با سلام و خسته نباشید خدمت شما وکیل محترم بنده یک قطعه زمین به مساحت 100متر مربع در سال 86 خریداری نموده ام که خارج از محدوده شهر و در فضای باغات و اراضی زراعی واقع شده و فاقد کاربری مسکونی می باشد ولی متاسفانه در قولنامه تنظیمی تصریحی به محدوده بودن یا نبودن و ایضا به مسکونی و غیر مسکونی بودن نشده است که اینجانب اخیراً قصد ساخت و ساز در زمین مورد اشاره را داشتم که اداره جهاد کشاورزی مانع شد لذا با توجه به مراتب خواهشمندم اینجانب را راهنمایی فرمایید که چه کاری می توانم انجام دهم آیا دادخواست ابطال تقدیم دادگاه نمایم یا فسخ معامله؟ با تشکر
با سلام مطابق ماده 219 قانون مدنی و با توجه به ماده 224/223 قانون مورد اشاره اصل صحت معامله و لزوم وفای به عهد به معامله شما حکومت می کند .شما قصد دارید خلاف اصل را ثابت کنید / فلذا بار اثبات عدم آگاهی از کاربری زمین و مغبون شدن با شما است /دو حالت متصور است: 1-در زمان معامله با توجه به قیمت مورد معامله و الفاظ و جملات نوشته شده در بیع نامه معلوم شود که شما آگاه از کاربری غیر مسکونی زمین بوده اید اما به امید اینکه بتوانید تغییر کاربری اخذ نمایید معامله را قبول کرده اید و طرف نیز با بکار بردن تدلیس عملی شما را در امکان تغییر کاربری فریب نداده است (در این صورت شما حق ابطال یا فسخ را ندارید )و اصل لزوم حاکم است باید به صورت توافقی مشکل را حل نمایید 2-در صورتی که مندرجات قولنامه و مبلغ قیمت زمین و گواهی گواهان نشان از فریب و تدلیس در امیدوار کردن شما به کاربری مسکونی زمین باشد /بایدبه فوریت مطابق ماده 106 قانون آیین دادرسی مدنی مراتب عیب و غبن در معامله را به فروشنده از طریق اظهار نامه رسمی اعلام و اعلان فسخ نمایید و به فوریت دادخواست فسخ به دلیل غبن و عیب فاحش در دادگستری مطرح نمایید /به یاد داشته باشید /دادگاه به دنبال این است که 1-آیا به محض فهمیدن عیب در زمین مراتب فسخ را به فوریت به مالک قبلی اعلام کرده اید یا خیر 2-بلافاصله دادخواست تقدیم کرده اید یا خیر 3-در زمان معامله آگاه به کاربری غیر مسکونی زمین بوده اید یا خیر 4-قیمت زمین با کاربری غیر مسکونی تناسب دارد یا با کاربری مسکونی 5- گواهان ابهام در نوع کاربری زمین را و مذاکرات زمان معامله را شنیده اند چه نتیجه ای از گواهی آنها گرفته می شود / چون موضوع شما امری تخصصی است حتما برای اقدام از طریق وکیل دعوی را مطرح سازید .موفق باشید 0
شوهرخواهر اینجانب به علت مرگ عیر ناشی از کار چند ماه قبل فوت کرده است وباتصریح به ماده 80 قانون بیمه تامین اجتماعی(در صورت فوت بیمه شده ای که در ده سال آخر حیات خود حداقل حق بیمه یکسال را پرداخت کرده باشد ، مشروط بر آنکه حداقل 90 روز حق بیمه در آخرین سال حیات پرداخت کرده باشد )شوهرخواهر بنده با سابقه 4سال واندی در پرداخت بیمه ود تنها 62روز قبل از مرگ حق بیمه را پرداخت کرده است وبا وجود اینکه یک سال قبل چندین بار به جهت برقراری بیمه اقدام کرده وپرونده ایشان موجود است ولی به درخواست ایشان جواب داده نشده است حال تکلیف باز ماندگان ایشان چیست با سلام امیر به قصد کشتن علی به سمت منزل او حرکت میکند ،در راه با عابری تصاف میکند،از خودرویش پیاده میشود تا به عابر کمک کند،اما متوجه میشود که مجروح همان علی است ، در نتیجه از کمک به او و رساندن به مراکز درمانی خودداری مینماید. بعد از 3 روز جسد علی کشف میشود،و امیر تحت تعقیب قرار میگیرد. نظریه پزشکی قانونی:علت مرگ ضربه مغزی و خونریزی داخلی است. اکنون ایا امیر مرتکب چه جرمی شده است؟ و آیا ترک فعل او که متعاقب با فعل قبلی بوده و به قصد کشتن از کمک خودداری کرده عنصر روانی قتل عمد را محقق میسازد یا خیر؟ با تشکر