×

فرزند کشی در فقه و حقوق

فرزند کشی در فقه و حقوق

حدود یک قرن پس از انتشار کتاب جرایم و مجازاتها توسط سزار بکاریا و آغاز شدن انقلاب کیفری،توجه صاحبنظران حقوق کیفری به آن سوی دیگر معمای بزه جلب شد که همان بزه دیده و توجه به وی بود که به صورت عکس العملی در حقوق کیفری نمود پیدا کرد و به عنوان شاخه ای از جرم شناسی واکنش اجتماعی در عرصه جرم شناسی تجلی یافت

فرزند-کشی-در-فقه-و-حقوق وکیل 

مقدمه:

حدود یک قرن پس از انتشار کتاب جرایم و مجازاتها توسط سزار بکاریا و آغاز شدن انقلاب کیفری،توجه صاحبنظران حقوق کیفری به آن سوی دیگر معمای بزه جلب شد  که همان بزه دیده و توجه به وی بود که به صورت عکس العملی در حقوق کیفری نمود پیدا کرد و به عنوان شاخه ای از جرم شناسی واکنش اجتماعی در عرصه جرم شناسی تجلی یافت.

بدون تردید توجه حمایتی به بزه دیده به عنوان فردی مظلوم در جامعه همواره مورد توجه بوده است. از این دیدگاه بزه دیده انسانی مظلوم، معصوم  و قابل ترحم است بدون اینکه حتی به میزان ناچیزی به نقش خواسته یا ناخواسته وی در وقوع جرم توجه گردد و اینکه برخلاف تصورات حمایتی از بزه دیده، وی همیشه معصوم و قابل ترحم  نیست بلکه در مواقعی حتی مقصر و قابل سرزنش نیز می باشد. به این ترتیب بود که بزه دیدگان نیز در عرصه جرمشناسی جایی یافته و مورد توجه قرار گرفتند.

با بررسی نقش بزه دیدگان در وقوع جرایم روشن گردید که یکی از عوامل بزه دیدگی، کودکی و صغر سن می باشد. کودکان با توجه به وضعیت خاص جسمی و روحی که دارند ،آماجهایی مستعد برای بزهکاران بالقوه به شمار می روند و چنانچه مورد حمایت ویژه قرار نگیرند، خطر بزه دیدگی آنان می تواند به نحو قابل ملاحظه ای افزایش یابد.

یکی از اندیشه های فقهی نیز که بعد از انقلاب اسلامی راه خود را به قوانین جزایی بازنمود، حکم کشتن فرزند توسط پدر و جد پدری است و از دیدگاه آنان حکم مردی که فرزند خود را عمدا به قتل برساند با یک درجه تخفیف نسبت به حکم کلی و اصلی(قصاص نفس) که در قرآن نیز بر آن تأکید شده است، به پرداخت دیه  و تعزیر تقلیل یافته است .

مجازات قتل عمدی در حقوق ایران طبق ماده 205 قانون مجازات اسلامی :«قتل عمد برابر مواد این فصل موجب قصاص است...» و در  بعضی موارد مجازات قصاص تبدیل به دیه می شود که اولیای دم اجرای آن را نسبت به قاتل خواستار می شوند. معمولا بدلیل علقه و محبتی که بین پدر و مادر وجود دارد مانع از کشتن فرزند توسط آنان می شود ولی گاهی قتل توسط آنها صورت می پذیرد. ماده 220 قانون مجازات اسلامی سال 1370 در این زمینه مقرر می دارد« پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی شود و به پرداخت دیه به ورثه مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد».

برای حکم مذکور در فقه اسلامی دلایل متعددی ذکر شده است و روایات چندی نیز به عنوان  مبنای این حکم مورد استناد قرار داده اند که به نظر می رسد از اعتبار زیادی از نظر اصولی برخودار است.

البته حکم ماده 220  تا قبل از انقلاب اسلامی سابقه ای در قوانین جزایی ما نداشت و مسلما بحث های زیادی نیز در مورد آن صورت نگرفت، چرا که جولانگاه حکم تنها در میان فقها بوده که به صورت نظرات موافق یا مخالف ارائه می شد. بعد از انقلاب اسلامی در ایران با قابلیت اجرایی یافتن فقه در قالب قوانین، حکم مورد بحث نیز وارد قوانین و لازم الاجرا گردید و اگر چه مبنایی غیر از مبانی و نظرات فقهی برای آن وجود ندارد لزوم بررسی آن به عنوان یک ماده قانونی و در قالب الفاظ و توجیهات حقوقی احساس می شود.

از این رو در این بخش در قالب دو فصل ابتدئا به بررسی مبانی و نظرات فقهی در مورد آن می پردازیم و در فصل دوم سعی خواهیم کرد حکم را از نظر قانونی توضیح  نماییم.       

پس در این مقال چیزی که در پی توضیح آن می باشیم یکی از انواع بزه دیدگی کودکان در موقعیت خاصی است و آن عبارت است از قتل فرزندان توسط والدین می باشد.

فایل ها :

منبع : حق گستر

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.