بنام خدا باسلام- سوالی داشتم که تقاضا دارم مشاوره فرمائید. پدر اینجانب سال گذشته فوت نمودند و برادر بنده که حدود 20 سال است که در خانه پدری ساکن است و بعد از فوت پدرم من و خواهرم که منزل شخصی داریم میخواهیم منزل پدری را بفروشیم ولی برادرم که در منزل پدری ساکن است مقاومت میکند و با توجه به اینکه انحصار وراثت نیز صادر شده آیا برادرم می تواند به بهانه اینکه خانه شخصی ندارد آن را مال خود کند و من و خواهرم و مادرم که احتیاج شدید مالی داریم و در گواهی انحصار وراثت نیز سهم هر کدام مشخص شده از فروش ملک ممانعت نماید. آیا برادرم می تواند همان ملک پدری را اجاره دهد و برای جلوگیری از این کار چه میتوان کرد؟ و آیا می توان اجرت المثل این یکسالی که در ملک پدری زندگی کرده از او طلب کرد؟
وکیل سلام به محض فوت پدر شما مالکیت ملک مذکور قهراً به میزان سهم هر یک از ورثه که در گواهی حصر وراثت هم آمده، به شما منتقل گردیده است، بنابراین هیچیک از ورثه حقی بیش از سهم الارث خود نخواهند داشت و تبعاً ادعائی بیش از آن پذیرفته نخواهد شد. برادر شما حق اجاره خانه را به غیر ندارد چون بقیه ورثه نیز مشاعاً در آن مالکیت دارند و در صورت اجاره خانه شما می توانید به اتهام انتقال مال غیر از او شکایت کنید، هچنین شما می توانید علیه وی برای مطالبه اجرت المثل اقامه دعوی نمایید، در ضمن چنانچه هیچیک از ورثه توان یا تمایلی به خرید سهم بقیه ندارد، تنها راه، طرح دعوی به خواسته فروش خانه و تقسیم مبلغ حاصله بین ورثه است.
با سلام، اینجانب درتاریخ 3/2/1391 ساعت 22:00 به تآیید دلالان حاضر در محل نمایشگاه اقدام به خرید یکدستگاه خودروی سواری نموده ام، خودرو تا ساعت 12:00 ظهر روز بعد 4/2/1391 در پارکینگ خانه خوابیده و ساعت 12 به قصد طی مسافتی خودرو را خارج نموده ام که پس از طی 20 کیلومتر خودرو یاطاق زده است. در همان لحظه خودرو خاموش و به نزدیکترین مکانیکی و تعویض روغنی انتقال داده ام که تعمیرکار بیان نموده خودرو فوق معیوب بوده است، ساعت 13:20 دقیقه به نمایشگاه زنگ زده و اطلاع داده ام که خودرو معیوب بوده . و آنها قبول نمی کنند که خودرو را عودت دهم با توجه به ساعت معامله که 15 ساعت طول نکشیده آیا شکوائیه ای تنظیم کنم می توانم از حق خود دفاع کنم یا خیر؟ ضمناً نمایشگاه قولنامه به من نمی دهد. باسلام من زنی شاغل هستم که در سال 1386 با یکی از همکاران خود ازدواج کردم من 3سال از شوهرم بزرگتر می باشم من مایل به این ازدواج نبودم مخاطر فاصله سنی ولی اصرار بیش از حد همسرم مراراضی به این امر نمودوترس از این موضوع که نکند بخاطر اموالم باشد شرایط سختی مطرح نمودم که ایشان باز پذیرفت من دارای منزل وچند قطعه زمین بودم وهمچنین چون با سوم راهنمایی وارد اداره شده بودم وادامه تحصیل داده وکارشناس بودم و آن زمان 15 سال سابقه کار،از شرایطم یکی اینکه حقوقم مال خودم توآب بریزم به او ربطی ندارد پذیرفت او بچه پلدختر بود گفتم من به هیچ وجه به آنجا نمی آیم وباید در منزل خودم وشهر خودم زندگی کنم باز پذیرفت 1386 به تاریخ عقد سکه بود که پذیرفت حال دارای یک دختر5/2 می باشیم وبا دخالت های خواهر ومادرش زندگی برای ماه جهنم شده آن زمان او به من گفت به خانواده ام موضوع نیامدت به پلدختر را نگو من درستش می کنم ولی الان سرکوفت خانواده اش ودخالت های آنها اورا نیز عوض کرده اند کتک کاری میکند فوش وناسزا وکفر خداو... وخلاصه خانه واداره را برای خودم وبچه ام جهنم کرده چکار کنم شمارا به خدا مراکمک کنید موضوع دیگه اینکه او میگویدحقوقم را می خواهد همه چیز را زیرپاگذاشته می گید مدرک که نداری الان فهمیدم او اموالم را می خواسته مدام سرکوفت خانه ودارای هایم را میزندوتمام بدنم راسیاه کرده موبرسرم نزاشته میترسم به خانواده ام بگویم چون هیچکدام به به این وصلت نبودنداز نظر فرهنگ وخانواده مادر یک سطح نیستیم او گرسنه بوده وبرای اموالم کیسه دوخته بود شما رابه خدا کمکم کنید من هیچی نمی خواه مهرم را می بخشم فقط راهی نشان دهید که دخترم را به من بدهد من فقط دخترم را می خواهم بارهها می گوید اموالت رابده تا دخترم را بدهم ولی می ترسم این کاررابکنم هم اموالم را ببرد هم دخترم را تورا به خدا کمکم کنید چکارکنم؟