بررسی دیدگاه شهید مطهری درباره عدالت
یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی، برقراری عدالت اجتماعی است که در این نوشتار به بررسی این رویکرد از دیدگاه ایدئولوگ و معلم بزرگ انقلاب، آیتالله شهید مرتضی مطهری پرداختهایم
یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی، برقراری عدالت اجتماعی است که در این نوشتار به بررسی این رویکرد از دیدگاه ایدئولوگ و معلم بزرگ انقلاب، آیتالله شهید مرتضی مطهری پرداختهایم.
با اینکه مدت حیات بابرکت استاد مطهری پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سه ماه نیز نرسید، درک عمیق و اصرار اکید او بر توجه به عدالت اجتماعی تحسینبرانگیز است. در آن دوران که کشور درگیر سرنوشتسازترین تصمیمگیریها و اقدامات بود و مطهری نیز در کانون این تصمیمگیریها قرار داشت، فرصت اندکی برای گفتوگوهای نظری «پیرامون انقلاب اسلامی» فراهم میآمد؛ با این حال استاد در این زمان اندک، اساسیترین اظهارنظرها را در این حوزه مطرح کرد و این جدا از مطالب فراوانی است که در سایر گفتارها و نوشتار ایشان وجود دارد.
عدالت اجتماعی، هم علت حدوث و هم علت بقاء
از نظر مطهری، عدالت اجتماعی هم علت حدوث و هم علت بقای انقلاب اسلامی است. او میگفت: «تاکید میکنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئنا به نتیجه نخواهد رسید». وی اصلیترین انحراف حکومت در صدر اسلام را هم فاصله گرفتن از عنصر عدالت میدانست و برای مثال معتقد بود: «یکی از نقطهضعفهای اساسی قوم و خویش بازی بود؛ آنهم قوم و خویشی که در دوره جاهلیت با گونهای از اشرافیت خوگرفته بودند. دیگر اینکه از بیتالمال بخششهای فوقالعاده بزرگی انجام میشد. اما در نقطه مقابل، علی (علیهالسلام) بود که «او حکومت را برای اجرای عدالت میخواست و همین شدت عدالتخواهی بالاخره منجر به شهادتش شد»
استاد شهید از این تحلیل نتیجه میگیرد که «روش علی (علیهالسلام) به وضوح به ما میآموزد که تغییر رژیم سیاسی و تغییر و تعویض پستها و برداشتن افراد ناصالح و گذاشتن افراد صالح به جای آنها بدون دست زدن به بنیادهای اجتماع از نظر نظامات اقتصادی و عدالت اجتماعی، فایدهای ندارد و اثربخش نخواهد بود.»
تساوی افراد در برابر قانون؛ مصداق تحقق عدالت
یکی دیگر از شاخصههای تحقق عدالت اجتماعی، تساوی همه افراد در برابر قانون است که به عنوان مهمترین هدف انقلاب اسلامی نیز محسوب میشود. بنابراین نبود این امر نشانه دور شدن انقلاب ما از اهداف و شعارهای اولیه است. آن روز که صاحبان قدرت و اطرافیان آنها در برابر قانونشکنی حاشیه امن پیدا کنند و با تمسک به بهانههای دروغین چون «مصلحت»، قانون در پای «منفعت» آنان قربانی شود، زنگ خطری به صدا در میآید که نشنیدن آن نابودی همه چیز را در پیخواهد داشت.
شنیدن این داستان از زبان شهید مطهری عبرتآموز است که «در سال فتح مکه، زنی مرتکب جرمی شده بود که باید مجازات میشد. اتفاقا این زن که دزدی کرده بود، وابسته به یکی از خانوادههای بزرگ و جزو اشراف طراز اول قریش بود. وقتی بنا شد حد دربارهاش اجرا شود و دستش را قطع کنند، غریو از خاندان زن برخاست که: ای وای این ننگ را چگونه تحمل کنیم. دستهجمعی به سراغ پیامبر رفتند و از او درخواست کردند که از مجازت زن صرف نظر کند. حضرت فرمود: هرگز صرف نظر نمیکنم. هر چه که واسطه و شفیع تراشیدند پیامبر ترتیب اثر نداد. در عوض مردم را جمع کرد و به آنها گفت: میدانید چرا امتهای گذشته هلاک شدند؟ دلیلش این بود که در اینگونه مسائل تبعیض روا داشتند. اگر مجرمی که دستگیر شده بود وابسته به یک خانواده بزرگ نبود و شفیع و واسطه نداشت او را زود مجازات میکردند ولی اگر مجرم شفیع و واسطه داشت، در مورد او قانون کار نمیکرد. خدا به همین سبب چنین اقوامی را هلاک میکند. من هرگز حاضر نیستم در حق هیچکس تبعیضی قائل شوم.»
عدالت، مصلحت عمومی یا منفعت فردی؟
در اینجا ممکن است این شبهه مطرح شود که اعمال چنین شیوههایی موجب نارضایتی عمومی میشود و برخلاف مصالح و منافع ملی است! این همان توجیه غیروجیهی است که بارها شنیدهایم. علی (ع) نیز با همین مصلحتسنجیها روبهرو بود ولی میگفت اصولا آمدن من برای از بین بردن همین بیعدالتیهاست.
از این رو هنگامی که انبوه جمعیت برای دعوت از آن حضرت گرد آمدند، از قبول خلافت امتناع میکند و میفرماید: « اگر علی بیاید ... تمام ثروتهایی را که ... از مردم به ناحق گرفته شده است مصادره خواهم کرد. اگر چه ... آنها را مهر زنان خود قرار داده باشید ...»
آنگاه امام علی«ع» به نکته بسیار درسآموزی اشاره میکند:« در عدالت ظرفیت و گنجایشی است که در چیز دیگری نیست... : اِنَّ فِی العدلِ سِعَه. اگر ظرفی باشد که همه گروهها و همه افراد را در خود بگنجاند و رضایت همه را بهدست آورد، آن ظرف عدالت است. اگر کسی با عدالت راضی نشد ظلم او را راضی نمیکند؛ یعنی خیال نکنید آن کسانی که از عدالت ناراضی میشوند اگر من عدالت را کنار بگذارم و بهجای آن ظلم را انتخاب کنم، آنها راضی خواهند شد؟ نه! اگر من بخواهم حرص او را ارضا کنم او باز هم حریصتر میشود.
مرز، همان عدالت است. اشتباه است که مرز عدالت را به نفع کسی بشکنم تا او راضی بشود.»
عدالت اقتصادی، مصداق دیگر تحقق عدالت
نقض عدالت اجتماعی در بخش بهرهمندی از منابع مالی کشور که امروز به رانتخواری اقتصادی نیز مشهور است، از دیگر مفاسد بنیادینی است که به نظر مطهری بدون تغییر آن تلاشهای انقلاب بینتیجه خواهد ماند. وی بر این باور است که «انقلاب ما، آن هنگام انقلابی واقعی خواهد بود که خانوادهای حاضر نشود ایام عید برای فرزندان خود لباس نو تهیه کند مگر آنکه قبلا مطمئن شده باشد خانوادههای فقرا دارای لباس نو هستند ... جامعه ما آن وقت یک جامعه اسلامی خواهد شد که درد هر فرد تنها درد خودش نباشد، بلکه درد همه مسلمانها باشد.»
شهید مطهری باز هم از علی (علیهالسلام) مثالی میآورد. آن حضرت در نامه 45 نهجالبلاغه میفرماید: «آیا از خویشتن به این خرسند باشم که مرا امیر مومنان بنامند، اما در ناگواریهای مردم همنفس نباشم؟»
مقصد علای حکومت اسلامی؛ رمز بقای انقلاب
مطلب را با کلامی از وصیتنامه امام خمینی(ره) به پایان میرسانیم. ایشان میفرمایند:« بىتردید رمز بقاى انقلاب اسلامى همان رمز پیروزى است؛ و رمز پیروزى را ملت مىداند و نسلهاى آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلى آن: انگیزه الهى و مقصد عالى حکومت اسلامى؛ و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه براى همان انگیزه و مقصد. این جانب به همه نسلهاى حاضر و آینده وصیت مىکنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگرانِ خارج و داخل از کشورتان قطع شود، این انگیزه الهى را که خداوند تعالى در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید.»
منبع : روزنامه حمایت
جایگاه منصب قضا در قانون اساسی حبس زدایی سیاست قطعی دستگاه قضایی