بررسی فقهی و حقوقی معیار سن بلوغ
زمانی که سخن از طفل و بزرگسال میشود در علم حقوق مبانی و معیارهایی باعث این تفکیک میشود یک فرد از زمانی که به دنیا میآید، دوران مختلفی را پشت سر میگذارد خود دوران کودکی هم به چند مقطع تقسیم میشود تکامل عقلی در فرد به صورت تدریجی صورت میگیرد در موازین فقهی یکسری از ملاکها برای بالغ شمردن فرد در نظر میگیرند البته از لحاظ اصول علمی، بالغ شدن فرد به منزله رسیدن به یک رشد عقلی کامل تلقی نمیشود در این زمینه به سراغ دکتر حسین مهرپور، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی رفتیم که در پی خواهد آمد
زمانی که سخن از طفل و بزرگسال میشود در علم حقوق مبانی و معیارهایی باعث این تفکیک میشود. یک فرد از زمانی که به دنیا میآید، دوران مختلفی را پشت سر میگذارد. خود دوران کودکی هم به چند مقطع تقسیم میشود. تکامل عقلی در فرد به صورت تدریجی صورت میگیرد. در موازین فقهی یکسری از ملاکها برای بالغ شمردن فرد در نظر میگیرند. البته از لحاظ اصول علمی، بالغ شدن فرد به منزله رسیدن به یک رشد عقلی کامل تلقی نمیشود. در این زمینه به سراغ دکتر حسین مهرپور، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی رفتیم که در پی خواهد آمد.
در زمینه معیار و ملاکهایی که باید در مورد سن بلوغ در نظر گرفته شود، به نظر شما معیار سن، معیار خوبی برای احراز بلوغ در یک فرد است یا خیر؟ پیشنهاد شما در مورد ملاک احراز بلوغ چیست؟
ما از جنبه بیرونی قضیه، سن را ملاک احراز بلوغ قرار میدهیم. در همه قوانین ما هم همین موضوع ملاک بالغ شدن فرد یا اهلیت قانونی میباشد. به موجب قوانین و مقررات برای احراز مسوولیت کیفری نیز سن افراد تعیینکننده است.
به فرض از شش سالگی ممکن است علایم بلوغ در فرد شروع شده و تا سن 18 سالگی یا 21 سالگی مسوولیت کیفری در فرد کامل شود، اما آن چیزی که باعث میشود که در واقع شخص بالغ شود و اهلیت قانونی و مسوولیت کیفری پیدا کند، طبیعتا تحولات جسمی و روحی است که در فرد ایجاد میشود و او را از دوران کودکی خارج میکند و به دوران بزرگسالی و بلوغ میرساند. در حقیقت هم از لحاظ جسمی یکسری تحولات ظاهری در بدن فرد ایجاد میشود و هم از لحاظ فهم درک، شعور و تشخیص تحولات مغزی و عقلی در فرد ایجاد میشود.
یک معیار دقیق، صد در صد و واحدی برای شناسایی بلوغ ذکر نشده است، بلکه علایمی برای احراز بلوغ در فرد در نظر گرفته شده است. شما هیچگاه نمیتوانید یک تراز دقیقی را برای شناخت زمان دقیق و مشخصی برای بلوغ در نظر بگیرید که در این زمان شخصی که قبلا یک طفل محسوب میشد، در حال حاضر به مرحله بلوغ رسیده که به طور عاقلانه میتواند تصمیمگیری کند و مسوولیت کیفری هم خواهد داشت. در حقیقت نمیتوان یک خط ترسیم کرد که یک طرف آن خط فرد نابالغ بوده و در طرف دیگر خط بالغ شود. همه نشانههای اشاره شده در موازین فقهی، همه به نوعی امارات و قراینی هستند که شخص به حالت بلوغ و احتلام رسیده است. به این ترتیب ناگریز هستیم که یک زمان خاصی را برای رسیدن شخص به وضعیت بلوغ در نظر بگیریم.
شما اشاره کردید که علاوه بر معیار سن نشانههای خاص دیگری برای شناسایی بلوغ در فرد پیشبینی شده است. این نشانههای بلوغ چیست؟
همانطور که اشاره شد، غیر از سن، یکسری علایم طبیعی دیگری نیز برای احراز بالغ شدن فرد ذکر شده است که همگان با آنها کم و بیش آشنایی دارند.
به عنوان مثال تغییر فرم و لحن صدا در پسران و دختران، یکی از علایم بالغ شدن فرد میتواند باشد. از طرف دیگر یکسری حالات جنسی خاص که در پسران و دختران بالغ بروز میکند، در واقع علامت و قرینهای است که فرد به این حالت بلوغ رسیده است.
چرا با وجود احصای یکسری از حالات و نشانههای ظاهری در فرد بالغ، قانونگذار صرفا به سن برای تعیین بلوغ در افراد تاکید کرده است؟
در این زمینه باید اشاره کرد که حتی اگر این علایم و امارات ظاهری دقیق هم باشند، از لحاظ سنی ما نمیتوانیم یک به یک این علایم را در افراد مختلف برای شناسایی رسیدن فرد به وضعیت بلوغ بررسی کنیم. در واقع این علایم جنبه شخصی دارد و ما نمیتوانیم با صرف هزینه و وقت بسیار مورد به مورد افراد را برای احراز بلوغ در آنها، مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که آیا آن حالات جسمی و روحی در آنها ایجاد شده است یا خیر، بلکه ما به ناگزیر باید معیار سن را برای احراز بلوغ در افراد در نظر بگیریم. لذا در شرع هم که دستهای از علایم و امارات طبیعی برای شناسایی بلوغ در افراد ذکر شده است و بسیاری از فقها هم اعتقاد دارند که اصل هم همان امارات است، اماره مهم سن ذکر شده است. بنابراین میبینیم که برای پسران سن 15 سال و برای دختران سن 9 سالگی معیار بلوغ پیشبینی شده است. این موضوع در شرع آمده است. ضمن اینکه در خصوص خود امارات پیشگفته هم نمیتوان گفت این علایم و امارات به طور صد در صد باعث میشوند تا شخص به رشد عقلی رسیده باشد.
در مجموع به طور غالب فقها و حقوقدانان به این نتیجه رسیدهاند که در افراد چه پسر و چه دختر با سن 15 تا 18 سالگی، هم حالات طبیعی تغییرات جسمی، جنسی و به تعبیر قرآن بلوغ حلم حاصل شده است و هم در آنها تحولات مربوط به رشد فکری عقلی و تشخیص صورت گرفته است.
در واقع زمانی که فقها میخواهند افراد را مرزبندی و سن بلوغ را در آنها شناسایی کنند، به هر حال درجات مختلفی را در نظر میگیرند. این درجات از سن کودکی محض، طفل غیرممیز و ممیز و نظایر آن شروع شده و تا سن بلوغ و رشد ادامه پیدا میکند.
به نظر شما اساسا میان بلوغ و رشد چه تفاوتی وجود دارد؟
طبق قواعد حقوقی بلوغ آن دسته از تحولاتی طبیعی و ظاهری است که در بدن فرد حادث میشود و در مقابل رشد آن دسته از تحولات فکری است که در فرد بروز میکند. برخی اعتقاد دارند که رشد در فرد همراه با بلوغ شکل میگیرد، اما گاهی از اوقات نیز ممکن است رشد در یک فرد بعد از بلوغ حاصل شود و در واقع میتوان گفت که ملازمهای با بلوغ طبیعی در شخص ندارد.
فقهای اهل سنت چه سنی را ملاک مرزبندی بلوغ و طفولیت در نظر میگیرند؟
اگر بخواهیم از لحاظ موازین فقهی موضوع را مورد بررسی قرار دهیم، باید بگوییم که فقهای اهل سنت عموما سن 15 سال را سن بلوغ در نظر میگیرند. در این خصوص باید خاطر نشان ساخت که در این رابطه میان دختران و پسران فرقی قایل نشدهاند. آنها برای اثبات ادعای خود به روایتی از حضرت محمد (ص) استناد میکنند که 15 سالگی را معیار و ملاک بلوغ در فرد قرار دادهاند. البته فقهای اهل سنت در این میان اختلافنظرهایی هم با یکدیگر دارند و برخی از فقها 17 یا 18 سالگی را مبنای بلوغ در فرد در نظر گرفتهاند.
در حال حاضر مقررات عرفی در کشورهای دیگر چه سنی را برای احراز بلوغ در افراد در نظر میگیرند؟
در حال حاضر قوانین عرفی امروز معمولا سن 18 سالگی را مبنایی برای رسیدن فرد به بلوغ در نظر میگیرند.
به اعتقاد شما دلیل گزینش این سن برای تشخیص بلوغ و رشد چه بوده است؟
من هم ندیدم که کسی یک دلیل علمی قطعی ارایه کند، مبنی بر اینکه در سن 18 سالگی، فرد به بلوغ و کمال عقلی و رشد رسیده باشد. به نظر من این موضوع به برداشتهای عرفی و متعارف برمیگردد. در این سن تقریبا میتوان گفت که به طور معمول افراد به بلوغ و رشد میرسند، مگر آنکه کسی در حالت سفه مانده باشد که البته این موضوعی استثنایی است. به این ترتیب میبینیم که در کنوانسیون حقوق کودک مصوب سال 1989 میلادی هم معیار خروج از دوران کودکی، 18 سالگی در نظر گرفته میشود. در آن زمینه اولین ماده از این کنوانسیون بیان کرده است: «مطابق این پیماننامه، یک کودک، انسانی است که سن هجده سالگی را هنوز تمام نکرده است، مگر اینکه سن بلوغ از نظر حقوق جاری در کشورهای مربوطه زودتر تعیین شده باشد». همانطور که ملاحظه میکنید کنوانسیون در ادامه این حق را برای کشورهای عضو کنوانسیون محفوظ نگه داشته است که طبق قوانین داخلی خود سن دیگری را به عنوان سن بلوغ در نظر گرفته باشند. در این خصوص برخی از کشورها سن 15، 16، 17 یا حتی 21 سالگی را معیار بلوغ در فرد قرار دادهاند. من ندیدم که مرزبندی دقیق راجع به ملاک و مبنای بلوغ شده باشد. در همین کنوانسیون حقوق کودک بر مبنای توجیهاتی سن 18 سال ذکر شده است. حال از لحاظ عقلی در صورتی که بخواهیم آن را تحلیل کنیم باید اذعان داشت که اگر کسی یک روز کوچکتر از 18 سال باشد و مرتکب قتل شود و شخص دیگری که دقیقا در زمان ارتکاب جرم 18 سال داشته باشد، چه تفاوتی از لحاظ رسیدن به بلوغ و رشد دارند؟ چرا باید یکی از این افراد قصاص شود و شخص دیگر قصاص نشود؟ اینها مرزبندی ریاضیوار خاصی ندارند، اما به هر حال چارهای جز مرزبندی نداریم. هر چقدر هم که درجهبندی کنیم، به هر حال در یک نقطه باید این حد مرز مشخص باشد. آنچه که در قانون ما آمده است برمبنای حکمی است که اکثر فقها گفتهاند و میان سن دختر و پسر تفاوت قایل شدهاند. نظرات متفاوت در خصوص سن بلوغ هم مبتنی بر روایات مختلف است.
رایانه میتواند ابزاری برای ارتکاب جرایم تروریستی باشد دومین اجلاس کنگره ملی وکلا