×

اداره سرپرستی

همه چیز درباره " اداره سرپرستی "

اداره سرپرستی

با سلام در سال 90 پدر اینجانب ملکی را بنام من در محضرخانه منتقل کرد و شاهد این انتقال نیز 3 برادر من بودند خواهر بنده در سال 92 با علم به این انتقال و بیماری پدر با تبانی منشی پزشک معالج و بر اساس گواهی جعلی و با مخفی کاری کامل و بدون اطلاع احدی از فرزندان اقدام به دریافت محجوریت پدر نمود و با همان مخفی کاری اقدام به دریافت حجر دادگاه سرپرستی از سال 90 را نمود وبا توجه به این مخفی کاری رای نیز پس از 20 روز قطعی شد و ایشان اکنون دادخواست ابطال سند را داده اند اما ما پس از اطلاع ازاین موضوع و آگاهی از مفاد پرونده به سراغ دکتر معالج رفتیم و علت صدور این گواهی را جویا شدیم که مشخص شد این گواهی بدون آگاهی دکتر از مطب خارج شده است که بلافاصله اقدام به صدور گواهی اصلاحی نمود و برای دادگاه ارسال نمود با این گواهی اینجانب ورود ثالث به پرونده نمودم و دادگاه نیز تمام مدارک را جهت بررسی به کمیسیون پزشکی ارجاع نمود و رای کمیسیون پزشکی نیز همین اواخر به دادگاه اعلام و تاکید شده است شروع معالجه از سال 91بوده و سال 90 بر اساس مدارک جعلی بوده است حالا با توجه به اینکه هنوز دادگاه اعتراض ثالث من در اداره سرپرستی برگزار نشده است و ایشان با این روند درخواست ابظال سند را نموده من چه کاری می توانم بکنم و آیا اصلا" با توجه به مدارک فوق و مواد 1290 و 1305 دادگاه رای به رد دعوی و می نماید یا سند باطل یا غیر نافذ میشود. با تشکر

نخست اینکه ماده 423 قانون ایین دادرسی مدنی مقرر می دارد:در صورت وصول اعتراض طاری از طرف شخص ثالث چنانچه دادگاه تشخیص دهد حکمی که در خصوص اعتراض یاد شده صادر می شود موثر

مشاهده پاسخ کامل

با سلام اینجانب در سال 67 با موافقت پدرم قسمتی از خانه را به مغازه تبدیل وکلیه کارهای جواز و شهردای قانونی انجام شد ولی پدرم جواز را به نام خودش گرفت اینجانب در این مغازه شروع به فعالیت کردم بعد از چند سال پدرم بعد از فروش مغازه قبلی خودش همراه تنها برادرم که از من کوچکتراست به من ملحق شدند تا سال 85 که به دلیل بیماری پدرم فقط من و برادرم در مغازه کار میکنیم و در طی این سالها سه اپارتمان از عایدی مغازه به ترتیب سال 72 برایمن 79 برای برادرم 82 برای پدرم که انرا به مادرم منتقل کرده است حال مادرم و تنها خواهرم این ادعا را دارند که من باید مغازه را تحویل دهم در ضمن من در طی این سالها همیشه متعهد بودهام خرجی وان چیزی را که مادرم احتیاج داشته فراهم کنم وهفتگی مبالغی را به صورت منظم پرداختکردهام در ضمن دسته چک و تما می مسولیتهای مغازه به عهده من میباشد و من و برادرم حدود 7 سال به عنوان فروشنده بیمه تامین اجتماعی هستیم حال این سوال برایم پیش امده ایا خواهر و مادرم میتوانند این ادعا را در موقع در قید حیات بودن پدرم بکنند و در ضمن حق و حقوق این 27 سال کار من چه میشود و تکلیف اجناس داخل مغازه چه میشود با تشکر

چنانچه پدرشمادرقیدحیات باشد ومغازه درمالکیت ایشان باشدفقط شخص ایشان به عنوان مالک می توانندمدعی باشند ودر اینصورت نیزمی بایست

مشاهده پاسخ کامل

با سلام پدر 85 سا له از پا نزده سال قبل بعلت بیماریهای متعدد {قلب چشم دیابت و معلول گشته و در این .چند سال اخیر روانش نیز تحلیل رفته نامادری ودخترش خوردن اموال اعم از منقول وغیر منقول مشغولند چکار کنم؟راه قانونی وجود دارد ؟ که از طریق اداره سر پرستی اقدام کنم؟

با سلام و عرض ادب با مراجعه به اداره سرپرستی محل اقامتگاه پدر خود مراتب را کتباً اعلام نموده و تقاضای معرفی ایشان به پزشکی قانونی جهت بررسی سلامت عقل بنمائید. درصورتی که

مشاهده پاسخ کامل

با سلام . اینجانب در سال 84 به علت درگیر یو بدخلقی شوهرم با حکم استرداد جهیزیه از منزل آنها بیرون آمده . با توجه ب این که شوهر بنده دارای بیماری روانی بود و ما از سال 81 برای درمان به چندین پزشک مراجعه کردیم و به علت دخالت های مادر شوهرم ایشان حاضر به درمان مستمر نشدند. در فروردین 85 با فرستادن اظهارنامه به منزلشان مطالبه مهریه کردم و چون خودشان در منزل نبودند خواهرشان تحویل گرفتند . از سال 85 من خودم منزل اجاره کردم و با دخترم زندگی می کردیم . شوهرم هر بار با التماس و گریه زاری سر زندگی می امد و حاضر به تهیه مسکن هم نبود . و از سال 88 ترک منزل کرده و پس از به جریان انداختن پرونده طلاق و مراجعه به پزشکی قانونی ثابت شد که ایشان دارای بیماری اسکیزوفرنیا همرا ه با سوءظن و بدبینی شدید می باشد و دادگاه نیز باتوجه به این نکته و وقوع عسر وحرج حکم طلاق و حضانت دختر 7 ساله به من را صادر کرد که پس از رفتن به دادگاههای تجدید نظر نیز حکم قطعیت یافت . شوهر من دارای ارث از پدر خود می باشد و وضع مالی خانوادگی خوبی دارد من پس از دریاففت نظر پزشک قانونی دادخواست مهریه به شورای حل اختلاف دادم و 250 سکه و 100 مثقال طلا را خواستم ( سال 85 اظهارنامه داده بودم ) و مبلغ 6 میلیون تومان پول نقد و 5/1 میلیون تومان نقره و سفر حج را هنوز مطالبه نکرده ام . شوهرم تقاضای اعسار داده است و در سال 86 به مادرش وکالت داده و ایشان هم سه دانگ از آپارتمان شوهرم را در تهران به نام خود کرده است و 1.5 دانگ هم از منزل محل سکونتش را در اصفهان توقیف نموده ام . حال سوالم این است آیا می توان با توجه به اینکه ما از سال 84 درگیر ی دادگاهی داشته ایم و اظهار نامه هم داده ام معامله آپارتمان فرار از دین تلقی و باطل شود و آیا می توان ما بقی مهریه را مطالبه و عطف به پرونده جاری مهریه در شورای حل اختلاف نمود .

با سلام / به موجب ماده 218اصلاحی قانون مدنی معامله به قصد فرار از دین در صورتی که صوری باشد قابل ابطال است / این یعنی اگر معامله به قصد فرار از دین باشد ولی صوری نباشد

مشاهده پاسخ کامل

در صورتی که فرزندان بیمار محتضر بخواهند از فروش منزل پدر جهت هزینه های معالجه بیماراستفاده کنند و پدر نتواند در محضر حاضر شود چه باید کرد؟(جهت دادن وکالت فروش)

با سلام به استناد مواد 104و 123 قانون امور حسبی کسی که در اثر

مشاهده پاسخ کامل

با سلام وتشکراز شما عزیزان بابت پاسخگوئی واطلاع رسانی خوبتان پدر بنده بدلیل سکته مغزی دچار اختلال حافظه هستن.به همین دلیل قصد داریم جهت رسیدگی به امور مالی واموال ایشان قیم بگیریم. ایشان در زمان سلامتی خود تعدادی از اموال خود را به نام برادرهایشان کردن ولی از آنها وکالت گرفتن برای هرگونه معامله در رابطه با این اموال که صراحتآ در وکالت نامه قید شده است. آیا پس از تعیین قیم این وکالت نامه ها باطل واز درجه اعتبار ساقط میشوند وبرادرهای پدرم صاحب اموال محسوب میشوند،یا اینکه وکالت نامه ها معتبر بوده وبه شخص قیم پدرم تفویض میشوند؟؟؟

درست است که بدلالت ماده 678 قانون مدنی وکالت با جنون وکیل یا موکل مرتفع می شود .اما مطابق مواد190 الی 224 قانون مدنی علیرغم تصریح ماده 682 قانون

مشاهده پاسخ کامل

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.