×

چگونه خود را برای حضور در دادگاه خانواده آماده کنیم

چگونه خود را برای حضور در دادگاه خانواده آماده کنیم

مراجعه به دادگاه مانند هر مساله دیگری، زمان و موقعیت خاصی دارد و تنها زمانی باید به دادگاه مراجعه کرد که کارد به استخوان رسیده است رسیدن کارد به استخوان و غیرقابل تحمل شدن زندگی هم آنقدر مفهوم آشنا و ساده‌ای است که افراد آن را با موقعیت‌های کاذب و غیر واقعی اشتباه نگیرند؛ مثلا زنی که به دلیل کم شدن حقوق همسرش به سراغ قانون می‌رود و ناگهان مهریه خود را به اجرا می‌گذارد، یا مردی که به دلیل خروج بی اجازه

چگونه-خود-را-برای-حضور-در-دادگاه-خانواده-آماده-کنیم وکیل 

چگونه خود را برای حضور در دادگاه خانواده آماده کنیم؟

 مراجعه به دادگاه مانند هر مساله دیگری، زمان و موقعیت خاصی دارد و تنها زمانی باید به دادگاه مراجعه کرد که کارد به استخوان رسیده است. رسیدن کارد به استخوان و غیرقابل تحمل شدن زندگی هم آنقدر مفهوم آشنا و ساده‌ای است که افراد آن را با موقعیت‌های کاذب و غیر واقعی اشتباه نگیرند؛ مثلا زنی که به دلیل کم شدن حقوق همسرش به سراغ قانون می‌رود و ناگهان مهریه خود را به اجرا می‌گذارد، یا مردی که به دلیل خروج بی اجازه همسرش از خانه برای دیدن خانواده‌اش به دادگاه مراجعه می‌کند، به هیچ وجه دلایل قانع کننده‌ای برای رفتن به دادگاه ندارند و حتی اگر قانون به نفع آنها حکمی‌ صادر کند، آنها با مشکلات دیگری مواجه خواهند شد که در فرهنگ ما از آن به عنوان عذاب وجدان یاد می‌شود.

افراد جامعه ما در مقاطع مختلفی سنی با حضور در مدرسه، کلاس‌های آموزشی آزاد، گفتگو با افراد با تجربه خانواده و... اطلاعات گوناگونی درباره وجوه مختلف زندگی و شیوه‌های زندگی بهتر کسب می‌کنند تا با تکیه بر این اطلاعات در آینده، به انسان‌هایی توانا تبدیل شوند و شرایط بهتری را برای زندگی خود و همسرشان فراهم کنند.

تاریخ، جغرافیا، ادبیات، تعلیمات دینی، ریاضیات، هنر و... همه چیزهایی است که طی 12 سال تحصیل در دبیرستان به افراد آموزش داده می‌شود. آموزش دانشگاهی نیز کمابیش با موارد مشابهی ادامه می‌یابد، اما در هیچ کجای نظام آموزشی کشور ما بجز رشته‌های مرتبط، افراد با مسائل و مفاهیم حقوقی آشنا نمی‌شوند و در فرهنگ عمومی ‌جامعه، نرفتن به سراغ قانون افتخاری بزرگ محسوب می‌شود و رفتن به سراغ آن در بیشتر موارد به معنای از میان بردن حریم‌های مقدسی است که تاکنون در خانواده وجود داشته است.

 با در نظر گرفتن چنین وضعیتی، شاید داشتن اطلاعات حقوقی و بحث درباره آن در بسیاری از خانواده‌ها نیز مساله‌ای خوشایند نباشد اما تجربه حضور در دادگاه‌های خانواده نشان می‌دهد دانستن هر نوع اطلاعات حقوقی برای افرادی که قصد ورود به زندگی مشترک را دارند و حتی افرادی که زندگی مشترک را آغاز کرده اند، از نان شب واجب‌تر است. البته دانستن این اطلاعات نباید باعث شود همسران در هر فرصتی از آن استفاده کنند یا نسبت به هم بی‌دلیل بدبین شوند.

دانسته‌های حقوقی اینچنینی هم چیزی در حد و اندازه اطلاعاتی است که شما این روزها درباره نشانه‌های بیماری وبا یا انواع و اقسام سرطان‌ها در همین صفحات کسب می‌کنید و تنها باید زمانی از آنها استفاده کنید که واقعا نیازی به کاربرد آن باشد.

شاید این پرسش برای شما هم پیش آمده باشد که رفتن به سراغ قانون در چه زمانی توجیه پیدا می‌کند؟
برای پاسخ به ‌این پرسش بد نیست اشاره‌ای به ماهیت «قانون و کارکردهای آن» داشته باشیم.

قوانین مختلف همواره به ‌این دلیل ایجاد می‌شوند که بتوانند نظم و اجرای قوانین مختلف را تضمین کنند. هنگام به هم خوردن نظم امور، قوانین با ابزارهایی به میدان می‌آیند تا با تنبیه فرد خاطی و قانون شکن و نیز اعمال زور و فشار، قانون را اجرا و نظم را برقرار کنند.

با توجه به ‌این نکته که مراجعه به قانون معمولا وقتگیر و پر هزینه است، بیشتر افراد تنها زمانی به قانون مراجعه می‌کنند که از ابزارهای دیگری همچون: صحبت، گفتگو، گذشت و چشم پوشی، فرصت دادن به طرف مقابل، قول و قرار شفاهی و... کاری بر نمی‌آید و به عبارت ساده‌تر زبان خوش دیگر کاربردی ندارد.

به ‌این نکته هم توجه کنید که نمی‌توان برای هر چیزی هم، به سراغ قانون رفت. قانون تنها در مواردی به کمک فرد و جامعه می‌آید که از قبل، برای شرایطی که نظم اجتماعی به هم می‌خورد، پیش‌بینی لازم شده و برای حمایت از آن قوانین خاصی وضع شده باشد.

مثلا مهریه در شرایطی از سوی زن قابل وصول است که در عقدنامه شرایطی برای دریافت آن  همچون عندالمطالبه، عندالوسعه، عندالاستطاعه و...  پیش‌بینی شده باشد و اگر هیچ قیدی و بندی برای دریافت مهریه ذکر نشده باشد، مهریه بسادگی قابل وصول نخواهد بود.

از سوی دیگر، در هیچ کجای قانون برای مجازات مردان به دلیل رفتن به مسافرت مجردی، کشیدن سیگار، پوشیدن زیرشلوار در جمع خانواده همسر و مسائلی از این قبیل چیزی پیش‌بینی نشده و هیچ مردی نمی‌تواند همسرش را چون هر 3 روز یکبار به حمام می‌رود، از عطر و ادکلن استفاده می‌کند؛ موهایش را پسرانه می‌زند و... در پیشگاه قانون محکوم کند.

البته می‌توان در این زمینه هم در عقدنامه شرایطی تعریف و حدودی را برای آن تعیین کرد، اما تا وقتی که چنین اتفاقی نیفتاده، قضاوت قانون در روابط میان همسران تنها در چهارچوب موارد تعریف شده در عقدنامه صورت می‌گیرد و در دادگاه نیز تنها بابت مسائلی می‌توان تقاضای دادرسی داد که در آن جنبه حقوقی یا کیفری وجود داشته باشد.

وقتی کارد به استخوان می‌رسد

مراجعه به دادگاه مانند هر مساله دیگری، زمان و موقعیت خاصی دارد و تنها زمانی باید به دادگاه مراجعه کرد که کارد به استخوان رسیده است. رسیدن کارد به استخوان و غیرقابل تحمل شدن زندگی هم آنقدر مفهوم آشنا و ساده‌ای است که افراد آن را با موقعیت‌های کاذب و غیر واقعی اشتباه نگیرند؛ مثلا زنی که به دلیل کم شدن حقوق همسرش به سراغ قانون می‌رود و ناگهان مهریه خود را به اجرا می‌گذارد، یا مردی که به دلیل خروج بی اجازه همسرش از خانه برای دیدن خانواده‌اش به دادگاه مراجعه می‌کند، به هیچ وجه دلایل قانع کننده‌ای برای رفتن به دادگاه ندارند و حتی اگر قانون به نفع آنها حکمی‌ صادر کند، آنها با مشکلات دیگری مواجه خواهند شد که در فرهنگ ما از آن به عنوان عذاب وجدان یاد می‌شود.

دادگاه در بیشتر موارد تنها بر اساس اسناد و مدارک قضاوت می‌کند و همیشه اسناد بیان کننده همه حقیقت نیستند و به همین دلیل ممکن است رائی صادر شود که تناسبی با کارهای طرف مقابل نداشته باشد و حتی مسیر زندگی او را تغییر دهد و این مساله بعدها باعث عذاب وجدان شما خواهد شد و تجربه نشان داده اگر یکی از همسران بی‌جهت از حقوق قانونی خود استفاده کند یا همسرش را به گونه‌ای مجازات کند که‌ این مجازات تناسبی با کار انجام شده نداشته باشد، پس از فروکش کردن هیجان‌های اولیه با پرسش‌های پی‌درپی از خود مواجه می‌شود که‌این مساله لذت و شیرینی پیروزی به دست آمده را تلخ خواهد کرد.

جنبه مهم دیگر زندگی مشترک نیز رشد همسران است و اگر به دلیل مشکلاتی که به آن اشاره شد، یکی از همسران احساس کند که مرتب در حال درجا زدن و عقب ماندن از زندگی است، می‌تواند از همسر خود شکایت کند و از قانون کمک بخواهد.

طبیعی است که زندگی خانوادگی رابطه‌ کاملا دو طرفه است و هر دو باید سود حاصل از این زندگی را درک کنند و نیازی نیست در شرایطی برابر، یکی از همسران هر نوع تحقیر و سرزنشی را تحمل کند تا طرف مقابل در آسایش به سر ببرد. به همین دلیل طبیعی است که وقتی یکی از همسران حس می‌کند از حقوق عادی خود محروم شده، به دادگاه مراجعه و از قانون تقاضای حمایت و کمک کند.

گاهی در دادگاه دیده شده که همسرانی پس از 30 سال زندگی مشترک  که از همان ابتدا با تحقیر و توهین و آزار یکدیگر آغاز شده  به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق می‌کنند، در صورتی که همان ابتدای تشکیل زندگی، اگر فردی که احساس زیان می‌کرد به دادگاه می‌رفت، شاید قانون شرایط بهتری برای آنها به وجود می‌آورد.

بارها دیده شده که برخی افراد نیز به جای مراجعه به قانون  به دلیل زشت بودن این مساله در عرف  چنان کاسه صبرشان لبریز می‌شود که خود دست به اجرای قانون می‌زنند. موارد متعدد همسرکشی نمونه قابل ذکری از این مراجعه نکردن به قانون و اجرای شخصی قانون است که همواره تلخ و دردناک است.

حمایت عاطفی

یکی از مهم‌ترین نکاتی که باید در مراجعه به قانون به آن توجه کرد، داشتن اعتماد به نفس و عادی دیدن شرایط است. برای این‌که شرایط را هنگام مراجعه به دادگاه برای خودتان راحت کنید، به‌این بیندیشید محلی که به آن مراجعه می‌کنید دادگاه نیست، بلکه جایی مانند اداره دارایی، شهرداری، بانک، اداره مالیات، اداره راهنمایی و رانندگی، اداره ثبت، حسابداری دانشگاه، حسابداری بیمارستان و... است که شما برای دریافت حق خود یا انجام کاری اداری به آنجا مراجعه کرده‌اید.

تجربه دیدار با آدم‌هایی که به دادگاه مراجعه می‌کنند نشان می‌دهد بیشتر آنها در چنین مواقعی دچار تزلزل روحی و شخصیتی می‌شوند و حتی گاهی احساس گناه و ترس می‌کنند. یعنی آدمها گاهی با حضور در دادگاه در شرایط روحی نامساعدی قرار می‌گیرند که البته به خودی خود چیز بدی نیست، اما مشکل از جایی آغاز می‌شود که چنین شرایطی زمینه را برای سوءاستفاده‌های احتمالی یا فریب افراد بسرعت فراهم می‌کند.

حضور در دادگاه بخصوص برای افرادی که اولین تجربه رویارویی با قانون را در اینجا مزمزه می‌کنند  و پیش از این با مواردی همچون جمع‌آوری ماهواره، طرح امنیت اجتماعی، تصادف‌های رانندگی با قانون مواجه نشده‌اند  به پشتیبانی عاطفی بویژه از سوی دوستان و اعضای خانواده نیاز دارد.

بهتر است اگر خانواده شما از آن نوع افرادی هستند که تا به حال پای آنها به دادگاه باز نشده و همواره حاضرند هر نوع تحقیری را به قیمت حفظ ظاهری آبرو تحمل کنند کمی‌در تصمیم خود صرف نظر کنید یا اجرای این تصمیم را تا زمانی که یارکشی مناسبی انجام نداده‌اید به تاخیر بیندازید.

البته می‌توانید ابتدا خانواده را متقاعد و سپس با همراهی آنها راه قانون را در پیش بگیرید. این مساله شرایط روحی شما را تا حدود زیادی آرام می‌کند و همین مساله مانع می‌شود در شرایطی قرار بگیرید که فردی بتواند از شما سوء استفاده کند. در هر حال پس از حضور در دادگاه مراقب افراد فرصت طلب احتمالی که در چنین محیط‌ هایی در قالب کار چاق کن و پارتی حضور دارند، باشید.

یادتان باشد شما حتما اشتباهی انجام داده‌اید که به دادگاه آمده‌اید و اگر قرار است در زندگی خود یک‌بار هوشمندی نشان دهید، زمان آن همین حالا است و اگر قبلا کسی سَر شما کلاه گذاشته، دیگر نباید این مساله برای بار دوم تکرار شود. در این زمینه خانم‌ها شرایط حساس و شکننده تری دارند و باید دقت بیشتری در مواجهه با قانون داشته باشند.

هر بار وارد دادگاه می‌شوید، بهتر است به‌این مساله فکر کنید که شما به‌این محیط آمده‌اید تا حق خود را بگیرید و دلیلی برای ترسیدن و پا پس کشیدن ندارید. دقت کنید که شما پس از عبور از مرحله ازدواج  به عنوان یکی از مراحل مهم زندگی با ورود به دادگاه وارد مرحله مهم دیگری از زندگی شده‌اید که با پشت سر گذاشتن آن، تجربه‌های جدید و ارزشمندی را کسب می‌کنید و به همین دلیل، حضور در چنین محیطی می‌تواند آغاز تجربه‌های بزرگی برای شما باشد و این نوع نگاه باید مانع شود تا با این مسائل، جوری برخورد کنید که انگار حادثه تلخ بزرگی برای شما رخ داده است.

به ‌این مساله هم توجه داشته باشید که برخی همسران پس از مراجعه طرف اول به دادگاه، در یک اقدام دیپلماتیک و حساب شده، پرچم صلح را بالا می‌برند و برای انجام مذاکرات، تقاضای آتش‌بس می‌کنند.

تجربه نشان داده است در بیشتر موارد چنین درخواست‌هایی آن هم زمانی که پرونده‌ای در حال به نتیجه رسیدن است، با هدف « وقت کُشی» صورت می‌گیرد و بیشتر از آن‌که بر پایه صداقت استوار باشد، ناشی از ترس از پیروزی طرف مقابل است.

در چنین حالتی که یکی از همسران با پیشنهاد‌های وسوسه‌کننده طرف مقابل برای دست کشیدن از شکایت مواجه می‌شود، در مرحله اول بهتر است به ‌این مساله توجه کند که چه عواملی سبب شده است تا با بی‌نتیجه ماندن کارهای قبلی همسران به سراغ قانون بروند؟ در مرحله دوم نیز در صورت اعتماد به طرف مقابل بهتر است هر نوع توافقی که میان همسران صورت می‌گیرد، در قالب عقدنامه به شکل رسمی ‌ثبت شود تا در ادامه زندگی در صورت بی توجهی هر یک از همسران قابل پیگیری در دادگاه باشد.

یادتان باشد هر نوع قول و قراری حتی اگر به شکلی مکتوب از سوی همسران به طرف مقابل ارائه شود یا حتی به امضای بزرگ‌تر‌های فامیل برسد، تا وقتی به ثبت رسمی‌ نرسیده است، ارزش اجرایی ندارد.

گاهی دیده شده مردی پس از آن‌که کتک مفصلی به همسرش زده، در زمانی که کار به دادگاه کشیده و پای قانون به میان آمده، از ترس زندانی شدن هزار و یک قول و تعهد به همسرش داده تا او از شکایت خود صرف نظر کند اما به محض آن‌که پای همسر به خانه باز شده، وضعیت بدتری پیش آمده و چون مساله قبلی با رضایت زن خاتمه پیدا کرده است، با شکایت جدید باز هم زن در نقطه آغاز اثبات حقی قرار گرفته که برای ثابت کردن آن باید مراحلی طولانی را دوباره پشت سر بگذارد.

چگونه از شکایت همسر خود مطلع شویم؟

آغاز اختلاف‌های خانوادگی با طرح شکایت در دادگاه‌های خانواده، دادگاه‌های کیفری و دادگاه‌های حقوقی کلید می‌خورد. دادگاه‌های خانواده اولین محلی‌اند که بسیاری از همسران برای طرح شکایت به آن مراجعه می‌کنند.

ویژگی این دادگاه‌ها این است که در فضایی گسترده و با حضور شعبه‌های متعدد،  به شکل تخصصی به مشکلات و مسائل خانوادگی نظیر مهریه، نفقه، اجرت‌المثل، جهیزیه، تمکین رسیدگی می‌کنند و جز مسائل خانوادگی، به هیچ جرم دیگری در آن رسیدگی نمی‌شود. برای طرح شکایت در دادگاه خانواده به اسنادی همچون فتوکپی عقدنامه، فتوکپی شناسنامه خود، فتوکپی شناسنامه همسر نیاز است.

در خانواده‌های ایرانی مرسوم است عقدنامه پس از تنظیم نهایی و صدور آن به اضافه یک هدیه به مادر زن تقدیم می‌شود و جز در مواقعی که برای دریافت وام از خانه مادر زن خارج می‌شود، دلیل دیگری برای خروج ندارد.

طرح تقاضای دریافت عقدنامه از سوی دختر و پسر یکی از مراحلی است که می‌تواند شاخک‌های حسی خانواده را تحریک کند که‌ایا زندگی به جای تلخ رسیده یا نه. اگر شما هم به عنوان خانواده دختر با چنین موردی مواجه شدید ، می‌توانید نسبت به‌ این مساله مشکوک شوید و پیگیری لازم را انجام دهید.

در شهرهای بزرگ دادگاه‌هایی وجود دارند که به شکل تخصصی به مسائل خانواده رسیدگی می‌کنند و در برخی شهرها نیز شعبه خاصی از دادگاه عام به رسیدگی مسائل خانواده اختصاص دارد.

در چنین دادگاه‌هایی رسیدگی به شکایت‌ها نیز بر این اساس صورت می‌گیرد که محل سکونت یا کار خوانده  یعنی فردی که از او شکایت شده  در محدوده تعیین شده از سوی یک دادگاه باشد. به عبارتی دیگر، زنی که همسرش ساکن رشت است و در آنجا مشغول به فعالیت است نمی‌تواند در شهر تهران مهریه خود را به اجرا بگذارد.

در هر یک از دادگاه‌های شهرهای بزرگ نیز محدوده رسیدگی به شکایت‌ها مشخص است و اساسا در مرحله تشکیل پرونده یکی از کارهایی که انجام می‌شود، تطبیق نشانی خوانده با محدوده تعیین شده دادگاه است.

در شهری مانند تهران یک دادگاه در میدان ونک، دادگاهی در تهرانپارس، دادگاهی در شرق تهران و دادگاهی دیگر در تجریش به مسائل خانوادگی رسیدگی می‌کند.

در این شرایط اگر خوانده ساکن تهرانپارس و محدوده کاری او نیز در همان منطقه باشد، نمی‌توان در دادگاه ونک از او طرح شکایت کرد. البته ‌این مساله درباره شکایت‌هایی که همسران برای طرح آن با هم توافق داشته باشند تفاوت می‌کند. 

طرح شکایت علیه همسران و نیز مراحلی که یک پرونده از زمان تشکیل تا رسیدگی طی می‌کند، مراحل مختلفی را شامل می‌شود که هفته آینده با آن آشنا خواهید شد.

جام جم آنلاین

نویسنده : احمدلطفی

 

    

پست های مرتبط

نظرات (3)

  • مهدی1390-05-02 پاسخ

    از راهنمایی شما ممنون

  • خسروی پور1390-01-25 پاسخ

    با سلام/کاربر محترم در سایت منو سوالات حقوقی وجود دارد میتوانید سوالات را طرح نمایید/

  • شیرین بانو1390-01-22 پاسخ

    با سلام و تشکر از مطالب روشن و اموزنده شما. برای طرح سوالات حقوقی به چه قسمتی مراجعه کنیم؟

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.