چون رابطه سببیت بین (مرگ براثربیماری قلبی ) با (نزاع) ثابت نیست اتهام قتل احراز نمی شود

چون رابطه سببیت بین (مرگ براثربیماری قلبی ) با (نزاع) ثابت نیست اتهام قتل احراز نمی شود

چون-رابطه-سببیت-بین-(مرگ-براثربیماری-قلبی-)-با-(نزاع)-ثابت-نیست-اتهام-قتل-احراز-نمی-شود
رای شماره : 223/8/1374

رای هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور(اصراری )
نظر به اینکه استناد به قسامه و اجرای ترتیبات آن ، با وقوع قتل ، موجه می باشد و قتل شبه عمد که مستند محکومیت به پرداخت دیه است نیز بدون قصد قتل و با انجام کاری که نوعا" کشنده نیست محقق می شود ودرمورد فوت مرحوم میرزاحسن هرچند درگیری وی و متهم مسلم است اما شبکه بهداتش و درمان و پزشکی قانونی علت مرگ وی را بیماری قلبی اعلام داشته اند و این امر با درگیری به طور کلی رابطه ای ندارد و وقوع قتل محقق نیست تا اتهامی متوجه متهم باشد لذا اعتراض وارد است حکم تجدیدنظرخواسته بنظر اکثریت اعضای هیات عمومی کیفری نقض و پرونده به استناد بندج ماده 7 قانون تجدیدنظر آراء دادگاهها مصوب 1372 برای رسیدگی مجدد به دادگاه دیگری از محاکم عمومی مشهد که سابقه اتخاذ تصمیم قضائی در این پرونده ندارد ارجاع می شود0
هیات عمومی دیوان عالی کشور(شعب کیفری )

* سابقه *

شماره رای : 223/8/1374
شماره پرونده : 13749
شماره جلسه : 137430

علت طرح : اختلاف نظر بین شعبه بیست و هشتم دیوان عالی کشوربا دادگاههای کیفری یک نیشابور

1 قتل عمدی
موضوع : 2 مرگ بر اثر سکته قلبی در اثنای منازعه
3 تسبیب

در ساعت 9 صبح روز سه شنبه مورخ 2/8/1374 جلسه هیات عمومی شعب کیفری دیوان عالی کشور بریاست حضرت آیت الله محمدی گیلانی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور جنابان آقایان قضات دیوان عالی کشور و ناینده جناب آقای دادستان محترم کل کشور تشکیل شد با تلاوت آیاتی از کلام اله مجید رسمیت جلسه اعلام گردید0

رئیس : دادنامه شماره 1889/2/1374 شعبه بیست و هشتم دیوان عالی کشور بتصدی جناب آقای سیداصغرحسینی رئیس و جناب آقای سادات حسینی مستشار مطرح است 0 جناب آقای سادات حسینی دادنامه را قرائت فرمایند0
خلاصه جریان پرونده : در تاریخ 12/12/69 در روستای کیزوقان ]سبزوار[ نزاعی فیمابین آقایان میرزاعلی با میرزاحسن و میرزا اسماعیل رخ داده است لیکن پس از مشاجره لفظی و احتمالا" یک کشیده که فیمابین رد و بدل شده است آنان را از هم سوا کرده اندو میرزا علی را مردم به طرف خانه اش می برده اند که نقش زمین شده است 0
آقای میرزاحسن عضو شورای اسلامی محل کیزوقان که در صحنه حضور داشته است اینطور گفته است : در این بین یک حرف میرزاعلی و یک حرف میرزا حسن گفتند خواستند به یکدیگر بپرند بنده میرزاعلی را گرفتم رو به خانه اش ببرم که یک مرتبه میرزا حسن چه حرفی گفت ؟ که میرزاعلی از دست بنده فرار و روبه میرزا حسن کرد او هم به طرف میرزا علی به یکدیگر رسیدند و میرزا اسماعیل ار طرف دیگر آمد و دیگر بنده نفهمیدم که چه شد میرزاعلی را دیدم دربغل مردم رو به خانه می برند یکمرتبه در همانجا به زمین افتاده و از زمین حرکت نکرد0آقای محمد فرزند حسن بعنوان مطلع اظهارکرده است :
000 بعد میرزاعلی با آقا میرزا حسن به یک و دو پرداختند ومیرزا حسن گفت شما که جوها را آورده اید و پول حمالی گرفته اید وظیفه شما می باشد0 که میرزاعلی به میرزاحسن گفت می خواست برنداری من خودم برمی داشتم که یک و دو می کردند و از یکدیگر هم فاصله داشتند که قصد زد وخورد را داشتند که در این هنگام برادر میرزاحسن به نام میرزااسماعیل هم از پائین داشت می آمدکه من حاج میرزااسماعیل را گرفتم که نزاع رخ ندهد و چند نفر دیگر هم میرزاعلی و میرزا حسن را جدا کردند و بعدهم به منزل خودم رتفم و بعد از خانه برون رفتم گفتند میرزا علی در داخل کوچه افتاده ک دیگر اطلاعی ندارم اضافه کرده بغیر از من ابوالفضل ، میرزاابراهیم و میرزا حسن و افراد دیگر بودند که به خاطر ندارم 0 از آقایان ابوالفضل و میرزا ابراهیم و میرزا حسن و میرزا محمد تحقیق شده ضمن اینکه اظهارات محمد را تایید کرده اند اضافه نموده اند با یکدیگر فقط جر و بحث کردند و دعوائی که زد وخورد باشد نکردند0
از متهم میرزا حسن تحقیق شده اظهارکرده است :000 میرزاعلی گفت بیخود کمک کردی و من گفتم بحرف تو شلغم ریز نمی کنم و گفته آقای ترابی بوده که کمک کردم والا کمک نمی کردم همینطور نسبت به هم حرف می زدیم و مجادله می کردیم که او قصد زدن مرا داشت و مردم گرفته بودندش و ما را از یکدیگر سوا کردند و او را بردند خانه 0 ما اصال " به هم نرسیدیم و دست هیچ یک از ما روی هم درازنشده ولی برادرش بنام ابوطالب یک سیلی به من زد و مردم او را گرفتندوبعد از حدود سی الی چهل دقیقه سر همان کوچه ایستاده بودیم که متوجه شدم ابوطالب آپد وسه تاس یلی زد و فحاشی ناموسی کرد0
آقای ابوطالب برادر متوفی من شکایت ا ز میرزاحسن اظهارداشته بنده فقط از شخصی بنام میرزا حسن فرزند غفور شاکی هستم که با برادرم سرو صدا کرده است که باعث فوت برادرم شده است 0 شبکه بهداشت درمان سبزوار از جسد معاینه بعمل آوردهاینطور گواهی کرده است : از جسد در ساعت 45/11 شب 12/12/69 معاینه بعمل آمد ظاهرا" ]آثار[ ضرب و جرح ندارد اینکه مرگ در اثر سکته قلبی بوجود آمده است با توجه به سن و سال ممکن می باشد و ارتباط آن بانزاع واینکه شرایط مختلف زمین ساز این سکته قبلی باشند نیز امکان پذیر است در هر صورت علت قطعی مرگ را کالبد شکافی تعیین می کند و شواهد قضیه کمک کننده می باشد توضیح اینکه بسیاری ازعوامل ترس زامی تواند چنین مساله ای ایجاد کندکه تنها وشاهد قضیه می تواند کمک کننده باشد0 از سیدابراهیم بعنوان مطلع تحقیق اظهارداشته من از خانه می آمدم دیدم اینها باهم جرو بحث می کنند و بعد به هم فحاشی می کردند و من ایستادهو گفتم نمی گذارم با هم دعوی کنید و بعد گفتند که میرزاعلی فوت نموده است اضافه کرده است در موقعی که ایشان به زمین خورد در محل نبودم آقایان ابولافضل و میرزا حسن و میرزا محمد اظهاراتشان نظیر اظهارات آقای سیدابراهیم می باشد0 از آقای میرزاحسن فرزند غفور بعنوان متهم تحقیق اظهارات قبلی خودراتایید کرده و اضافه کرده است ایراد ضرب عمدی و فحاشی نسبت به مرحوم میرزا علی و تسبیب در فوت او را قبول ندارم من اصلا" نزدم و وقتی بردند به خانه فوت کرده است و اینها سابقه سکته دارند پدربزرگش و پدر خودش بر اثر سکته مرده اند0 از آقای حسن مجددا" تحقیق اظهارکرده است :000 یک حرف او، یک حرف نامبرده به یکدیگرحمله ور شدند ولی به یکدیگر نرسیدند بنده خودم میرزا علی را بغل کردم و روبه طرف خانه اش بردم چند قدم که فاصله شد نشنیدم که حسن چه گفت که میرزاعلی خودش را از بغل بنده پرتاب به طرف میرزاحسن ومیرزا حسن هم به طرف میرزا علی حمله ور شدند یک چک مابین شان ردوبدل شد که برادر میرزاحسن اسماعیل از طرف دیگر به طرف میرزاعلی حمله ور شد ولی به میرزاعلی نرسید که مردم گرفتند و میرزاعلی را مردم گرفتند به طرف خانه اش چند قدم روی دست مردم بود که یک مرتبه روی زمین افتاد دیگر بلند نشد0
پس از کالبدشکافی و برداشتن قلب و ریه جهت امتحان آسیب شناسی پزشکی قانون اینطور پاسخ داده است : در مورد علت فوت میرزاعلی فرزند میرزامحمد با توجه به معاینه و کالبد شکافی ازجسد وامتحان آسیب شناسی علت فوت بیماری قلبی (انفاکتوس قلبی ) تعیین گردید0 سرانجام آقای بازپرس با توجه به محتویات پرونده به مجرمیت اظهار نظر کرده است آقای دادیار مخالفت کرده و عقیده به منع تعقیب داشته است 0 با حدوث اختلاف پرونده به دادگاه کیفری 2 سبزوار ارجاع گردیده و پس از رسیدگی بشرح رای شماره 1016/719/12/70 با نقض آن در اثر نقض رای دادگاه کیفری دو، پرونده به دادسرای عمومی سبزوار اعاده گردیده که با صدور کیفرخواست شماره 17282/3/71 پرونده به دادگاه کیفری یک نیشابور ارجاع گردیده است 0
دادگاه پس از رسیدگی بشرح رای شماره 25/7610/7/71 موضوع را از باب لوث تشخیص داده و با اقامه قسامه از ناحیه اولیاءدم همسر متوفی دوبار مادراو پنج بار و و دخترش شش بار قسم یاد کرده اند با قسامه دوتن دیگر از اقارب مرد که هر کدام شش بار قسم یاد کرده اند جمعا" 25 قسم یاد کرده اند و دادگاه متهم میرزاحسن را به پرداخت یک فقر دیه کامله از نوع درهم ظرف دو سال از تاریخ وقوع حادثه در حق اولیاءدم محکوم و میرزا اسماعیل برائت حاصل کرده است 0 (توضیح اینکه وی هم در کیفرخواست باتهام تسبیب درقتل غیرعمدی تحت تعقیب قرار داشته است )0
پس از ابلاغ حکم ، محکوم علیه میرزاحسن به حکم صادره اعتراض کرده و درخواست تجدیدنظرنموده است و پرونده به دیوان عالی کشور و به این شعبه ارسال گردیده است که بموجب ]دادنامه [شماره 669/2928/8/72 چنین رای داده است 0
چون برابر ماده 251 قانون مجازات اسلامی قسم خورندگان باید علم بر ارتکاب قتل داشته باشند و از روی جزم قسم بخورند و قسم از روی ظن کفایت نمی کند و با توجه به نحوه ادای سوگند از طرف قسامه بنظر نمی رسد که علم و جزم به ارتکاب قتل توسط متهم داشته باشند و با توجه به تبصره ذیل ماده 251 مزبور قسم ظنی اعتبار ندارد و با عنایت به گواهی پزشکی قانونی درخصوص علت فوت که بیماری قلبی تعیین گردیده استناد قتل به متهم نمی تواند موجه باشد بنابراین اعتراض تجدیدنظرخواه وارد بنظر می رسد و باستناد بند ب ماده 6 قانون تعیین موارد تجدیدنظر احکام دادگاهها و نحوه رسیدگی آنها نقض گردیده و رسیدگی مجدد به دادگاه همعرض محول گردیده است 0
پرونده اعاده شده و به شعبه هیجدهم دادگاه کیفری یک مشهد ارجاع شده است که پس از رسیدگی بشرح رای شماره 192/1574/2/1373:
موضوع را از باب لوث تشخیص داده و با اقامه قسامه اقارب مقتول متهم آقای مرزاحسن فرزند سیدغفور را به پرداخت یک فقره دیه کامله از نوع درهم ظرف دو سال از تاریخ وقوع جرم محکوم کرده است 0
رای صادره در تاریخ 25/4/73 به محکوم علیه ابلاغ گردیده است و نامبدره در تاریخ 6/5/73 به حکم صادره اعتراض کرده است وتقاضای تجدیدنظر نموده است و مبلغ ده هزار ریال هزینه دادرسی را پرداخت کرده است و پرونده جهت تجدیدنظر به دیوان عالی کشور و به این شعبه ارسال گردید است 0 هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای سادات حسینی عضو ممز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای دادیار دیوان عالی کشور مشاوره نموده چنین رای می دهند:
نظر به اینکه رای دادگاه کیفری یک نیشابور مبنی بر لوث بودن قضیه و اثبات اتهام از طریق اقامه قسامه توسط اقرباء متوفی ، نقض گردیده و حکم شماره 192/74 15/2/1373 شعبه هیجدهم دادگاه کیفری یک مشهدنیزمستند به همان عمل و اسبابی است که حکم منقوض مبببتنی بر آن بوده است لذا موضوع اصراری به نظر می رسد وپرونده باستناد رای شماره 1771463/4/1371 وحدت رویه هیات عمومی دیوان عالی کشور قابل طرح در هیات عمومی دیوان عالی کشور می باشد0 مقرر است دفتر پرونده به هیات عمومی دیوان عالی کشور ارسال گردد0
شعبه بیست و هشتم دیوان عالی کشور

رئیس : جناب آقای محمد سلیمی
ظاهرا" رای شعبه بیست و هشتم دیوان عالی کشور که در مرحله اول رای را نقض کرده ایراد گرفته قسامه صحیحا" انجام نشده است و لذا می گوید قسم خورندگان باید از روی قطع و جزم قسم بخورند نه از روی حدس و گمان ، در رای دوم تکیه شان بر این است که مورد از موارد لوث نیست اگر این مساله روشن نشود بنظرم قضیه مبهم خواهد بود و اگر مقداری روشن بشود و آقایان مورد را از موارد لوث ندانند تکلیفی داریم که شاید بطریق دیگر روی پرونده بتوان بحث کرد یک وقت نه ، اگر مورد را از موارد لوث بدانیم ایرادهای دیگری دارد استعایم اینست که نظرات آقایان را برایمان بخوانند تا کمی مساله روشن شود، متن رای و رای اولی دیوان که نقض کرده خوانده شود البته رای اولی به هیچ وجه قابل ابرام نبود قسامه اول که قطعا" با اشکال روبرو است 0 چرا که مورد از موارد لوث بوده و زنها آمده قسم خورده بودند0 با وجود مردان نوبت به زنان در قسم آنهم تکرار قسم هرگز نمی رسد0 فقط مدعیان می توانند یک قسم بخورند ولذا استدعا می شود توضیح بیستری دراین موردداده شود0

رئیس :جناب آقای سادات حسینی آقایان می خواهندشمارای رابخوانید
اولا" این جمله را خدمتتان عرض بکنم که ما معمولا" وقتی رای را بررسی می کنیم بعضا" نقائصی دارد که خیلی ربط پیدانمی کند ولی به آنها اشاره می شود در اینجا اصلی اساسی این است به دلیل اینکه قتل اتفاق نیفتاده مرگ طبیعی بوده وقتی مرگ طبیعی باشد اصلا" نمی تواند دلائل ظنی باشد قسامه در مواردی است که قتلی اتفاق افتاده معلوم نیست قاتلش کیست ، حالا ممکن است قرائن ظنی متوجه یک نفر باشد این جا می گوئیم با اقامه قسامه این مساله اثبات بشود ولی مادامی که قتل محقق نیست و مرگ طبیعی است این جا دیگر اصلا" نمی تواند از موارد لوث باشد0

رئیس : حالا ا صل حکم دادگاه را بخوانید:
این رای دادگاه اول است : ((طبق گزارش اولیه پاسگاه ششتمه که به دادسرا اعلام شده در مورخ 12/12/69 در روستای 000 نزاعی بین میرزاعلی و میرزاحسن و میرزا اسماعیل رخ داده که میرزاعلی به لحاظ وخامت حال به بیمارستان محل منتقل درنهایت فوت می نماید0 مامور به محل اعزام و از طرفین دعوی و نیز شهود قضیه تحقیق وبه شرح گزارش 13/12/69 پس از تنظیم کیفرخواست جهت رسیدگی به این دادگاه ارسال شده 0 در جلسات دادگاه اولیاءدم از حسن شکایت کردند و گفتند وی میرزاعلی را بقتل رسانده و سیلی به صورتش زده که باعث فوتش شده و شهود نیز بر این امر شهادت داده اند گفته اند میرزاعلی قبلا" سالم بوده تا کنون سکته نکرده قیم صغار نیز از حسن کشایت کرده متهم و حسن در دفاعیات خود گفته اتهام را قبول ندارم کتکی نزدم مردم نگذاشتند به یکدیگر بریم و وی را مضطرب نکرده البته جر و بحث داشته ایم ، شهادت شهود و گواهی پزشکی را قبول دارم ورثه مقتول گفته اند حاضریم قسم بخوریم میرزاحسن باعث فوت میرزاععلی شده و مجموعا" 25 مرتبه قسم اداء کرده اند باعث فوت میرزاعلی ، میرزاحسن بوده است علیهذا با توجه به مراتب فوق و منجمله اظهارات متهم ردیف یک در پرونده و نیز شهود قضیه چنین استنباط می شود اگر چه ضربه سیلی باعث فوت معمولا" نمی شودالنهایه اقرار متهم حسن به اینکه مرحوم سابقه سکته داشته و پدر و جد پدری وی بر اثر سکته فوت نموده اگر چه در حین ارتکاب عمل متوجه این مطلب نبوده النهایه عملا" حرکت وی باعث شده که مقتول میرزا علی یا به قتل برسد یا سرعت در زمان رسیدن فوت وی شده باشد0 علیهذا ضامن بودن وی دیه مرحوم را بنظر دادگاه محرز بوده لذابا توجه به ماده 316 و رعایت مواد 295 بند ب و297 بند6 و 302 بند ب حکم به محکومیت متهم میرزا حسن به پرداخت یک دیه کامله از نوع نقره در عرض 2 سال بنفع وراث حین الفوت صادر و نسبت به متهم ردیف دوم با توجه به عدم احراز بزه حکم به برائت وی صادر می شود0 حکم صادره حضوری است 0))
این رای دیوان است : ((صرفنظر از عطف توجه به ماده 284 قانون مجازات اسلامی و تبصره آن ک در قسم خورنده رجلیت را شرط کرده است و چنانچه تعداد قسم خورندگان کمتر از پنجاه نفر باشند هر یک از قسم خورندگان مرد می توانند قسم راتکرار کنند تا50 قسم کامل شود و فقط در صورت نبودن مرد است که مدعی زن می تواندقسم را تکرارکند0 (تا اینجا گفتم صرفنر از این اشکالات ) چون برابر ماده 251 قانون مجازات اسلامی قسم خورندگان باید علم به ارتکاب قتل داشته باشند و با توجه به گواهی پزشکی قانونی در خصوص علت فوت که بیماری قبلی تعیین گردیده است به نظر نمی رسد که قسم خورندگان علم به قتل داشته باشند0 که در این صورت طبق تبصره ذیل ماده 251 قانون فوق الاشعار قسامه معتبر بنظر نمی رسد0 علیهذا اعتراض متهم موجه به نظر می رسد و باستناد بندب ماده 6 قانون تعیین موارد تجدیدنظر احکام دادگاهها و نحوه رسیدگی آنها نقض و رسیدگی مجدد وفق ماده 5 همین قانون بدادگاه همعرض محول می گردد0))

رئیس : پس رای دیوان هم قرائت شد دیوان اصلا" این را قتل می داند یا نه ؟ قتل نمی داند؟ جناب آقای سلیمی بفرمائید:
عرض کردم با توجه به گواهی پزشکی که گفته علت فوت سکته قلبی بوده اصلا" قسامه اینجا راه ندارد0
برداشت بنده از این رای این است که آقایان به قسامه در دو مورد ایراد دارند یک ایراد این است که زنهاشرکت کرده اندمی گویند از این صرفنظر می کنیم ، ایراد دوم اینکه قسم باید از روی جزم باشد0 شما در رای اولتان می گوئید که چون قسم ، قسم جزمی نشده رای نقض می شود0 الان در رای دومتان می فرمائید اصلا" قتلی وقاع نشده و مورداز موارد قسامه نیست 0]بدین ترتیب [ پرونده قابل طرح نیست 0

رئیس : جناب آقای سلیمی این جا استناد قتل به متهم نمی تواند موجه باشد چون طبیب این طور گفته است 0
حاج آقا بنید این رای خود شعبه است این رایی را که جناب آقای سادات حسینی خواندند در آنجا آقایان روی قسامه حرف دارند ]عبارت رای شعبه دیوان این است :[ ((چون برابر ماده 251 قانون مجازات اسلامی قسم خورندگان باید علم بر ارتکبا قتل داشته باشند و با توجه به گواهی پزشکی قانونی در خصوص علت فوت که بیماری قلبی تعیین گردیده است به نظر نمی رسد که قسم خورندگان علم به ارتکاب قتل داشته باشند0))

رئیس : جناب آقای سادات حسینی
برای تویضیح خدمتتان عرض بکنم ، ما می گوئیم که عملی درخارج واقع شده که در پرونده منعکس است این عمل نمی تواند برای هیچ کس به حسب عادت موجب علم به قتل بودن این عمل بشود از آن طرف هم در قسامه علم و جزم لازم است 0 ما در واقع این جا آمدیم و گفتیم که علم برای اینها حاصل نیست به این دلیل گفتیم که این عمل نمی تواند با این کیفیتی که وقوع پیدا کرده قتل باشد و موجب علم به قتل بودن باشد بلکه مرگ عادی است توجه فرمودید؟ پس نه اینه ما این را قتل دانستیم و گفتیم اینها از این اسباب نمی توانند علم پیدا بکنند، نه ، ما گفتیم که این قتل نیست چون قتل نیست بااین کیفیتی ک واقع شده پس قهرا" علم به قتل از باب منتفی به انتفاء موضوع است 0 منتفی است 0

رئیس : جناب آقای شبیری
گزارشها را که نگاه می کنیم به نظر می رسد قابل طرح است اما این رایی که اینجا نوشته نظرشان این است که چون قسم خورندگان علم نداشتند حکم نقض شده اما الان چیز دیگری می فرمایند0

رئیس : جناب آقای نیری
در این پرونده قضیه روشن است و حق هم با شعبه دیوان عالی کشور می باشد منتها من عرض دیگری در جنب این داشتم 0 مشابه این پرونده را مدتی قبل ما داشتیم که دعوائی شده بود و طرف 2 یا 3 مشت و لگد خورده 0 بعد از نیم ساعت فوت کرده بود خواهش من این است که چون مبانی این بحث آن جا شد تکرار مکررات نشود قضیه ایست که اتفاق اتفاد دعوائی شده طرف فوت کرده و نظریه پزشکی قانونی و نظر شعبه دیوان عالی کشور هم مشخص است مورد از موارد لوث نبوده و حق هم با شعبه دیوان است 0

رئیس : جناب آقای عامری
آنچه از گزارش پرونده استفاده می شود این است که اولا" نزاع وقاع شده حالا ضرب و جرح هم بوده یا نبوده ، ولی درگیری و فحاشی ظاهرا" بوده است 0 مساله دوم که مسلم است اینکه متوفی در این درگیری فوت کرده است دو شعبه از دادگاهها این را از موارد لوث دانسته اند و با قسامه که البته همان طور که فرمودند قسامه اشکال و ایراد دارد دو مورد ایراد بوده که شعبه محترم هم اشاره فرمودند و تایید نشده و این هم بدلیل اینکه معتقدند که قتلی واقع شده و آنها تذکراتی بوده ما دادیم که قسامه باید این شرط را داشته باشد و آن جنبه ارشادی و تذکار داشته و آنچه که موردنظر آقایان بوده این است که چون اصلا" قتل واقع نشده دیگر جای قسامه نبوده است ، موارد مشابه زیاد داشتیم نزاعهائی به این نحو واقع شده و رف مرض قلبی داشته بعد از حادثه در اثر هیجانات و اخافه ای که ایجاد شده در اثر نزاع این جان داده است اطباء و اهل خبره در چنین مواردی این طور نظر می دهند0 می گویند ولو این انفارکتوس داشته و علت اصلی و قطعی مرگ همان انفارکتوس بوده اما نزاع و هیجان ایجاد شده در مرگ دخالت دارد که علت اخیر است یا اینکه تاثیر و سببیت دراد به نظرم حق با دادگاههاست و بایددیه پرداخت گردد0

رئیس : جناب آقای آموزگار
مامی دانیم اسلام برای خون مسلمان خیلی احرام قائل ودر درجه اول اهیت است از این جهت شارع مقدس اسلام برای حفظ دماء مسلمین راههای خصای قائل شده و لذا در آن صحیحه ابی بصیر از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرموده : ((ان الله حکم فی دمائکم بغیرما حکم فی اموالکم حکم فی اموالکم ان البینه علی المدعی والیمین علی المدعی علیه و حکم فی دمائکم ان البینه علی المدعی علیه والیمین علی من ادعی لثلا" یبطل دم امری مسلم )) اسلام برای حفظ خون مسلمان این را انتخاب کرده که اگر مورد از موارد لوث خون گردد با سائر شرائط متهم باید بینه بر برائت خود بیاورد والا اولیاءدم باانجام قسامه حق خود را ثابت خواهند کر و اگر کسی دریک قریه ای کشته شودو قاتل معلوم نباشد یا شواهد و دلائل اولیه نشان دهد که زید متهم به قتل است 0 این جا شارع مقدس گفته که من متعهد می کنم شما رابه این که در موارد لوث از طریق قسامه این خون ثابت بشود یا نشود0 این درجائی است که قتل واقع بشود، اما اگر چنین نشد دیگر حجیت قسامه در حل اختلاف این است که دلائل متعارض نباشد اگر متعارض شد این حجیت از کار می افتد و در اینجا با توجه به نظر متخصص در مقابل این لوث اعمال نظر کرده 0 علی فرض این که لوث هم باشد0 این جا که نیست به هرحال چنین باشد لوث متعارض است این جا و لذا چون اظهارنظر کارشناس متخصص است و می گوید مرگ بخاطر انفارکتوس واقع شده است اگرچه می تواند حالت اضطراب و اینها موجب تسریع در حصول این مرگ و امثال اینها باشد وی شخص عادی اگر عصبانی نشود ممکن انفارکتوس نکند زمینه در آن هست 0 الان که عصبانی شدخوب انفارکتوس هم می کند اینها نمی تواند سبب انتساب قتل به متهم بشود0 بنابراین چون دلائل لوث متعارض هست من رای شعبه دیوان را صحیح می دانم 0

رئیس : جناب آقای شبیری
البته راجع به قابلیت طرح مثل اینکه رای گیری نشده ظاهرا" نظر آقایان این است که قابل طرح است اگر کسی کسالتی دارد که در اثر هیجانات خطر مرگ برایش هست یک وقت شخص دیگری می آید و آن هیجانات را ایجاد می کند در صورتی که آگاه باشد اصلا" قتل عمداست والا قتل عمد نیست 0 که در اینجا شبه عمد یا خطائی ممکن است باشد0 اما در این مورد بخصوص که مثلا" در شخصی ناگهان یک مرتبه جلویش بپرند یا مشاین یک مرتبه جلویش ترمز کند این وحشت کند اما جائی زد و خورد است که طرف اختیار دارد0 خود اینها می آیند بگومگو می کنند این آمده حرفی زده طرفش جواب داده با توجه به اینکه وضع خود را می دانست می توانست جواب ندهد راهش را بگیرد و برود اینکه حال خودش را می داند0 خودش مرتکب شده یغنی خود این شخص مسوول این قسمت بوده با توجه به این جهت به نظر می رسد رای شعبه محترم دیوان عالی کشور صحیح می باشد0

رئیس : مذاکرات کافی است جناب آقای ادیب رضوی نظریه جناب آقای دادستان محترم کل کشور را قرائت فرمائید0
نظر به اینکه در جریان برخورد میرزا حسن و میرزا علی عده ای از اهل محل از جمله محمد و ابوالفضل و میرزاابراهیم و میرزا حسین و میرزامحمد حضورداشتند که ناظر جریان گفت وگوهای طرفین بوده اندواظهارداشتند این دو نفر قصد زد و خورد داشتند ولی ازیکدیگرفاصله داشتند و جر و بحث می کردند و آ;ها کمک کردند بین طرفین نزاعی صورت نگیرد ابوطالب و برادر متوفی ضمن اعلام شکایت بیان داشته است که میرزا حسن با برادرم سروصدا کرده که این عمل باعث فوت برادرم شده است 0 گواهی پزشکی حکایت از این دارد، پس از معاینه معلوم شده ظاهرا" در بدن متوفی آثار ضرب وجرح ندارد0 ومرگ در اثر سکته قلبی بوده وهم چنین بعدازکالبدشکافی علت فوت انفارکتوس قلبی اعلام شده است با توجه به مراتب مذکور دلیلی بر اینکه فوت متوفی بر اثر ضربه ازناحیه متهم بوده وجود ندارد0 بنابراین رای شعبه بیست وهشتم دیوان عالی کشور موجه بوده معتقد به تایید آن می باشد0

رئیس : آقایان آراء خود را مرقوم فرمایند0

رئیس : عده حاضر در جلسه 27 نف راکثریت قریب به اتفاق 25 نفر نظر شعبه بیست و هشتم دیوان عالی کشور را تایید کرده اند0

مرجع :
کتاب مذاکرات وآراءهیات عمومی دیوان عالی کشور،سال 1374
دفترمطالعات وتحقیقات دیوان عالی کشور، چاپ روزنامه رسمی کشور
88

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 23

تاریخ تصویب : 1374/08/02

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.