×

باتوجه به انقضاء مدت اعتباروکالتنامه نظربه اینکه دلیلی بر عمل به آن درزمان اعتبارابراز نگردیده اقدام وکیل فاقد توجیه قانونی است

باتوجه به انقضاء مدت اعتباروکالتنامه نظربه اینکه دلیلی بر عمل به آن درزمان اعتبارابراز نگردیده اقدام وکیل فاقد توجیه قانونی است

باتوجه-به-انقضاء-مدت-اعتباروکالتنامه-نظربه-اینکه-دلیلی-بر-عمل-به-آن-درزمان-اعتبارابراز-نگردیده-اقدام-وکیل-فاقد-توجیه-قانونی-است
کلاسه پرونده : 24/7369/24
شماره دادنامه : 613/24
تاریخ رسیدگی : 6/9/1372
تجدیدنظرخواهان : ((الف ))و((ب ))و((پ ))و((ت ))باوکالت آقای ((ج )
تجدیدنظرخوانده : سازمان زمین شهری ...
تجدیدنظرخواسته : دادنامه شماره 26103/2/72 صادره ازشعبه 21 دادگاه حقوقی یک ...
مرجع رسیدگی : شعبه 24دیوان عالی کشور
هیئت شعبه : آقایان ...

خلاصه جریان پرونده :درتاریخ 27/6/70آقایان 1.((الف )2.((پ ))3.((ب )) 4.((ت ))با وکالت آقایان ((ج ))و((ه))به طرفیت سازمان زمین شهری و آقای ((س ))به خواسته الزام خوانده ردیف اول به حضور دردفتراسناد رسمی وانتقال رسمی باقیمانده پلاک 481فرعی از93اصلی بخش 11...مقوم به مبلغ دومیلیون ویکصد هزارریال تقدیم دادگاه حقوقی یک ...کرده که به شعبه بیست ویکم ارجاع گردیده وتوضیح داده که خوانده ردیف دوم شش دانگ یک قطعه پلاک 481فرعی از93بخش 11درقبال مبلغ سیصدهزار ریال باوکالتنامه رسمی به موکلین انتقال دادودرآن قید شده نسبت به انتقال رسمی آن به هرکسی ولوبه خود اقدام نماید.علی رغم این سند رسمی خوانده ردیف یک اقدام به تملک پلاک مرقوم نموده است .از آنجایی که طبق قانون زمین شهری هریک ازمالکین استحقاق دریافت 650 مترمربع زمین خودرادارند وموکلین نیزمشمول ماده مذکوربوده نتیجتا" سازمان زمین شهری بدون مجوز مبادرت به تملک آن نموده و قاونا" ملزم است درحدود مستثنیات قانونی نسبت به واگذاری 650مترمربع به هریک ازموکلین اقدام نماید.بنابراین باتقدیم مدارک تقاضای صدور حکم محکومیت خوانده ردیف اول به انتقال باقیمانده پلاک 481فرعی از 93اصلی بخش 11...بالسویه به موکلین راداریم .غرض اصلی ازطرف دعوی قراردادن خوانده ردیف 2صرفا"برای تایید و تنفیذ مدارک ومستندات تنظیمی است .مستندات وکیل خواهانها فتوکپی وکالتنامه موکلین و وکالتنامه رسمی شماره 518722/8/47 دفتر اسناد رسمی شماره 128 تهران می باشد.
پس ازتعیین وقت وابلاغ به طرفین آقای ((ه))احدازوکلای خواهانهاطبق صورتجلسه مورخ 27/4/21 اظهارداشته آقای ((س ))یک قطعه زمین را به مساحت تقریبی 2200مربع ملکی خودرابه موکلین فروخته وسازمان زمین 650 مترآن را به آقای ((س ))به عنوان مستثنیات داده که آقای ((س )) نیزآن رابه موکلین داده حال موردنظرباقیمانده آن به مساحت 1550 مترمربع می باشدکه به شرح دادخواست تقاضای الزام خوانده ردیف اول را به تنظیم سندرسمی انتقال به نام موکلین دارم .آقای ((س ))احداز خواندگان اظهارداشته کلیه 2200متر مربع رابه خواهانها فروختم و پول آن رادریافت کردم ولی سازمان آن راتملک و سندش راباطل کرده است ومفاددادخواست موردتاییداست .آقای نماینده قضایی سازمان زمین شهری خوانده دیگراظهار داشته که اولا" وکالتنامه ضمیمه دادخواست نبوده وهم اکنون آن را دیده ام چون پلاک معلوم نبود لازم است که با مطالعه آن مطالب زیر رادفاعا"به عرض برسانم درارتباط باوکالتنامه شماره 518722/8/47 دفتراسنادرسمی 148...باتوجه به قسمت حدود و اختیارات به اینکه مدت اعتباراین وکالتنامه از زمان تحریر(5/8/47) لغایت 2سال تمام می باشد تصدیق خواهند فرمود وکالتنامه مذکور در تاریخ 5/8/51ازنظرمدت اعتبارمنقضی واعتبارندارد وبرآن هیچ گونه آثار حقوقی بار نیست ثانیا"مراجعه موکل موضوع وکالتنامه مواد قانونی مزبوریعنی آقای ((س ))به دریافت 650مترمربع ازکل پلاک موضوع وکالتنامه ومعرفی خودبه عنوان مالک پلاک دلیل دیگری برفسخ وکالتنامه واعتراض ازموضوع وکالت تلقی می شودزیرا اگر وکالتنامه معتبر بود تمامی شش دانگ قطعه زمین موضوع وکالتنامه بوده است .دریافت سهم مالکانه پس ازانقضاءمدت وکالت به طورکلی دلالت برقطع رابطه موکل و وکلای موضوع وکالتنامه فوق الاشعار دارد خصوصا"اینکه درپاراگراف مربوط به مورد وکالت نیز انتقال موضوع وکالتنامه مشروط به تحقق شرایطی بوده که هیچکدام ازشروط وکالتنامه درمدت اعتبارحاصل نگردیده است .علاوه برآن وکالت از عقود جایز است نه لازم وبه نظر می رسد که تسلیم تنظیم دادخواست آن هم بعدازدریافت حقوق مالکانه توسطآقای ((س ))خوانده ردیف 2 امری است صرفا"درجهت جلوگیری از اجرای صحیح قانون زمین شهری وبا این فلسفه تقدیم شده که مقدارمازاد ازشمول قانون خارج گردد.باتوجه به مراتب معروضه چنانچه نواقصی در خصوص موضوع وکالتنامه وسیله خواهانهاوخوانده ردیف 2 به عمل آمده چون قراردادهاوتوافق خصوصی بین اشخاص تزاحم با قوانین جاریه دارد و توافقات بعد نیز می بایستی درقالب 3تبصره الحاقی به ماده 10 آیین نامه اجرایی قانون لغو مالکیت اراضی شهری باشد و در فرجه معینه 6/2/59 لغایت 20/2/59 درسازمان عمران اراضی وقت تشکیل پرونده می دادندوبرابرتبصره ذیل ماده 7 قانون زمین شهری رسیدگی به عمل آیدمضافا"به اینکه چنانچه به نحو تملک توسط سازمان زمین معترض باشند.اعتراض واقدامات سازمانهاودوایردولتی به استناد ماده 11 قانون دیوان عدالت اداری درصلاحیت آن مرجع خاص می باشد و باعنایت به مراتب معروضه دادخواست خواهانهاموقعیت قانونی نداردصدور حکم شایسته مبنی برردادعای خواهانهامورد تقاضااست .آقای ((ه)) اظهار داشته موادقانونی که نماینده خوانده باآن استنادکردند مربوط به قولنامه های خصوصی است درصورتی که وکالتنامه یک سند رسمی است و مفادآن حاکی ازانعقادیک عقدبیع بین خوانده ردیف 2 وموکلین است و ذکرمدت اعتباردروکالتنامه نمی تواندنافی حق ایجادشده دراثرعقد بیع که مربوط به موکلین است بشود.آقای نماینده سازمان زمین شهری اظهارداشته وکالت بیع نیست واگرچنین بوددرقانون مدنی عقودی تحت عنوان وکالت که بیع باشدعنوان می شد. دادگاه پس ازکسب نظرآقای مشاوربدوا"درموردخوانده ردیف اول اظهار نظروخوانده ردیف دوم عدم استماع دعوی صادرنمودوبراثراعتراض وکیل خواهانها پرونده به دیوان عالی کشور ارسال وبه شعبه 23 ارجاع گردید.این شعبه پرونده را دراجرای مقررات اصلاح و حذف موادی از قانون تشکیل دادگاههای حقوقی یک ودواعاده نموده که پس از وصول دادگاه چنین حکم کرده است (...صرفنظرازآنکه سندمالکیت آقای خوانده ردیف دوم باطل گردیده وعلی الاصول الزام خوانده ردیف اول به حضوردر دفترخانه اسنادرسمی وتنظیم سندانتقال فرع برلغو دستورابطال سند مالکیت ازناحیه خوانده ردیف اول می باشدکه بافرض امکان آن انجام نگردیده که جزوخواست خواهانهانمی باشدو دادگاه فارغ ازاظهارنظر نسبت به آن می باشد وقطع نظرازاینکه مدت اعتبار وکالتنامه رسمی شماره 18722 5/8/47تنظیمی دردفترخانه 138...ابرازی خواهانهااز تاریخ 5/8/47 چهارسال بوده که منقضی گردیده نظربه اینکه دلیلی برعملبه آن درزمان اعتبارابرازنگردیده وبه لحاظ اینکه صرف عقد وکالت فاقدآثارعقدبیع بوده وبالنتیجه به جهت واجد نبودن شرایط هریک ترتیب آثاربیع وکالت واستنتاج خواهانهابه نحوی که عنوان نموده اندفاقدوجاهت قانونی وغیرمقدورمی باشدوباالتفات به اینکه خوانده ردیف دوم که مالک بوده باگرفتن 650 مترمربع (طبق مقررات سازمان خوانده )اززمین متنازع فیه وتسلیم سندمالکیت به خوانده اول صریحا"تسلیم به صحت اعمال مقررات سازمان زمین شهری درباره خودکاشف ازاعتقادموکل به بی اعتباری وکالتنامه مزبوراست والالازم می آیدکه وکلای وی اقدام لازم معمول دارندوباعنایت به اینکه خواهانها دلیلی که مثبت ادعاباشد اقامه ننموده اند وبا توجه به مدافعات نماینده قضایی خوانده اول به شرح صورتجلسه مورخ 27/4/71 حکم به بطلان دعوی آنهاصادرواعلام می شود).آقای ((ج ))به وکالت ازخواهانها ازدادنامه مذکور تجدیدنظرخواهی کرده که پس ازانجام تبادل لوایح پرونده به دیوان عالی کشورارسال وبه این شعبه ارجاع گردیده است . هیئت شعبه درتاریخ بالاتشکیل گردید.پس ازقرائت گزارش آقای ... عضوممیزواوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد: ((اعتراضات تجدیدنظرخواهان نسبت به رای تجدیدنظر خواسته به نحوی نیست که نقض رای مذکورراایجاب نماید. دررعایت اصول وقواعد دادرسی نیزاشکال موثری دررسدگی دادگاه مشهود نمی باشد .لذا رای موردبحث ازلحاظ نتیجه بلااشکال تشخیص وابرام می گردد.))

مرجع :
کتاب آرای دیوان عالی کشور درامورحقوقی ، جلددوم
تالیف ، یداله بازگیر، کارشناس قضائی وزارت دادگستری
انتشارات ققنوس ، چاپ اول ، چاپ سحاب ، 1377
85

نوع : آراء و نظریات

شماره انتشار : 613

تاریخ تصویب : 1372/09/06

تاریخ ابلاغ :

دستگاه اجرایی :

موضوع :

منبع : وب سایت قوانین دات آی آر (معاونت آموزش دادگستری استان تهران)

    

قانون های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.