درصورتیکه مقتول دارای بیماری قلبی بوده وایرادضرب وجرح منتهی موجب ترس ووحشت مضروب شده وباتشدیدنارسائی قلبی فوت نماید در اینصورت موجب مسئولیت ضارب خواهد بود

درصورتیکه مقتول دارای بیماری قلبی بوده وایرادضرب وجرح منتهی موجب ترس ووحشت مضروب شده وباتشدیدنارسائی قلبی فوت نماید در اینصورت موجب مسئولیت ضارب خواهد بود

درصورتیکه-مقتول-دارای-بیماری-قلبی-بوده-وایرادضرب-وجرح-منتهی-موجب-ترس-ووحشت-مضروب-شده-وباتشدیدنارسائی-قلبی-فوت-نماید-در-اینصورت-موجب-مسئولیت-ضارب-خواهد-بود

وکیل


رای شماره 211-20/2/49

رای اصراری هیئت عمومی دیوان عالی کشور
(برحکم فرجامخواسته ازاین جهت اشکال موثروارداست که بااینکه دادگاه جنائی باتوجه به دلائل ومحتویات پرونده ایرادضرب ازناحیه هرسه متهم رابه "ع "مجنی علیه محرزدانسته وبنابه حکایت همان دلائل مجنی علیه پس ایرادضربات به اودچاراستفراغ شده زبانش بندآمده وبه فاصله کمی مرده است معذالک به استدلال اینکه نظرپزشکان جزاحتمال چیزدیگری نیست فوت اورا نتیجه مستقیم ضربات وارده ازناحیه متهمین ندانسته وحکم برائت مشارالیهم ازاین اتهام صادرکرده است وحال آنکه نظریه پزشکان مبنی بر اینکه مجنی علیه دچاربیماری قلبی بوده وایرادضرب وناراحتی های عصبی از قبیل ترس ووحشت که برای مضروب ایجادمی شودسبب تشدیدنارسائی قلبی بوده ومنجربه مرگ می شودصریح است وتعبیربه آن به احتمال موجه نیست بناءعلیه حکم فرجامخواسته که مخالف دلائل وشواهدمذکورمی باشدمخدوش است وباتوجه به ماده 463آئین دادرسی کیفری به اکثریت آراءنقض ورسیدگی مجددبه شعبه دیگردادگاه جنائی مرکزارجاع می شود)

* سابقه *
رای اصراری شماره 211-20/2/49هیئت عمومی دیوان عالی کشور

دونفربه اتهام شرکت درمنازعه وضرب منتهی به فوت یکی دیگربه اتهام شرکت درمنازعه تحت تعقیب دادسرای شهرستان اراک واقع شده اندودیوان جنائی مرکزپس ازرسیدگی حکم برائت دونفراول راصادرنموده ونفرسوم را برای شرکت درمنازعه به دوماه ونیم حبس تادیبی محکوم کرده است .
براثرفرجامخواستن دادسرای استان مرکزشعبه 12دیوان عالی کشورپس ازرسیدگی بشرح زیررای داده است :
(اعتراض ماهوی نماینده جناب دادستان کل برحکم فرجامخواسته بنابه اظهارات اشعاری درلایحه فرجامی دادسرای استان وگزارش دادیارمرجوع الیه قضیه دردیوان عالی کشوربه خلاصه آنکه دلایل وشواهدوقرائن موجوددرپرونده مخالف اصول وکیفیاتی است که دادگاه مستنداستنباط خودبربرائت متهمین قرارداده واردبنظرمی رسدلذاحکم فرجام خواسته به اجازه ماده 430مکرر آئین دادرسی کیفری نقض ورسیدگی مجددباتوجه به ماده 8قانون مربوط به محاکمات جنائی به شعبه دیگردادگاه جنائی استان مرکزارجاع می گردد)
شعبه اول دیوان جنائی مرکزپس ازرسیدگی دومتهم اول راازاتهام ضرب منتهی به فوت ومنازعه ازلحاظ فقددلیل تبرئه نموده ومتهم سوم رابرای شرکت درمنازعه به استنادماده 175وماده 45قانون مجازات عمومی به دوماه ونیم حبس تادیبی محکوم نموده است .
درنتیجه فرجام خواستن دادسرای استان مرکزهیئت عمومی دیوان عالی کشورروز8/3/49به ریاست جناب آقاژ عمادالدین میرمطهری ریاست کل دیوان عالی کشورباحضورجناب آقائپ عبدالحسین علی آبادی دادستان کل کشوروجنابان آقایان روساومستشاران شعب دیوان مزبورتشکیل گردیدوپس از کسب نظریه جناب آقای دادستان کل بشرح زیر:
"جریان پرونده بنابه حکایت مندرجات اوراق پرونده به این قرار است :"
گزارش ژاندارمری حکایت ازمنازعه منتهی به وقوع ضرب وجرح داردو نیزصورت مجلس شده است که حین تحقیقات از"الف "متهم وارددفترگروهان شده ومبلغ 2500ریال وجه که بین مامورین تقسیم شودپانصدریال هم بعداخواهد دادکه کمکی به اوبنمایدپس ازارجاع قضیه به بازپرس وتحقیقات واخذتامین ازمتهمین درتاریخ 30/10/39بنابرآنچه ذیل صورت مجلس تحقیقاتی نوشته شده دادستان ازبازپرس درخواست تشدیدتامین می نمایدوتذکرمی دهدکه الان رئیس ژاندارمری تلفنی اطلاع دادبیم حوادثی میرودوظاهرادرهمین حال گزارش شماره 17191-30/11/39به دادسرامی رسدحاکی ازاینکه ساعت 18روز 29/11/39شایع شدکه "ع "توسطبرادرانش به بروجرداعزام ودربین راه مشرف به موت است ودرساعت 21همانروزفوت نموده است .بازپرس قرارتحقیقات محلی صادرنموده وبه اتفاق پزشک به محل عزیمت درتاریخ 2/12/39جسدرامورد معاینه قرارمی دهددرظاهربدن آثارضرب وجرحی ملاحظه نمی گرددوفقط مختقصری کف خون آلودازبینی جاری بوده چندتاول کوچک بین دوکتف به چشم خورده درهمانجاکالبدشکافی شده وقلب کاملابزرگ وحدوددوبرابرقلب طبیعی بودوعضلات قلب کاملاشل ودرلمس نرم وبی مقاومت بوده ریه ها سیاهرنگ وشل بوده علت مرگ بطورحتم بیماری قلبی ذکرگردیده ازاینکه مرگ طبیعی بوده یاغیرطبیعی ذکری به میان نیامده وکانه پزشک امساک کرده که این قسمت راصریحادرصورت مجلس قیدنماید.برگ 74
جسددفن می گرددوتحقیقات شروع می شود"ه"برادر"ع "گفته شب قبل از نزاع درتواندشت با"ع "برادرم ودوبرادردیگرم شام خوردیم "ع "عیال و مادرش دراتاق دیگرخوابیدندیک وقت صبح شنیدیم دعواشده من ودوبرادرم ازخواب بیدارشدیم سراغ "ع "راگرفتیم گفتندوقتی سروصداشد"ع "رفت بیرون ماهم رفتیم بیرون دیدیم "ع "می رودخانه ولی باماحرف نزدوصحبتی نکردکه بفهمیم توی جنگودعوابوده یانه ومارفتیم پاسگاه دیدیم "الف "آنجابود بعدآمدیم منزل دیدیم مادرمان گریه می کند"ع "برادرم استفراغ می کردجویای حال اوشدیم حال نداشت که جواب بدهدازمادرپرسیدیم گفت صبح که برگشته دستش روی شکمش بودوگفت "الف "وبچه های امیربنام "ح "و"ل "مرازدندچون شب بوددوراوبودیم تاروزبعداورابردیم بطرف بروجردبین راه بی حال شد فرستادیم بیاتون تابوت آوردنداوراگذاشتیم توی تابوت آوردیم اینجا ساعت 7 شب اینجاکه رسیدیم یک نفرژاندارم آمددرپاسگاه ازماسه برادر بازجوئی کرد.
مادر"ع "گفته است وقتی پسرم آمددیدم دستش روی شکمش بودگفتم چه شده گفت "ح "و"ل "و"الف "زده اندتوی شکم من واستفراغ می کرد.برگ 79
"ص "عیال "ع "موضوع راهمانطورشرح داده .
پس ازانجام تحقیقات واخذتامین برحسب تکلیف ددسراازآقای دکتر توفیقی پزشکی که قبلاجسدرامعاینه نموده بودتوضیحاتی اخذشده ونوع بیماری قلبی رانارسائی قلب ذکرکرده کمیسیون پزشکی طبق برگ 175تشکیل وازآنان سئوال شده است :
1- کف خون آلودکه ازبینی متوفی مشاهده شده چه بوده .
2- تاولی که بین دوکتف بوده نتیجه چیست ؟
3-آیاضربه هائی به روی شکم ممکن است ایجادخونریزی مغزی نمایدوآثار خونریزی مغزی چیست وباوضع "ع "تطبیق می کرده است یانه ؟
4-آیاایرادضرب ممکن است مرگ شخصی راکه به بیماری قلبی مبتلاست جلوبیاندازدوباعث شود؟
پزشکان متفقااینطورگفته اندکف خون آلودکه ازبینی جاری بوده ودر نتیجه نارسائی قلب ممکن است ایجادشده باشدوتاولهاوکبودی ناحیه پشت و ضربه های شکم بروی مغزتاثیری نداردولی ضربات ناحیه سرسبب خونریزی مغزی می شودوباتوجه به کلیه اوضاع واحوال وکالبدشکافی شکم وقفسه صدری بیماری قلبی مجنی علیه مسلم است وترس وهیجانات ایرادضرب ناراحتی های عصبی برای مصدوم ایجادمی کندوسبب تشدیدنارسائی بیماری قلب ومنجربه مرگ می گردد.برگ 175
بعدازانجام تحقیقات بموجب کیفرخواست برگ 237عمل "الف "و"ح " و"ل "ازجهت شرکت درمنازعه منجربه ضرب وجرخ وشکستگی استخوان مشمول ماده 175وازنظرایرادضرب منتهی به فوت "ع "مشمول ماده 175مکررقانون کیفر عمومی شناخته شده موضوع درشعبه 5 دادگاه جنائی مرکزرسیدگی ودادگاه دلائل مذکوردرکیفرخواست راکافی ندانسته وبربرائت متهمین دراین قسمت و شرکت درمنازعه نسبت به دونفرومحکومیت "ح "درموردشرکت درمنازعه حکم داده است دادسرای استان تقاضای فرجام نموده اعتراضات عبارت ازتکرار اعتراضات مذکوره درکیفرخواست دادسرای شهرستان ومستفادازنظریه کمیسیون پزشکی است .
پرونده به دادسرای دیوان عالی کشورارسال گردیده ودرشعبه 12دیوان عالی کشورمطرح ومنتهی به نقض حکم شده است .
نظرنماینده دادسرای دیوان کشوربه این شرح است :
بنظراین جانب تشخیص ددگاه مبنی براینکه "ع "بطورطبیعی وبه مرض قلبی فوت کرده بادلائل وشواهدپرونده منطبق نیست زیراعده ای شهادت داده اندکه درحین منازعه متوفی شدیداازطرف متهمین مضروب شده وچگونگی ایرادضرب رانیزگفته اندوآن رادیده اندودلیلی برعدم اعتبارگفته آنان نیست کسالت قلبی متوفی برفرض وجوددلیل بربیگناهی متهمین نمی تواند باشدوممکن است شخصی سالهاباکسالت قلبی زنده زندگی کندخاصه که درپرونده نه تنهادلیلی نیست که درایام قبل ازمرگ متوفی کسالت ویاحمله قلبی داشته باشدبلکه دلیل خلاف آن استشهادمحلی است درپرونده دایربراینکه متوفی قبل ازواقعه حال عادی داشته وکارمی کرده همچنین نظردکترتوفیقی برتائید بیماری قلبی متوفی به این توضیح که ایرادضرب وایجادترس ووحشت سبب تشدیدونارسائی بیماری قلبی ومرگ می شود.استشهادبرگ 147"
پس ازنقض حکم دردیوان عالی کشورموضوع درشعبه اول دادگاه جنائی مرکزموردرسیدگی قرارگرفته دادخواست ضرروزیان به قیمومیت ازدونفراز صغیران مقتول که خارج ازموعدقانونی داده شده قابل طرح نگشته ودادگاه دراین دفعه پس ازرسیدگی بنابه شکایت شکات واظهارات مطلعین که اغلب شهادت عینی داده اندبه اینکه "ح "و"ل "باچوب "ع "رابه دستور"الف "می زدندشخص اخیرهم بالگدبه سینه وشکم اوزده است وگفته های کسان "ع "ومستفاداز گزارش کلانتری واوضاع واحوال امرایرادضرب ازناحیه سه نفرمزبوررابه "ع " محرزومسلم دانسته وموضوع رامشمول قسمت اخیرماده 173قانون کیفرعمومی تشخیص داده ولی متذکرگردیده که "ع "شخصانه فقط شکایت نکرده بلکه طبق اظهارات ژاندارم مهدی رمزیاری "ع "گفته است شکایتی ندارم واین قسمت در نظردادگاه قابل تعقیب نیست ودرموردمنازعه "الف "و"ح "راتبرئه نموده و"ل "رابه دوماه ونیم محکم کرده ودرموردایرادضرب منتهی به فوت ،فوت را معلول ضرب ندانسته است .
ازملاحظه جریان فوق ومطالب زیراستخراج می گردد:
الف - طبق دوفقره استشهادمحلی مسلم است که "ع "مجنی علیه سالم و حتی قبل ازنزاع حالش خوب بوده ودرعروسی برادرش که چندروزقبل ازحادثه انجام شده خدمت می کرده وشخصابه زراعت اشتغال داشته است ودرموقع نزاع "ح "و"ل "به دستور"الف "باچوب اورامی زده و"الف "هم شخصاباواردکردن لگدبه شکم وسینه اورامضروب می کرده است .
ب -ازاظهارنظرکمیسیون پزشکی مسلم می گرددکه :
1-ازکبودی ناحیه پشت وتاولهاکه درجسدمجنی علیه دیده شده ایراد ضرب حتمی است واین اعلام مکذب اظهارپزشک قبلی است که گفته ضرب وجرحی ملاحظه نگردید.
2- کف خون آلودکه ازبینی مجنی علیه جاری بوده دراثرضرباتی است که به سراوواردشده ومثبت خونریزی مغزی اواست .
3- ضربات وارده به سینه وشکم مجنی علیه موجب شده که استفراغ خون کندوقلب اودوبرابرقلب طبیعی شودوعضلات آن کاملاشل وودرلمس نرم باشد وریه هاسیاهرنگ وشل گردد.
4- ترس وهیجانات ایرادضرب وناراحتی عصبی برای مصدوم ایجادکرده وسبب تشدیدنارسائی بیماری قلبی وبالنتیجه مرگ اوشده است .
ج -دادگاه جنائی درحکم خودمضروب شدن "ع "راازطرف "ح "و"ل "و"الف " بشرح زیرتائیدکرده است :
"بنابه شکایت شکات واظهارات مطلعین که اغلب شهادت عینی داده اندبه اینکه "ح "و"ل "باچوب "ع "رابه دستور"الف "می زدندشخص اخیر نیزبالگدبه سینه وشکم اوزده است وگفته های کسان "ع "ومستفادازگزارش کلانتری واوضاع واحوال امرایرادضرب ازناحیه سه نفرمزبوربه "ع "محرزو مسلم بوده ."
باوجودمراتب فوق معلوم نیست دادگاه چرامتهمین رامسبب مرگ مجنی علیه ندانسته است اگرنارسائی بیماری قلبی مجنی علیه رامسلم فرض کنیم (این مسلمیت مشکوک است زیرادکترتاج پزشک بهداری بروجردکه طبیب معالج مقتول معرفی شده گفته درنظرندارد"ع "برای معالجه مرض قلب به او مراجعه کرده باشد)تنهاایرادضربات که درنظردادگاه مسلم الوقوع است مسئولیت متهمین رادرقتل مجنی علیه طبق ماده 175مکررقانون مجازات عمومی ایجاب می کندزیرااگرعللی باهم جمع شودوآن علل جمعاموجب تحقق جرم گردد مباشریکی ازاسبابهامسئول می باشد.
علمای حقوق پایه مسئولین چنین مباشررابرقاعده علیت تامه (یا کافیه )استوارکرده اندوطبق این قاعده درصورتی خطای عامل یکی ازاسبابی باشدکه باتجمع سایراسبابهاجرم تحقق یابدعامل بااینکه مسب یکی از اسبابهااست مسئول جرم واقع شده می باشد.
رویه قضائی آلمان مرتکب ضرب وجرحی راکه دراثرآن مجنی علیه دیوانه شده بودبااینکه درشخص اخیرنقص ارثی هم بوده است به مجازات شدید پیش بینی شده درآلمان محکوم نموده است .
درقانون ایتالیاهم همین وجه حل پیش بینی شده به این معنی که اگرهم علل قبلی وجودداشته باشدعامل مسئول عمل ویاترک عمل خویش می باشددراین پرونده اگرهم فرض شودکه مجنی علیه کسالت قبلی داشته چون ضرب وجرح وارده موجب تشدیدنارسائی قلبی اووبالنتیجه منتهی به مرگ اوشده است عاملین ضرب وجرح مسئول مرگ اومی باشند.
.....seL
بنابه مراتب بالاتقاضای نقض حکم دادگاه تالی رامی نمایم .
دادستان کل کشور- عبدالحسین علی آبادی
مرجع :
مجموعه موازین قضائی ، جلددوم
ازانتشارات حسینه ارشاد ، چاپ اول ، تابستان 1363
صفحه 66 تا 73

5

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 211

تاریخ تصویب : 1349/02/20

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.