×

نیاز تحقیقات قضایی به پلیس قضایی

نیاز تحقیقات قضایی به پلیس قضایی

وقتی جرمی واقع می‌شود به‌ خصوص در حوزه مسایل کیفری، قدم اول بعد از شکایت و تشکیل پرونده انجام تحقیقات برای اثبات ادعای شاکی یا معلوم کردن زوایای پنهان جرم برای جلوگیری از ضایع شدن حق دیگران است

نیاز-تحقیقات-قضایی-به-پلیس-قضایی

وقتی جرمی واقع می‌شود به‌ خصوص در حوزه مسایل کیفری، قدم اول بعد از شکایت و تشکیل پرونده انجام تحقیقات برای اثبات ادعای شاکی یا معلوم کردن زوایای پنهان جرم برای جلوگیری از ضایع شدن حق دیگران است.

یک وکیل دادگستری در مورد تحقیقات مقدماتی در گفت‌وگو با «حمایت» می‌گوید: به دلیل اینکه اساساً دستور تعقیب امر جزایی، از طرف دادستان به‌عنوان مقام تعقیب صادر می‌شود، شکایت نیز باید در دادسرا انجام شود.
دکتر منصور رحمدل با بیان اینکه دو رویه درباره رسیدگی به پرونده وجود دارد، ادامه می‌دهد: رویه برخی از نواحی دادسراهای تهران این است که با زدن مهر «عینا جهت انجام تحقیقات مقدماتی به کلانتری مربوطه اعاده می‌شود»، پرونده را قبل از انجام هرگونه اقدام تحقیقی به کلانتری ارسال می‌کنند و برخی دیگر نیز شکواییه را به دادیاری یا بازپرسی ارجاع می‌کنند و دادیار یا بازپرس دستورهای لازم را برای انجام تحقیقات به کلانتری صادر می‌کند که این رویه سازگاری بیشتری با مقررات قانونی دارد.

رابطه کلانتری‌ها و دادسراها بعد از شکایت

به گفته وی بعد از طرح شکایت کیفری قانون رابطه میان کلانتری‌ها و دادسراها را نیز مشخص کرده است. این حقوقدان تاکید می‌کند: رابطه کلانتری‌ها و دادسراها بعد از طرح شکایت کیفری در حدی است که مقام‌های قضایی در دستورهای خود آن را مشخص کرده‌اند. به این ترتیب این رابطه به نظر مقام قضایی بستگی دارد.

سلسله مراتب در شکایت کیفری

این مدرس دانشگاه در مورد سلسله مراتبی که برای تبعیت از دستورها در مورد طرح شکایت وجود دارد نیز اظهار می‌کند: در بررسی یک پرونده کیفری دادیار و بازپرس تحت نظر دادستان کار می‌کنند اما بین بازپرس و دادیاری تفاوت‌هایی وجود دارد؛ یعنی براساس قانون، بازپرس در مورد قرارهای نهایی و قرارهای تامین تا اندازه‌ای از استقلال برخوردار است اما هر نوع تصمیم دادیاران باید به تایید دادستان برسد. بازپرس نیز از حیث نحوه و کامل بودن یا نبودن تحقیقات تابع نظر دادستان است.

رحمدل با بیان اینکه کلانتری‌ها در هر حال تابع نظر مقامات قضایی هستند، ادامه می‌دهد: کلانتری‌ها حق مخالفت با دستورهای مقام قضایی را ندارند، تخلف از دستور مقام قضایی جرم محسوب می‌شود و در قانون مجازات متخلف انفصال از خدمت در نظر گرفته شده است.

به گفته وی، در این میان مقام‌های دادسرا می‌توانند تحقیقاتی را که در کلانتری انجام شده است، قبول نکنند اما برای رد تحقیقات باید استدلال بیاورند. به این ترتیب اگر تحقیقات انجام شده از سوی کلانتری‌ها ناقص باشد دستور تکمیل تحقیقات صادر می‌شود و اگر تحقیقات مخالف اوضاع و احوال مسلم قضیه باشد برابر قانون از ترتیب اثر دادن به آن خودداری می‌شود.

نیاز قوه‌قضاییه به پلیس قضایی

این حقوقدان تفاوت میان آگاهی و کلانتری را در کیفیت انجام کارها و تحقیقات از سوی آنها می‌داند و می‌افزاید: مأموران آگاهی مانند مأموران کلانتری هستند اما ورزیده‌تر، فنی‌تر‌‌اند و با تخصص بیشتر عمل می‌کنند. وی معتقد است قوه قضاییه نیاز به پلیس قضایی دارد و می‌گوید: کار پلیس قضایی کمک به مقام‌های قضایی برای انجام تحقیقات است و به این ترتیب با پلیس اداری که نقش پیشگیرانه دارد متفاوت است؛ به عبارت دیگر کار پلیس اداری به مرحله قبل از وقوع جرم و پلیس قضایی به مرحله بعد از وقوع جرم مربوط می‌شود. وی می‌گوید: به نظر می‌رسد تبیین دقیق حدود اختیارات مأموران قضایی و انتظامی و تعیین مدت انجام تحقیقات در حد متعارف در تغییر وضعیت فعالی اثرگذار است. همچنین با مجبور کردن مأموران به رعایت دقیق حقوق متهمان، شکات و تعیین ضمانت اجرا برای این امر، از حیث قابل کنترل بودن اقدام یک مأمور، می‌توان تغییرات زیادی در راستای ارتقای وضع موجود، ایجاد کند.

مقدمات شکایت

دکتر «علیرضا درویش» وکیل دادگستری نیز در خصوص مقدمات شکایت نکاتی را بیان می‌کند. وی می‌گوید: طرح شکایت کیفری در دادسرا انجام می‌شود و بعد از اخذ دستورهای لازم از معاونت ارجاع، رسیدگی به کلانتری محول می‌شود. در این میان نکته‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه شاکی بدون دستور از مقام قضایی نمی‌تواند به کلانتری برود و مامور کلانتری نیز نمی‌تواند به تنهایی و بدون اجازه دادگاه تحقیقات را آغاز کند.

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: ریاست دادسرا به عهده دادستان است و ماموران، ضابط دادگستری محسوب می‌شوند. همه ضابطان دادگستری براساس قانون تحت نظر دادستان ‌انجام وظیفه می‌کنند و مواردی مانند جلب شخص یا ارجاع به پزشکی قانونی از سوی آنان با دستور دادگاه انجام می‌شود.

به گفته درویش با توجه به اینکه مأموران کلانتری ضابط دادگستری‌ هستند و زیر نظر مقام قضایی انجام وظیفه می‌کنند هیچ مجوزی دال بر استنکاف از دستور مقام قضایی را ندارند و رسیدگی به جرایمی که ماموران کلانتری در مقام ضابط دادگستری انجام می‌دهند بسته به نوع جرم، در صلاحیت دادگاه نظامی و یا دادگاه عمومی است.

وی از ماده 15 قانون آیین دادرسی کیفری نام می‌برد و درباره ضابطان دادگستری می‌گوید: بر اساس این ماده، آنان مامورانی هستند که تحت نظارت و تعلیمات مقام قضایی کشف جرم، بازجویی مقدماتی، حفظ آثار و دلایل جرم، جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم، ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضایی به موجب قانون بر عهده‌شان است. همچنین در ماده 16 همان قانون آمده است که ضابطان دادگستری مکلفند دستورهای مقام قضایی را اجرا کنند و در صورت تخلف به سه ماه تا یکسال انفصال از خدمت دولت یا از یک تا شش ماه حبس محکوم می‌شوند.

این استاد دانشگاه می‌افزاید: به استناد این مواد قانونی، تحقیقات زمانی اعتبار دارد که مورد قبول مقام قضایی باشد بنابراین مقام قضایی می‌تواند این تحقیقات را قبول نکند.

وی درباره پلیس قضایی نیز می‌گوید: همان طور که سال 81 قانون دادسرا احیا شد باید پلیس قضایی هم احیا شود؛ زیرا با توجه به تغیراتی که در قانون مجازات جدید اعمال شده است نیازمند آیین دادرسی کیفری پویا برای اجرای قانون مجازات اسلامی جدید هستیم.

از شروع تحقیق تا رسیدن به دادرسی

یک کارشناس حقوقی نیز با بیان اینکه طبق قانون، شروع رسیدگی به امر کیفری می‌تواند در دادسرا یا کلانتری باشد به «حمایت» می‌گوید: در مواد 65 به بعد قانون آیین دادرسی کیفری، موارد شروع رسیدگی را مقرر کرده است. در ماده 67 نیز آمده است که حتی در بعضی از جرایم بدون وجود شاکی هم رسیدگی شروع می‌شود مانند مواقعی که در هنگام شب جرمی ‌رخ می‌دهد و مشهود است.

مسعود محمدی با بیان این نکته که بهتر است به جای واژه کلانتری از ضابط استفاده شود توضیح می‌دهد: ضابط می‌تواند در مواقع خاص بسیج یا گروه ‌حفاظت از محیط زیست یا کلانتری باشد. همچنین براساس قانون آیین دادرسی کیفری در بخش تحقیقات مقدماتی آمده است که کلانتری‌ها نمی‌توانند از انجام دستورهای مقام‌‌های دادسرا خودداری کنند.

ضمن آنکه به هر دلیلی تردید در صحت تحقیقات ایجاد شود قاضی می‌تواند تصمیمات انجام شده در کلانتری را قبول نکند؛ زیرا ارزش تحقیقات در کلانتری به اندازه معاینه محل است. به طور مثال قاضی شک کند به اینکه اقرار به‌زور بوده یا در نوشتن صورت‌جلسه فرد متهم دخالت نداشته است.

وی با بیان اینکه مرحله دادسرا تحقیق و تعقیب جرم است و بعد پرونده برای صدور به دادگاه می‌رود می‌افزاید : دادرس می‌تواند همه تحقیقات را نادیده بگیرد.

این وکیل دادگستری با توجه به در حال تصویب بودن قانون آیین دادرسی کیفری جدید در مورد ضرورت وجود پلیس قضایی یادآور می‌شود: در گذشته پلیس قضایی داشتیم و اکنون نیز در سیستم‌های حقوقی موفق دنیا این اتفاق افتاده است و افرادی هستند که اطلاعات پلیس و علم قاضی را توامان دارند. البته اختیاراتی نیز برای آن در نظر گرفته شده است که آزاد کردن متهم با وثیقه یکی از آنهاست.

این وکیل احیای پلیس قضایی را ایده خوبی می‌داند و می‌گوید: البته در صورتی که در این مورد از تجربه دیگر کشورها استفاده شود و ایرادهای که در این زمینه وجود دارد برطرف شود می‌تواند ایجاد پلیس قضایی راهگشا باشد.

منبع : روزنامه حمایت

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.