×

برابری مرد و زن، با تفسیری دیگر از دو نهاد طلاق و خُلع

برابری مرد و زن، با تفسیری دیگر از دو نهاد طلاق و خُلع

برابری مرد و زن، با تفسیری دیگر از دو نهاد طلاق و خُلع

برابری-مرد-و-زن،-با-تفسیری-دیگر-از-دو-نهاد-طلاق-و-خُلع

نویسنده : دکتر حسن جعفری تبار 

مطالعه تاریخ حقوق و فقه، نشان می دهد که «خُلع» فقط به ارادۀ زن واقع می شده و ارادۀ مرد در آن شرط نبوده. به بیانی دیگر، زنی که از شوهرِ خود کراهت دارد می تواند با دادن مالی هموزنِ مهر به شوهر، خود را رها کند. ماجرای تاریخی خلع به دست پیامبر نیز بر همین امر دلالت می کند و پیامبر با ردّ مهریه شوهر، زنی را از شوهرش تفریق کردند که از او کراهت داشت. بدینسان خلع، بر خلاف تفسیر متداول، از اقسام «طلاق» نیست بلکه قسیم آن است. به دیگر سخن، اگر طلاق، حربه ای است به دست مرد تا هر وقت که خواست، زن را طلاق دهد، خلع، وسیله ای است در دست زن تا هنگام کراهت، با ردّ مهر، از شوهر جدا شود. دقیقا به همین دلیل است که در آثار فقیهانی همچون شیخ طوسی، کتاب خلع از کتاب طلاق، جداست. اگر گاه فقیهان از «طلاق خلع» سخن گفته اند از «طلاق»، معنای عام آن را (= مفارقت) اراده کرده اند نه معنای خاصّ آن را (= طلاق به دست مرد). پس لازم نیست که پس از خلع، مرد، زن را طلاق دهد و اتفاقا درقانون مدنی نیز سخنی صریح در ضرورت ارادۀ مرد برای تحقق خلع نمی توان یافت. حقیقت آن است که وقتی زن به دلیل کراهت، ارادۀ خلع کند مرد چاره ای جز تن دادن به آن ندارد. معنای کراهت در تحقق خلع بسیار مهم است و نباید آن را با عسر و حرج، اشتباه گرفت. کراهت، احساس سادۀ زن در مواجهه با شوهر است و بسیار کمتر از سختی در عسر و حرج است؛ پیامبر در داستان مشهور خلع (همسر ثابت بن قیس) به صرف بیزاری سادۀ زن از شوهر، به مفارقت حکم کردند. پس در طلاق، کراهت از سوی مرد است و در خلع، از سوی زن و در مبارات، از هر دو سو.

منبع : وبسایت دکتر حسن جعفری تبار

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.