رویکرد سیاست جنایی و کیفری افتراقی ایران نسبت به کودکان بزهکار-بخش دوم
رویکرد سیاست جنایی و کیفری افتراقی ایران نسبت به کودکان بزهکار
سید محمد زمان دریاباری مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری
بخش هفتم
اشاره: «رویکرد سیاست جنایی و کیفری افتراقی ایران نسبت به کودکان بزهکار» عنوان مقالهای است که بخش اول آن در شماره قبلی صفحه حقوقی اطلاعات چاپ شد. بخش دوم این مقاله را میخوانیم.
***
بیسوادی، فقر فرهنگی و انحرافات اخلاقی پدر، مادر، اعتیاد والدین به الکل، موادمخدر، تعداد زیاد فرزندان خانواده و تبعیض میان ایشان، روشهای انضباطی بسیار سخت گیرانه همراه با تنبیههای بدنی، از هم گسیختگی خانواده یا از دست دادن والدین،محبت زیاد، خشونت، زمینه ساز تبه کاری و از موجبات جرمزایی کودکان است.
از سوی دیگر فقدان نظارت خانوادگی، ضعف والدین در آموزش و پرورش فرزندان، تمایل والدین به تک فرزندآوری و نیز فاصله زیاد با فرزند دوم از دیگر عوامل بزهکاری اطفال است.
وجدان اخلاقی، من برتر یا فراخود فرزند به شدت تحت تاثیر والدین است.
اگر در همان آغاز رشد اجتماعی کودک در محیط خانواده، رفتارهای ناهنجار کودک به دید چشمپوشی نگریسته نشده و به او تذکر داده شود، احتمال هنجارشکنی در رفتار و بروز جرم در جامعه کمتر خواهد شد.
عصری که در آن زندگی میکنیم، متاسفانه عصر اغماض است. عصری است که برای القای معیارها، ارزشها و وجدان در کودکان در محیط خانواده و سایر محیطهای اجتماعی تلاشی نمیشود و از این روست که کودکان در آغاز به سوی مدرسه گریزی، مخرب بودن و اندک اندک با افزایش سن به تجاوزات جنسی، آدم ربایی و دیگر بزههای ساختارشکن روی میآورند.
تک فرزندی موجب نازپروردگی، کج خلقی، کینه جویی، خودخواهی، بیحالی و تنبلی، خجالت پیشگی، درونگرایی، نومیدی، استیلاءطلبی، مهرجویی و خودخواهی میشود.
فاصله زیاد بین فرزند ارشد و دوم و یا آخرین فرزند بودن و نیز تک پسر یا تک دختر بودن، موجب نازپرودگی و حمایت فوقالعاده از چنین فرزندانی میشود زیرا ایشان رفتاری مشابه همان تک فرزند را دارند.
در کانونی که بزرگسالان با کودکان خود ناگزیرند شب را در یک اتاق به سر برند، چه بسا اتفاق میافتد که این کودکان به آسانی شاهد اعمال جنسی شوند.
یک کاشانه کوچک در کویهای کارگری و محلههای محقر و فقیرنشین، حضور تعداد زیاد فرزندان در یک اتاق، حتی اگر ایشان به بیماریهای سایکوپاتیک هم دچار نباشند، گاهی این همخوابگیها متاسفانه به زنای با محارم میانجامد.بسیاری از جانیان خطرناک و سنگدل و مجرمان به عادت کسانی هستند که در کودکی از نوازش مادری و محبت پدری بیبهره بودند که موجب بروز حالتهای سایکوپاتیک در شخص میشود.
تشخیص حالت فرد سایکوپات از اسکیزوفرنی و…مشکل است.سایکوپاتها که دچار اختلال احساسات عاطفی و غریزی هستند، جزو بیماران روانی (عصبیها) محسوب نمیشوند. با هوشی، بینظمی، پرکاری، خوش ظاهری، لذت آنی، خونسردی، بیاعتنایی، حق ناشناسی، فقدان همدردی، دروغگویی از ویژگیهای سایکوپاتهاست.
3ـ3 عوامل اجتماعی
مهاجرت از روستا به شهر و مشکلات مربوط به حاشیه نشینی، مهاجرتهای داخلی و همینطور بینالمللی، پیشرفت و گسترش وسائل ارتباط جمعی، رفتار همسایهها، دوستان کودک و…از عوامل جرمزای اجتماعی است.
اعتقاد عمومی بر این است که تشدید سیاست و گسترش برنامههای پیشبینی اجتماعی، مناسبترین راه حل برای پیشگیری از بزهکاری نوجوانان است.
مواردی چون گواهی پیش از ازدواج، تاسیس درمانگاه ویژه برای زنان باردار، ایجاد درمانگاههای ویژه نوزادن، برقراری کمک هزینه خانواده، آموزشهای عمومی، راهنمایی و مشاوره خانوادهها از عوامل موثرند.
یکی دیگر از مواردی که از بعد جامعه شناسی شهری در پیشگیری از وقوع جرم به ویژه در اطفال و نوجوانان نقش دارد، توجه به شهرسازی و معماری جرمزداست.
عواملی مانند نظارت بر سازههای شهری، کنترل ورودیها، تقویت حس قلمرو و محافظت از سیبلهای جرم در پیشگیری از وقوع جرم موثرند و میتوانند سبب قابل دفاع شدن فضاهای شهری در اجتماع شوند. فضاهای بدون دفاع مانند زیرگذرها و زیر پلها، کنجها، مخروبهها، اماکن تاریک، ساختمانهای نیمهکاره محلی است برای تجمع کودکان فراری که اغلب به کارتن خوابی و تکدیگری روی میآورند و مکانی مناسب برای اجتماع معتادان و روسپیان بیسرپناه از کودک گرفته تا بزرگسال میباشد.
روشنایی موثر، فقر نقاط کور، حفاظت و نگهداری مناسب، طراحی مناسب خیابان، نور و نظارت در شب بر ایستگاههای اتوبوس و پلهای عابر پیاده، افزایش رویتپذیری درب ورودی و خود پرداز بانکها، فاصله زیاد درب ورودی تا باجه بانک میتوانند هریک موجب پیشگیری از وقوع جرم و قابل دفاعتر شدن محیط اجتماع از گزند جرم و عوامل ایجادیاش میگردند.
از بعد اجتماعی، هیستری جمعی یا همان رفتارهای هیجانی و غیرمنطقی گروهی از اشخاص نیز میتواند زمینه ساز ارتکاب جرم در دیگران شود.
شورشها، آشوبها، هوسهای جمعی، جنون و هراس جمعی نمونهای از رفتارهای جمعی است. هنگامی که هر شخص یا گروهی از اشخاص در اجتماع ـ اگر چه کودک و نوجوان- معیارهای جامعه را رعایت نمیکنند، در واقع یک نوع انحراف و دوری جستن و فرار از هنجارها رخ میدهد که خود از عوامل جرمزاست.
4-3- اقتصادی
فقر، فاصله طبقاتی، بردهداری جنسی و سوءاستفاده از اشخاص در جهت تحصیل مال نامشروع، از عوامل اقتصادی جرمزاست.در حال حاضر گردشگری جنسی و قاچاق انسان به ویژه کودکان و نوجوانان آن هم دخترکان و پسرکان، از مهمترین عوامل اقتصادی در ارتکاب جرم هم از سوی بزه دیدگان این نوع از بردهداریهای نوین و هم توسعه و گسترس ارتکاب جرم از سوی عاملین این جنایات ضدبشریت و سازمان یافته است.
سازمان جهانی گردشگری، در خصوص حساسیت بیشتر نسبت به منافع کودکان، بیانیه پیشگیری از گردشگری جنسی سازمان یافته را به تصویب رسانده است و سازمانهای غیردولتی، الحاق یک مقاوله نامه دیگر به معاهده حقوق کودک را که در برگیرنده اقدامات پیشگیرانه از گردشگری جنسی باشند، پیشنهاد دادهاند.
در واقع گردشگری جنسی جریانی است خلاف قاچاق انسان.
در قاچاق انسان، انسان را به منظور سوء استفاده و بهرهکشی از کشور خودش به کشور دیگر منتقل میکنند ولی در گردشگری جنسی، شخص مشتری، خودش به منطقهای میآید و از طریق واسطهها، طعمههای خود را یافته و بردهداری یا سوء استفاده جنسی میکند که قربانیان جرم و به عبارتی دیگر، یکی از اطراف این مثلث مجرمانه، کودکان و نوجوانان پسر و دختر هستند که ناچار به تن فروشی میشوند.
بر اساس تحقیقات سازمان بینالمللی مهاجرت، عوامل تندادن به بردگی جنسی، فقر، بیسوادی، عدم وجود تامین اجتماعی مناسب، ناآگاهی از سرانجام مهاجرت (قاچاق و تجارت جنسی)، فریب، آسودهطلبی، کسب درآمد بیشتر و خودکشی نمادین است.
5-3- فیزیولوژیکی و عوامل انسانی و روانی:
کودکان بزهکار معمولا در کانون خانوادهای نابسامان و به دور از چشیدن طعم محبت و آموزش و پرورش یا جامعهای بدون امنیت اخلاقی رشد کردهاند و به ناچار نیاز به خودنمایی و جلب توجه خود از راههای دیگر مانند یک دزدی کوچک، فرار از مدرسه و دروغگوییهای مکرر، فرار از خانه، ولگردی، گدایی، ایجاد حریق، تخریب، رانندگی بدون گواهینامه، سرقت، حمل مواد مخدر، زیر پا گذاشتن حقوق دیگران دارند و به انواع بزهکاریها، طغیان علیه قانون، انجام اعمال شنیع و جنایات مانند قتل نفس، عمل منافی عفت و نظایر آن منتهی میگردد.
بخش عمدهای از جرایم کودکان و بزرگسالان، جرایم جنسی است که ریشه در انحرافات جنسی دارد.
چگونگی شکلگیری شخصیت، شالوده همه رفتارهای کودک از آغاز زندگی تا مرگ است.
مراحل تحول شخصیت عبارتند از مرحله پیش تولد (جنینی)-مرحله پس تولدی(سال اول زندگی)، مرحله یادگیری رمزی (سالهای دوم و سوم زندگی)، مرحله درونی کردن و حل تعارضها (از سه تا 6 سالگی)، مرحله تحول اجتماعی و عقلی (6 تا 12 سالگی) مرحله پیش بلوغی و مرحله بلوغ که در فرـیند شکلگیری شخصیت نقشی موثر داشته باشد.منشاء انحرافهای جنسی نیز بروز اختلال در این مراحل رشد شخصیت است.
نقص در ساختمان بدن، طرز کار غدد داخلی، ناراحتیهای روانی، بیماریهای جسمی و عفونی مغزی… در کنار هم باعث میشوند بزهکاری در نوجوانان و اطفال به منصهی ظهور برسد.
برخی جامعه شناسان نیز در کنار جرم شناسان، عوامل زیست شناختی مانند نقص جسمانی و اختلال در الگوهای کروموزومی را موثر در وقوع جرم میدانند.
از سوی دیگر کم حرفی، کم هوشی، هیجان پذیری، بیجرات بودن، لا ابالیگری، فرصتطلبی، کمرویی، بیاحساسی، مشکوک بودن، تخیلگرایی، حیلهگری، محافظهکاری، فردگرایی، بینظمی و عصبانیت از جمله صفاتی هستند که میتوانند زمینه ساز ارتکاب جرم شوند.
از سوی دیگر هرگونه نا هم فازی میان کالبدهای بدن، زمینه ساز بروز بیماریهای جسمی، روانی و ذهنی است.
یکی از این موارد، اختلال در کالبد ذهن و روان است. شخصیتهای سایکوپات، مصداقی از این دسته اشخاص هستند.
شخص سایکوپات معمولا میتواند تمام قوانین اجتماعی و اخلاقی را بیان کند ولی به نظر نمیرسد بتواند آنها را آنطور که دیگران میفهمند و مراعات میکنند، بفهمد و رعایت کند. ایشان از لحاظ هوشی نقصی ندارند. بیماری مغزی یا صرع ندارند اما تکانشی بودن، فقدان آینده نگری، ناتوانی در اصلاح معیارهای کودکی، بیقراری و سرگردانی، ناسازگاری با گروه و بیمسئولیتی از صفات ایشان است.
بسیاری از رفتارهای پرخاشگرانه که شخص سایکوپات در آنها دخالت دارند، بزهکاری جنسی، دروغ، دزدیها و… به دلیل آن است که این اشخاص مانند پرندهای سرگردانند و در یک جا نمیمانند و همواره در گریزند و نام و نشان خود را به سرعت تغییر میدهند.
6-3- عوامل فرهنگی
محیط مدرسه و فضای آموزشی و همچنین نقش رسانههای همگانی، یکی دیگر از عوامل جرمزا در کودکان و نوجوانان است.
کودکی که تقریبا هر روز به سینما میرود و یا به تماشای برنامههای تلویزیونی و ماهوارهای برانگیزاننده مینشیند و خود را در نقشهای گوناگون بازیگران و ستارههای فیلم میبیند نمیتواند خویشتن را با آهنگهای روزمره زندگی منطبق سازد؛ خانواده و کار برای او یکنواخت و خسته کننده خواهد شد در بینظمی و غوغای اجتماعی او به دنبال ماجراجویی میرود، مسلما سینمایی که به عنوان یک کانون اجتماعی مانع از ولگردی است و ارزش فرهنگی و هنری و تربیتی دارد از حساب فیلمهای زیانبخش و بدآموز جرمزا جداست.
امروزه، شبکههای اجتماعی نیز اگر به درستی استفاده نشوند، نقش ویرانگری در سلامت شخصیتی کودک و نوجوان خواهد گذاشت.
هنگامی که کودکان و نوجوانان بدون هیچگونه محدودیتی از طریق گوشیهای هوشمند یا دستگاههای رایانه شخصی و به واسطه شبکههای اجتماعی، به سادگی به جدیدترین فیلمها و عکسهای پورنو و مواد مخدر و مشروبات الکلی و همچنین راسا به شبکههای مافیایی روسپیان و تبهکاران خطرناک دسترسی مییابند و هیچ سیاست بازدارندهای نیز در این خصوص به کار گرفته نمیشود و اگر میشود، کارایی لازم نداشته است، چه انتظاری میتوان داشت تا جامعهای سالم و جوانانی اندیشمند و بزه ناکرده داشته باشیم؟
4ـ انواع جرایم ارتکابی اطفال و نوجوانان:
به طور کلی جرایم بر ضداموال و ولگردی، بزرگترین رقم بزهکاری اطفال است.در دوره بلوغ، قتل و سرقت به حداکثر میرسد.
جرایمی که اطفال و نوجوانان در جامعه مرتکب میشوند نیز مانند جرایم بزرگسالان در سه دسته جرایم بر ضد اشخاص، بر ضد اموال و علیه امنیت و نظم عمومی جامعه قرار میگیرد.
برای کشف علمی جرایم ایشان، پلیس علمی نیز میتواند کارایی لازم داشته باشد که مشتمل بر تشخیص هویت اشخاص (افراد عادی، مجرمان و اجساد مجهول الهویه)، بررسی صحنه جرم و جمعآوری دلایل و مدارک جرم، بررسی آزمایشگاهی دلایل و مدارک مادی جرم و تجزیه و تحلیل آن، آگاهی از شگرد کار و روشهای جرم مجرمان، شناخت علل و انگیزههای مجرمان در ارتکاب جرم، تحلیل صحیح از چگونگی وقوع جرایم، شیوه صحیح مصاحبه با شاکی و شهود، مظنونان و متهمین و بازجویی از آنها بخشی از اموری است که متخصصان پلیس علمی به آن میپردازند.
در بررسی صحنه جرم، یکی از مواردی که به عنوان نمونه جهت تشخیص قتل از خودکشی اهمیت دارد، دقت و واکاوی در محتویات صحنه جرم است.
منظم بودن لوازم و وسایل صحنه جنایت، وجود نامه در محل، وجود خودزنی التیام یافته، وجود ماده سمی منطبق با سم موجود در امعاء و احشاء، فقدان آثار مقاومت و ضرب و جرح، پیدا نشدن مو یا پوست در زیر ناخن متوفی، پیدا نشدن لکه خونی متفاوت با گروه خونی جسد، در آوردن لباس در موارد خودکشی در آب، بستن پارچه یا حوله به دور گردن جهت ساییده نشدن طناب به گردن در روش حلق آویزی و…..نشانههایی از خودکشی است که آن را از قتل متمایز میسازد.
5- مبانی قانونی مسئولیت کیفری کودکان و نوجوانان بزهکار:
ماده 49 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378 مقرر میداشت: «اطفال در صورت ارتکاب جرم، مبری از مسئولیت کیفری هستند»
این ماده، از این نظر که فعل ارتکابی کودک را جرم قلمداد میکرد، نادرست بود. زیراکه واژه جرم و پدیده مجرمانه، دارای عنصر مادی و روانی است و در واقع آنچه کودک یا مجنون انجام میدهد به واسطه فقدان عنصر روانی و یا دست کم شبهه در وجود سوء نیت، اساسا نمیبایدجرم تلقی شود. از اینرو این ماده نیاز به اصلاح ساختاری داشت.
قانون مجازات اسلامی در مواد 146 و 147 تاکید کرده است که «افراد نابالغ مسئولیت کیفری ندارند.» و «در مورد افراد نابالغ، براساس مقررات این قانون، اقدامات تأمینی و تربیتی اعمال میشود.»
ویژگی اقدامات تامینی که پایهگذار آن انریکو فری جامعهشناس ایتالیایی است، عبارتند از عدم ایجاد هراس در مجرم، عدم تاکید بر آزار و آسیب به بزهکار، جلوگیری از تحقیر وی، جبران ضرر و زیان ناشی از جرم و نامعین بودن اقدامات.
اهداف اصلی آن نیز پیشگیری از وقوع جرم، و اصلاح و تربیت و باز اجتماعی کردن مجرم است. اقدامات تامینی و تربیتی یا سالب آزادی و یا محدود کننده آزادی و در موارد مالی و یا اتخاذ روشهای بازدارنده دیگر مانند ضبط اشیای خطرناک، ضمانت احتیاطی (اخذ تعهد دایر بر عدم ارتکاب جرم) و…می باشند.
ماده 140قانون مجازات اسلامی نیز میگوید: «مسئولیت کیفری در حدود، قصاص و تعزیرات تنها زمانی محقق است که فرد حین ارتکاب جرم، عاقل، بالغ و مختار باشد به جز در مورد اکراه بر قتل…» که به تصریح ماده 375 قانون مجازات، اکراه به قتل، مجوز قتل نیست و مرتکب (اکراه شونده) قصاص میگردد. البته اگر شخصی برای دفاع و رهایی از اکراه با رعایت شرایط مقرر در دفاع مشروع، مرتکب قتل اکراه کننده شود یا آسیبی به او وارد کند، به تصریح ماده 380 قانون مجازات قصاص، دیه و تعزیر ندارد.
بنابراین لازمه اینکه مرتکب جرم را مسئول پدیده مجرمانهاش بدانیم، در وهله نخست احراز بلوغ وی است.
استادان حقوق جزا معتقدند که عدم مسئولیت جزایی طفل به این معنا نیست که او را کاملا رها کنند، بلکه دادگاه باتوجه به اوضاع و احوال، ممکن است تربیت طفل را به عهده سرپرست او و یا کانون اصلاح و تربیت بگذارد.
1-5- فروض مسئولیت کیفری اطفال و نوجوانان:
به تصریح ماده 375 قانون مجازات، بسته به اینکه اکراه شونده، در چه موقعیت سنی باشد، سه حکم درخصوص مسئولیت کیفری وی مطرح شده است.
الف) اکراه شونده عاقل و بالغ باشد، که در این صورت اکراه در قتل مجوز قتل نبوده و مرتکب، قصاص میشود و اکراه کننده، به حبس ابد محکوم میگردد.
ب) اکراه شونده طفل غیرممیز یا مجنون باشدکه در این صورت فقط اکراه کننده محکوم به قصاص میشود و اکراه شونده را مجازاتی نیست.
ج) اکراه شونده طفل ممیز باشد که در این صورت عاقله او دیه مقتول را میپردازد و اکراه کننده به حبس ابد محکوم میشود.
قانونگذار، هم اکنون تعریفی از طفل ممیز و غیر ممیزارایه نداده است و تنها تعریف در این خصوص مربوط به قانون منسوخه مجازات 1304 است.
منبع : اطلاعات
رنج کودکان کار ، از استثمار تا بی برنامگی منظور از اهلیت در حقوق چیست؟