رای وحدت رویه شماره 723-27 10 1390 هیات عمومی دیوان عالی کشور
رای وحدت رویه شماره 723 ـ 27 10 1390 هیات عمومی دیوان عالی کشور
شماره 1/7357/110/هـ 23/1/1391
مدیرعامل محترم روزنامه رسمی کشور
گزارش وحدت رویه ردیف 90/12هیات عمومی دیوان عالی کشور با مقدمه مربوطه و رای آن به شرح ذیل تنظیم و جهت چاپ و نشر ایفاد میگردد.
معاون قضایی دیوان عالی کشور ـ ابراهیم ابراهیمی
الف: مقدمه
جلسه هیات عمومی دیوان عالی کشور درمورد پرونده وحدت رویه ردیف 90/12راس ساعت 9روز سهشنبه مورخ 27/10/1390به ریاست حضرت آیتا... احمد محسنی گرکانی رئیس دیوان عالی کشور و حضور جناب آقای سیداحمد مرتضوی نماینده دادستان کل کشور و شرکت اعضای کلیه شعب دیوان عالی کشور، در سالن هیات عمومی تشکیل و پس از تلاوت آیاتی از کلاما... مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکتکننده درخصوص مورد و استماع نظریه نماینده جناب آقای دادستان کل کشور که بهترتیب ذیل منعکس میگردد، به صدور رای وحدت رویه قضایی شماره 723ـ 27/10/1390منتهی گردید.
ب: گزارش پرونده
با احترام، به استحضار میرساند: حسب اعلام ریاست محترم شعبه 276دادگاه خانواده تهران شعب بیست و چهارم و سیام دیوان عالی کشور با استنباط از ماده 37قانون اعسار مصوّب سال 1313در مقام تعیین مرجع صالح برای رسیدگی به دعوی اعسار در مقابل اوراق اجراییه ثبت اسناد و درخواست تقسیط آن آراء مختلفی صادر نمودهاند و ضمن ارسال رونوشت آراء شعب یادشده تقاضای طرح موضوع را در هیات عمومی دیوان عالی کشور بهمنظور ایجاد وحدت رویه قضایی نموده است.
جریان پروندهها به شرحی است که ذیلاً بیان میشود:
1ـ به موجب پرونده شماره 11/2720/30شعبه سیام دیوان عالی کشور در تاریخ 6/3/1386آقای یوسف شریفی به وکالت از آقای مهدی موسوی دادخواستی به خواسته اعسار از پرداخت مهریه خانم فریبا شریفی یا اقساط در پرداخت مهریه مورد مطالبه زوجه بهاستناد قانون اعسار به دادگاه عمومی تهران تقدیم نموده و ضمن دادخواست توضیح داده است که خوانده برای وصول مهریه خود از طریق اجرای اداره ثبت اقدام و موکل را ممنوعالخروج نموده و به لحاظ اعسار موکل از تادیه مهریه خوانده به میزان 350عدد سکه بهار آزادی و نیم عشر اجرایی به استناد قانون اعسار و شهادت شهود تقاضای رسیدگی و صدور حکم بر اعسار موکل از تادیه مهریه و یا تقسیط آن و لغو ممنوعیت خروج موکل را از کشور نموده است.
پرونده به شعبه 276دادگاه عمومی تهران «خانواده» ارجاع گردیده و این شعبه طرفین دعوی را به دادرسی دعوت و پس از استماع اظهارات و مدافعات وکلاء آنان طی دادنامه شماره 02572ـ 21/11/1386مبادرت به صدور قرار عدم صلاحیت نموده است بهشرح ذیل:
«با توجه به جمیع اوراق پرونده نظر به اینکه خواسته تقسیط مهریه موضوع اجراییه صادره از اجرای ثبت اسناد میباشد و اینکه درخصوص مورد حکمی از مراجع قضایی صادر نگردیده و به صراحت ماده 37از قانون اعسار مصوّب 1313که اشعار داشته اشخاصی که با عایدات حرفه خود بتوانند قسمتی از بدهی خود را بپردازند درمورد اوراق لازمالاجرای ثبت [اداره ثبت] با در نظر گرفتن مبلغ بدهی و عایدات بدهکار و معیشت ضروری او میزان و مدت اقساط را تعیین خواهد کرد، لذا رسیدگی به موضوع خواسته خواهان خارج از صلاحیت دادگاه و داخل در صلاحیت اداره ثبت مربوطه میباشد و مستنداً به مواد 26و 27از قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی قرار عدم صلاحیت این دادگاه بهاعتبار شایستگی و صلاحیت اداره ثبت اسناد تهران صادر و اعلام میگردد.»
پرونده در اجرای ماده 28قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه سیام دیوان عالی کشور ارجاع گردیده و این شعبه برابر دادنامه شماره 27/30/87ـ 31/7/1387به شرح زیر قرار عدم صلاحیت دادگاه را تایید نموده است:
«با توجه به جمیع اوراق پرونده به ویژه اجراییه صادره از اجرای ثبت تهران خانم فریبا شریفی به منظور وصول تعداد 350عدد سکه بهار آزادی از یکهزار و دوازده عدد سکه طلای بهار آزادی مندرج در سند نکاحیه خود به اجرای ثبت اسناد تهران مراجعه و اجراییه صادر نموده و اجراییه صادر نیز به مدیون ابلاغ شده و اکنون وکیل مدیون به علت عدم قدرت و توانایی موکل به پرداخت دفعتاً واحده وجه اجراییه تقاضای تقسیط در پرداخت دین موکل و یا قبول اعسار او نموده و شعبه محترم 276دادگاه عمومی تهران مستنداً به ماده 37از قانون اعسار مصوّب 1313تقاضای تقسیط در پرداخت وجه اجراییه را در صلاحیت اداره ثبت اسناد (سازمان صادرکننده اجراییه) تشخیص و به اعتبار آن سازمان قرار عدم صلاحیت خود را صادر و اعلام نموده است و با توجه به ماده 37از قانون اعسار ایراد و اشکالی بر قرار عدم صلاحیت صادره به نظر نمیرسد و با تایید قرار صادره مقرر میشود با کسر پرونده از موجودی شعبه مستقیماً جهت ارسال به مرجع مربوطه... اعاده شود.»
2ـ طبق پرونده شماره 14/3815/24شعبه بیست و چهارم دیوان عالی کشور در تاریخ 10/8/1389آقای حسن اقدامی با وکالت آقای حمیدرضا کاکاوند دادخواستی به طرفیت خانم الهام بیگلری به خواسته اعسار و تقسط مهریه خوانده به تعداد 800سکه موضوع اجراییه شماره
الف ـ 4340اداره اجرای ثبت شمیران به دادگاه عمومی تهران تقدیم نموده است. وکیل خواهان در دادخواست توضیح داده است که خوانده از طریق اداره ثبت اسناد شمیران اقدام به صدور اجراییه برای تمام مهریه مافیالقباله خویش به تعداد 1000سکه نموده و اجراییه صادر و موکل ممنوعالخروج گردیده است.
سپس به موجب دادنامههای صادرشده از شعبه 24دادگاه تجدیدنظر استان تهران و شعبه بیست و چهارم دیوان عالی کشور موفق به دریافت گواهی عدم امکان سازش با بذل 200عدد سکه بهار آزادی گردیده است و چون موکل توان پرداخت یکجای مهریه را ندارد، لیکن درصورت تقسیط توان استهلاک آن را دارد تقاضای صدور حکم بر اعسار او را نموده است.
پرونده به شعبه 276دادگاه عمومی تهران «خانواده» ارجاع گردیده و این شعبه به موجب دادنامه شماره 1574ـ 16/11/1389با توجه به ماده 37قانون اعسار قرار عدم صلاحیت به شایستگی و صلاحیت اداره ثبت اسناد مربوط صادر و پرونده را در اجرای ماده 28قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی به دیوان عالی کشور ارسال نموده است.
پرونده به شعبه بیست و چهارم دیوان عالی کشور ارجاع گردیده و این شعبه به موجب دادنامه 1503/24ـ 10/12/1389چنین رای داده است:
«... نظر به اینکه مطابق ماده 20قانون اعسار دعوی اعسار در مقابل اوراق اجراییه ثبت اسناد در محکمه محل اقامت مدعی اعسار اقامه خواهد شد و نیز وفق ماده 21همان قانون درمورد ورقه لازمالاجراء ثبت اسناد به طرفیت متعهدله اقامه خواهد شد و موضوع خارج از شمول ماده 37قانون اخیرالذکر که صرفاً اداره ثبت درمورد اوراق لازمالاجراء میزان وعده اقساط را تعیین مینماید [میباشد] و نسبت به اعسار که خواسته خواهان است فقط در محکمه قابل طرح است و از طرفی لازمه تقسیط بدهی موضوع اوراق لازملاجراء ثبتی احراز اعسار مدیون توسط دادگاه میباشد؛ بنابراین در اجرای ماده 28قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی و با نقض دادنامه شماره 1574ـ 16/11/1389شعبه 276دادگاه عمومی تهران پرونده جهت ادامه رسیدگی به همان شعبه با تشخیص صلاحیت آن در رسیدگی به دعوی مطروحه ارسال میگردد.»
به شرحی که معروض گردید شعبه سیام دیوان عالی کشور رسیدگی به درخواست اعسار و تقسیط دین موضوع اجراییه ثبت اسناد را در صلاحیت اداره ثبت تشخیص داده ولی شعبه بیست و چهارم این امر را در صلاحیت دادگاه دانسته و اداره ثبت را در این مورد فاقد صلاحیت اعلام کرده است، لذا در اجرای ماده 270قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، تقاضای طرح موضوع را در هیات عمومی دیوان عالی کشور به منظور ایجاد وحدت رویه قضایی دارد.
حسینعلی نیّری ـ معاون قضایی دیوان عالی کشور
ج ـ نظریه نماینده دادستان کل کشور
در اینکه ادعای اعسار امر ترافعی و مرجع صالح به رسیدگی دادگاههای عمومی است شبهه نیست. دعوی تقسیط نیز به نوعی ادعای عدم تمکن مالی است و این ادعا باید در مرجع قضایی به اثبات برسد.
موضوع ماده 37قانون اعسار ناظر به مواردی است که در اعسار بدهکار اختلافی نیست و یا به حـکم قضایی معـسر شنـاخته و بدهـکار تقاضای تقسیط دارد از ایـن رو رسیـدگی به دعوی اعسار چه مستقلاً مطرح شود و چه همراه با ادعای تقسیط باشد در صلاحیت دادگاه عمومی است.
بنابراین رای شعبه محترم بیست و چهارم دیوان عالی کشور صائب و مورد تایید است.
د: رای وحدت رویه شماره 723ـ 27/10/1390هیات عمومی دیوان عالی کشور
مستفاد از مواد 20، 21و 37قانون اعسار مصوب سال 1313این است که چنانچه مـدیون سند لازمالاجرا که منتهی به صدور اجراییه از سوی اداره ثبت گردیده است به ادعای اعسار از پرداخت وجه آن، درخواست تقسیط بنماید درصورتی که دائن با آن موافق نباشد تقسیط وجه سند لازمالاجرا از سوی اداره ثبت منوط به اثبات اعسار مدیون از پرداخت دفعتاً واحده آن در دادگاه صالح است، بنابهمراتب رای شعبه بیست و چهارم دیوان عالی کشور که موافق با این نظر است به اکثریت قریب به اتفاق آراء صحیح و منطبق با قانون تشخیص میشود. این رای طبق ماده 270قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری در موارد مشابه برای کلیه شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها لازمالاتباع است.
هیات عمومی دیوان عالی کشور
قانون آیین دادرسی مدنی فرانسه به فارسی جلد نخست حاوی دفتر اول تصویب مهریه 110 سکهای در شورای نگهبان