×

بررسی فقهی و حقوقی جرم سَبُّ النبی-بخش نخست

بررسی فقهی و حقوقی جرم سَبُّ النبی-بخش نخست

بررسی فقهی و حقوقی جرم سَبُّ النبی-بخش نخست

بررسی-فقهی-و-حقوقی-جرم-سَبُّ-النبی-بخش-نخست وکیل 

چکیده:

جرم «سبّالنبی» یکی از جرائم قراردادی است که در حقوق جزای اسلامی مطرح است. بنابراین برای آشنایی با احکام این جرمگریزی از مراجعه به منابع شرعی و به خصوص روایات صادره از پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) نمیباشد. قانونگذار به تبعیت از منابع مزبور، مجازات اعدام را برای این جرم پیشبینی کرده است. اما توضیحی در مورد عناصر عمومی و اختصاصی جرم «سبّالنبی» ارائه نمیدهد. ماده 513 قانون مجازات اسلامی که مستند قانون جرم موصوف میباشد دامنه این جرم را به مواردی همچون اهانت به مقدسات اسلام، اهانت به هر یک از انبیاء، اهانت به ائمه طاهرین(ع) و اهانت به حضرت فاطمه (س) تسری داده است و این در حالی است که این موارد حتی در کتابهای فقهی نیز به درستی تعریف نشده است. و با توجه به جدید بودن این جرم که پس از انقلاب اسلامی به تأسی از منابع شرعی وارد قانون مجازات اسلامی گردیده است، کتابهای حقوقی هم آن گونه که شایسته و ضروری است به آن نپرداختهاند. بنابراین بحث درباره احکام مختلف جرم «سبّالنبی» یکی از بحث های مغفول در حقوق جزاست و نیازمند تحقیق و پژوهش فراوان میباشد. امید میرود این مقاله گامی کوتاه در این زمینه به حساب آید.

کلید واژهها: سبّالنبی، سبّ معصومین، سبّ پیامبران، ارتداد، ادعای پیامبری، سبّ حضرت فاطمه(س).

درآمد

ماده 513 قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد:«هر کس به مقدسات اسلام و یا هر یک انبیاء یا ائمه طاهرین(ع) یا حضرت صدّیقه طاهره (س) اهانت نماید، اگر مشمول حکم سابّ النبی باشد، اعدام میشود و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.» در این ماده به جرم «سبّالنبی» اشاره گردیده؛ اما در این جا و مواد قانونی دیگر هیچ توضیحی در مورد عناصر جرم مذکور و تعریف آن ارائه نشده است؛ حال آنکه پیشبینی مجازات اعدام برای این جرم که شدیدترین مجازاتهای قانونی است، ضرورت تعریف و توضیح آن را دو چندان میسازد. از آنجا که جرم «سبّالنبی» از جرائم اختصاصی حقوق کیفری اسلام است، طبیعتاً باید برای شناخت احکام آن به سراغ منابع شرعی رفت؛ همچنانکه اصل 167 قانون اساسی راهکار لازم را اینگونه ارائه داده است:«قاضی موظف است کوشش کند حکم قضیه را صادر نماید و نمیتواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدون از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد.» این تکلیف در ماده 214 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری نیز اینگونه بیان شده است:«رأی دادگاه باید مستدلّ و موجّه بوده و مستند به مواد قانون و اصولی باشد که بر اساس آن صادر شده است. دادگاه مکلف است حکم هر قضیه را در قوانین مدون بیابد و اگر قانونی در خصوص مورد نباشد، با استناد به منابع فقهی معتبر یا فتاوی معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و دادگاهها نمیتوانند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض یا ابهام قوانین مدون از رسیدگی به شکایات و دعاوی و صدور حکم امتناع ورزند.» بنابراین تکلیف دادگاهها یعنی مراجعه به منابع شرعی و فتاوی معتبر، روشن است؛ اما میدانیم که منابع شرعی درباره بسیاری از احکام فقهی و حقوقی به شدت متفاوت است و در یک موضوع، ممکن است روایات متعارض یا فتواهای مختلف وجود داشته باشد و حتی محتمل است نسبت به دو حکم متناقض، ادعای اجماع شده باشد. در این صورت تنها قاضی مجتهد توان به دست آوردن حکم از منابع شرعی را دارد و قاضیان دیگر چنین توانی ندارند؛ پس انجام تحقیقی در این زمینه بسیار ضروری است، تا قاضیان و حقوقدانان با منابع شرعی و دیدگاههای مختلف فقهی آشنا شوند و آنچه در این نوشتار ارائه گردیده، تلاشی در همین جهت است. در این زمینه تعیین مصادیق جرم «سبّالنبی» مهمترین موضوعی است که باید مورد بررسی قرار گیرد؛ تا چنانچه شکایتی با این عنوان در دادگاه مطرح گردید، دادرس بتواند شمول این عنوان مجرمانه را نسبت به موضوع مطرح شده تشخیص بدهد که البته اگر چه این امر تا حدودی مانع استنباط های شخصی دادگاه ها از این عنوان مجرمانه میشود، اما باز هم باب آن را به کلی نمیبندد؛ زیرا منابع شرعی که آنها هم دچار تشتّتاند و دکترین فقیهان و حقوقدانان، منابع اصلی حقوق جزا به شمار نمیروند. پس کاملاً ضروری است که قانونگذار برای پرهیز از هر گونه استفاده ناروا از این عنوان مجمل، به تعریفی قانونی از آن بپردازد و به احکام اصلی آن، لباس قانونی بپوشاند. مستندات شرعی جرم سبّالنبی، معنای آن، مصادیق سبّ النبی، رابطه این جرم با ارتداد و پارهای احکام دیگر، مواردی است که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است.

مستندات شرعی سبّ النبی

سبّ پیامبر(ص) از جمله جرائمی است که اگرچه فقیهان آن را جزو حدود به شمار نیاوردهاند اما اتفاق نظر دارند که مرتکب این جرم باید کشته شود و مهمترین مستند ایشان روایتهای بسیاری است که در کتابهای حدیث بیان شده است و در فرازهایی از قرآن مجید نیز پیامبر اسلام، مورد تکریم و تمجید قرار گرفته که به صورت ضمنی بر حرمت دشنام و اهانت نسبت به پیامبر دلالت میکند. افزون بر این دلیل عقلی هم برای این حکم بیان شده است:«وجوب قتل سب کننده پیامبر(ص) یک حکم عقلی است؛ زیرا نظام صحیح عقیدتی و دینی اسلام که موجب رفاه بشر است، متوقف بر شخصیت پیامبر و احترام وی نزد مردم است؛ بنابراین اهانت به پیامبر معنایش آن است که پایههای رفاه بشری فرو میریزد و این کار بدتر از کشتن دیگری است؛ زیرا کشتن یک فرد فقط سعادت همان فرد را متزلزل میکند، اما اهانت به پیامبر (ص) شروع به نابودی سعادت کل بشر است» (شیرازی، 87/386). فاضل هندی (2/415) در این باره مینویسد:«سابّ النبی کشته میشود چون کافر است و دین و پایههای آن را تضعیف میکند.»

وجود پیامبر گرامی اسلام (ص) همچون وجود خداوند از نظر اسلام، مقدس است و اگر اهانت به پیامبر(ص) با عنوان مجرمانه خاصی در قانون پیشبینی نمیشد؛ مشمول همان عنوان کلی«اهانت به مقدسات اسلام» قرار میگرفت؛ اما همانگونه که گفته شد، این جرم در قانون، عنوان خاصی دارد و پیشبینی این عنوان متأثر از روایتهای بسیاری که در کتابهای روایی وجود دارد و در ضمن مباحث آینده به برخی از آنها اشاره میکنیم و در اینجا نیز چند روایت بیان میشود:

حسن بن علی وشا گوید از امام ابوالحسن (ع) شنیدم که میفرمود:«شخصی در زمان جعفر بن محمد(ع) به پیامبر (ص) دشنام داد؛ پس حاکم مدینه مردم را جمع کرد و امام صادق(ع) نیز که در حالت بیماری بود و ردائی بر تن داشت، در میان حاضران بود. حاکم مدینه، امام را در صدر مسجد جای داده و به او اجازه تکیه دادن داد و به جمعیت گفت که نظر شما در مورد حکم این مرد چیست؟ عبدالله بن حسن و حسن بن زید و دیگران گفتند که باید زبانش قطع شود. حاکم نظر ربیعه الرّأی را جویا شد و او گفت که باید ادب شود. امام صادق(ع) فرمود: سبحان الله آیا میان رسول خدا و اصحاب او تفاوتی نیست؟(کلینی، فروع کافی،/266-269؛ طوسی، تهذیب، 10/84-85).

سهل بن زیاد از علی بن اسباط از علی بن جعفر روایت کرده است که برادرم امام موسی کاظم(ع) به من گفت: نزد پدرم بودم که فرستاده زیاد بن عبیدالله حارثی، حاکم مدینه پیش او آمد و به او گفت: حاکم با شما کار دارد. پدرم به سبب بیماری عذر خواست؛ اما فرستاده او بازگشت و گفت که حاکم درب مقصوره را برای نزدیک شدن راه باز کرده است. پس پدرم بلند شد و با کمک من نزد حاکم رفتیم در حالی که همگی فقیهان مدینه نزد او بودند و در دست حاکم، استشهادیهای علیه مردی وجود داشت که به پیامبر دشنام داده بود. حاکم گفت: به این استشهادیه نگاه کن و نظر خود را در مورد آرای فقیهان بیان کن. امام (ع) خطاب به حاضران گفت: نظر ما چیست؟ آنان گفتند که ادب میشود و تازیه میخورد و تعزیر میگردد و زندانی میشود. امام (ع) پرسید: چنانچه کسی یکی از اصحاب پیامبر را دشنام بدهد، حکمش چیست؟ گفتند،همین حکم را دارد. امام (ع) فرمود: آیا میان پیامبر و دیگران تفاوتی نیست؟ حاکم به امام (ع) گفت: ای ابو عبدالله اینها را رها کن! اگر میخواستیم به نظر این گروه عمل کنیم، دنبال شما نمیفرستادم. امام (ع) فرمود:«پدرم به من خبر داد که رسول خدا فرمود: هر کس بشنود که دیگری مرا بدگویی میکند، بر او واجب است که دشنام دهند را بکشد و نیازی به مراجعه به حاکم نیست و حاکم نیز اگر به او مراجعه شود، باید دشنام دهنده را بکشد. پس زیاد بن عبیدالله دستور داد که آن مرد را ببرند و بکشند.» این روایت نیز در کتاب معتبر فروع کافی و تهذیب مرحوم شیخ طوسی(همانجاها) بیان شده است که قرینه اعتبار آن است.

محمد بن مسلم از امام باقر (ع) روایت کرده است که فرمود: مردی از قبیله هذیل به پیامبر (ص) دشنام داد و این خبر به پیامبر(ص) رسید. پیامبر(ص) فرمود: چه کسی این مرد را به سزای عمل خود میرساند؟ دو نفر از انصار بلند شدند و اعلام آمادگی کردند. این دو نفر حرکت کردند تا به محل زندگی آن مرد رسیدند و پس از سوال و جواب، وقتی او را شناسایی کردند بر سر او ریختند و گردنش را زدند. محمد بن مسلم گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم چنانچه شخصی در حال حاضر به پیامبر (ص) دشنام دهد حکمش چیست؟ امام (ع) فرمود:«اگر بر جان خودت ترسناک نیستی، او را بکش» (همانجاها) راویان این روایت عبارتند از: علی بن ابراهیم و پدرش، حمّاد بن عیسی و ربعی بن عبدالله. این روایت در فروع کافی و تهذیب شیخ طوسی بیان شده است که اماره اعتبار آن است و مرحوم فاضل هندی آن را روایت حسن دانسته است. روایات شرعی، حکم سبّ النبی را به مواردی همچون انکار فضیلت پیامبر(ص) نیز تسرّی دادهاند مطربن ارقم گوید که از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: عبدالعزیز بن عمر نزد من فرستاد و زمانی که پیش او رفتم دیدم که دو تن نزد اویند و یکی از آن دو چهره دیگری را زخمی کرده است. عبدالعزیز گفت: نظر شما درباره این دو تن چیست؟ پرسیدم مگر چه گفتهاند؟ پاسخ داد یکی از آن دو گفته است که پیامبر (ص) فضیلتی بر هیچ یک از بنیامیه از نظر حَسَب ندارد و دیگری گفته است که پیامبر(ص) در همه خوبیها بر همه مردم برتری دارد. پس آنکه مدافع پیامبر بوده، خشمناک گردیده و چهره دیگری را زخمی کرده است؛ آیا مجازاتی دارد؟ امام (ص) فرمود: «کسی که گمان میکند شخصی از نظر فضیلت مانند پیامبر (ص) است باید کشته شود»(همانجا). راویان این روایت عبارتند از: محمد بن یعقوب، ابن یحیی،احمد بن محمد بن عیسی، ابن محبوب و یونس بن یعقوب. ذکر از روایت در فروع کافی و تهذیب شیخ طوسی نیز قرینهای بر اعتبار آن است. اما صاحب جواهر(1/439) گوید من فقیهی را نیافتم که بر اساس این روایت فتوا داده باشد که این امر موجب سستی روایت میشود. در این روایت و روایتهای دیگر میان این امر که گویند این نظر را به عنوان مخالفت با اسلام و پیامبر(ص) بیان کرده باشد یا به عنوان یک نظر علمی تفکیکی صورت نگرفته است؛ بنابراین در بحثهای علمی نیز اگر کسی برخی از فضیلت های مشهور پیامبر (ص) را انکار کند مثلاً بگوید پیامبر(ص) معصوم نبوده و یا زمانی بت میپرستیده است یا علم غیب نداشته است یا در برخی موارد دچار اشتباه شده است، برحسب ظاهر این روایات باز هم مشمول عنوان «سبّالنبی» خواهد بود.

ادامه دارد

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.