تصرف متصرف که مسبوق به معامله شرطی است معتبراست وقبول دعوی خلع یدمنوط براثبات این امراست که درانقضای مدت مقرره دراسنادشرطی ثمن معامله شرطی ازطرف مالک دریافت ومعامله شرطی فک وملک هم به تصرف مالک درآمده باشد

تصرف متصرف که مسبوق به معامله شرطی است معتبراست وقبول دعوی خلع یدمنوط براثبات این امراست که درانقضای مدت مقرره دراسنادشرطی ثمن معامله شرطی ازطرف مالک دریافت ومعامله شرطی فک وملک هم به تصرف مالک درآمده باشد

تصرف-متصرف-که-مسبوق-به-معامله-شرطی-است-معتبراست-وقبول-دعوی-خلع-یدمنوط-براثبات-این-امراست-که-درانقضای-مدت-مقرره-دراسنادشرطی-ثمن-معامله-شرطی-ازطرف-مالک-دریافت-ومعامله-شرطی-فک-وملک-هم-به-تصرف-مالک-درآمده-باشد-
رای شماره : 636-28/4/45

رای اصراری هیات عمومی دیوان عالی کشور
دادگاه استان خلاصه بعنوان اینکه اسنادشرطی مورخ 1333و1334قمری مهر آنهاکشیده شده ولاشه گردیده وظاهردراین است که درانقضای مدتهای مقرره وجه اسنادشرطی پرداخت شده است فرجامخواهان رامحکوم به خلع یدنموده واین استدلال دادگاه مخدوش است زیرابطوری که پرونده حاکی است ملک موردبحث درتصرف فرجامخواهان واین نکته هم مسلم است که تصرف آنان مسبوق به معامله شرطی بوده که پس ازگذشت مدت متجاوزازبیست سال ازطرف فرجامخوانده مبادرت به تقدیم دادخواست اعتراض برثبت وتقاضای خلع یدآنان شده است وبااحرازاین مقدمه دعوی فرجامخوانده که مدعی بوده است پس ازمعامله شرطی فوق ملک ازطرف مالک به اومنتقل گردیده منوط براین بوده که ثابت نماید درانقضای مدت مقرره دراسنادشرطی ثمن معامله شرطی ازطرف مالک دریافت ومعامله شرطی فک وملک هم به تصرف مالک درآمده وبعدافرجامخواهان غاصبانه آن راتصرف کرده اندکه هیچ یک ازاین مراتب دررسیدگی که دادگاه نموده به ثبوت نرسیده ازاین جهت حکم فرجامخواسته نقض ورسیدگی مجددبه شعبه دیگردادگاه استان آذربایجان شرقی ارجاع می شود.

* سابقه *
لزوم رسیدگی به غاصبانه بودن یدمتصرف

بدوادرتاریخ 6/4/18آقای موسی ...بطرفیت آقایان مانوس ،اودیس ، خاچیک ،واهان دادخواستی به مدعی به ربع ششدانگ قریه شیطان آبادوقشلاقات آن مقوم به مبلغ شصت هزارریال ودرخواست خلع یدازآن ملک به دادگاه شهرستان رضائیه تقدیم داشته است .بیان دعوی آنکه :"یک دانگ ونیم ازشش دانگ قریه شیطان آبادبعلاوه سه فقره قشلاقات به اسامی زادآبادودربندو تازه کندواقعه دردهستان دول رضائیه مطابق رونوشت مصدق مدرک تقدیمی از مالک واقعی آن حسن خان بخواهان انتقال یافته وخواندگان بدون هیچگونه حقی احرازیدنموده ومانع ازدخالت وتصرف خواهان می باشند.
ازاین روباتقدیم دادخواست رسیدگی وصدورحکم برخلع یدوپرداخت امورسنوات مدت تصرف راباجلب نظرکارشناسی تقاضامی نماید."
پس ازانجام تشریفات مقدماتی وتبادل لوایح وصدورقرارعدم توجه دعوی به دونفرازخواندگان (واهان وخاچیک )وتعقیب دعوی بطرفیت دونفر دیگردادگاه شهرستان رضائیه رسیدگی وچنین رای داده است :(آقای موسی ...به مدعی به یکدانگ ونیم ازششدانگ قریه شیطان آبادبعلاوه سه فقره قشلاقات عبارت اززادآبادودربندوتازه کندواقعه دردهستان دول رضائیه بطرفیت مانوس وواهان وخاچیک واودیس اقامه دادخواهی نموده خاچیک وواهان دو نفرازواخوانده هاازخودسلب مالکیت وتصرف نموده وقرارعدم توجه دعوی نسبت به آنان صادرشده وکیل مانوس وادویس نیزاظهارنموده که مورددعوی که ثلث ازیکدانگ مشاع ازسه دانگ مفروزازششدانگ شیطان آبادمی باشد مالک ومتصرف هشتندونسبت به نیم دانگ ویک ثلث یکدانگ سلب تصرف و مالکیت ازموکلان خودنموده وخواهان نیزبه این مقدارتصرف تسلیم و دادخواهی نسبت به آن جریان داده شده وپس ازاحرازاصالت مدرک خواهان و گواهی که گواهان داده اندبه اینکه این ملک مال حسنخان بوده وبه آقای موسی .. فروخته وتصرف متصرف فعلی راغاصبانه دانسته اندومدرک بیع شرط نامه ابرازی خوانده هاکه تاریخ آن مقدم ازتاریخ مدرک خواهان است لاشه ای بیش نیست وقابل ترتیب اثردادن به آن نیست وبطوری که عده ای گواهی داده انداز قریه شیطان آبادسه دانگ سهمی حسنخان بوده که یکدانگ ونیم آن قبلابه تصرف اومستندبه قانون درآمده ویک دانگ ونیم دیگررابه آقای موسی منتقل نموده است وخوانده منشاءیدخودراانتقال ازحسنخان معرفی می نمایدونسبت به انتقال دوفقره لاشه بیع شرط نامه مقدم التاریخ ویک فقره انتقال موخرالتاریخ ابرازداشته اندچون بیع شرط نامه بالالاشه بوده وقابل ترتیب اثرنبوده وانتقال قطعی هم تاریخاموخرازانتقال بخواهان است وقابل توجه نیست بنابراین مانوس وادویس محکوم هستندبه تخلیه یدازدوثلث یک دانگ مشاع قریه شیطان آبادکه به تصرف آقای موسی ....خواهان داده شودودر قسمت اجورسنواتی که دردادخواست مطالبه شده چون قیمت آن ولوباتخمین معین نشده وازآن جمله هم نیست که تعیین قیمت ممکن نباشددرخواست خواهان نسبت به اجورسنواتی ردمی شودومبلغ دویست وبیست وپنج ریال هزینه دادرسی بعهده خواهان است .)
ازاین حکم وکیلی به وکالت ازمحکوم علیهماپژوهشخواسته وبراثرفوت آقای مانوس احدازپژوهشخواهان دعوی بطرفیت ورقه وی تعقیب شده وشعبه یک دادگاه استان آذربایجان رسیدگی وچنین رای داده است :(اعتراضی که ازطرف وکلای پژوهشخواهان نسبت به حکم پژوهشخواسته شده اینست که اولابه دعوای پژوهشخوانده ازحیث عدم توجه آن به موکلین خودایرادوثانیاایرادشمول مروززمان اموال غیرمنقول وثالثامدافعات قبلی خودراتکرارنموده اندکه هیچکدام ازایرادات فوق قابل توجه نیست زیراآنچه ایرادعدم توجه دعواست چون پژوهشخوانده به اظهاراینکه حسنخان درسه دانگ قریه شیطان آبادمالک بوده ویکدانگ نیم رابه اووبقیه رابه آقای حسین ....انتقال داده مدعی گردیده است که پژوهشخواهان مقدارموردمعامله اوراکه قبلادرتصرف دیگری بوده ازیداوخارج وغصباتصرف نموده اندبنابراین مانعی درقبول چنین دعوائی برعلیه پژوهشخواهان نبوده وایرادفوق پژوهشخواهان ردمی شودواما راجع به ایرادمرورزمان هم قطع نظرازاینکه ایرادمذکوردرمرحله بدوی نشده سهل است چون دلیلی هم برای اثبات آن اقامه نگردیده لذادادگاه آن راقابل توجه ندیده وردمی نمایدواماراجع به ماهیت امرعلاوه بردلائلی که درحکم پژوهشخواسته ذکرشده است حسنخان مالک سه دانگ قریه شیطان آبادبوده که یکدانگ ونیم آن رامطابق قباله مدرکیه درتاریخ شوال 1335به آقای موسی .... وبقیه راهم قبل ازتاریخ اقرارنامه مورخه 1346(مستندپژوهشخواهان )به آقای حسین ...منتقل کرده بنابراین درتاریخ مذکورحقی درقریه نامبرده برای اوباقی نبوده تابتواندآنرابه پژوهشخواهان انتقال دهدواینکه وکیل پژوهشخواهان استنادبه بیع شرط نامه های مورخه 1333و1334واقرارنامه فوق الاشعارنموده ومدعی شده به اینکه مقدارموضوع بحث ازقریه شیطان آباداز تاریخ 1333دربیع شرطآنهابوده ودرسنوات 1334و1336آن تجدیدوسپس مدت خیارمنقضی وبیع اصلامتعلق به آنان گردیده وبااین ادعامعامله پژوهشخواه راباحسنخان مخالف قانون معرفی وباطل دانسته اندادعای مذکورازپژوهش - خواهان غیرموجه وبی موردبنظرمی رسدزیراآنچه بیع شرط نامه های مورخه 1333و34است چون لاشه شده اندقابل استفاده نخواهدبودواینکه پژوهشخواهان اقرارنامه مورخه 1346رابرای اثبات اینکه درسال 1333رقبه موضوع بحث در بیع شرطآنان بوده ومدت خیارمنقضی شده است مستندخودقرارداده اندقطع نظر ازاینکه تاریخ مبایعه مذکوربفرض صحت پس ازتاریخ معامله آقای حسنخان باآقای موسی بوده چون بیع شرط نامه مذکورابرازوارائه نگردیده وتنها اقرارواعتراف آقای حسنخان درتاریخ 1346به وجودبیع شرط نامه موخره 1336بالخصوص باعدم ابرازوارائه آن اقراربرضررغیربوده وبرعلیه پژوهشخوانده که چندین سال قبل ازاقرارنامه مذکوررقبه مورددعوی رااو خریده است موثرنخواهدبودبنابراین دادگاه شکایت پژوهشخواهان راغیر واردوحکم پژوهشخواسته راخالی ازاشکال دیده وآن رااستواروضمناپژوهش خواهان رامحکوم می نمایدکه ازعهده مبلغ یکهزاروپنجاه ریال بابت خسارت حق الوکاله پژوهشی برآمده ودرحق پژوهشخوانده بپردازند.)
ازاین حکم فرجامخواسته شده وشعبه اول دیوان عالی کشوردرجلسه مورخه 14/1/35چنین رای داده است :(نظربه اینکه مدرک مالکیت فرجامخواه در مورددعوی انتقالی است که حسنخان به مشارالیه درشوال 1335داده است ویکی ازمدافعات فرجامخواهان این بوده که مطابق دوطغری سندبیع شرطی ملک مزبور قبل ازمعامله حسنخان بافرجامخوانده دربیع شرطآنهابوده است که بعداهم بطورقطع به آنهاواگذارشده است وچون اگرمعلوم شودکه درتاریخ معامله حسنخان بافرجامخوانده (شوال 1335)موردمعامله مزبوردربیع شرط فرجامخواهان ومتعلق حق آنهابوده است تاثیردردعوی داردودادگاه دراین موضوع واردرسیدگی وتحقیق نشده بنابه مراتب مذکورتحقیقات دادگاه ناقص است وطبق شق 3ماده 559آئین دادرسی مدنی حکم فرجامخواسته شکسته می شودوختم رسیدگی به شعبه دیگردادگاه استان سوم وچهارم رجوع می شود.)
رسیدگی مجددبه شعبه 3دادگاه استان سوم ارجاع وپس ازارسال پرونده به دادگاه شهرستان رضائیه جهت رسیدگی به اعتباربیع شرط نامه های ابرازی پژوهشخواهان واعاده پرونده بعلت غیرمقدوربودن اجرای قراروصدورقرار رسیدگی درقسمت ایرادمرورزمان وسایرایرادات پژوهشخواهان واعاده پرونده به دادگاه شهرستان رضائیه وعودت آن بدون اجرای قراربعلت فوت موسی (پژوهشخوانده )وتعیین وارث مشارالیه دادگاه به موضوع رسیدگی نموده چنین رای داده است :
بابررسی محتویات پرونده عمل پس ازنقض دادنامه فرجامخواسته در دیوان کشور،ایرادواعتراضی که ازطرف وکلای پژوهشخواهان بررای پژوهش - خواسته عنوان ودرتمام جلسات تعقیب شده است .1-ایرادمرورزمان 2- اعتراض به ماهیت دعوی به توضیح اینکه املاک موردخواسته درسه تاریخ وطبق سه برگ مستنددربیع شرط پژوهشخواهان بود1- درتاریخ 1333،2- درتاریخ 1334،3- بعدازاینکه این دوسندلاشه شده مجدداحسنخان یدمتلقات عنهای طرفین آن املاک رادرتاریخ 26ربیع الثانی 336درنزدپژوهشخواهان به مدت هشت ماه بیع شرط می کندوبعدادرتاریخ 17رمضان 1346یعنی تقریبادرحدودده سال پس ازانقضاءخیارولزوم بیع به تعلق قطعی املاک موردخواسته به پژوهش - خواهان اعتراف می کندکه باتوجه به مراتب مزبوره دیوان کشورچنین نظرداده (نظربه اینکه مدرک مالکیت فرجامخوانده درمورددعوی انتقالی است که حسنخان به مشارالیه درشوال 1335داده است ویکی ازمدافعات فرجامخواهان این بودکه مطابق دوطغری سندبیع شرط ملک مزبورقبل ازمعامله حسنخان با فرجامخواه دربیع شرطآنهابوده است که بعدابطورقطع به آنان واگذارشده است وچون اگرمعلوم شودکه درتاریخ معامله حسنخان فرجامخوانده (شوال 1335)موردمعامله مزبوره دربیع فرجامخواهان ومتعلق حق آنان بوده تاثیری دردعوی دارددادگاه دراین موضوع واردرسیدگی وتحقیق نشده بنابه مراتب مذکورتحقیقات دادگاه ناقص وشکسته می شود)ولازم دیده تحقیق شودآیادرآن تاریخ متعلق حق غیربوده است .
بااحاطه به تمام مراتب مزبوره بنظردادگاه استان هردوایرادو اعتراض غیرقابل استماع ووجهه قانونی ندارد.اماایرادمرورزمان چون طبق مستفادازماده 198قانون آئین دادرسی مدنی که درتاریخ طرح دعوی پژوهشی مدار عمل بوده ایرادمرورزمان وقتی قابل رسیدگی است که ضمن پاسخ ازماهیت دعوی ایرادشودوبامراجعه به پرونده چون ضمن پاسخ ازدعوی چنین ایرادی نشده است ایرادمزبوردرغیرموقع قانونی وقابل رسیدگی نبوده وقرارردآن صادرمی شود واماراجع به اعتراض به ماهیت دعوی نیزبنظردادگاه استان اظهاروکلای پژوهشخواهان قابل توجه نبوده ومسموع نمی باشدچه اینکه راجع به اسنادلاشه شده وجوداسنادلاشه درمواردمعاملات بیع شرطی اصولاکاشف ازیکی ازدوامر است .1- تادیه دین ازطرف مدیون وفک رقبه موردمعامله ،2-الغاءوفسخ معامله قبلی وتجدیدمعامله که پژوهشخواهان باتقدیم اعتراف نامه مورخ 17 رمضان 1346درواقع مدعی عنوان دوم هستندکه دیوان کشورهم بطوری که فوقا مذکورشده لازم دیده دراین قسمت تحقیق شودکه آیادرتاریخ معامله پژوهش - خوانده (شوال 1335)ملک موردخواسته متعلق حق غیربوده یاآن قیدمعامله شرطی منفک بوده است اماراجع به اسنادلاشه چون اسنادی که لاشه شده برفرض وجودآنهاچنین سندی منشاءنمی باشدقابل توجه وترتیب اثرنیست واماتجدد معامله چون اساساسندمورخ 1336که حسنخان درضمن اعتراف نامه مورخ 1346 تقریبادرحدودده سال پس ازآن سندبوجودآن اعتراف کرده ابرازنشده و اعتراف حسنخان هم اقراربرضررغیرتلقی وطبق مقررات قانون مدنی نافذ نمی باشدوگواهانی هم که به غارت شدن اسنادی ازپژوهشخواهان ادای گواهی کرده اندمودای گواهی آنان مجمل ومفیدعلی قطعی به صحت ادعاءنیست لذامورد خواسته رادرتاریخ تنظیم سندیابعدازآن ثابت نمایدمدلل نبوده ومحرز نمی باشدلهذاونظربه اینکه اصالت وصحت مستنددعوی پژوهشخوانده درمرحله بدوی برطبق مقررات قانون ثابت شده صحت دعوی بدوی محرزوایرادواعتراض پژوهشخواهان غیرثابت ورای بدوی موجه تشخیص واستوارمی شود.
ازاین رای فرجامخواسته شده واعتراضات فرجامی خلاصه آن است که راجع به ایرادمرورزمان استدلال دادگاه بعنوان اینکه ایرادمزبوردرغیرموقع قانونی بعمل آمده وقابل رسیدگی نمی باشدصحیح بنظرنمی رسدزیراکه قانون آئین دادرسی مدنی که درتاریخ طرح دعوی پژوهشی مدارعمل بوده مصوب 25شهریور 1318می باشدکه طبق ماده 207قانون مزبورهرگاه ایرادات مذکوره درمواد197 و198قانون نامبرده دراولین لایحه یادراولین جلسه بعمل نیامده باشددادگاه ملکف نیست علیحده ازماهیت دعوی نسبت به آن رای دهدکه ایرادمرورزمان نیزجزءهمین ایرادات می باشدوایرادمرورزمان مزبورکه ازطرف خواندگان درمرحله بدوی درتاریخ 2/12/35بعمل آمده ولواینکه خارج ازمدت قانونی تلقی شوددادگاه ملزم بوده ضمن حکم نسبت به ایرادمزبورتعیین تکلیف نماید که نکرده است واسنادابرازی ازطرف موکلین درمرحله بدوی درتاریخ 16دیماه 1319بنظرمرحوم موسی ...رسیده ودرلایحه مورخه 24بهمن 1321و9خرداد1336 نسبت به اسنادمزبورتکذیبی نشده واعتراضات بعدی فرجامخواندگان نسبت به مدارک مزبوروادعای بی اعتباری آنهاموردقانونی نداردوورقه مورخ شوال 1335منتسب به حسنخان که بموجب آن ملک موردبحث به موسی ...واگذارشده تراشیدگیهائی داشته ومورداعتراض واقع شده وچون باشهادت شهودنمی توان به ورقه مزبوراثرات سندمعتبری قائل شده لذاقراراصالت ورقه مزبوره صادر ازدادگاه استان غیرموجه می باشدوبموجب اقرارصریح خودموسی ...در دادخواست بدوی قبل ازمعامله باحسنخان درتصرف مالکانه فرجامخواهان بوده وفرض اینکه درمقابل اشخاصی ذی نفوذدرمحل مثل حسنخان وموسی وغیره فرجامخواهان که عده ای ازآنهازن می باشندبتوانندغاصبانه ملک راازید آنان خارج سازندمحال است وراجع به معاملات شرطی دادگاه استان دچاراشتباه شده است زیراکه درمقابل تادیه وجه مبیع شرط سندمعامله قطعی تنظیم شده و معامله مرحوم موسی ...برفرض صحت درموقعی اتفاق افتاده که رقبات درنزد مورث فرجامخواهان بیع شرط بوده ومعامله موسی باطل است نظربه اینکه اصول اسناددرجلسه 14دیماه 1319به مورث فرجامخواندگان ارائه شده و مشارالیه درلایحه 24/11/21باخط خودش جواب نوشته واسنادراتکذیب نکرده است بااینحال دستورارائه مجدداسناددردادگاه استان برخلاف قانون بوده است بخصوص آنکه فرجامخواندگان بعدازغارت اسنادمطلع شده ومجددا درخواست ابرازاصول اسنادرادرمرحله پژوهشی تکرارنموده اندکه پذیرفتن این تقاضاهم مخالف مقررات بوده مضافااینکه دربازجوئی محلی غارت اسناد ثابت ومسلم شده وحکم فرجامخواسته مخدوش ولازم النقض است .
ازفرجامخواه پاسخی درپرونده ملاحظه نمی شود.
شعبه اولی دیوان کشوربه موضوع رسیدگی ودرجلسه مورخ 30/12/39چنین رای داده است :
درقسمت ایرادمرورزمان دادگاه بعنوان اینکه ایرادمزبورضمن اولین پاسخ ازدعوی بعمل نیامده آنراقابل ترتیب اثرندانسته وقرارردصادرکرده درصورتی که طبق ماده 207قانون آئین دادرسی مدنی هرگاه ایرادات مذکوردر مواد197و198دراولین لایحه دادرسی عادی یادراولین جلسه دادرسی اختصاری بعمل نیامده باشددادگاه مکلف نیست علیحده ازماهیت دعوی نسبت به آن رای دهدوتفاوتی که قانون دراین موردقائل شده است این است که درصورت ایراد مرورزمان ضمن اولین لایحه دادگاه بایستی قبل ازورودبه ماهیت درباب ایراد مرورزمان رسیدگی واظهارنظرنمایدودرغیراینصورت دادگاه مکلف به صدور قرارعلیحده نبوده بلکه بافرض اینکه درجلسه اولی ایرادبعمل نیامده باشد دادگاه بایستی ضمن رسیدگی به ماهیت وصدورحکم درقسمت مرورزمان هم نفیاو یااثباتااظهارنظرنمایدوبعلاوه درماهیت امرهم برحکم فرجامخواسته اشکال وارداست زیرانقض سابق دیوان کشوراین بوده که مسلم شوددرتاریخ معامله حسنخان بافرجامخوانده (شوال 35)موردمعامله مزبوردربیع شرط فرجامخواهان ومتعلق حق آنهابوده است تاثیردردعوی داشته ودادگاه بعنوان اینکه سندبیع شرط لاشه شده آن رامنشاءاثرندانسته درصورتی که لاشه شدن سند بیع شرطی مانع آن نبوده است که دادگاه درتاریخ وقوع معامله رسیدگی واین معنی رااحرازنمایدکه وقوع معامله قطعی زمانی بوده که ملک متعلق حق فرجامخواهان باشدومعامله شرطی باقی بوده است یاخیرورسیدگی دادگاه در این قسمت ناقص وحکم فرجامخواسته چه ازحیث مرورزمان وچه ازحیث استدلال دادگاه درماهیت امرنقض ورسیدگی به شعبه دیگردادگاه استان آذربایجان ارجاع می گردد.
شعبه 4دادگاه استان آذربایجان پس ازرسیدگی های لازم وصدورقراررد ایرادمرورزمان درجلسه مورخ 30/3/41بالاخره درجلسه مورخ 14/4/43به ماهیت امررسیدگی نموده چنین رای داده است :
بطورکلی اعتراضات وکلای پژوهشخواهان بررای پژوهشخواسته عبارتست ازاولاایرادشمول مرورزمان که تکلیف آن درجلسه مورخه 30/3/41دردادگاه تعیین وقرارردایرادمرورزمان صادرگردیده است ثانیادرماهیت دعوی با استنادبه سه فقره اسنادشرطی بشرح زیر1- سندشرطی مورخه بیع الاولی سال 333اقمری به مقادیرنیم دانگ مشاع ازملک مزبوربه مدت شش ماه 2- سند شرطی مورخه 17رجب سال 1334قمری یک دانگ بمقادیرنیم دانگ مشاع ازملک مزبوربه مدت دوماه 3- سندشرطی مورخه ربیع الثانی سال 1336قمری به مقادیر نیم دانگ مشاع ازملک مزبوربه مدت هشت ماه ویکفقره اقرارنامه مورخ 17 1336می باشدمدعی گردیده اندکه معاملات مزبوربه قوت خودتابعدازسال 1335قمری (تاریخی که پژوهشخوانده مدعی خریدملک مزبورگردیده )باقی بوده وبالاخره براثرعدم پرداخت وجه موردشرط به نامبردگان انتقال قطعی پیدا کرده است ودادگاه بدوی بدون توجه دقیق به مراتب واینکه دعوی درتاریخ انتقال اوازناحیه حسنخان به پژوهشخوانده (که به فرض صحت درشوال سال 1335 قمری بوده است )متعلق حق آنان بوده ومعامله نمی توانسته صحیح وقانونی باشد رای برخلع یدآنان صادرنموده است که این اعتراض موردتوجه دیوان عالی کشور واقع ورسیدگی واحرازصحت وسقم آن ممکن التاثیردراصل دعوی دانسته شده و منتهی به نقض دادنامه فرجامخواسته گردیده است بنظراین دادگاه اعتراض مزبوربیوجه است زیرااولابادرنظرگرفتن مدتهای مقیده درهریک ازاسناد شرطی مورخه 1333و1334(ششماه ودوماه )وکشیده شدن مهرآنهاولاشه گردیدن اسنادظاهردراین است که درانقضاءمدت های مقرروجه اسنادپرداخت شده است ثانیاازناحیه وکلای پژوهشخواهان دلیل دیگری دراثبات ادله معاملات شرطی مورخه 1333و1334ونافذبودن اسنادمزبورتاتاریخ انتقال مورددعوی پژوهشخوانده ابرازنشده وبادرنظرگرفتن اینکه دراقرارنامه مورخه 1346 هیچگونه اشاره به اسنادشرطی سالیان 33و34نگردیده وسندشرطی مورخه 1336 نیزبعلت اینکه بعدازانتقال قطعی مورددعوی به پژوهشخوانده آنهم نسبت به یک دانگ مشاع تنظیم گردیده حکایتی ازتاییددوفقره اسنادشرطی اشاره شده نمی نمایدوبااین جمله دلیلی براینکه اسنادشرطی مورخه 1333و1334تاتاریخ انتقال مورددعوی به پژوهشخوانده (شوال 1335)به قوت خودباقی بوده باشد ابرازنشده علیهذادادگاه دادنامه بدوی راخالی ازاشکال قانونی تشخیص و تاییدمی نماید.
اینک موردفرجامخواهی واقع وخلاصتااعتراضات فرجامی آن است که دادگاه استان بدون مطالعه پرونده درمورداینکه معلوم شوددرتاریخ معامله حسنخان نسبت به ملک موردبحث بامورث فرجامخواندگان درسال 1335قمری ملک مزبوردربیع شرط موکلین آنهابوده یانه بدون تحقیقات ورسیدگی به استنادهمان استدلالات دادگاههای بدوی وپژوهشی که بعلت نقص رسیدگی در دیوان عالی کشورنقض گردیده مبادرت به صدوررای نموده است وبیشتر نامه های مورداستناددردادگاه شهرستان بدرخواست مورث فرجامخواندگان برای ملاحظه اودرجلسات متعددابرازولی مشارالیه جهت ملاحظه حاضرنشده و تکذیب ننموده وپاسخ هم نداده همچنین اقرارنامه منتسب به حسنخان مالک و منتقل اولیه مورخ 1346قمری که نامبرده درآن به وجودبیع شرط نامه های مزبور اعتراف کرده ویکی ازمستندات موکلین بوده مرحوم موسی وبازماندگان وی نسبت به سندمزبورهیچگونه اعتراض وایرادی نکرده اندعلاوه برمدارک مزبورتصرفات استمراری موکلین وایادی سابق آنهادرمدت 23سال قبل از تقدیم دادخواست واقامه دعوی اوناحیه مرحوم موسی وچه بعدازآن محرزواقوی دلیل برمالکیت آنهامی باشدودلالت داردحین وقوع معامله مرحوم موسی املاک درتصرف موکلین ومعامله شرطی به لحاظ انقضاءوعدم پرداخت وجه آن ازطرف حسنخان انتقال دهنده درقوت خودباقی بوده مضافادرپردنده هیچگونه اشعاری ازخلع یدوایادی سابق موکلین واینکه املاک بعدازانتقال به مرحوم موسی به تصرف اوداده شده است وجودنداردودلیلی قبلادراین قسمت ارائه نگردیده ونکته قابل توجه این است که مرحوم موسی بیست سال متوالی ازتاریخ انتقال املاک به اوساکت نشسته وپس از23سال به مقام ادعاءبرآمده واین امرقرینه ودلیلی است که حین معامله بیع شرط نامه های موکلین دراعتبارخودباقی بوده است ،2- مستنددعوی مرحوم موسی مخدوش بوده وکرارابه آن اعتراض شده ودادگاه استان قراررسیدگی به اصالت آن راصادرنموده ومعلوم نیست به چه علت رسیدگی نشده ،3-اسنادموکلین چنانچه ایرادشده درغائله شهریورماه 1320ضمن غارت منزل موکلین ازبین رفته وشهودی دراین خصوص بشرح منعکس در اوراق بازجوئی موجوددرپرونده شهادت داده اندازدادگاه استان مجددادر تاییداظهارات شهودمزبورتقاضای بازجوئی محلی شده موردتوجه قرارنگرفته 4- برحسب حکایت پرونده ولوایح مرحوم موسی حسنخان درسه دانگ ازششدانگ قریه مالک بوده اگریکدانگ ونیم ازاین املاک به مرحوم موسی منتقل می شد لازمه اش این بوده مشارالیه مالکین ومتصرفین درسه دانگ راکلیتامورد اعتراض قرارمیدادولی چطورشده فقط موکلین راکه دریک دانگ ونیم متصرف بوده اندطرف دعوی قرارداده وتعرض به سایرمالکین که درسهم حسنخان ذی سهم بوده اندننموده درصورتی که درسندابرازی اوبه انتقال سهم مورث موکلین هیچگونه اشعاری نشده ،5- دلیل درپرونده براینکه اسنادابرازی موکلین لاشه ومهرآنهاکشیده شده عبارتست ازصورت مجلس مورخ 14دیماه 19 ومعلوم نیست صورت مجلس راچه کسی تنظیم نموده وفاقدامضاءملاحظه کننده ومدیردفترمی باشدوغیرممکن است کسی برعلیه خوداسنادلاشه شده ابرازنماید ومعلوم می شودلاشه شدن اسنادواقعیت نداشته ومرحوم موسی پس ازملاحظه اسناد پنج روزمهلت خواسته تاجواب بدهدوپاسخ نداده است بادرنظرگرفتن مراتب معروضه واینکه تصرف موکلین به موجب اسنادمسلم الصدورومستندبه دلائل و قرائن متیقن می باشدوتصرف نیزدرصورتی که مستندبه دلیل باشددلیل مالکیت است حقانیت موکلین دراملاک مورددعوی مسلم بوده ونقاضای نقض دادنامه فرجامخواسته رانموده است .وکیل فرجامخوانده درمقابل پاسخ داده است .
چون رای فرجامخواسته اصراری بوده موضوع قابل طرح درهیئت عمومی دیوان عالی کشوربنظررسیده است .
موضوع درهیئت عمومی دیوان عالی کشورطرح شده وپس ازقرائت گزارش پرونده ومطالعه اوراق لازم باکسب عقیده آقای نماینده جناب آقای دادستان کل مبنی برنقض رای فرجامخواسته مشاوره نموده بشرح زیررای داده اند:

مرجع :آرشیوحقوقی کیهان ازصفحه 272تا285 سال 1345چاپ 1346
مجموعه رویه قضائی آراءهیئت عمومی دیوان عالی کشور
16

نوع : نامشخص

شماره انتشار : 636

تاریخ تصویب : 1345/04/28

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.