فرجامخواهی دادسرای استان نسبت به حکم محکومیت متهم که موردموافقت دادستان کل قرارنگرفته باشدبه استنادتبصره 3ماده 432آئین دادرسی قابل طرح درهیات عمومی نیست

فرجامخواهی دادسرای استان نسبت به حکم محکومیت متهم که موردموافقت دادستان کل قرارنگرفته باشدبه استنادتبصره 3ماده 432آئین دادرسی قابل طرح درهیات عمومی نیست

فرجامخواهی-دادسرای-استان-نسبت-به-حکم-محکومیت-متهم-که-موردموافقت-دادستان-کل-قرارنگرفته-باشدبه-استنادتبصره-3ماده-432آئین-دادرسی-قابل-طرح-درهیات-عمومی-نیست

وکیل


رای شماره : 7022-27/12/43

رای اصراری هیات عمومی دیوان عالی کشور
1- درموردفرجامخواهی دادسرای استان نسبت به آن قسمت ازحکم که بر محکومیت محمود...صادرگردیده به لحاظ عدم موافقت جناب آقای دادستان کل باطرح آن به استنادتبصره 3ماده 432آئین دادرسی کیفری قابل طرح شناخته نمی شود.
2-ازطرف محموداحدازفرجامخواهان اعتراض خاصی برحکم فرجام - خواسته نشده تاموردرسیدگی قرارگیردواعتراضات فرجامی وکیل حسن مبنی بر بیگناهی موکلش وغیرمدلل بودن حکم دادگاه جنائی قسمتی ماهوی وخدشه بنظر دادگاه صادرکننده حکم وماهوی است که قابل طرح وامعان نظرتمیزی نیست و قسمت دیگرباتوجه به جهاتی که موردنظردادگاه برصدورحکم فرجامخواسته واقع گردیده موجه بنظرنمی رسدوچون ازحیث رعایت اصول وقواعددادرسی و تطبیق جرم باقانون وتعیین کیفراشکال موثردرنقض بنظرنمی رسدحکم فرجام - خواسته ابرام می گردد.

* سابقه *
رسیدگی پس ازنقض حکم

دونفرفرجامخواهان (محمودوحسن )به اتهام شرکت دراخفای مواد افیونی بامعاونت چهارنفردیگرطبق قسمت اخیرماده 7 قانون منع کشت خشخاش بارعایت ماده 27قانون مجازات عمومی موردتعقیب دادسرای تهران واقع شده اند.
بشرح حکم شماره 160-24/7/42شعبه سوم دادگاه جنائی مرکز:"به استناد اقراراولی وردانکاردومی بنابه مجموع محتویات پرونده وصورت مجلس تنظیمی واظهارات مخبرژاندارمری وتناقض گفتارحسن وبانوزهرا اختلاف گوئی های حسن ورضاومندرجات گزارش 27104-8/11/41وکشف مقدار 988/261کیلوگرم تریاک و15/9کیلوگرم محل تریاک وسایراسباب وآلات و ادوات تریاک وسایرقرائن موجوده درپرونده بزهکاری محموددراخفاءمواد افیونی مکشوفه باشرکت حسن وطبق مواداستنادیه ومقررات ماده 24و26قانون مزبوردرباره حسن به لحاظ داشتن سابقه محکومیت موثر،محمودبه پنج سال حبس مجردوحسن به ده سال حبس بااعمال شاقه ومتضامنابه پرداخت مبلغ یک صدوسی وپنج میلیون وچهارصدونودوشش هزاروپانصدریال ازبابت تریاک و محلول مکشوفه وضبطآنهامحکوم شده اندوهریک ازمعاونین نیزبه دوسال حبس مجردمحکوم گشته اند.
براثرفرجامخواهی محکوم علیهم شعبه دوم دیوان عالی کشورپس از رسیدگی بموجب حکم شماره 5201-22/11/42دادنامه جنائی را:
درموردحسن نقض ودرموردمحکومیت محموددرقسمت محکومیت نقدی تضامنی باحسن چون حکم نسبت به حسن نقض شده درقسمت پرداخت جریمه مواد افیونی مکشوفه نیزنقض گردیده ورسیدگی مجددبه دادگاه جنائی استان مرکز ارجاع شده ونسبت به معاونین حکم ابرام گردیده است .
شعبه پنجم دادگاه جنائی مرکزپس ازارجاع پرونده ورسیدگی مجددبه اکثریت آراءبموجب حکم فرجامخواسته ،
به استناددلائل مذکوره وشواهدوقرائن موجوددرپرونده بااحراز بزهکاری دونفرفرجامخواهان مرقوم وانطباق عمل متهمان باماده 7قانون منع کشت خشخاش ودرنظرگرفتن قسمت اول ماده 27شقانون مجازات عمومی وتبصره ماده 17قانون منع کشت خشخاش ودرنظرگرفتن ماده 25قانون مجازات عمومی در باره حسن به لحاظ داشتن سوابق موثرکیفری ورعایت ماده 45مکررقانون اخیرالذکردرباره حسن وماده 44آن قانون درباره محمودمشارالیه رابه بیست ماه حبس تادیبی وحسن به سه سال حبس مجردبااحتساب ایام بازداشت گذشته محکوم شده اندوهردونفربنحوتضامن به پرداخت مبلغ یکصدوسی پنج میلیون و پانصدویک هزارریال جریمه نقدی بابت اخفاء987/261کیلوگرم تریاک و 15/9کیلوگرم مایع محلول تریاک وضبط موادمکشوفه دروزارت بهداری محکوم شده اند.
رای اقلیت بربرائت حسن ومحکومیت محمودبه سه سال حبس مجردو پرداخت جریمه نقدی مقرردررای اکثریت منفرداصادرگردیده است .محکوم - علیهماونماینده دادسرای استان درموعدمقررفرجامخواهی نموده اند.
اعتراضات نماینده دادسرای استان آن است که بااحرازبزهکاری متهمان درنظردادگاه واعلام وقطعیت حکم محکومیت محموددرقسمت حبس معین ازطرف شعبه 3دادگاه جنائی مرکزضمن حکم دیوان عالی کشورصدورحکم بیست ماه حبس تادیبی ازطرف شعبه 5 دادگاه جنائی مرکزقانونی نبوده وحکم مخدوش و تقاضای نقض این قسمت رانموده واعتراضات وکیل حسن بشرح لایحه تقدیمی آن است که دادگاه مطلقابه مدافعات وکیل متهم توجهی نکرده وحکم محکومیت حسن موجه ومدلل نیست ودرنحوه شرکت ومداخله اودراخفاءتریاک استدلال نشده و حکم مخالف قانون ومندرجات پرونده است ورسیدگی مجددوحکم محکومیت محمودبه بیست ماه حبس برخلاف دستوردیوان کشوروقانون است اومالک تریاکهابوده واظهارات شهودوصورت مجلس ومحتویات پرونده علیه اواست نسبت به موکل وی حسن دلیلی اقامه نشده وحکم مخدوش است واستدعای نقض آن شده است .
چون درقسمت محکومیت حسن دادگاه جنائی اصرارکرده ودرموردمحمود هم بایدتوامارسیدگی شودلذاپرونده قابل طرح درهیئت عمومی دیوان کشور تشخیص شده است .
پس ازطرح موضوع درهیئت عمومی دیوان عالی کشوروقرائت پرونده و مطالعه اوراق لازم باکسب عقیده جناب آقای دادستان کل مبنی برابرام رای فرجامخواسته بشرح ذیل :"قسمت اول صورت مجلس تنظیمی مورخه لیله 7/11/41 مبنی براینکه باندی به سردستگی حسن کوچکه ومحمود(حسن ...)به شرکت رضاو غیره مشغول به معاملات تریاک می باشندوکمین کردن ماموران ژاندارم مسلح درب خانه محموددرساعت 45/18وشنیدن صدای اتومبیل وزنگ درب وبازنمودن درب ومشاهده تاکسی شماره 74518وفراررضاوحسن ودستگیری حسن ودریافت شدن وجه نقدوچک ازجیب اووچاقوی ضامن دارواینکه حسن دارای سوابق متعدد قاچاقچی گری بوده است ومعلوم شدن تعلق تریاکهای مکشوفه به مقدار987/261 و15/9گرم محلول تریاک وسایراسباب وآلات وادوات .
ثانیا- بیانات اکبر...مخبرژاندارمری بشرح صفحات 88الی 90 دایربه کشف مقداری درحدود10لول تریاک اززیرتشک ماشین سواری شماره بالا
ثالثا- مندرجات گزارش شماره 27104-8/11/41ژاندارمری که حاکی ازچگونگی کشف وسوابق متهمین می باشد.
رابعا- تناقض گفتارحسن وبانوزهرادرموردسوارکردن دربین راه .
خامسا- تناقض گفتارحسن ورضادرمورددورزدن ماشین وبه جوی افتادن آن وپیاده شدن رضا.
"توضیح آنکه درقسمت تناقض گوئی بین حسن ورضاخواهرزاده اوجریان چنین است که مامورتحقیق ژاندارمری ازرضامی پرسد:
س - قبل ازاینکه مامورین شمارابگیرندتصادفی برای ماشین شماپیش آمدکردیانه ؟
ج- رضا،نخیرابداهیچگونه تصادفی برای ماشین مانکرد.
س - آیاماشین به جوی آب افتاد؟
ج- رضانخیرابدا
س - پس چگونه حسن می گویدماشین من افتادبجوی وپسرخواهرم پیاده شدبمن فرمان دهدماموران اوراگرفتند؟
ج - من ندیدم ماشین طوری نشده بودکه من پیاده شوم فرمان دهم فقط دم درب پیاده شدم که ماموران ماراگرفتند؟
سادسا-اظهارات حمزه دایربه اینکه حسن می آمدوهنگام کاردرآن خانه سری می زدومی رفت .
سابعا- کشف تریاک اززیرتشک ماشین بموجب بیانات مخبر ژاندارمری (اکبر...)
خامسا- سوابق محکومیت کیفری حسن .
بنابه مراتب بالابزهکاری حسن باشرکت محمود...متهم دیگروسایر دستیاران آنهامحرزمی باشد.
(قسمت دوم )-اعتراض دادسرای استان نسبت به حکم صادره برعلیه محمودچون بعلل ذیل غیروارداست آن راقابل طرح نمی دانم ونتیجتاتقاضای ابرام حکم مزبوررانیزدراین قسمت می نمایم .
1- بایدتوجه داشت که شعبه دیوان عالی کشورحکم محکومیت محمودرا به نحوذیل نقض کرده است :
"درموردمحکومیت محمودچون حکم فرجامخواسته درقسمت محکومیت جریمه نقدی بعنوان تضامن باحسن صادرشده وحکم نقض شده بنابراین حکم محکومیت محموددرقست پرداخت جریمه موادافیونی نقض ورسیدگی به همان دادگاه فوق الذکرارجاع می شود."
باامعان نظردقیق برکیفیت نقض شعبه مزبورملاحظه می شودکه حکم مربوطه به محمودصریحاابرام نگردیده تااعتبارقضیه محکوم بهاراپیدا نموده باشداگرمقصوددیوان کشوراین بوده که چون حسن بنظراومبری بوده و بدین جهت بایدجمله "بنحوتضامن "ازمحکومیت نقدی حذف شودلازم بوده دیوان عالی کشوربجای استعمال فقط"رسیدگی "جمله "تصحیح "رااستعمال نمایداداء لفظ"رسیدگی "مفهم این است که دادگاه تالی می تواندحکم محکومیت محمودرا نیزباتوجه به رسیدگی مجددحکم محکومیت حمن رسیدگی کند.
2- بطورکلی هرگاه دونفرشریک درارتکاب جرم باشندودیوان عالی کشوریک نفررامبری ودیگری رامجرم بدانداگرهم دیوان کشورباصراحت حکم محکومیت متهمی راکه معتقدبه تقصیراواست ابرام کنداین ابرام نمی تواند درنظرمحکمه تالی که مکلف به رسیدگی مجدداست اعتبارمحکوم بهاراداشته باشدزیراممکن است دادگاه تالی که مجددارسیدگی می نمایداوصافی مغایربا اوصاف دادگاه بدوی برای متهمین قائل شودمثلااگردادگاه اولی وصف هردو متهم رافاعل مستقل جرم بداندولی دادگاه ثانوی آنان راشریک دانسته به این معنی که هرکدام رافاعل یک جزءازجرم واحدبداندبدیهی است که مجازات هر یک ازمتهمین درصورت اخیربایدبه حداقل مجازات تقلیل یابدامادراین صورت حکم دیوان عالی کشورمبنی برابرام حکم دادگاه اولی که مجازات متهمین رابعنوان فاعل بهاراداشته باشدآیادادگاه تالی که ماموررسیدگی مجددشده است می تواندبرخلاف ماده 27قانون مجازات عمومی استنکاف ازتعیین حداقل مجازات کندومتهمین راکه دراثررسیدگی مجددتشخیص داده فاعل مستقل نیستندبه حداقل مجازات محکوم نکنداگرچنین حکمی دراثراصراری تلقی شدن درهئیت عمومی مطرح شودوهیئت عمومی هم معتقدبه صحت اوصافی باشدکه دادگاه ثانوی برای متهمین قائل شده آیاهیئت مزبورمی تواندبرای حکم ابرامی شعبه دیوان عالی کشوراعتبارقضیه محکوم بهاقائل شود.
بعلاوه درقضیه مطروحه دیوان جنائی ثانوی نوع تقصیرمتهم راتغییر نداده فقط ازاختیاراتی که مقنن درماده (44)قانون مجازات عمومی به او اعطاءکرده استفاده نموده است وازاین لحاظ ایرادی متوجه نمی باشد.
درخاتمه متذکرمی شودکه اشباه نظائرقضیه مطروحه دردیوان عالی کشور فرانسه درتاریخهای 1942و1943و1949و1950رسیدگی شده ورویه قضائی که اتخاذشده بشرح زیراست :"درامورجزائی وقتی دیوان عالی کشورحکمی راتنها ازجهت عدم صحت اعمال مجاات خواه اصلی باشدخواه تکمیلی نقض کندنقض دیوان مزبوربه تمام حکم دادگاه تالی تسری پیدامی کند"بدیهی است که دراین صورت دادگاه تالی که مجددارسیدگی می کندمی تواندبجای حکم مبنی برمجرمیت متهم حکم برائت اوراصادرنماید.
دادستان کل کشور- دکترعلی آبادی
هیئت عمومی دیوان عالی کشورپس ازقرائت گزارش قضیه واوراق پرونده وملاحظه نظریه کتبی جناب آقای دادستان کل مبنی برغیرقابل طرح بودن فرجامخواهی دادسرای استان وابرام حکم فرجامخواسته مشاوره نموده وبه اکثریت آراءچنین رای داده اند:

مرجع :آرشیوحقوقی کیهان سال 1345چاپ 1346 ازصفحه 43تا50
مجموعه رویه قضائی آراءهیئت عمومی دیوان عالی کشور

16

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 7022

تاریخ تصویب : 1343/12/27

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.