×

قرار مجرمیت

همه چیز درباره " قرار مجرمیت "

قرار مجرمیت

با سلام و احترام، اینجانب م. ک. مسئول دانشگاه از شخصی بنام م. م. شکایتی تحت عنوان جعل و استفاده از سند مجعول در دادسرا مطرح و ایشان از اتهام وارده حکم برائت گرفت. اکنون ایشان علیه اینجانب شکایت نموده و اعلام کرده است که بنده به او توهین و افترا و نشر اکاذیب زده (نموده) و دادیار محترم دادسرا قرار مجرمیت علیه اینجانب صادر نموده و به دادگاه ارجاع داده است. در قرار صادره اعلام شده که ظاهراً بنده قصد تشویش اذهان عمومی علیه آقای م. م. را داشته و کیفر خواست صادر شده است. لازم به ذکر است آقای م. م. در اسناد مالی دانشگاه جلوی عنوان مسئول دانشگاه که به بنده متعلق بود و در آن نام بنده (م. ک.) تایپ شده بود را لاک گرفته و اسم خود را درج و امضای خود را وارد نموده بود (بدون اطلاع اینجانب). اشتباهاً بنده از نامبرده به اتهام جعل یا جعل عنوان شکایت کردم اما می بایست از ایشان به اتهام غصب عنوان شکایت می کردم چراکه عنوان مسئول مرکز به اینجانب تعلق داشت اما ایشان نام خود را جلوی عنوان بنده (مسئول دانشگاه) ذکر کرده و خود را به ناحق مسئول دانشگاه معرفی کرده بود. مجدد از ایشان با عنوان جدید یعنی غصب عنوان شکایت نموده و در دادگاهی دیگر آقای م. م. علیه اینجانب اعاده حیثیت نموده و اعلام کرده که بنده به ایشان تهمت و افترا زده ام. سوال این است که آیا اینجانب بدلیل آنکه عنوان شکایت اولیه خود را اشتباه اعلام نموده (به جای ذکر غصب عنوان از جعل عنوان استفاده کرده ام) و از آن شکایت آقای م. م. تبرئه شده و ایشان علیه اینجانب اعاده حیثیت کرده آیا بنده مجازات خواهم شد؟ ضمن آنکه پرونده غصب عنوان علیه نامبرده تحت پیگرد قضایی و قرار تامین برای ایشان به دلیل غصب عنوان صادر شده است. بنده برای دفاع از خود در دادگاهی که علیه اینجانب به اتهام تهمت و افترا و نشر اکاذیب تشکیل خواهد شد چه دفاعیه ای ارائه دهم؟ با تشکر و سپاس فراوان م. ک.

مشاهده پاسخ کامل

بسمه تعالی؛ با سلام و احترام؛ چندوقت بعد از مضروب شدن برادرم توسط یکی از خویشاوندان (به بهانه اختلاف کاری) و متواری شدن ضارب از درب منزل ما، قرار بر تحویل چک دیه توسط ضارب به یکی از ریش سفیدان فامیل و متقابلاً رضایت برادرم بود که ضارب نپذیرفت. مدتی بعد «همسر برادر ضارب» و «برادر ضارب» مدعی شدند که در محیط "وایبر" از شماره تلفن همراه اینجانب یک پیام تهدیدآمیز برای همسر برادر ضارب ارسال شده است. از طرفی، هنگامی که بنده قصد ورود به این محیط را داشتم تا از وجود یا عدم وجود چنین پیامی، مطلع شوم، نرم افزار، روال ثبت مجدد شماره را طی کرد و گویی کد امنیتی قبلی، غیرفعال شده باشد. پس از ارسال شماره و ورود به محیط وایبر، متوجه شدم که تمامی سوابق پیام اینجانب از بین رفته است. شکات، مالک خطی که ادعا میکنند پیام به آن ارسال شده، نیستند و در متن پیام مورد ادعایشان، اسم ایشان آورده نشده است؛ همچنین شکات مدعی هستند که پیام با حروف لاتین و اعداد "رمزنگاری" شده و بنده تا به حال، اصل پیام را ندیده ام و حتی نسبت به وجود آن تردید دارم. اما دادیار محترم قرار مجرمیت مرا صادر نمود و حتی به بنده امر کرد که بخشی از اظهاراتم را بنا به گفته وی بنویسم و مرا از نوشتن قسمت هایی از دفاعیاتم منع نمود. از طرفی «ضارب برادرم» در زمان دوستی به سبب صمیمیت فراوان، به رمز عبور و گوشی تلفن همراه اینجانب دسترسی داشته است. لطفاً اینجانب را نسبت به چگونگی اقدام در این زمینه (نحوه برائت از اتهام تهدید، اهانت، افترا و نشر اکاذیب) راهنمایی فرمایید. امکان نفوذ به حساب کاربری وایبر اینجانب از طریق تلفن همراه / رایانه دیگر (مثلاً با نصب دسکتاپ یا هک وای-فای یا ...) وجود دارد؟ برای شناسایی چنین مواردی باید چگونه اقدام نمایم؟ میتوانم تخلف دادیار محترم را مبنی بر تحت فشار قرار دادن و سعی بر دریافت اقرار با امر به نوشتن برخی جملات و ممانعت از نوشتن بخشی از اظهارت خوانده، اثبات نمایم؟ با تشکر

گران نباشید .کار تمام نشده است . بجای این مطالب بهتر بود متن پیام را می فرستادید تا روشن تر صحبت کنیم . بحث اینکه وایبر شما هک شده و شما خبر ندارید

مشاهده پاسخ کامل

بنام حق با سلام شما جای من باشید چه میکنید من معلم هستم و از بد روزگار در 2/1/90 با یک دستگاه موتور تصادف که راکب فاقد گواهینامه و ترک نشین وی از ناحیه پای چپ دچار شکستگی شدند کلیه هزینه های ایشان حتی گوسفند قربانی و جریمه عدم گواهینامه و ...بیش از 5/5میلون تومان پرداخت و بهبودی کامل گردید ایشان نیز مبادرت به رضایت بلاقید و شرط در دادگاه نمودند و همگی امضاء و اثر انگشت زدند در این خصوص صورتجلسه ای تنظیم که [ از یک ریال تا هر مبلغی تا بهبودی کامل از سوی اینجانب تعهد گردیده ] و یک فقره چک سفید امضاء که شماره آن و سفید امضاء بودن در صورتجلسه تصریح شده تحویل امین طرفین گردید بعد از مدتی مبادرت به طرح دعوی دیه و ارش مینمایند که با وجود رضایت بلاقید و شرط رد گردید و در تجدید نظر نیز استوار گردیده حال با درج مبلغ 62 میلیون تحت عنوان مطالبه طلب طرح دعوی نموده اند که درخواست اعسار از هزینه دادرسی با یک صورتجلسه با 2 امضاء تحویل و در جلسه نیز حاضر نشدند در نهایت حیرت اعسارشان پذیرفته و در جلسه رسیدگی با وجود اطلاع قاضی از سفید امضاء بودن و اینکه چک مستند به صورتجلسه است چک را یکسره دانسته و در استدلالی عجیب تر وجود چک در ید خواهان را به منزله طلب کار بودن وی قرار داده و محکومیت به پرداخت آن صادر میگردد حتی مختومه بودن دعوی کیفری در حقوقی نیز نادیده گرفته میشود (دعوی کیفری دیه و ارش که قرار رد صادر و در تجدید نظر خواهی استوار میگردد) حال اینجانب به منظور تجدیدنظرخواهی تقاضای اعسار نمودم و صورتجلسه ای با 4 امضاء تهیه و همگی 4 نفر را با خود در جلسه دادرسی حاضر که با وجود فیش حقوقی و نامه اداری صرفاً به این ادعای خواهان که [ خانه پدرش را بفروشد و پرداخت نماید] و عدم پذیرش شهود از سوی قاضی اعسار اینجانب درنهایت حیرت رّد میشود تقاضای تجدید نظر از اعسار مینمایم که در آخرین روز مهلت ساعت 11 به شعبه مراجعه که با تعطیلی شعبه مواجه و به دفتر رئیس دادگستری شهرستان مراجعه و ایشان با تایید مراجعه اینجانب گواهی و امضاء مینمایند روز یکشنیه بعد از تعطیلات رسمی عید فطر به شعبه مراجعه که ایشان به بهانه خارج از مهلت قانونی بودن مجدد دعوی را رد مینمایند و توضیحات اینجانب مبنی بر تعطیلی شعبه زودتر از وقت اداری و حتی تماس تلفنی رئیس دادگستری با شعبه مبنی بر [ من شاهد هستم ایشان آمده اند و شعبه زودتر تعطیل نموده و تایید گواهی شان ] کارساز نمیگردد و با رد دعوی به بهانه خارج از مهلت قانونی موضوع مجدد به تجدید نظر ارجاء میگردد اینجانب نیز با تهیه شهادت نامه محضری که شهود همگی در جلسه اعسار پشت درب شعبه حضور و قاضی از پذیرش ایشان امتناء و گواهی رئیس دادگستری و فیش حقوقی و تأییدیه اداره و سایر مدارک جهت تجدید نظر خواهی ارسال و بر اساس توصیه ریاست دادگستری شهرستان پیگیر تا پس از تعیین شعبه تجدید نظر خواهی ضمن مراجعه حضوری شرح ماوقع و در صورت نیاز تلفنی از ریاست دادگستری استعلام که بعنوان یک شهروند من وظیفه ام را انجام ولی شعبه زودتر از موعد تعجیل در خروج داشته و احدی از شعبه در محل کارشان نبوده اند و ریاست دادگستری شهرستان نیز شاهد میباشند که با این هفته و 10 روز دیگر مراجعه ناگهان رأی تجدید نظر مبنی بر عدم پذیرش دلائل اینجانب و تأیید رأی بدوی وصول و 10 روز مهلت تا یک میلیون و هشتصدو شصت هزارتومان واریز و الی قرار مجرمیت 62میلیون صادر میگردد آخر مسلمان یک موضوع (یعنی اعسار) در یک پرونده توسط یک قاضی (خواهان و خوانده) طرح یک طرف فقط با یک صورتجلسه 2 امضاء بدون حضور شهود و یا تشکیل جلسه اعسار پذیرفته میشود ولی همان اعسار از سوی اینجانب علی رغم صورتجلسه 4 امضاء و حضور همگی شهود و فیش حقوقی درآمد 820هزارتومان در ماه ونامه اداره و شهادت نامه محضری شهود اعسار اینجانب رد میگردد این در حالی است که در همان شعبه دعاوی با مبالغ بسیار کمتر سابقه پذیرش اعسار دارد(400هزارتومان) چرا نظارتی بر این قبیل بی نظمی ها نیست حال مانده ام با ماهیانه 820 هزارتومان دریافتی چکار بکنم ؟ ! دوستان توصیه کردند طلای قسطی بخرم و با کسر 7% کامزد به خود طلافروشی بفروشم و پول را تهیه کنم ولی بعضی میگویند ربا است ! شما جای من باشید چه میکنید تمام لایحه ها دادرسی توسط وکیل مجربی نوشته شده و ایشان نیز متحیر و مبهوت شده اندو فقط میگویند من به همین دلیل اصلاً پرونده نمیگیرم که شرمنده موکلینم نباشم لازم به ذکر است که ایشان سلامت خود را باز یافته اند و هیچ فاکتور مبنی بر هزینه درمان ارائه ننموده اند آیا راهی برای عدم واریز مبلغ 1/860/000 تومان وجود دارد

این که شما بجای مراجعه به دادگاه با ایشان مصالحه نمودید هم خوب است هم بد خوب است چون در گیر دادرسی نشده اید وجریمه ومجازات منتفی است .اما بدی آن این جاست که

مشاهده پاسخ کامل

با عرض سلام و خسته نباشید بنده اداره ی یک دفتر دوم نمایندی بیمه رو که کاملا مجزا از دفتر اصلی دایر بود رو اداره میکردم وکه بعد از یک سال همکاری با نماینده و دفتر اصلی ، با چند فقره بیمه نامه جعلی روبرو شدیم که همه بیمه نامه ها با کد نمایندگی مذکور صادر شده بود نماینده اقدام به شکایت علیه بنده نمود ، در دومین جلسه رسیدگی که البته در جلسه اول اصل برائت رعایت نشده و علی رغم توجه دادیار به مدارک و سخنان بنده ظرف مدت 15 دقیقه ختم جلسه را اعلام نمود و هیچ یک ازمدارک و برگه های مربوط به بیمه را که پس از تعطیلی دفتر و شکایت ایشان نزد بنده باقی بود نخواستند که البته بنده در بین سخنانم وجود آنها را تایید کردم اما در جلسه دوم بازهم بدون رسیدگی که علت آن را اتمام زمان دادگاه اعلام کردند دستور به تفتیش منزل بنده در معیت شاکی و جمع اوری مدارک بیمه و کامپیوتر بنده دادند . میخواستم بدانم آیا این عمل قانونی است ؟ و اگر نیست با اصل و ماده مربوط بنده را رهنمایی کنید . با تشکر

با سلام خدمت شما به استحضار میرساند با توجه به رویه قضائی معمول اصل بر مسئولیت شخص حقیقی است و چنانچه نماینده شخص حقوقی در راستای منافع آن مرتکب

مشاهده پاسخ کامل

شخص الف شکایتی با موضوع خیانت در امانت نسبت به چهار فقره چک علیه شخص ب مطرح می نماید شاکی صور تجلسه ای ارایه می نماید که در ان صور تجلسه امده است دو فقره چک به شماره ...... و..... امانت نزد شخص ب(متشاکی) می باشد شخص ب(متشاکی) دلایل متعددی در رد ادعای شاکی ارایه نموده که یکی از دلایل نیز جعل بودن (الحاق) بخشی از صور تجلسه مبنی بر امانی بودن دو فقره چک می باشد صور تجلسه به کارشناسی ارجاع می گردد کار شناس در بررسی دچار اشتباه میگردد و به جای اظهار نظر در موردبند مورد بحث(که بطور کتبی هم در خواست گردیده) موارد دیگری را رسیدگی نموده و اعلام می نماید که الحاقی صورت نگرفته وجعل نمیباشد شخص ب به کارشناس مراجعه کارشناس می گوید تقا ضای نظریه تکمیلی کن تقاضای نظریه تکمیلی و توضیحات شخص ب (متشاکی) توسط دادیاری ترتیب اثری داده نمیشود قرار مجرمیت شخص ب صادر و پرونده به شعبه 101 جزایی ارسال میگردد قاضی پرونده با توجه به دلایل متعدد دیگر و بدون توجه به بحث جعل حکم تبریه شخص ب(متشاکی) را صادر می نماید با اعتراض شخص الف(شاکی) پرونده به دادگاه تجدید نظر ارسال می گردد قضات تجدید نظر بدون توجه به دلایل دادگاه بدوی وفقط به استناد صورتجلسه و نظر کارشناس((در حالی که با توجه به مورد در خواستی متشاکی(شخص ب) و مورد رسیدگی شده توسط کارشناس اشتباه کارشناس به راحتی قابل تشخیص میباشد) ) نسبت به دو فقره چک شخص ب(متشاکی)را محکوم به حبس مینمایند شخص ب به دلیل اینکه معتقد به جعل بودن (الحاق بند جدید)مستند شاکی است که به استناد ان محکوم به حبس گردیده پس از مدتی شکایتی مطرح مینماید وصور تجلسه توسط باز پرسی به کارشناسی ارجاع و کارشناس جعل بودن مورد رامحرز میداند(توجه از این قسمت شاکی شخص ب میباشد) شخص الف در دفاع نظریه کارشناسی پرونده سال قبل را ارایه می نماید مراجعه مکرر شخص ب به بازپرسی جهت حصول نتیجه بی فایده تا اینکه از شعبه دادیاری قرار منع تعقیبی برای شخص الف در رابطه با پرونده سال قبل که حکم ان قطعی گردیده وشخص ب محکوم به حبس شده به شخص ب ابلاغ می گردد جالب اینکه دلیل منع تعقیب نیز حکم صادره از دادگاه اعلام میشود و به شخص ب اعلام می گردد اگر اعتراضی داری اعتراض کن بعد از چند روز باز پرسی نیز برای شخص الف قرار منع تعقیب صادر نموده و دلیل ان را قرا منع تعقیب صادره از دادیاری دانسته مراجعه مکرر به وکلا نتیجه ای نداشته وفقط معتقد به بروز تخلف یا اشتباه در رسیدگی می باشند چه باید کرد اعمال ماده 18 هم بسیار سخت می باشد

در حالت کلی بنده هم با همکارانم هم نظرم. اما ایده من فکر میکنم که یک دادخواست حقوقی جهت

مشاهده پاسخ کامل

با عرض سلام میخواستم در مورد نحوه رسیدگی به مزاحمت تلفنی یک تو ضیح دهید سوال دوم اگر چنانچه شاکی و شخصی که مورد اتهام این جرم با هم تماسهای طولانی داشته باشند و هم را بشناسندحال اختلافی پیش بیاد و شاکی برای انتقام و بدست اوردن ادرس بیاد و با وسیله شماره موبایلی که از فرد مورد اتهام به دادسرا تقدیم کنه وچون می دانید ادرس مشترک مخابرات نمی ده مگر با دستور قضایی و ادرس شاکی بدست بیاره و فقط در شکایت بنویسه متهم فرار می کنه اگر ابلاغ ببینه و حکم جلب بگیره و دادسرا هیچ اقدامی برای اینکه ایا فرد مورد اتهام به تهدید و مزاحمت تلفنی تحقیقی صورت نگرفته که ایا حقیت داره موضو نسبت دادن شکایت یانه . حکم جلب صادر باورد به منزل البته شاکی یک شماره همراه اعتباری نسبت داده که اصلا به نام من نیست ودادسرا هیچ تحقیقی نکرده در مورد مالک شماره و به من نسبت دادند حال حکم منع تعقیقب قرار گرفته سوالی که ایجاد می شود سه سوال سوال اول در تاریخ 25 شکایت به وسیله معاون دادستان دستور تحقیق می دهد به پاسگاه که تحقیق بشه که پاسگاه ادرس موبایلی که در ارتباط بودیم که داوم هست ادرس می گیره و می نویسه به گفته شاکی احتمال فرار شاکی هست و در مورد تحقیق در مورد مزاحمت که با چه شماره ای و ایا بنده انجام می دهم یا نه یا شاکی ار شکایت سو نیت داره یا نه تحقیقی نمی شود و در تاریخ 28 به بازپرسی ارجاع می دهد بازپرس برای تحقیقات و اینکه ایا اتهام من انجام دادم یانه دستور تحت کنترل شماره مورد نظر می دهد تا اینکه در 29 یعنی فردای انروز شاکی به سرپرست دادسرا مراجعه می کنه با شکایتی که بنده اونا دارم تهدید می کنم و مزاحمت ایجاد می کنم و دستور جلب منا می کنه که سرپرست دادسرا با توجه به اینکه پروند ه در دست تحقیق بوده ابا اتهام مورد توجه بند هست یا نه تا بعد اگر مورد توجه من هست تصمیم اتخاذ کنه که سرپرست دادسرا که سمت معاون دادستان داره دستوره جلب منا می دهد سوال اول ایا بازپرس داشته تخقیق می کرده که اتهام مورد توجه من هست یا نه معاون دادستان سرپرست دادسرا می توانسته وارد عمل بشه بدون اینکه ایا شاکی از شکایت سو نیت داره یا نه دستور جلب بدهد؟ سوال دوم در مورد شماره همراهی که مورد ادعای انها هست مسج تهدید امیز و حک حثیت و مزاحمت تلفنی از مخابرات استلام گرفته نشده ماله چه شخصی ایا ماله بنده هست یا نه ایا تخلفه یا نه به استناد چه قانونی لطفا تو ضیح دهید سوال سوم ایا بنده می توان اعاده حثیت کنم که شاکی به بنده افترا زده و سو نیت داشته از شکایت و ذهنه دادسرا را می خواسته به انحراف بکشه با یک مسج تهدید دویست ملیونی که شماره ماله من نیست نسبت داده و هدفش این بوده که با ابروی بنده بازی کنه سوال سوم ایا کار دادسرا تخلف بوده در مورد مالک شماره تحقیقی صورت نداده

با سلام دوست عزیز به نظر می رسد قبلا پاسخ شما را داده باشم به هر حال مزاحمت تلفنی

مشاهده پاسخ کامل

آیین-دادرسی-کیفری-بخش-2

آیین دادرسی کیفری بخش 2

طرح-جامع-رفع-اطاله-دادرسی

طرح جامع رفع اطاله دادرسی

آئین-نامه-کمیسیون-عفو-و-بخشودگی-

آئین نامه کمیسیون عفو و بخشودگی

نظامنامه-محابس-و-توقیف-گاهها

نظامنامه محابس و توقیف گاهها

جعل-گذرنامه-و-استفاده-از-گذرنامه-مجعول

جعل گذرنامه و استفاده از گذرنامه مجعول

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.