امر میتواند توسط والدین طبیعی طفل پرداخته شود. این در حالی است که در کبک، قراردادهای ناظر بر موضوع رحم جایگزین غیرقابل اجرا هستند. به موجب ماده 541 قانون مدنی مصوب 1991؛ هرگونه قراردادی که به موجب آن زنی متعهد به حمل یا زادن طفل دیگری شود، مطلقاً باطل است.
دادو ستد رحم جایگزین در هند به موجب حکم دادگاه عالی هند در سال 2002 امری قانونی است. هند بهطور ویژه، مقصد زوجهایی است که نمیتوانند بارور شوند و به فکر استفاده رحم زنی دیگر برای رشد دادن فرزند خود در طول دوران حاملگی هستند. رحم جایگزین آنچنان در هند رواج پیدا کرده که در کل هندوستان 3000 کلینیک به این امر اختصاص یافته است و بیشتر مشتریان این کلینیکها از آمریکا، استرالیا، اروپا و آسیا مراجعه میکنند.
برخلاف هند، در ایتالیا، به موجب قانون، تمامی قراردادها و توافقات مربوط به رحم جایگزین غیرقانونی است. شورای پژوهش ژاپن نیز در وضعیت مشابه ایتالیا، در مارس 2008 ممنوعیت استفاده از رحم یاد شده را اعلام کرد و تأکید کرد که پزشکان و مشتریان آنها که خلاف این قانون عمل نمایند به موجب قانون مجازات خواهند شد.
با این وجود، در بلژیک و هلند رحم جایگزین در قالب نوعدوستانه آن پذیرفته شده و قانونی است، لکن استفاده تجاری از این امکان، غیرقانونی است. با این حال، محدودیتهایی که توسط دولت در این عرصه اعمال میگردد، مانع از آن است که زوجها در داخل کشور خود از این روش استفاده نمایند و غالباً به کشورهای دیگری مراجعه میکنند.
در این میان، در لاهور و کراچی پاکستان، بسیاری از مراکز درمانی به تجارت رحم جایگزین میپردازند و دولت تاکنون قانونی جهت ساماندهی این اقدامها به تصویب نرسانده است. علاوه بر این، مقامات مذهبی در عربستان سعودی استفاده از مادر جانشین را مجاز نمیدانند. آنها معتقدند که پزشکان باید تمامی تلاش خود را برای بازگرداندن باروری زن به کار گیرند و اولین پیوند رحم در جهان را در یک زن نابارور تحریم کردهاند.
در انگلستان نیز به موجب قانون ناظر بر توافقات رحم جایگزین، مصوب 1985، بهرهبرداری تجاری از آن ممنوع است و پرداخت هرگونه مبلغی به مادر جایگزین بیش از مبلغ تعیینشده به موجب قانون، غیر قانونی است. بدون توجه به ملاحظات قراردادی یا مالی ناظر بر هزینههای دوران بارداری، مادر جایگزین میتواند از حق قانونی خود برای نگه داشتن طفل پس از تولد استفاده کند؛ حتی در مواردی که وابستگی ژنتیکی میان آنها وجود ندارد.(10)
در کشورهایی مانند اتریش، سوئد، آلمان و نروژ، استفاده از رحم جایگزین ممنوع بوده و غیرقانونی است.در فنلاند، یونان و ایرلند، استفاده از آن بدون هیچگونه مقررات قانونی صورت میگیرد. در فرانسه، دانمارک و هلند، پرداخت هرگونه وجهی به صاحب رحم جایگزین ممنوع اعلام شده است. در ایالات متحده نیز رویه مشترکی وجود ندارد و هر ایالت تابع قوانین خاص خود است. در ایالتهای آریزونا، نیوجرسی و میشیگان، قرارداد رحم جایگزین کاملاً، ممنوع اعلام شده، اما در سایر ایالات مانند فلوریدا و کالیفرنیا، تحت شرایطی مجاز شمرده شده است؛ ولو آنکه مبتنی بر سود و منفعت احتمالی باشد.(11)
تفاوت رحم جانشین با شیوههای دیگر ناباروری
1. در حقوق ایران، تعریف و ضابطه قانونی نسبت به رحم جانشین تعریف نشده و فاقد قانون خاص در این رابطه است، اما نسبت به اهداء جنین، قانون اهداء جنین به زوجین نابارور، مصوب 29 تیر 1382، تصویب و لازمالاجراء شده است.
2. نظر به فقدان قانون خاص نسبت به استفاده از رحم جانشین، اقدام والدین ژنتیکی و حملکننده جنین یا اشخاص ثالث، نوعاً مبتنی بر انعقاد قرارداد خصوصی در چارچوب ماده 10 قانون مدنی و با رعایت الزامات مربوط به قواعد عمومی قراردادها و تجویز شرعی حاصله، حسب مورد است، اما این موضوع در خصوص اهداء جنین و گامت متفاوت بوده و طرفین در چارچوب شرایط قانونی مقرر در آن باید عمل کنند.
3. برخلاف اهداء جنین، در روش استفاده از رحم جایگزین، دادگاهها و محاکم قضایی مجاز به صدور مجوز قانونی لازم و صدور رأی در این باره، جز نسبت به مطالبات یا خساراتِ موضوع قراردادهای ارجاعی، نیستند.
4. برخلاف روش استفاده از رحم جایگزین، وضعیت حقوقی جنین حاصل از اهدای جنین، از حیث نفقه، نسب، وراثت و مانند آن به جهت تصویب قانون خاص و آثار حاصل از آن مشخص است.
5. نظر به تصویب قانون اهداء جنین، نحوه درخواست و اعمال آن، به ترتیب مقرر در این قانون تعریف و مشخص شده است، اما نسبت به روش استفاده از رحم جانشین، به لحاظ فقدان قانون خاص، روشها و اقدامات طرفین، جز نسبت به امور پزشکی ذیربط و ضروری، بنا به تعدد و تفاوت توافقات و تصمیمات متفاوت خواهد بود.
6. شرط لزوم دارا بودن تابعیت ایران در کنار سایر شروط قانونی مقرر در قانون اهداء جنین مانند طرح و تقدیم تماشای مشترک زوجین به دادگاه برای درخواست صدور مجوز، گواهی پزشک مربوطه مبنی بر عدم توانایی زوجین به بچهدار شدن و مستعد بودن زوجه برای دریافت جنین، صلاحیت اخلاقی و اهلیت قانونی آنها، عدم ابتلاء به بیماریهای صعبالعلاج و اعتیاد ضروری است، اما شرایط یادشده لزوماً، نسبت به روش استفاده از رحم جایگزین معمول نبوده و حتی، میتواند مغایر آن نیز درعمل، باشد.(14)
7. برابر ماده یک قانون نحوه اهدای جنین به زوجین نابارور، مصوب 1382، اهدا و انتقال جنینهای حاصل از تلقیح خارج از رحم زوجهای قانونی به رحم زنانی است که پس از ازدواج و انجام اقدامات پزشکی، ناباروری آنها به اثبات رسیده است، اما در بحث رحم جایگزین، زن می پذیرد تا ضمن قرار گرفتن جنین در رحم وی و رشد آن، پس از بهدنیا آمدن کودم، آنرا به زوجین متقاضی تحویل دهد.(15)
8. نسبت به کودک حاصل از تولد ناشی از اهداء جنین، با تجویز حاصله از سوی دادگاه برای وی شناسنامه صادر خواهد شد، اما نسبت به کودکان متولد از روش رحم جایگزین، نظر به ممنوعیت صدور گواهی ولادت به نام غیر از زن زایمانکننده و لزوم صدور بعدی شناسنامه برابر آن طبق ماده 19 قانون ثبت احوال- والدین ژنتیکی برای تحصیل شناسنامه برای وی به نام خود بهعنوان پدر و مادر او دچار مشکلات حقوقی و قانونی خواهند شد. با این وجود، در این حالت، برای آنکه نسبت به زوجهایی که از شیوه رحم جایگزین استفاده میکنند، با مشکل روبهرو نشوند، ثبت احوال براساس گواهی صادره از سوی بیمارستان و تصریح به این واقعیت و مهم، مبنی براینکه شخصی که زایمان میکند، بهعنوان رحم جایگزین و حملکننده جنین بوده است، نام مالک تخمک و اسپرم یا والدین ژنتیکی به عنوان پدر و مادر واقعی در شناسنامه کودک ثبت مینماید.
اقدام سازمان مزبور، نه از حیث الزام قانونی، بلکه با توجه به نظریه مشورتی صادره از سوی اداره کل حقوقی قوه قضائیه در سال 1384 که فاقد وصف قانون یا هرگونه الزام یا ضمانتاجرایی است، به منظور حل مشکلات حقوقی والدین ژنتیکی صورت میپذیرد.
ماهیت حقوقی استفاده از رحم جایگزین
عنوان اجاره یا عاریه بودن قرارداد استفاده از رحم جایگزین نیز منطبق با هیچ یک از دو عقد معین یادشده نیست. اگر عقد اجاره باشد، باید اوصاف عقد اجاره مانند مالکیت مستأجر نسبت به منافع( رحم اجارهای) مفروض شود، اما درعمل و واقعیت، اینگونه نیست. همچنین، برابر ماده 436، با توافق طرفین جهت فسخ یا با فوت هر یک، قرارداد منفسخ نمیگردد. از طرفی، بینام یا بدون نام ماندن این قرارداد نیز از حیث حقوقی چاره کار نبوده و مشکلات را افزایش خواهد داد و طرفین مجبور میگردند نسبت به همه مسائل قابل طرح مذاکره و تصمیمگیری نمایند.(16)
در اجاره، مورد اجاره جزئاً یا کلاً، در صورت عدم منع مستأجر از سوی موجر، قابل واگذاری یا اجاره به غیر خواهد بود. این تجویز نسبت به قرارداد استفاده از رحم جایگزین نه تنها بیمعنا بوده، بلکه دارای تالی فاسد نیز هست و بیانگر عدم شمول قواعد مربوط به عقد اجاره در این باره نیز خواهد بود. در حقوق ایران، موضوع رحم جایگزین مشمول قانون خاصی نیست و همانند فنلاند، یونان و ایرلند، بدون وجود قانون خاصی، این شیوه مورد استفاده قرار میگیرد.
درباره رحم جایگزین در حقوق ایران مقررات خاصی وجود ندارد و وضعیت حقوقی آن ناشی از قواعد عام حقوقی، فقه، توافق ارادی طرفین و تجارب دیگر کشورها، با استفاده از فنآوریهای نوین پزشکی است. برای صحت قرارداد رحم جایگزین، صرف استناد به ماده 10 قانون مدنی و قواعد عمومی قراردادها، کافی نیست و تصویب و وضع مقررات ویژه و خاص در این باره ضرورت دارد. تعریف و تدقیق تعهدات طرفین و حدود مسئولیت قراردادی آنها نیز دراین باره ضروری است. همچنین در مسئولیت خارج از قرارداد، یا اساساً، قرارداد نافذی میان زیاندیده و عامل ورود ضرر وجود ندارد یا اینکه ضرر ناشی از نقض تعهدات قراردادی نیست، بلکه تکالیف عمومی زیر پا گذاشته شده و از رفتار انسان متعارف تجاوز شده است.
رحم جایگزین به جهت خاص و نوین بودن آن، فاقد هرگونه عرف یا مقررات قانونی خاصی بوده و ضرورت دارد نظام حقوقی آن تصویب و مورد اجرا گذارده شود و دخالت قانونگذار در این باره لازم است. رحم جایگزین دارای ابعاد و آثار اجتماعی متعدد است که در صورت نادیده گرفتن آن، ممکن است موجب بروز آسیبهای جدید در جامعه گردد و نظم عمومی نادیده گرفته شود(17).
با سکوت قوانین و مقررات درباره استفاده از رحم جایگزین، 2 راه برای حل موضوع به نظر میرسد:
1. مراجعه به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر به موجب اصل 167 قانون اساسی که به جهت نوین بودن موضوع و عدم تجارب خاص در این باره و فقدان وجود متن صریحی در آیات و روایات در این خصوص و برداشتهای اختلافی موجود در این زمینه، چندان مؤثر و سودمند نیست.
2. مراجعه به عمومات و قواعد کلی قراردادها در بحث استفاده از رحم جایگزین است که مورد توجه بیشتر حقوقدانان قرار دارد. درهمین رابطه، ماده 10 قانون مدنی، ناظر به نفوذ و اعتبار قراردادها و توافقات خصوصی موافق با قانون افراد و عدم مخالفت صریح آن با قراردادن رحم جایگزین، ماده 219 همان قانون در اعلان اصل لزوم صحت در قراردادها و نیز لازمالاجرا بودن عقود مبتنی بر قانون بین طرفین و قائم مقام قانونی آنها برابر ماده 219 قانون مزبور و اصول و قواعد فقهی مربوطه مانند اصاله اللزوم، اصاله الصحه، قاعده احترام و...در تقویت این دیدگاه نقش مهمی دارند. (18).
دراین میان، برخی از حقوقدانان ایرانی با تأکید بر لزوم حفظ شأن و کرامت انسانی و رعایت عشق و حرمت خانواده، نسبت به استفاده از رحم جایگزین و قرارداد مربوط به آن ابراز تردید کرده و برخی دیگر همانند حقوقدانان فرانسوی، قرارداد رحم جایگزین را موجب تصرف در وضعیت شخص و جسم انسان و برخلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه مذکور در ماده 975 قانون مدنی برشمردهاند(19).
به نظر میرسد در وضعیت فعلی و با توجه به ضرورتها و واقعیات مشهود جامعه و نیز تعدد و تفاوت دیدگاههای فقهی و عدم منع قانون در استفاده از رحم جایگزین و احراز صحت قراردادهای مربوطه، میتوان با استفاده از قواعد عمومی قراردادها در مقام حل این مشکل برآمد و یا با تصویب قوانین خاص و توسعه تدریجی قوانین مرتبط در این زمینه اقدام کرد.(20) که در قسمت بعد، به تفصیل بدان خواهیم پرداخت.
-----------------------------
پینوشتها و منابع
1. دکتر محمدمهدی آخوندی و محمد رضا صادقی، اهدای گامت و جنین در درمان ناباروری؛ آشنایی با لقاح طبیعی، لقاح خارج رحمی و ضرورت استفاده از گامت جایگزین در درمان ناباروری،روشهای نوین تولید مثل انسانی از دیدگاه فقه و حقوقی( مجموعه مقالات)، پژوهشکده ابن سینا و انتشارات سمت، تهران، 1380، صص 9 و 11.
2. مهدی علیزاده، وضعیت فقهی و حقوقی استفاده از رحم جایگزین،ضرورت به کارگیری تکنیکهای باروری کمکی در تولید مثل انسان،مجله الهیات و حقوقی، شماره 19، 1385،ص 18.
3. سید طه مرقاتی، اهدای گامت و جنین در درمان ناباروری از دیدگاه پزشکی، فقهی، حقوقی، روان شناختی و جامعه شناختی، حقوق کودک در اهدای گامت،پاپ دوم، انتشارات سمت و پژوهشکده ابن سینا، 1384،ص 239 و 249.
4. همان.
5. 4.P0nzetti James j.Editor in chif.International Encyclopedia of Marriage & Family.2nd Edition,U.S.A.,Macmillan Refrence.2003,p:92
6. دکتر حبیب الله رحیمی، مسئولیت مدنی ناشی از رحم جایگزین، فصلنامه باروری و ناباروری، تابستان 1387، ص 165.
7- دکترغلامعلی سیفی، حقوق اشخاص ثالث در رحم جانشین، فصلنامه باروری و ناباروری، بهار 1387، http://www.jri.ir/Documents/FullPaper/Fa/307.pdf
8. محمد رضا زمانی درمزاری( فرهنگ)، چالشهای حقوقی استفاده از رحم جایگزین، موسسه حقوقی و بینالمللی زمانی، 1392، صص 10-12 و نیز ر.ک: http://www.mums.ac.ir/midwifery/fa/wom_heal_help_rent
9. http://fair-family-law.info/spip.php?page=print&id_article=5627
10. همان.
11. مجله اونیزه، شماره 17 ، 1995 به نقل از روشهای نوین تولید مثل انسانی از دیدگاه فقه و حقوق، همان، صص 413 و 6-415
12. همان
13. دکتر سید حسن اسلامی، شبیه سازی انسان از دیدگاه فقه اهل سنت، پارسینه، 31/4/1392،http://www.parsine.com/fa/news/133497
14. محمد رضا زمانی درمزاری( فرهنگ)، چالشهای حقوقی استفاده از رحم جایگزین، صص22-21
15. برای اطلاع بیشتر در این باره ر.ک: محمد رضا زمانی درمزاری( فرهنگ)، حقوق خانواده(ازدواج و طلاق)،جلد دوم، چاپ سوم، انتشارات کلک سیمین، 1389، صص42-335
16. دکتر حبیب الله رحیمی، همان، ص 173
17. همان، ص 165
18. دکتر سید حسین صفایی و اسدالله امامی، مختصر حقوق خانواده، چاپ پنجم، نشر میزان، 1381، صص 1-320 ، دکتر حبیب الله رحیمی، همان، ص 169 و محمد رضا زمانی درمزاری( فرهنگ)، چالشهای حقوقی استفاده از رحم جایگزین،همان.
19. دکتر سید حسین صفایی، تولید مثل مصنوعی با کمک پزشکی و انتقال جنین در حقوق فرانسه و ایران، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره 64، 1383، ص 83
20. دکتر حبیب الله رحیمی، همان.
نویسنده: محمدرضا زمانی درمزاری(فرهنگ)-مشاور حقوقی و وکیل پایک یک دادگستری/ واحد مطالعات حقوق کودک و خانواده موسسه حقوقی و بینالمللی زمانی
منبع : موسسه خانه حقوق آریا
اداره کل امور حقوقی و تدوین قوانین قوه قضاییه به چند سوال پاسخ داد نظام حقوقی رحم جایگزین- قسمت دوم-قسمت پایانی