با سلام، بنده طی انجام یکسری فعالیت های کاری برای یک مجموعه حدودا مبلغ یکصد میلیون تومان طلب داشتم، پس از مذاکرات با مدیران مجموعه قرار بر این شد که به ازای این مبلغ، سهام از شرکت به بنده بدهند، با توجه به قوانین جاری که سهامدار در کلیه دیون شرکت (نوع سهامی خاص) به اندازه سهم، متعهد میباشد، چه راهکاری بنده را از این تعهد بری میکند؟ آیا أخذ یک اقرارنامه محضری از تمامی مدیران شرکت مبنی بر نداشتن تعهد بنده در کلیه دیون و تعهدات شرکت، از من رفع تعهد میکند؟
سلام، همانطور که مستحضرید تمامی شرکت ها دارای شخصیت حقوقی مستقل از اعضا و سهامداران است، لذا توافقات خصوصی فی مابین سهامداران، له و علیه اشخاص ثالث که طرف معامله شرکت می باشند ارتباطی ندارد، بنابراین چنانچه اقرار یا تعهدی از سایر سهامداران گرفته شود، باید علیه آنها اقدام شود. ضمن اینکه سهامداران تنها به میزان مبلغ اسمی سهام مسئول هستند.
با سلام واحترام : ملکی به مساحت 65 جریب از محل ارث پدربزرگم به نه نفر وراث قانونی اش رسیده است . و وراث با مراجعه به اداره ثبت و در دست داشتن فرم حصر وراثت و فرم 19 ، اقدام به اخذ نه سند مشاعی ، سیم و سرب هر یک به نام خود نمودند که البته این اقدام با مادر سند و همراهی برگ حصر وراثت تفاوتی ندارد . لاکن با عنایت به عدم حضور سایر وراث که در خارج از کشور هستند ، تنی از وراث اقدام به ساخت دو مغازه در ملک مذکور نموده و آنرا فروخته است و خود هم فوت نموده و دارای سه فرزند است ، حال تنی دیگر از وراث قسمتی از ملک را ساخته و از آن بعنوان باغ استفاده میکند و تنی دیگر کل ملک را به پارکینگ عمومی تیدیل و در حال کسب درآمد است . اکنون من به ایران مراجعه نموده ام . سئوال آیا میتوانم ملک را به حالت اولیه برگردانم و ضمناً نسبت به درآمد پارکینگ در این مدت اقدامی نمایم سال 83 با اسرار اقوام با پسرخاله خود عقد کردم که به دلایلی سال 85 از هم توافقی جدا شدیم .این آقا باکره بودن من را گرفت. بعد از اینکه توافقی جدا شدیم شناسنامه المثنی گرفتم که اسم اون آقا از شناسنامه حدف بشه . سال 91 با آقایی دوست شدم .از من درخواست ازدواج کرد.من همه چیز را یه او توضیح دادم .حتی راجع به عقد قبلی خودم .خرداد 91 عقد کردیم حالا با هم به مشکل خوردیم . انقد که مدتی هست که دیگه سراغی از من نمیگیره و حتی به منزل ما نمیاد . چون شاغل هستم از همان ابتدا بارها از من درخواست پول کرده و منو تحت فشار میگذاشت .من نیز از روی دلسوزی بهش کمک کردم.حالا دارم میبینم هیچ تلاشی برای زندگی نمیکنه . اوایل که خواستگاری اومدن طبق رسم و رسومات گفتن عروسی .طلا و خونه خوب میگیرن. من نیز با قبول این چیزها بله گفتم اما حالا یهو زدن زیر همه چیز ،میگن پول نداریم که اینها را بگیریم .ما همینیم میتونی بمون نمیتونی تکلیفو معلوم کن . الان بارها تکرار کرده که برام ارزشی نداری . وقتی هم که عصبانی میشه نمیفهمه چی میگه.آدم گستاخیه .اصلا احترام من رو نگه نمیداره .نه فقط من ،حتی خانواده من . چند وقت پیش حال این آقا بد شده بودوتا مرز تشنج رفته بود که با کلی اصرار من موافقت کرد که باهام دکتر بیاد اونجا فهمیدم که قرص های ترامادول مصرف میکنه و علت اینکه با من دکتر نمی اومد این بود که متوجه قرص خوردنش نشوم. این آقا خیلی به خانوادش متکی .حتی بارها شده به خاطر خانوادش با من قهر میکرده .قهر های طولانی که با کلی خواهش بنده حاضر به آشتی میشد . مادر این آقا هم خیلی دخالت میکنه انقد که همسر عقدی من به بنده میگه منو در مقابل مادرم قرار نده وگرنه بعد ها تلافی میکنم . اوایل که پول میگرفت خوب بودم اما الان بد هستم.تو این مدت عقد حتی خرجی هم نداده . هر مردی اولین کاری که باید برای خونه اش بکنه حد اقلش اینه که زن و زندگیش رو از نظر مالی تامین بکنه اما راجع به این آقا برعکسه . با این رفتارها و قهر کردن هایی که حتی حاضر نیس به دیدنم بیاد و حالا نسبت بهش سرد شدم و ادامه دادن این وصلت برای من ممکن نیست . الان نمیدونم چیکار کنم امیدوارم زود جواب بدین