×

تفکر علمی وکلا

تفکر علمی وکلا

تفکر علمی وکلا

تفکر-علمی-وکلا وکیل 

محمد صابری - وکیل دادگستری

روز یکشنبه چهارم دیماه 1384 بود که به عنوان دانشجوی سال سوم حقوق ، پس از وقوع آتش سوزی در کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران و برای دعوت وکلای فارغ التحصیل این دانشکده به همکاری در بازسازی آن ، به لطف رایزنی های دبیر وقت شورای صنفی دانشکده ، دقایقی در جلسه ماهانه انجمن آزاد وکلا سخن گفتم. دغدغه آن روزهایم بیش از همه حفظ تمامیت دانشگاه از استحاله نامبارکی بود که صدای پای آن را همراه با آوای گام های دولتمردان تازه بر سرکار آمده ، پشت در دانشگاه ها و به خصوص دانشگاه تهران می شنیدم . از همین رو از وکلا خواستم تا تهدید موجود ، یعنی آتش سوزی کتابخانه را تبدیل به فرصتی برای آشتی میان صحنه علم و عمل حقوقی قرار دهند ؛ فکر می کردم اگر کتابخانه با همت و حمایت فارغ التحصیلان دانشکده بازسازی شود ، سنت حسنه ای پایه گذاری خواهد شد که دانشگاه را از پول های ناپاک کسانی که آن را جز برای تئوریزه و تکرار باورهای خود نمی خواهند بی نیاز خواهد کرد!

رییس آن روزها و البته این روزهای کانون مرکز به سخنانم واکنشی از روی تحقیر و تمسخر نشان داد که:کتابخانه را مسئولان دانشکده و دانشگاه بازسازی کرده اند و ساختمان جدید به زودی افتتاح می شود و این همه دلواپسی بی دلیل است. شاید هم با خود فکر کرده که سخنران پیش از او خواسته از این آب گل آلود برای خود ماهی بگیرد! این که دلیل آن طعنه و تمسخر چه بود ، نمی دانم و دیگر تمایلی به دانستنش ندارم.  زمان گذشت و نگارنده این سطور برآن شد که وکالت را پیشه خود قرار دهد ؛ هرچند هنوز هم در مقام یک دانشجو دل و دست از دانشگاه برنداشته است. تصورم پیش و البته کمی پس از آغاز کارآموزی وکالت این بود که وکالت هنر به صحنه آوردن آموخته های حقوقی برای ساختن یک نظام حقوقی ایده آل است ، پس وکلا (در کنار دادرسان) باید داناترین حقوقدانان در نظر و تواناترین آنها در تطبیق قواعد اعتباری با واقعیات جاری اجتماع باشند.

این تصور خوشبینانه دیری نپایید چرا که دریافتم بسیاری از راهبران نظام حقوقی (از جمله وکلا  و دادرسان) هستند که باور دارند زندگی حرفه ای حقوقی را با آموخته های دانشگاهی و در نتیجه دانشگاهیان کاری نیست ؛ چنان که واژه «از پشت میز دانشگاه آمده» را خطاب به وکلای جوان به تحقیر و تمسخر ادا می کنند و فراموش کرده اند که خود از کدام خاستگاه آمده یا باید می آمدند تا براین جایگاه بنشینند. این البته دیدگاه عموم بازیگران صحنه نظام حقوقی کشور بوده و هست ، حال آنکه بسیاری از نخبگان ، نه تنها در سخن به این پندار باور ندارند، در عمل نیز راهی دشوار را برای جریان دادن روحیه دانش محوری در میان فعالان جامعه حقوقی کشور در پیش گرفته اند ؛ از دکتر بهروز اخلاقی ، استاد بنام حقوق تجارت گرفته که دفاتر وکلا را برای حقوق خوانان مانند کلینیک برای دانشجویان پزشکی خوانده اند ، تا اساتیدی چون شادروان دکتر جواد واحدی و دکتر عبدالله شمس که بی گمان بزرگترین نویسندگان آیین دادرسی مدنی هستند در کنار بسیاری دیگر از همین دست ،هم عمر خویش را صرف آموزش و پژوهش کرده اند و هم با اشتغال به وکالت ، گره های فراوان ، هم از کار خلق و هم از نظام نوپای حقوقی ایران (در شکل مدرن آن) گشوده اند. اشتغال به وکالت ، تنها نقش متفکران و استادان حقوق در جامعه وکالت نبوده است.

بوده اند بسیاری از این بزرگان که با شایستگی به عنوان عضو هیات مدیره کانون های وکلا برگزیده شده اند؛شادروان دکتر نوربها یکی از همین چهره ها بود. البته شمار این افراد کم نیست اما بردن نام آنها به خصوص در ایام نزدیک انتخابات ، اتهام جانبداری از نامزدهای به خصوص را متوجه این قلم خواهد کرد. حضور دانشگاهیان در هیات مدیره کانون وکلا ، گویا تا امروز ، نه تنها نقصی برای کانون شمرده نمی شده که حتی مایه رشد آموزش در کانون ، تقویت پیوند کانون با دانشگاه ها و هزار برکت دیگر برای این قدیمی ترین نهاد مدنی مدرن ایران پنداشته می شده. اما انگار در دوران ما ، و البته نه فقط  توسط نسل ما که با هدایت بعضی از پیشکسوتان ، یک دوگانه تازه پا به عرصه وجود نهاده است ؛ وکلای دانشگاهی و وکلای کیف به دست ! گروه اول انگار دانشگاهیان بی خبر از دنیای واقعی حقوقند و غرق در نظریاتی بدون کارکرد و گروه دوم آنهایی که عمر خود را گذاشته اند برای دفاع از حقوق مردم در دادگستری. گروه نخست از راه رسیدگانی خوانده می شوند که سودای برهم زدن سنت هایی را دارند که گروه دوم با سال ها مرارت آنها را در این یگانه نهاد قانونی صنفی وکلا حاکم کرده اند. اخیرا یکی از نامزدهای انتخابات بیست و هفتمین دوره هیات مدیره کانون مرکز در جلسه عمومی یکی از تشکل ها اظهار داشت که دانشگاهیان محترمند اما شایستگی اداره کانون را ندارند و برای این امر مهم وقت نمی گذارند. (نقل به مضمون) پدید آورندگان این عرصه تقابل چه سودی از ساختن این دوگانه می برند ؟

چرا یکی از این دو دسته را بر دیگری ترجیح می دهند؟ کدام رویداد اینان را بر آن داشته تا کسانی را که تا دیروز چشم و چراغ بودند برای اداره کانون بی کفایت معرفی کنند ؟ اینها و بسیاری دیگر از پرسش ها هستند که نگارنده نمی خواهد با پیش فرضهای بدبینانه نسبت به افراد باورمند به دیدگاه پیشگفته به آنها پاسخ دهد. به باور این همکار کوچک شما ، دوگانه مزبور از اساس وجودی واقعی ندارد؛ آنچه که نگارنده آن را برای ادامه راه جامعه وکالت حیاتی می داند ، رواج تفکر علمی ، به معنای بهره گیری همیشگی ازپژوهش در راه کسب موفقیت حرفه ای در زندگی فردی وکلا و جریان یافتن روحیه دانش محوری در اداره کانون وکلا است. چرا نباید مجله کانون به سطح مجله های علمی - پژوهشی ارتقا یابد ؟ چرا کتاب هایی پرشمار به همت انتشارات کانون به زیور طبع آراسته نمی شوند؟ چرا تعداد کارگاه های آموزشی برای کارآموزان در طول مدت 18 ماهه به 20 ساعت نمی رسد و اصولا وکلای پایه یک بی نیاز از آموزش پنداشته می شوند ؟ چرا مقامی که قانون او را هم رتبه با دادستان کل کشور قلمداد کرده است ، به جای آنکه به داشتن شماره تلفن منزل یکی از مسئولین دادگستری استان ببالد و خود را برای این لطف منت پذیر او بشمارد ، نمی تواند به انتشار صدها اثر علمی که کانون باید منتشر می کرده (و نکرده) مباهات کند؟

اشتباه نشود ! تفکر علمی به معنای سلطه انحصاری و حتی حضور همیشگی چهره های دانشگاهی در هیات مدیره کانون نیست ، بلکه به این معنا است که فرد فرد وکلا باید روحیه پژوهشگری و مراجعه مدام به آثار علمی و نظری را کسب کنند ؛ به این معنا است که کانون باید بر اساس اصول علمی و با روشی مدرن اداره شود. تفکر علمی ،به معنای ضرورت بهره مندی از تحصیلات تکمیلی هم نیست،همان طور که کم نیستند وکلایی که بدون در دست داشتن مدارک بالاتر از کارشناسی دستی آشنا با قلم دارند ، دیده می شوند کسانی که با در دست داشتن مدارک دکتری و حتی برخورداری از کرسی های دانشگاهی نوشته هایشان به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد. آنگاه که ما خود را ملزم به حفظ روحیه پژوهشگری بدانیم ، از شأن و کارآیی یک فرد دانشگاهی برخوردار خواهیم بود حتی اگر دوران تحصیلات تکمیلی را سپری نکرده باشیم. انتخابات پیش رو زمان مناسبی است برای آنکه وکلای دادگستری سنجه ای جدید را برای سنجیدن شایستگی نامزدها به کار گیرند ؛ چه کسی خود را ملزم به ترویج تفکر علمی در اداره کانون و همچنین زندگی حرفه ای وکلا می داند و خود نیز این راه را در زندگی خود پیموده است ؟ چه کسی ارتقای شأن وکیل را در داناتر شدن و نه در داراتر شدن او می بیند ؟

با تولد تفکر علمی به عنوان راهی جدید برای ادامه حیات جامعه وکالت ، کانونی خواهیم داشت که از چنان وزنی در جامعه پژوهشی کشور برخوردار است که دیگر کسی گمان بر باد دادن او یا همپایه خواندنش با نهادهای دور از اصالت و غیر قانونی را به خود راه نخواهد داد. کانونی ساخته خواهد شد که دادرسان دادگستری و تمام بزرگان دانش حقوق همت اعضای آن را مایه پیشرفت نظام حقوقی کشور می خوانند ؛ آن روز ، کانون های وکلا به افقی بلند از استقلال و توانمندی دست خواهند یافت.  " من خواب دیده ام که تو آغاز می شوی،   بنیانگذار سلسله ناز می شوی.   بر شاخه شکسته این سرو بی رمق،   با مرغکان خسته هم آواز می شوی!

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.