×

قتل عمد با سبق تصمیم به صرف ادعای مهدور الدم بودن مقتول شبه عمد تلقی نمیشود

قتل عمد با سبق تصمیم به صرف ادعای مهدور الدم بودن مقتول شبه عمد تلقی نمیشود

قتل-عمد-با-سبق-تصمیم-به-صرف-ادعای-مهدور-الدم-بودن-مقتول-شبه-عمد-تلقی-نمیشود-
رأی اصراری کیفری 24 – 1377

شماره رأی : 24 – 15/10/1377
شماره پرونده : 24 – 1377
شماره جلسه : 31 – 1377
علّت طرح : اختلاف نظر بین شعبه دوم دیوان عالی کشور و دادگاههای عمومی اصفهان
موضوع : - قتل عمد با سبق تصمیم
- قصاص نفس
- قتل شبه عمد
درساعت 9 روز سهشنبه 15/10/1377 جلسه هیأت عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور بریاست حضرت آیتالله محمد محمدی گیلانی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور جنابان آقایان قضات دیوان عالی کشور و نماینده جناب آقای دادستان کلّ کشور تشکیل و با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید رسمیّت یافت.
رئیس : دادنامه شماره 278 – 11/5/77 شعبه دوم دیوان عالی کشور به تصدی جناب آقای سید عبدالله رضائی رئیس و جناب آقای موسی سیف امیرحسینی مستشار مطرح است. جناب آقای رضائی گزارش پرونده را قرائت فرمایند.
خلاصه جریان پرونده : در تاریخ 21/2/75 به نیروی انتظامی روستای مارچین اصفهان اعلام میگردد که شخصی بنام سیدتقی … مفقود گردیده که با پیگیری معلوم میشود نامبرده را کشته و جسدش را در چاه فاضلاب منزل دفن و چاه را پرکرده و متهمین به اسامی خانم بهجت … و آقای اکبر … و محمد … و محمود … و فرهاد … و احمدرضا … با شکایت اولیاء دم تحت تعقیب قرار میگیرند و با کلاسه پرونده 707 – 75 موضوع در دادگاه عمومی شعبه 35 اصفهان مطرح و مرجع مذکور پس از جری تشریفات قانونی و شرح جریان امر بدین صورت که مقتول مرحوم سیدتقی … به شغل فروش ترهبار در اطراف اصفهان اشتغال داشته و از جمله در روستای مارچین محل وقوع بزه به ظنّ رابطه نامشروع وسیله متهم ردیف یک و دو (یعنی آقایان اکبر … برادرخانم بهجت … و محمود … شوهر خانم مزبور) آقای سیدتقی … به منزل آقای محمود … و خانم بهجت برده میشود و او را برای حمل ماشین لباسشویی به آشپزخانه میبرند و به محض بلندکردن ماشین، اکبر … با چاقو به وی حمله میکند و وی را با ضربات چاقو به قتل میرساند و سپس او را با طناب به داخل چاه سیمتری جنب آشپزخانه میاندازد و به وسیله محمود … و خانم بهجت … آثار جرم محو و چاه پر میشود و بعد از چهارماه جریان کشف و متهمین دستگیر و در دادگاه محاکمه میشوند و سرانجام در تاریخ 18/12/75 طی رأی شماره 2441، آقای اکبر … بدلایل ذیل و به استناد مواد 205و 206و 232 قانون مجازات اسلامی محکوم به قصاص میشود : 1- اقاریر صریح ومتعدد وی در جلسات دادگاه به قتل بشرح فوق الذکر و بیان نحوه چگونگی آن 2- گواهی پزشکی مبنی بر این که علت مرگ آسیب رسیدن به قلب و ریه با چاقو 3- صورت جلسات معاینه محل و بیرون آوردن جسد از چاه با راهنمائی متهم 4- قصد قتل با سبق تصمیم قلبی و طراحی وقوع جنایت از قبل و سایر قرائن وامارات موجود و عدم تأثیر دفاعیات وکیل متهم و انکار وی یعنی متهم با ارشاد وکیلش و اقرار بعد از انکار اولیه خانم بهجت … به قتل و احراز تبانی در مورد به دلیل عدم ذکری از خانم بهجت در شرکت در قتل و با استقلال در ارتکاب جرم در جلسات دادگاه و پاسخهای اکبر … در اینکه چرا سنگ به پای مقتول بسته دایر براینکه میخواستم جسد روی آب نماند و جوابهای خانم بهجت در مورد سؤالات فوق که هیچ کدام با واقعیت منطبق نبود و عدم تناسب قدرت جسمی خانم مرقوم با اعمال یادشده و سایر متهمین نیز به تناسب محکوم و تبرئه گردیدهاند. آقای غلامرضا مسائلی وکیل آقای اکبر … و آقای محمد … از دادنامه موصوف تجدیدنظر خواسته و در این رابطه پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده و طی رأی شماره 263 مورخ 14/8/76
مستنداً بماده 236 قانون مجازات اسلامی که مقرر میدارد : کسی که به قتل عمد اقرار کند و از اقرارش برگردد و دیگری اقرار به همان قتل کند و توطئهای در کار نباشد که در مورد با توجه به عدم اطلاع متهمین از قانون مزبور احتمال تبانی و توطئه منتفی است و بعلاوه توجه به انگیزه قتل در مانحن فیه که جز اعتقاد قاتل به اینکه باید کسی که به زن شوهردار تجاوز میکند کشتهشود، عامل دیگر در کل جریان پرونده وجود ندارد و با این وصف مورد از مصادیق ماده 226 قانون فوق میباشد و اضافه برآن حسب تبصره 2 ماده 295 قانون مذکور این گونه موارد از مصادیق قتلهای شبه عمد محسوب است رأی تجدیدنظر خواسته نقض و پرونده به شعبه هم عرض ارجاع شده
دراین ارتباط پرونده به شعبه 36 دادگاه عمومی اصفهان ارجاع و مرجع مذکور طبق رأی شماره 1670 مورخ 16/12/76 بمانند شعبه 35 دادگاه عمومی اصفهان
توجهاً به اقرار اکبر … و توطئهآمیز بودن اقرار بهجت … بعد از انکار اکبر … و خارج بودن موضوع از شمول ماده 236 و تبصره 2 ماده 226 قانون مجازات اسلامی و عدم اثبات استحقاق قتل مرحوم سیدتقی آقای اکبر … را به قصاص نفس مستنداً به مواد 205و 206و 232 قانون مجازات اسلامی محکوم نموده.
آقای غلامرضا مسائلی به عنوان وکیل آقای اکبر … از دادنامه موصوف تجدیدنظرخواهی نموده و مجدداً پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به دلیل سبق رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده و پس از شور اخذ تصمیم به عمل خواهدآمد. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای سیدعبدالله رضائی عضو ممیز و اوراق پرونده در مورد دادنامه شماره 1670 – 16/12/76 تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رأی میدهد :
باتوجه به اینکه دادگاه صادرکننده دادنامه تجدیدنظرخواسته رأی اصراری صادر نموده مقرر میگردد پرونده در اجرای بند ج ماده 24 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب جهت طرح در هیأت عمومی (شعب کیفری) دیوان عالی کشور به دبیرخانه آن دیوان ارسال میشود.
رئیس : جناب آقای رضائی چنانچه توضیحی پیرامون گزارش دارید بفرمائید.
موضوع بسیار روشن و شفاف است اولاً قتلی به طور مسلّم تحقّق یافته و در وقوع قتل وسیله متهمین بحثی نیست. مورد شبهه و اختلاف در این است که قاتل کدامیک از متهمین است و قتل به چه صورت تحقق یافته؟ آیا از مصادیق قتل عمد یا از مصادیق قتل شبه عمد است؟ مورد اختلاف دادگاههای تالی با دیوان عالی کشور در همین دو مورد است و محور بحث همین است. عقیده شعبه دیوان عالی کشور بر این است که نمیتوان متهم پرونده اکبر … را به قصاص محکوم کرد و دادگاهها معتقد به قصاص وی هستند. شعبه دیوان معتقد است قاتل اکبر … است و قاتل عامد است ولی با وصف موجود در پرونده نمیتوان او را قصاص و اعدام کرد.
دادگاههای تالی اصرار بر این معنی دارند که اکبر قاتل عامد است و انکار بعد از اقرار وی مشخص و اقرار خانم بهجت به ارتکاب قتل توطئهآمیز است و مورد را مشمول موادی که شعبه دیوان به آن تذکر داده نمیدانند.
شعبه دوم دیوان عالی کشور مورد را از موارد دفاع میداند و مقدمتاً میگوید: در قتل آنچه مهمتر از هرچیز است تشخیص انگیزه قتل است که چرا کسی، کسی را میکشد، بیجهت و بیدلیل کسی مرتکب قتل نمیشود باید انگیزهای در کار باشد و بعلاوه قتلهایی که در خارج واقع میگردد صورتهای مختلفی دارد گاهی یک قتل عادی است یک نفر با چاقو کسی را میکشد اما گاهی ارتکاب قتل مولود یک عقده درونی و باطنی است که قاتل با ضربات بیرحمانه و متعدد مقتول را میکشد و جسدش را تکهتکه میکند. طبق نظر پزشک قانونی ضربهای که به مغز مقتول در مورد بحث واردشده 15 سانت در 15 سانت وسعت دارد که موجب خونریزی مغزی شده، چاقوئی که به قلبش خورده به صورت خاصی است بقیه بدن همه پارهپاره است، چرا یک جوان مرتکب چنین جنایت فجیعی میشود؟ چه انگیزهای درکاربوده؟ آیا بر سر قیمت سندی دعوا شده و قاتل دست به چنین قتل فجیعی زده؟ عقلاً امکان ندارد علت قتل این موضوع باشد. به احتمال قوی انگیزه قتل همان رابطه غیرمشروع با خواهر اکبر … است، شوهر این خانم میفهمد آقای سبزیفروش با عیالش روابطی برقرارکرده و در صفحات مکرر این خانم اقرار میکند که من با این جوان مکرر مرتکب زنا شدهام با هم روابط داریم و این موضوع را شوهرش میفهمد به برادرزنش منتقل میکند که میگوید اکبر من قادر نیستم (چون پیرمردی مریض و دیابتی بوده) زن جوانی که شوهر مریض و ناتوان دارد زود فریب میخورد و با انگیزه رابطه این جوان با خانم بهجت شوهرش خیلی عصبی میشود و برادرش را وادار به ارتکاب قتل میکند حتی برایش وانت هم میخرد که بیا این کار را بکن. پرونده این گونه حکایت دارد، وانت هم برایش میخرد. اکبر … وقتی میآید که آقای سبزیفروش در خانه سبزی میفروشد به بهانه اینکه ماشین لباسشوئی ما خراب است او را به کمک میطلبد و او قبول نمیکند بعد که میگوید ماشین مال بهجت خانم است بلافاصله داخل خانه میآید شروع میکنند به دست کاری ماشین، در همان لحظه اول اکبر با چاقو به قلبش میزند و او را میکشد و علت مرگ را هم همین ضربهای که به قلب وارد شده پزشکی قانونی اعلام میکند. بنابراین انگیزه قتل این بوده که این آقا با خواهر وی رابطه نامشروع داشته و میدانیم که جامعه ما جامعه متعصبی در امر ناموسی است و چون به خواهرش تجاوز شده طرف را میکشد، این عقیده شعبه دوم است و به موادی که شعبه دوم استناد کرده اشاره میشود و قضاوت را به عهده همکاران عزیز واگذار میکنیم.
دادگاهها هر دو به مواد 205و 206 قانون مجازات اسلامی استناد کردهاند و شعبه دوم معتقد است که مورد مشمول ماده 205 نیست و مشمول تبصره 2 ماده 295 است.
تبصره : در موارد ذیل دیه پرداخت میشود. در صورتی که شخصی کسی را به اعتقاد قصاص یا به اعتقاد مهدورالدم بودن بکشد و این امر بر دادگاه ثابت شود و بعداًمعلوم گردد که مجنی علیه مستحق قصاص یا مهدورالدم بودن نبوده، قتل به منزله شبه عمد است و اگر ادعای خود را در مورد مهدورالدم بودن مقتول به اثبات برساند نه قصاص دارد و نه دیه. شعبه دوم معتقد است باتوجه به انگیزهای که در کاربوده و اقرار خانم بهجت به ارتکاب زنا مورد مشمول تبصره 2 ماده فوق است. حضرت امام قدس سره در جلد 2 مسأله 6 صفحه 554 میفرمایند : یلحق بشبه العمد لوقتل شخصاً باعتقاد کونه مهدور الدم او باعتقاد القصاص فبان الخلاف او بظن انّه صید فبان انساناً، اگر به اعتقاد مهدورالدم بودن، قاتل کسی را کشت و بعداً معلوم شود اشتباه کرده این قتل از موارد شبه عمد است. بنابراین ما معتقدیم مورد از موارد شبه عمد است و اگر خیلی احتیاط کنیم باید رأی به پرداخت دیه دادهشود و قصاص به هیچ وجه از نظر شعبه دوم صحیح نیست.
رئیس : جناب آقای سپهوند
به دو دلیل پرونده به نظر بنده قابل طرح نمیباشد : 1- اصولاً گزارش بایستی به طور کامل بیانگر قسمتهای مهم پرونده باشد بدون کوچکترین دخل و تصرف، معمولاً چند روز قبل از تشکیل جلسه گزارشها در اختیار آقایان قرار میگیرد که به این معنی است که با مطالعه گزارش و مراجعه به قوانین مربوطه ومنابع و مآخذی که لازم است و مطالعه گزارش برای قاضی مطالعه کننده نظری پیدا شود، درست مثل پروندهای که میخواهد شخصاً رأی صادر کند، اگر پرونده مجمل باشد بیترتیب باشد و تصمیمگیری و صدور رأی غیرممکن میشود، گزارش هم باید چنین خصوصیتی داشتهباشد. اینکه از خارج بفرمائید که این گونه شده این قبلاً برای ما چنین حالتی پیش نیامد تا بتوانیم نظری پیداکنیم که آیا رأی دادگاهها موجه است یا تشخیص شعبه محترم دیوان عالی کشور، گزارش بسیار مجمل و ناقص است به هیچ وجه بر اساس این گزارش نمیشود رأی داد یعنی نه میشود گفت که رأی دادگاهها صحیح است و نه رأی شعبه محترم دیوان عالی کشور، دوم اینکه اصولاً رأی شعبه معلوم نیست به مواد مختلفی استناد فرمودهاند که مصادیق مختلفی دارند یک جا به ماده 236 قانون مجازات اسلامی استناد فرمودهاند، ماده 236 شامل موردی است که کسی متهم به قتل میشود اقرار میکند بعد از او دیگری پیدا میشود که او هم اقرار میکند به قتل عمدی همان شخص با اقرار دومی اولی از اقرارش برمیگردد، دیه و قصاص از هر دو ساقط و دیه را باید بیتالمال بدهد به شرط این که قضیه توطئهآمیز نباشد یعنی قاضی احتمال عقلائی ندهد که این اقرار اولی و اقرار دومی و انکار اولی توطئهآمیز است.
در قانون حدود و قصاص موضوع به همین جا ختم میشود اما در قانون مجازات اسلامی همین ماده 236 تبصرهای دارد مبنی براینکه اگر قتل با قسامه یا شهادت و یا علم قاضی ثابت شود به ترتیب فوق نباید عمل کرد و بنابراین اصولاً موضوع با ماده 236 منطبق نیست.
رئیس : این ماده 236 که میفرمایند در زمان امیرالمؤمنین این قضیه واقع شده یک مقداری هم طبعاً غرابت دارد چون نزد امیرالمؤمنین یک نفر را آوردند که دستش کارد خونآلود بوده عرض کردند که کسی را در خرابه کشتهاند حضرت فرمود که شما چگونه چنین کاری کردی گفت یا امیرالمؤمنین من در خرابه داشتم گوسفند میکشتم به علت کاری احتمالاً جهت رفع حصر به خرابه آمدم که کشتهای آنجا افتادهبود و من هم حیران شدم کاردی که گوسفند میکشتم دست من بود جمعیتی سررسیدند گفتند تو این آدم را کشتهای من جرأت نکردم بگویم نه ممکن بود که مرا شکنجه کنند گفتم بلی من کشتهام خواستند مرا ببرند یک کسی پیدا شد و گفت آن را کاری نداشته باشید من کشتم که حضرت فرمودند این را ببرید پیش حسنبنعلی فرزند (امام حسن مجتبی(ع)) که او چه رأیی دارد. بردند خدمت حضرت و حضرت این قضاوت را کردند: فرمودند هیچ کدام از این دونفر قصاص نمیشوند و دیه مقتول از بیتالمال پرداخت میشود و راجع به قاتل استدلال به آیه قرآن نمودند که من احیا نفسا فکانما احیا الناس جمیعاًاین درست است که متهم بوده و آن دومی که اقرار کرد با اقرار خودش او را از مرگ نجات داد. بنابراین پس این شخص آزاد است و دیه را باید بیتالمال بدهد.
این که در تبصره دارد آنجا قانونگذار هم نظرش یک مقداری غریب بوده که تبصره را وضع کردهاست.
رئیس : جناب آقای سپهوند
موضوع تبصره 2 ماده 295 و اینکه به اعتقاد مهدورالدم و یا مستوجب قصاص بودن کسی اقدام به قتل نماید (قتل عمدی) فرمودند که انگیزه در قتل نقش مهم و مؤثری دارد انگیزه ممکن است در کشف حقیقت مؤثر باشد ولی در تحقق جرم بیتأثیر است. هیچ جا تحقق قتل منوط به انگیزه نیست انگیزه هرچه میخواهد باشد آنچه ملاک جرم بودن است شرایطی است که قانون برای جرم مشخص میکند. انگیزه فقط در کشف حقیقت میتواند مؤثر باشد منتهی در این مورد انگیزه نیست بلکه اعتقاد است و اعتقاد مربوط میشود به زمان اقدام عمل، منشاء جرم در ذهن انسان است و پس از فراهم شدن شرایط و آثار مادی در خارج که آن آثار مادی ممکن است جرم باشد برحسب مورد قانون برای آن شرایط تعیین کرده اینکه در تبصره 2 گفته شدهاست به اعتقاد مهدورالدم بودن یا مستوجب قصاص بودن یعنی واقعاً و حقیقتاً در زمان ارتکاب جرم شخص قاتل چنین نیّتی دارد و چون در قتل عمدی هم ملاک قصد قتل است در درجه اول چنین کسی در واقع قصد قتل ندارد به اعتقاد مهدورالدم بودن یا موجب قصاص بودن در حالی که در همین مورد اگر بخواهیم این ترتیب را مطرح کنیم جنبه انتقامجویی دارد نه اینکه در زمان ارتکاب قتل این شخص را مستوجب کشتن میدانسته. مهدورالدم بودن شرایط دارد به سادگی قابل تشخیص نیست بنابراین آنجا که تبصره 2 میگوید به اعتقاد مهدورالدم بودن، معنایش انگیزه نیست معنایش شرایطی است که برای جرم وجوددارد که در قسمت نفسانی و از نظر ذهنی، زمان اقدام به عمل یعنی عمل به دنبال این اعتقاد است یا این نیّت است که شخص مهدورالدم و مستوجب قصاص است اقدام مینماید در حالی که به خوبی مشخص است و توضیح فرمودند که جسد را قطعه قطعه کردهاند که این جنبه انتقامجویی دارد.
اگر تبصره را در نظر بگیریم شبه عمد میشود و باید دیه بپردازد و جهت اثبات اعتقاد مهدورالدم بودن در اینجا مشخص نیست و ماده 226 هم ارتباطی به موضوع ندارد بنابراین به دو دلیل یکی کامل نبودن گزارش و دوم معلوم نبودن رأی شعبه محترم بطور قطعی موضوع قابلیت طرح ندارد.
رئیس : جناب آقای عروجی
بنده در همین حدی که گزارش به فرمایش جناب آقای سپهوند که صددرصد مورد تأیید آقایان هم است که گزارش بسیار مجمل و ناقص میباشد مسأله را قابل طرح میدانم.
منتهی عرضم این است که لااقل متن آراء محاکم خوانده شود و اینکه اظهارات اکبر … و بهجت … راجع به رابطه نامشروع چه بودهاست اگر رابطه نامشروع بوده و بهجت هم به اختیار خودش مرتکب شده آن هم باید محکوم به رجم میشد که آیا محکوم شده یا نشده؟ لطفاً اینها خوانده شود و بنده بعداً عرایضم را بیان میکنم.
رئیس : جناب آقای مفید
به نظر میرسد باتوجه به اینکه دادگاه عمومی شعبه 35 اصفهان با استدلالی که در رأی خود آوردهاست 1- اقاریر متعدد متهم 2- گواهی پزشکی 3- صورت جلسات معاینه محل و بیرون آوردن جسد از چاه با راهنمایی متهم 4- قصد قتل با سبق تصمیم و سایر امارات اصدار رأی نمودهاست. ولی شعبه دوم (36) فقط باستناد اقرار اکبر … و توطئهآمیز بودن اقرار بهجت … موضوع را از شمول ماده 236 و تبصره 2 ماده 226 قانون مجازات اسلامی خارج دانسته و حکم به قصاص دادهاست و به استدلال و تذکر شعبه دیوان توجه نکردهاست که اعضاء محترم شعبه میبایست از آن دادگاه بخواهند که به مواد استنادی توجه کنند و پس از آن اعلام رأی نمایند.
دیگر اینکه شعبه محترم دیوان با استناد به ماده 226 قانون مجازات اسلامی و تبصره 2 ماده 295 قانون مذکور به لحاظ اینکه قاتل به اعتقاد مهدورالدم بودن مقتول اقدام به قتل نمودهاست لذا قتل را خطئی و شبه عمد دانسته و حال اینکه حسب گزارش موجود متهم در دفاعات خود چنین ادعائی نکردهاست و اگر در پرونده هم باشد در گزارش نیست و گزارش از این حیث ناقص است و معلوم نیست دادگاهها برای عدم قبول نظر دیوان استدلالی داشتهاند یا اینکه بدون بررسی لازم اصرار نمودهاند که این مطالب با گزارش روشنتری باید بیان شود تا بتوان قابلیت طرح پرونده را احراز و درباره آن اظهارنظر نمود.
رئیس : جناب آقای سیدعبدالله رضائی
میگویند که آیا اکبر … و به اعتقاد اینکه به خواهرش تجاوز شده مرتکب قتل شده یا نه؟ من این را در اقرار اولیهاش که در صفحات اول بازجویی آمدهاست میخوانم.
( رأی دوم )
شعبه 36 دادگاه عمومی اصفهان
شعبه دوم محترم دیوان عالی طی دادنامه شماره 263 دادنامه شماره 2441 شعبه 35 دادگاه عمومی اصفهان را که در قسمت آقای اکبر … به قصاص نفس بنا به جهات مندرج در دادنامه مذکور نقض نموده که ذیلاً به بررسی جهات مزبور مبادرت مینماید :
1- باتوجه به تحقیقات به عمل آمده از متهمین اکبر و بهجت در ابتدا کشف قضیه که متهم اکبر … به صراحت به ایراد جراحات متعدد به وسیله چاقو به مقتول و همچنین رها نمودن جسم نیمهجان وی در چاه نزد قاضی محترم شعبه 35 دادگاه اصفهان اقرار نموده با عنایت به کیفیات کشف موضوع، فقدان مقتول که در اثر اظهارات خانم بهجت … به محمد … بوده و نوعی اعلام خطر برای وی محسوب میگشته و لایحه اولیه ارسالی متهم از زندان به شعبه 35 و مصادف شدن انکار اکبر … بعد از زندانی و اقرار بهجت … به قتل در زندان و خروج وضعیت پرونده از تحقیقات مقدماتی و اظهارات ضد و نقیض متهمین و رابطه خویشاوندی آنان دقیقاً توطئهآمیز بوده و اقرار بعدی خانم بهجت به قتل و انکار آقای اکبر بعد از اقرار اولیهاش را نشان داده و مشخص است که موضوع جهت سوء استفاده از قانون طرح لذا به نظر دادگاه مورد خارج از شمول صدر ماده 236 قانون مجازات اسلامی است این استدلال اولی ما را رد میکند.
2- ماده 226 قانون مجازات اسلامی قتل نفس را در صورتی موجب قصاص دانسته که مقتول شرعاً مستحق کشتن نباشد و اگر مستحق قتل باشد قاتل باید استحقاق قتل او را طبق موازین در دادگاه ثابت نماید هرچند خانم بهجت … در تحقیقات اولیه دادگاه عمومی اصفهان به ارتکاب زنا با مقتول اقرار نموده و پس از آن در جلسات بعدی اقرار خود عدول نموده و دادگاه وی را از اتهام زنا با مقتول تبرئه نموده و اکبر … دلیلی بر ارتکاب زنای محصنه بوسیله سیدتقی … ارائه ننموده که مقتول مستحق کشتن باشد و به فرض وقوع زنا یا وجود رابطه نامشروع بین مقتول و بهجت … باید شرایط احصان نیز احراز میشد تا مقتول مستحق کشتهشدن باشد و یا بایستی مرتکب زنای به عنف میگردید و با ادله شرعیه بخصوص اثبات آن بعید به نظر میرسد و اصل بر حرمت دماء مسلمین است و با صرف ادعا نمیتوان کسی را مهدورالدم تلقی کرد لذا چون اکبر … استحقاق کشتن مقتول را به اثبات نرسانده و در جریان تحقیقات نیز دلیلی بر این امر تحصیل نگردیده و لذا موضوع خارج از شمول این ماده نیز میباشد.
3- تبصره 2 ماده 295 قانون مجازات اسلامی اشعار میدارد : درصورتی که شخص کسی را به اعتقاد قصاص یا مهدورالدم بودن بکشد و این امر به دادگاه ثابت شود و بعداً معلوم گردد که مجنی علیه مورد قصاص یا مهدورالدم نبوده، خطاء شبه عمد است ناظر شبهه موضوعی است نه شبهه حکمیه و درمانحن فیه به فرض اینکه اکبر … به اعتقاد اینکه سیدتقی با خواهرش رابطه نامشروع داشته و یا زنا نموده او را جائزالقتل دانسته و به همین جهت او را به قتل رسانده در صورتی که حائزالقتل بودن وی میبایستی در محکمه به اثبات میرسید جهل به حکم رافع مسؤولیت نیست و مسأله 6 صفحه 554 جلد دوم تحریرالوسیله حضرت امام خمینی نیز مؤیّد همین امر است. فلذا قتل در چنین شرایطی عمد محسوب و نتیجتاً در باب ادلّه موجود در پرونده از جمله اقرار قتل عمد است.
رئیس : جناب آقای ابراهیمی
مطلبی که بهتر است در این پرونده مطرح شود این است: روستائی که قتل واقع شده خانم بهجت زن منحرفی بوده مأمور آگاهی طبق تحقیقاتی که بعمل آورده گفته این خانم، خانم بدنامی است شوهر ایشان در آن وضعیت خانوادگی خاصی که داشتند خود این خانم 34 ساله است و این آقای سیدمحمدتقی … 28 ساله، یک سبزیفروش سیّار است که روز واقعه ساعت 5/7 صبح از منزلشان خارج میشود و میرود سراغ شریکش، باشخص دیگری ایشان سبزیفروشی میکرد، بنام آقای داود … و به شریکش میگوید چادری که روی سبزی میکشید کجاست؟ میگوید چه میخواهی بکنی؟ میگوید من میخواهم امروز دروازه تهران بروم سبزی بفروشم داود به او میگوید که چادر پشت صندلی است اما توی محله خودمان سبزی خوب میخرند ضمناً برو ترازوی برادر من را هم بیاور، آن روز مقتول با ماشین خودش که یک وانت مزدا بودهآمده بوده سراغ شریکش که وانت تویوتا داشته، آنجا ماشین وانت خودش را میگذارد وانت تویوتای دوستش را که بار سبزی داشته برمیدارد به خانهاش میرود که ترازو را برگرداند دیگر برنمیگردد. ساعت 5/7 صبح از منزلش خارج میشود و آقای داود 1 ساعت معطل میماند ساعت 5/8 میشود که او نمیآید میرود در خانه سیدمحمدتقی … میبیند آنجا نیست که داود میآید با برادر خودش میرود به میدان، بار میخرد و میفروشد تا بعدازظهر همان روز، مأمورین وانتی را در تاریخ 19/2/75 ساعت 4 بعدازظهر پیدا میکنند که شیشه سمت شاگرد شکسته بوده و 6740 تومان پول نقد و ترازو در وانت بوده، وانت را به پاسگاه میبرند که معلوم نمیشود مال کیست؟ این آقا به خانهاش نمیآید میگردند دنبال او و از داود تحقیق میکنند. داود جریان را به این صورت توضیح میدهد در تحقیقات بعدی که از داود میشود میگوید برادرم مظفر به من میگفت: سیدتقی میگفت من برای زنی چادر خریدم با او دوست هستم، بعد از مظفر سؤال میکنند او میگوید : روزی این آقای سیدتقی برایم گفت که برای زنی چادر خریدم من هم به او گفتم که تو وضعت خراب است. چادر برای زن خودت میخریدی و …
مدتی خانواده عکس او را چاپ میکنند از قضیه اطلاعی بدست نمیآید حدود 80روز از ماجرا میگذرد، یک نامه بدون امضایی به مأمورین آگاهی واصل میشود در این نامه بدون امضاء آمده که 5نفر برادر بنام اکبر، عباس، مجید، فریدون … و خواهرزاده آنها فرهاد، سیدتقی را سربه نیست نموده، در باغچه منزل محمود … معروف به کافی شوهر بهجت خواهر نامبردگان دفن میکنند. شخص دیگری به نام محمد … که با نامبردگان در تماس بوده و از جریان قتل هم مطلع بوده و میترسیدند که او برود موضوع را فاش کند و میخواستند او را هم سربه نیست کنند درگیر شدند.
مأمور آگاهی این کاغذ را پیش آقای رئیس شعبه 35 دادگاه عمومی اصفهان میآورد و ایشان نمایندگی اعطاء میکند و اول سراغ محمود … میروند و بعد او میگوید که ما این قضیه را به آقای مزروعی بسیج محل هم اطلاع دادهایم، محمود … شخصی مجرد است و میگوید من یک روزی در خانه نیمه ساخته خودم بودم دیدم شوهر بهجت که دایی فرهاد است با بهجت آمدهاند به این ساختمان نیمهکاره من و به من گفتند که برای تو زن آوردهام (میخواهم ماهیت بهجت را بدانید) فرهاد که خواهرزاده شوهر بهجت بوده بهجت را پیش محمد … میبرد و میگوید که برایت زن آوردهام و میگوید زن داییام است که آن شخص ناراحت میشود و میگوید اگر خالهام را هم بخواهی برایت میآورم میخواهم بگویم که کیفیت فرهنگی و اعتقادی آن محل چیست.
خلاصه این خانم را به آقای محمد … معرفی میکند و ارتباط محمد … و بهجت تداوم پیدا میکند و محمد … میگوید بعد از دو ماه دیدم این خانم خیلی ناراحت است گفتم دردت چیست؟ گفت یک نفر هست به نام محمد بچه شهر است و خوب هم خرج میکند به من هم گفته که حاضر است زنش را طلاق بدهد و من هم میخواهم از شوهرم طلاق بگیرم و زن او شوم نمیدانم چکار کنم. بعد از مدتی عکس آقای سیدمحمدتقی بر در و دیوار زده میشود از طرف خانوادهاش و محمد … میفهمد که باید قضیه زیر سر همین خانواده بهجت باشد. اکبر … که برادر بهجت است پی میبرد که ممکن است محمد … برود و این موضوع را فاش بکند. روزی او با موتورسیکلت میآمده فرهاد که آن چنان هویّتی داشته دوچرخه خود را جلوی موتورسیکلت آقای محمد … رها میکند که او با سرمیافتد روی زمین در همین حال او دنبال فرهاد میکند و اکبر … سر میرسد و او را بغل میکند وصورتش را میبوسد که او را به خانهاش ببرد. محمد … میگوید که من دیدم بغل ایشان یک چاقو است من بلافاصله پیش دستی کردم و به او یک چاقو زدم و میگوید وقتی روزی به بهجت گفتم که خانه ما نیا ولی او آمد و سنگ به پنجره خانه ما زد و گفت آمدم تو را پیداکنم (البته قبل از این واقعه) گفتم که چه شده و بهجت گفت که برادر من قصد جان شما را دارد و بعد از این خبر این واقعه موتورسیکلت و مجروح شدن اکبر … اتفاق میافتد که موضوع منتهی به نوشته شدن آن نامه بیامضاء میشود. اما محمود … که شوهر بهجت است میگوید: که آن روز صبح من به بانک صادرات رفتم که قبض گاز را پرداخت کنم و از آن بانک هم استعلام شده که آیا در آن روز محمود … آمده و قبض را پرداخت کرده یا نه؟ بانک هم در پاسخ گفته که بله پرداخت کرده، محمود … میگوید وقتی حدود 3ربع یا نیم ساعت در بانک منتظر بودم و بعد از پرداخت برگشتم خانه دیدم که اکبر … روی پله نشسته و در و دیوار خونی است بعد گفت که من آن سبزیفروش را کشتم و شیلنگ برداشتم خونها را شستم بعداً بهجت آمد به خانه. اکبر … در اولین اظهارات خود میگوید که شوهرخواهرش محمود روزی متوجه میشود که ساعت 3-2 بعد از نیمهشب که زنش بغل دستش نیست بلند میشود میگوید که بهجت در حیاط بوده بعد از او میپرسد که در حیاط چه میکنی میبیند مقداری او خود را باخته و بعد میبیند یک تشک داخل آن اطاق دیگر پهن است، بهجت میگوید که این از بالا افتاده پائین بعد شوهرش میبیند که پنجره هم باز است و خود را شروع میکند به زدن، بهجت میگوید که تو خود را نزن سبزیفروشی است که قول بده با او کاری نداشتهباشی و من با او دوست هستم. این آقا محمود … میرود و جریان را برای اکبر … تعریف میکند و ضرباتی که به مقتول خورده و پزشک هم معاینه کردهاست با آن ضرباتی که اکبر … میگوید من وارد کردهام خیلی تطبیق میکند و مقتول را که به چاه انداختهاند ظاهراً سنگ 300کیلوئی هم روی او انداختهاند که بعداً از چاه درآوردهاند، گویا خورده موازائیک هم روی او ریختهاند که اینها نشان میدهد که این فرد را اکبر … کشته است و ریاست محترم شعبه هم از ایرادی که در قالب ماده 236 قانون مجازات اسلامی راجع به برگشتن از اقرار اولیه و سقوط قصاص یا دیه فرمودهبودند در توضیحات شفاهی خود عدول فرمودند و اما درآن قسمت که ایشان را مهدورالدم میدانسته، ما مطلبی در پرونده نمیبینیم که نشان دهد چون شرعاً مستحق کشته شدن است پس او را میکشتیم، چنین دفاعیاتی را از اکبر … نمیبینیم.
وقتی که جنازه را از چاه درمیآورند یک لنگه کفش کتانی پیدا میشود و بعد یک لنگه کفش دیگر در پای آن فرد بوده که نشان میدهد کفش پای شخص مقتول بوده چون اکبر … در جایی میگوید من وارد منزل شدم دیدم خواهرم با زیرپوش با یک مردی است و تا مرا دید زبانش گرفت و من هم مرد را زدم او هم خواست کارد آشپزخانه را بردارد که مرا بزند من هم به او مهلت ندادم و در جای دیگر میگوید وقتی محمود … این حرف را به من زد ما نقشه کشیدیم و اینکه قتل در ساعت 8 یا 9 صبح واقع شدهباشد بازهم در آنجا شک وجوددارد، یک سبزی فروش وقتی که صبح حرکت میکند تا ساعت 9 صبح نمیتواند 6000تومان سبزی بفروشد چون ششهزار و خوردهای تومان از ماشین کشف شده احتمال دارد که او را بعدازظهر کشتهباشند و ساعت 4 ماشین در آن منطقه کشف شدهباشد. اکبر … میگوید ما نقشه کشیدیم و گفتیم که وقتی او آمد ما میگوییم لباسشوئی خراب است و بعد از اینکه او آمد داخل من جلو و این آقا وسط و محمود پشت سر او بود و وقتی میخواستیم به آشپزخانه بیائیم این آقای محمود … از پشت با چوب به سر این آقای محمدتقی زد و از سرش خون فوران کرد بعد من به گردنش چاقو زدم دوتا چاقو زدم و به پهلویش هم چاقو زدم که این چاقوها را پزشک تأیید میکند و پزشک هم گفته که با این ضربات کشته شدهاست.
رئیس : اصل قضیه را اگر خلاصه کنیم این میشود که چنین قتلی واقع شده بین دیوان عالی کشور و دادگاههای بدوی این اختلاف وجوددارد که دیوان میخواهد او را از قتل عمدی تبرئه کند ولی قتل را قتل شبه عمد میداند و به استناد هم به مواد قانونی و هم به فتوای حضرت امام کردهاست ولی دادگاهها این را قبول ندارند استدلالات طرفین را فهمیدیم که حال بسته به نظر آقایان است.
رئیس : جناب آقای عروجی
همانطور که ملاحظه فرمودهاید آنچه را جناب ابراهیمی از محتویات پرونده خواندند کاملاً نشان دهنده بسیار مجمل و ناقص بودن گزارش است که شعبه محترم دیوان عالی کشور این گزارش را باید تکمیل میکرد ولی حرف این بود که از فرمایش جناب ابراهیمی که این زن، زن سالم و پایبند نبوده بلکه زنی بوده که رابطه نامشروع داشته، اگر رابطه نامشروع بوده اگر سیدتقی هم با این زن رابطه نامشروع داشته و زن هم در مراحل تحقیق اعتراف به این رابطه نامشروع نموده مهدورالدم بودن طرف را چه اکبر … در مراحل بدوی گفتهباشد و چه نگفتهباشد چنین استنباط میشود که سیدتقی را مهدورالدم میدانسته (حالا به زبان آورده یا نیاورده) اگر اینگونه باشد مقداری از قضیّه برای بنده مشکوک است.
رئیس : جناب آقای نیّری
پرونده حاضر حاکی از آن است که قاتل هم سابقه سرقت دارد و هم فرد فاسدی بودهاست. کسی نبوده که مقتول را به لحاظ مهدورالدم بودن کشتهباشد. و اصولاً آشنا با این مفاهیم و مصادیق آن نبودهاست.
متأسفانه عنوان مهدورالدم بودن بهانهای شده که به دست بعضی عوام متعصب افتاده که برای تحقق اهداف خود به آن تمسّک بجویند. آقایان مستحضر هستید که در بین قبائل جنوب کشور این مسأله عادی شده که به محض آنکه ببیند دختری، خواهری و خانمی با نامحرمی رابطه مختصری دارد به عنوان اینکه فساد کرده و واجبالقتل شدهاست او را میکشند و حال آن که مسأله مهدورالدم بودن مطرح نیست بلکه فرهنگ نادرست و غلطی است که از آن جاهلیت بجای مانده و به جای مراعات ضوابط شرعی و مراجعه به قانون و قاضی بهانهای شده برای جنایت و آدمکشی، کسی میتواند مصداق مهدورالدم بودن را تشخیص دهد که حداقل آشنا به مفاهیم کل فقه در این بخش باشد نه فردی مثل قاتل در پرونده حاضر با آن سوابق سوء و فسادی که داشتهاست. و از این گذشته اگر قاتل واقعاً درصدد ازبین بردن فرد فاسد بوده، در این پرونده که وضع خانم بدتر از مقتول بوده جاداشت آن خانم را میکشت که فسادش بیشتر بودهاست علی ایحال باتوجه به پرونده حاضر حکم دادگاه، در اینجا به حق صادر گردیده و طرح عنوان مهدورالدم بودن مقتول بهانه است و نباید موجب رهائی جانی از مجازات شود.
رئیس : جناب آقای شبیری
ملاحظه بفرمائید معمولاً کسانی که افرادی را به عنوان مهدورالدم میکشند، باکمال افتخار بلافاصله خودشان میروند و میگویند من او را کشتم و جریان هم این است. اینجا این شخص را کشته و بعد هم اطلاع پیداکرده که دیگری از این امر خبردارد کوشش میکند که او را هم بکشد متهم اگر مقتول را مهدورالدم میدانسته لااقل باید در دادگاه میگفت من او را کشتم حتی بعد از اینکه دیوان عالی کشور این جهت را اعلام کرده باز چنین ادعائی نکرده اگر بگوئیم که او مقتول را مهدورالدم میدانسته، مهدورالدم بودن و یا اعتقاد به آن اثبات میخواهد که ظاهراً هیچ چنین اعتقادی نداشته و فقط به این جهت که گفته آبروی ما رفتهاست و چطور او را از بین ببریم این مسأله بوده که به نظر بنده روشن است و رأی دادگاه قابل تأیید است.
رئیس : مذاکرات کافی است جناب آقای ادیب رضوی نظریه جناب آقای دادستان کلّ کشور را قرائت فرمایید.
نظریه اینکه برابر رسیدگیهای انجام شده اکبر … و محمود … با نقشه و سبق تصمیم قبلی سیدتقی … مقتول را به عنوان اینکه ماشین لباسشوئی را جابجا نماید به منزل محمود … برده و در حالی که نامبرده در آشپزخانه مشغول بلندکردن ماشین لباسشوئی بوده اکبر … با چاقو به او حمله کرده و او را با ضربات متعدد چاقو به قتل میرساند و سپس او را با طناب به داخل چاه واقع در جنب آشپزخانه میاندازد که بعد از چندماه جریان کشف میشود با عنایت به اینکه اکبر … صریحاً به قتل سیدتقی … با ذکر نحوه و چگونگی قتل اقرار نمودهاست و با توجه به اینکه برابر نظریه پزشکی قانونی علت مرگ آسیبرسیدن به قلب و ریه با چاقو تشخیص گردیدهاست و ادعای اینکه چون مقتول با خانم بهجت … رابطه داشته به قتل رسیدهاست باتوجه به اوضاع و احوال موجود در پرونده این ادعا مستند به دلیل نبوده و مردود اعلام میشود و اقرار بهجت … به ارتکاب قتل باتوجه به اینکه در جریان رسیدگی اتهام او به شرکت در قتل مطرح نبوده و در ابتدای امر نیز منکر قتل شده و نحوه اظهارات بعدی او نیز با واقعیت منطبق نیست بنابراین ادعای وی قابل پذیرش نمیباشد علیهذا باتوجه به مراتب مذکور آراء دادگاهها مبنی برقصاص نفس اکبر … موجه بوده معتقد به تأیید آن میباشم.
رئیس : آقایان لطفاً آراء خود را در اوراق رأی مرقوم فرمایید.
رئیس : آقایان به نتیجه رأی توجه فرمایند.
اعضاء محترم حاضر در جلسه 40نفر، اکثریت 35نفر رأی شعبه 36 دادگاه عمومی اصفهان را تأیید و اقلیت 5 نفر موافق رأی شعبه دوّم دیوان عالی کشور بودهاند.
رأی شماره 24 – 15/10/1377
رأی هیأت عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور
( اصراری )
باتوجه به محتویات پرونده و استدلال شعبه 36 دادگاه عمومی اصفهان اعتراض مؤثری که نقض حکم تجدیدنظر خواسته را ایجاب نماید بعمل نیامده بنابراین دادنامه شماره 1670 که متضمّن محکومیت اکبر … به قصاص نفس است باستناد بند «ج» ماده 24 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب با اکثریت آراء تأیید میشود.
هیأت عمومی دیوان عالی کشور ( شعب کیفری )

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 24

تاریخ تصویب : 1377/10/15

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.