قتل ترحم آمیز
اتانازی یا قتل ترحم آمیز به منزله پدیده ای است که جامعه انسانی خواه ناخواه با آن دست و پنجه نرم می کند ، یکی از مقوله های مورد مطالعه حقوق پزشکی است که از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده و آگاهی بخشی به جامعه پزشکی در این خصوص و به ویژه رویکرد اتخاذی تقنینی قانونگذار کشورمان در این ارتباط به پزشکان در زمره اهداف نخستین این شاخه حقوقی است
اتانازی یا قتل ترحم آمیز به منزله پدیده ای است که جامعه انسانی خواه ناخواه با آن دست و پنجه نرم می کند ، یکی از مقوله های مورد مطالعه حقوق پزشکی است که از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده و آگاهی بخشی به جامعه پزشکی در این خصوص و به ویژه رویکرد اتخاذی تقنینی قانونگذار کشورمان در این ارتباط به پزشکان در زمره اهداف نخستین این شاخه حقوقی است .
قتل ترحم آمیز که در نوشتگان و ادبیات گفتاری و نوشتاری به صور متعددی نظیر ،« مرگ آسان»، « مرگ شیرین»، « مرگ از روی ترحم»،« مرگ سفید» ، « قتل از روی ترحم» و ...تعبیر شده است ، دربرگیرنده افعال و ترک افعالی است که از سوی شخصی مسئول در قبال یک بیمار لاعلاج صورت می گیرد که در نهایت مرگ بیمار را به همراه دارد . این پدیده که غالباً وصف مجرمانه بدان داده می شود به دو گونه «فعال» و «انفعالی» صورت می گیرد . در صورتی که این پدیده در قالب «فعل مثبت» واقع شود ، در گستره قتل ترحم آمیز فعال جای می گیرد و زمانی که در چارچوب «عملی منفی» یا در واقع «ترک فعل» انجام شود ، به شکل قتل ترحم آمیز انفعالی تبلور می یابد .
به دیگر سخن ، قتل ترحم آمیز به صورت فعال شامل اقداماتی است صریح که به منظور قتل بیمار انجام می شود ، نظیر تزریق آمپول مهلک کلرید پتاسیم و قتل ترحم آمیز انفعالی ، خودداری از انجام هر گونه عملی است که سبب زنده ماندن بیمار می شود . در واقع ، در حالت انفعالی دارو درمانی یا هر گونه معالجه دیگری که به حفظ حیات بیمار یاری می رساند ، قطع می شود و یا پزشک از انجام عمل جراحی لازم و اقدامات مشابه امتناع می ورزد و منتظر می ماند که بیمار به واسطه بیماری صعب العلاجی که بدان مبتلاست جان سپارد .
نکته ای که در این خصوص قابل تامل است و قتل ترحم آمیز را با پدیده واقعی «قتل عمد» تا حدودی متمایز می سازد ، «انگیزه» مرتکب در این گونه خاص از قتل است . به صورتی که در قتل ترحم آمیز ، فرد مرتکب به واسطه انگیزه ای مبتنی بر ترحم دست به فعل یا ترک فعلی می زند که در نتیجه بیمار لاعلاج جان دهد و بیش از این درد نکشد . از این رو ، همواره استدلال می شود که در این وضعیت ، اقدام پزشک یا شخص مراقبِ بیمار در تضاد آشکار با رسالت پزشکی نمی باشد ، در این حالت ، نه تنها مرتکب با عمل خود کار غیر انسانی انجام نداده است بلکه اقدام وی عین انسانیت می باشد ، چراکه با فعل یا ترک فعل خویش منجر شده است تا بیمار بیش از آن ضجر نکشیده و روح وی در جسمش بدون درد و آزاری مضاعف بیارامد .
اما در مقابل که رویکرد غالب را نیز شکل می دهد ، همواره عقیده بر این بوده که چنین درد و ضجری نیز حقیقت واقعی است که شخص بدان استحقاق دارد و دیگری را در این حالت نباید کاری باشد ، چراکه حیات و مرگ را خداوند اعطا می کند و از این رو ، انسان در آغاز و پایان دادن به آن نه تنها نقشی ندارد که نمی تواند به واسطه انگیزه حتی انسانی ، دست به خاتمه حیات یک شخص بزند .
بر این اساس ، در روزگار ما ، جامعه انسانی در چارچوب تابعان حقوق بین الملل در قبال این پدیده سیاست های گونه گونی اتخاذ نموده است . چنانکه شماری از آنها که اکثریت را نیز شکل می دهند بر جرم انگاری آن تصریح نموده و دست یازی بدان را واجد وصف کیفری و در نتیجه برخوردار از کیفر انگاشته اند و پاره ای اندک نیز بر جرم زدایی و مباح بودن آن تکیه نموده اند و در این میان گروه سومی هستند که با تقریر شرایطی ، بار جنایی و کیفری آن را تخفیف داده و در صورت تحقق آن مرتکب را مستحق مجازات خفیف تری نسبت به مرتکب قتل عمد پنداشته اند .
در نظام حقوقی اسلام و ایران ، قتل از روی ترحم به منزله قتل عمد محسوب می گردد که مرتکب را تا حد محکومیت به مرگ نزدیک می کند. پیش بینی چنین سیاست جنایی ای ، برگرفته از آموزه های دین مبین اسلام است که بر حفظ حیات در همه حال تاکید داشته و با محترم شمردن «دم مسلمانان» به مثابه تابعان خود ، هرگونه دست یازی به جان آنها را غیر قابل بخشش دانسته است ، حتی زمانی که انگیزه شخص از چنین اقدامی حس ترحم آمیز و توأم با انسان دوستی او باشد .
منبع : حق گستر