×

سلام دختری هستم 26 ساله با پسری در سال 89 عقد کردم من کارمند هستم و زم

سلام دختری هستم 26 ساله با پسری در سال 89 عقد کردم من کارمند هستم و زمان عقد هم کارمند بودم ولی آقا شغلآزادی و بسیار وابسته به پدر و پدر شان هم بسیار در زندگی ما دخالت می کند در شهریور 90 بین ما اختلاف بوجود آمد آن هم بخاطر لج بازی و خبرکشی خواهرش و تا کنون دور از هم بودیم و هستیم یکبار آقا دادخواست طلاق دادند ولی به دلایل نا معلوم پس گرفتند ولی مجددا دادخواست طلاق دادند من هم مهریه را به اجرا گذاشتم ولی پس گرفتم قبل از عید من پزشکی قانونی رفتم و کلیه تستها را انجام دادم و بدون هیچ مشکلی تحویل دادگاه دادم آقا می گویند من از اول شمارو نمی خواستم به اصرار خانواده با شما عقد کردم والان هم می خام با کس دیگری ازدواج کنم یه روز دیگه میگن نه خودت خراب میکنی ما با هم زندگی کنیم تو نمی خوای و بهانه های الکی و پدرشان هم که هی پیغام میده که سرت باید مثل دندونات سفید شه با قاضی پرونده صحبت کردم میگه برو دادخواست تعیین تکلیف بده ضمن اینکه اقا میگه من پول ندارم مهریه بدم خلاصه هرروز یه سازی می زنند من هم به خاطر وضعیت جسمی و روحی پدرم و مادرم و آبروی خانواده و اینکه در شهر کوچکی هستم امید به خدا دارم که شاید اینا سر عقل بیان از طرفی هم از این وضع خسته شدم به نظر شما باید چیکار کنم خواهش می کنم زودتر پاسخ بدین تا از این بلاتکلیفی بیرون بیام با تشکر

سلام-دختری-هستم-26-ساله-با-پسری-در-سال-89-عقد-کردم-من-کارمند-هستم-و-زمان-عقد-هم-کارمند-بودم-ولی-آقا-شغلآزادی-و-بسیار-وابسته-به-پدر-و-پدر-شان-هم-بسیار-در-زندگی-ما-دخالت-می-کند-در-شهریور-90-بین-ما-اختلاف-بوجود-آمد-آن-هم-بخاطر-لج-بازی-و-خبرکشی-خواهرش-و-تا-کنون-دور-از-هم-بودیم-و-هستیم-یکبار-آقا-دادخواست-طلاق-دادند-ولی-به-دلایل-نا-معلوم-پس-گرفتند-ولی-مجددا-دادخواست-طلاق-دادند-من-هم-مهریه-را-به-اجرا-گذاشتم-ولی-پس-گرفتم-قبل-از-عید-من-پزشکی-قانونی-رفتم-و-کلیه-تستها-را-انجام-دادم-و-بدون-هیچ-مشکلی-تحویل-دادگاه-دادم-آقا-می-گویند-من-از-اول-شمارو-نمی-خواستم-به-اصرار-خانواده-با-شما-عقد-کردم-والان-هم-می-خام-با-کس-دیگری-ازدواج-کنم-یه-روز-دیگه-میگن-نه-خودت-خراب-میکنی-ما-با-هم-زندگی-کنیم-تو-نمی-خوای-و-بهانه-های-الکی-و-پدرشان-هم-که-هی-پیغام-میده-که-سرت-باید-مثل-دندونات-سفید-شه-با-قاضی-پرونده-صحبت-کردم-میگه-برو-دادخواست-تعیین-تکلیف-بده-ضمن-اینکه-اقا-میگه-من-پول-ندارم-مهریه-بدم-خلاصه-هرروز-یه-سازی-می-زنند-من-هم-به-خاطر-وضعیت-جسمی-و-روحی-پدرم-و-مادرم-و-آبروی-خانواده-و-اینکه-در-شهر-کوچکی-هستم-امید-به-خدا-دارم-که-شاید-اینا-سر-عقل-بیان-از-طرفی-هم-از-این-وضع-خسته-شدم-به-نظر-شما-باید-چیکار-کنم-خواهش-می-کنم-زودتر-پاسخ-بدین-تا-از-این-بلاتکلیفی-بیرون-بیام-با-تشکر
با سلام اگه تصمیم نهاییتون را برای جدایی گرفتین و هیچ راه حل دیگه ای براتون نمونده به نظر من مهریه تون را به اجرا بذارین و اگه شوهرتون نفقه تون را هم نمیده هم از لحاظ کیفری هم از لحاظ حقوقی به اجراء بذارین ویه دادخواست طلاق هم به استناد عسر و حرج بدید به دلایلی که ذکر کردید به دادگاه ارایه بدین هر چند این دلایل زیاد محکمه پسند نیست اما اگه قاضی واقعا تشخیص بده که ادامه این زندگی با این وضعیت براتون میسر نیست حکم به طلاق صادر می کنه یه راه دیگه هم اینه که دادخواست نفقه بدین اگه شوهرتون محکوم شد و اون حکم قطعی شد می تونید به استاد اون حکم تقاضای طلاق بدین در این صورت کارتون خیلی راحت می شه .

    

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.