×

آنچه میتواند کانون وکلا را به جایگاه واقعی خود برساند، نو آوری و نو اندیشی است

آنچه میتواند کانون وکلا را به جایگاه واقعی خود برساند، نو آوری و نو اندیشی است

در این برهه از زمان سازمان های دولتی و غیردولتی بدنبال تغییرات گسترده درونی و بیرونی هستند و این تفکر در شیوه های مدیریت جهانی و اداره کشورها نیز بسیار محسوس است ، شاید این تغییرات را از اوائل قرن بیستم شاهد بوده ایم ولی در دهه اخیر یعنی ورود به قرن 21 سرعت تغییرات بسیار باورنکردنی است

آنچه-میتواند-کانون-وکلا-را-به-جایگاه-واقعی-خود-برساند،-نو-آوری-و-نو-اندیشی-است وکیل 

دکتر حسین محمد نبی - وکیل دادگستری

در این برهه از زمان سازمان های دولتی و غیردولتی بدنبال تغییرات گسترده درونی و بیرونی هستند و این تفکر در شیوه های مدیریت جهانی و اداره کشورها نیز بسیار محسوس است  ، شاید این تغییرات را از اوائل قرن بیستم شاهد بوده ایم ولی در دهه اخیر یعنی ورود به قرن 21 سرعت تغییرات بسیار باورنکردنی است .

تغییر شیوه های علمی و دانش افرازی بسیار سریع است در چنین وضعیتی باید در جهت تغییر وضع کنونی نیز در کانون وکلا اقدام کرد ، بطوری که تفکر سنتی را با تغییر الگوهای پیشرفته و متداول جهانی ارتقا ء داد و از آنچه سالیان متمادی در اداره کانون مورد استفاده قرار می گرفته دوری کرد و اداره کانون وکلا را با زمان حاضر تطبیق داده با رها گفته شده است باید از روزمرگی خارج شد طرح نو داشت و تغییرات را در قالب برنامه های مدون کوتاه مدت و بلند مدت مورد تصویب قرار داد و بر مبنی آن توفیق در کار داشت که ایجاد مرکز پژوهشی و تقویت و کمیسیون طرح و برنامه را جز کارها اساسی قرارداد باید اذعان داشت در همه بخش ها و سازمان های غیر دولتی  و اداره سازمانها و ارگانها و کانونها در جهان تغییرات ملموس صورت  یافته است اما ما هنوز در حال درجازدن هستیم ، و همه بخش ها در حال تکامل هستند .

مخصوصاً تغییر فناوری و مقررات ، رفتار افراد نیز به همین لحاظ تغییر کرده است بنظرم آمد مانند دوستان دیگر فقط به ایرادات اکتفا نکنیم و راه حل نیز بیان شود . ما باید بدنبال استراتژی مناسب برای ایجاد تغییرات و موقعیت مبتنی بر آنچه می تواند اثر گذار باشد بود و درک تغییرات اثر گذار بر هر بخشی از کانون و پیامدهای آن برای اعمال مدیریت مناسب بسیار ضروری است .

شفاف سازی و زمینه سازی برای مفاهیم استراتژی و مدیریت در کانون نیاز به تحلیل و تفسیر دارد . باید بدانیم که توصیف برای درک استراتژیک و فهم نیروهای اثر گذار بر تصمیمات ضرورت است و نه راه، باید مدیریت متفاوت باشد از آنچه تا حال عمل می شده زیرا آنچه موجود است سالهاست مورد انتقاد است و خواهد بود و در مقابل رقیب نیز حرفی برای گفتن نیست چون عمل وایده  جدیدی نداشته ایم .

باید بر اساس ایده نو ، و نوآوری فرضهای موجود را به چالش کشید و باید بدنبال سازوکارهای شناخت درونی کانون ها بود و به ویژه آنچه تاکنون موجب شده که ایده های جدید نتوانند در مقابل با تفکر سنتی در کانون تفوق یابند ، بنظر می رسد که متصدیان امور متوجه نباشند که نوآوری می تواند باعث توسعه و استحکام بیشتر شود . باید بر ادامه و اتکا بر آنچه در جهان در حال پیشرفت است فکر نمود و برنامه ریزی کرد . باید از جامعه خود و ارزیابی منطقی از اطلاعات جدید ، این باورهای گذشته را دور انداخت و باید بدانیم اگر

کماکان بر آنچه در چارچوب قدیمی داشته ایم اتکا کنیم حتما با تهدیدات بیشتر مواجه خواهیم بود و شاید موجبات اضملال فراهم شود که بسیار دردناک خواهد بود و قطعا قسمتی از فشارهای وارده از طریق قوه قضائیه نیز بخاطر این بوده است که خود ما شروع به افزایش ظرفیت و پذیرش متقاضیان وکالت در سالها قبل ننمودیم و بهمین لحاظ دستگاهی موازی کانون را ایجاد کردند ، که در حال حاضر نیز خلاف مقررات اقدام می کند و به پذیرش نیرو می پردازد و حتی توجهی به ایرادات اخیر کمیسیون اصل نود نیز نمی کنند ، و باید گفت که شکست بسیاری از مسئولین و مدیران در شناخت و درک پتانسیل نوآوری و نظم شکن تا حد زیادی ریشه در شناخت های مشترک آنها دارد ، و این باید در کانون مورد توجه قرار گیرد .

بقول اندیشمندان مرزبین شناخت و فرهنگ نامشخص است و در بعضی از مواقع شناخت و فرهنگ را کنار هم قرار می دهند و بهرحال رفتارها و مجموعه باورهای حاکم در مدیریت کانون باعث شده تا توجهی به توسعه نشود وآنهم حفظ حرکت موجود بوده است که بسیار لطمه به حیات کانون های وکلا زده است در واقع باورهای حاکم در مدیریت ها جلوی نوآوری و توسعه را گرفته است زیرا نواندیشی صورت نمی گیرد و ترس از بهم خوردن وضع موجود در اداره کانون ها همه کارها را متوقف می سازد و این خطر بزرگی است که همواره ادامه داشته است .

فرهنگ خودپسندی در جامعه ما ( در جامعه وکالت ) شاید خدای ناکرده گریبانگیر اکثریت بشود و این ورود به از دست دادن موقعیت ها و توسعه بوده است بنظر می رسد ما برای کسی یا سازمانها اهمیتی قائل نیستیم شاید عامل ناتوانی در تغییرات خودپسندی باشد زیرا فکر می کنیم آنچه داریم و انجام  می دهیم بهترین است و کسی بهتر از ما تفکر ندارد  و راهی نیز نیست تا از این وضع بیرون رویم . باید بگویم یکی از عوامل مقاومت در تغییر و توسعه همین خودپسندی ما بوده است که خود را تافته جدا بافته می دانیم .

نباید خارج از حوزه آگاهی عمل کرد آیا تحقیق کرده ایم که چرا نمی توانیم نوآوری در کانونهای وکلا داشته باشیم ؟! چرا هنوز مشغول مبارزه با اینکه دنبال از بین بردن استقلال کانون ها هستند می باشیم ؟! چرا در طول این سالها تمام انرژی خود را صرف اقدامات نموده ایم که نتیجه بسیار کم اثری داشته است ؟! چرا بدنبال کسب حمایت های لازم از خود نبوده ایم ؟! چون همکاری و همراهی و حل مشکلات را بنظر نمی پسندیم و همواره صدای مبارزه را بر آنچه می تواند تغییرات در حمایت از ما باشد را فراموش کرده ایم چرا به فکر روابط منظم و مشخص با حفظ اعتقاد به بقای کانون و انجام امور کانون توسط وکلا نبوده ایم .موضوع چالش برانگیزی است پیگیری ایرادات و اشتباهات انجام شده شاید بطور سنتی خارج از حوزه آگاهی عمل می کنیم ودر لایه نگرش سطحی موارد و معایب را قابل دسترسی نمی بینیم .

همه وکلا واعضا محترم کانونها دارای منافع مشترک و مشارکتی هستند و در حالت جداگانه از جمع نیز دارای فرهنگ منفردی می باشند ، بهرحال ممکن است تصور شود که منافع سازمانی چند وجهی است و این امکان تنش را ایجاد می کند .

بهرحال باید دانست که همه وکلا و اعضا محترم کانونها دارای منافع مشترک و مشارکتی هستند و در حالت جداگانه از جمع نیز دارای فرهنگ منفردی می باشند ، بهرحال ممکن است تصور شود که منافع سازمانی چند وجهی است و این امکان تنش را ایجاد می کند .

بهرحال باید دانست که همه وکلا با توجه به سوگند خود تعهد به کانون وکلا دارند که این تعهد هم احساسی است و هم آگاهانه ، و ممکن است بین افراد و گروهی تعهد احساسی بیشتر وجود داشته باشد و در مقابل با دیگران روابط عادی باشد .

بهرحال تعهد بر وکیل به دستگاه خودش ( کانون وکلا ) مهم است اما وابستگی احساسی ممکن است بسیار قوی باشد باید جمع بین این دو طوری باشد که به نفع کانون بیانجامد نه باعث نفاق و جدائی ورود روئی قرار گیرد و اسباب تهمت و افترا ء به یکدیگر شود ، زیرا این جدائی ها و نفاق ها مجموعه را ضعیف می نماید .

بهرحال فرهنگ سازمان و نواندیشی یک گرایش و یا جهت دهی ارزشی مشترک است برای همه اعضا و بالطبع منافع مشترک و همراهی یکدیگر حاصل تفاهم خواهد بود و تعاملات نیز باید در تمامی سطوح وجود داشته باشد .

اما مسئله دیگر که آفتی برای کانون وکلا بوده است ، حب و بغض ها و بیان  مطالبی خلاف علیه یکدیگر و شایعه سازی و تهمت زدن ها و بیان نکاتی که پایه و اساس نداشته و ندارد و متاسفانه این موضوع همواره نزدیک انتخابات بسیار تشدید می گردد . دوستان ما بجای ارائه راه حل ها و برای توسعه و گشایش کارها به ایرادات اکتفا می کنند که بدون شنیدن دفاع طرف مقابل این اقدامات و مناسب وکلای عزیز نیست همانگونه که گفتم آفتی بزرگ برای توفیق در امور همین حب و بغض ها است ، چرا در فکر همکاری مشترک و همراهی نیستیم ظاهراً هر کدام به خود مشغول هستیم که مانع بزرگی برای همکاری و همراهی است برای اداره کانون به همکاری همه وکلا نیازمندیم باید به نظرات همه احترام گذاشت .

اگر نفاق و جدائی نبا شد دیگران نیز نمی توانند به کانون ها لطمه بزنند . بهرحال باید پتانسیل نوآوری و نظم شکن را شناخت که به چه صورتی از آنچه هستیم و مورد ایراد همگان قرار گرفته است خارج شویم . بنظر می رسد مدیریت اداره کننده کانون ها که    می تواند به صورت جدی با بهره گیری از گستره وسیعی از رویکردهای مختلف روش شناسی به بررسی آن بپردازد و با تحقیقات ، دیدگاهها نیز تغییر یابند و مدیریت و سایر اعضا در این تحقیقات برای توسعه و برون رفت از مدیریت سنتی همواره باید تنگاتنگ در این زمینه ها کار کنند ، البته با ید مدیریت ( هیات مدیره ) از طریق توانایی ها و ویژگی ها

به چارچوب های مفهومی منسجمی تکامل یافته است که روابط و زمینه استراتژیک را در بر می گیرد .

رویکردهای عینی که مدیریت را به صورت پدیده ای مطلق ، بی قید و شرط و سنجش پذیر می دانند توسط رویکردهای ذهنی به چالش کشیده شده اند ، رویکردهای ذهنی مدیریت را حاصل تعامل اجتماعی می دانند . بهرحال هیات مدیره معمولا مسئولیت هدایت گروهی از افراد خاص ( وکلای دادگستری ) را عهده دار است و چون وکلای محترم دارای قابلیت های خاص هستند می توانند قدرت لازم برتاثیر گذاری بر شرایط و تغییر و نوآوری را داشته باشند .

باید گفت در مجموعه اقداماتی را انجام داد که اخلاق ، انگیزه ، نیازها وارزش ها را شامل می شود در این میان باید به فکر توانائی های کار آفرینانه همه همکاران در هیات مدیره بود وباید آنها تغیرات محیطی را رصد کرده و با ترکیبی از شهود و تجربه خویش به تغییرات بپردازد حتمای باید آنها در جهت شناسائی فرصت ها در جامعه و در میان سه قوه برای توفیق کارهای کانون اقدام کنند و نسبت به شناسائی فرصت های مهم باشند که بتوان به فکر اعاده وضع و قوت وکلا در جامعه منجر شود و حیثیت و شان وکلا به جایگاه قانونی خود برسید ، بدیهی است در چنین وضعیتی است که باستناد قانون می توان گفت که ریاست هیات مدیره کانون وکلای دادگستری همطراز دادستان کل کشور است .

وجود کانون وکلا با هیات مدیره ای صدیق و فاضل دارای دانش حقوقی و سیاسی و به روز بودن و فداکار و مدیرو مدبر و موقعیت شناس که آگاهی کافی و درک از شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و تاریخی و فرهنگی ایران و جهان را داشته باشد و آشنائی با مشکلات مردم و وکلاء دادگستری داشته و خواسته های آنان را بشناسد قطعا در تصمیم گیری ها بهترین نظر را خواهد داشت .

با توجه به مسائل مطروحه است که می توان گفت از استقلال کانون و حفظ آن به عنوان یک آرمان ،هیات مدیره می تواند دفاع کند و خود حاکم بر سرنوشت قانونی خود خواهد بود. به امید اینکه همه ما درهمه سطوح بتوانیم با جدیت و پشتکار و همدلی و همراهی و همکاری باعث خروج از رفتار سنتی و ایجاد زمینه های توسعه و نوآوری باشیم و از نظرات همه گروهها و وکلای با تجربه و جوانان ارزشمندی که دارای ایده های مناسب هستند در آینده باشیم . به امید آن روز .

به نقل از سپهر عدالت

منبع : وکلای ملت

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.