×

ازدواج دوم

همه چیز درباره " ازدواج دوم "

ازدواج دوم

با عرض سلام اینجانب مدت یک ماه است که ازدواج کرده ام ولی زمان طولانی 5ساله نامزد بوده ایم. خانم بنده طی دوران نامزدی و بعد از آن طی دوران یک ماهه بعد از ازدواج به صورت خاص رفتار بسیار سرد داشته و از تمتع جنسی در حد عرف سر باز می زند. اما تمتع جنسی در حد مختصر صورت گرفته. پس از جلسات متعدد مشاوره و گفتگو های خانوادگی زیاد قبل و بعد از ازدواج، وی عنوان کرده که قبول ازدواج توسط وی تنها به اجبار پدر وی به صورت کتک زدن وی بوده و او میل قلبی به این ازدواج نداشته. مهریه ی وی 514 عدد سکه تمام بهار می باشد. با توجه به شرایط فوق آیا این ازدواج شرعی و قانونی است؟ و با توجه به سردی شدید رفتار و عدم تمتع جنسی در حد عرف و پایین بودن شدید کیفیت زندگی، پرداخت مهریه و درخواست طلاق از جانب بنده چگونه خواهد بود؟ خانم بنده رضایت به طلاق توافقی ندارد و از طرف دیگر به دلیل عدم حسن معاشرت و عدم تمکین به معنای خاص به صورت کامل ادامه زندگی مشترک برای این جانب با سختی شدید همراه است. خواهشمندم از نظر حقوقی اینجانب را راهنمایی بفرمایید. با تشکر

سلام دوست عزیز،این ازدواج صحیح است مگراینکه شما بتوانید ثابت کنید که همسرتان با زور تن به این ازدواج داده و وی نیز به این امر اذعان نماید در مورد طلاق نیز

مشاهده پاسخ کامل

با سلام و خسته نباشید زنی هستم 40 ساله که شش سال پیش با مردی ازدواج کردم که ازدواج دومش بود و یک پسر 14 ساله داشت او بیماری تالاسمی داشت ولی در آن دوره که ارتباط خانوادگی داشتیم قبل از نامزدی حالشان خوب بود و شاغل هم بودند و درآمد خوبی هم داشتند بعد از شناخت کافی ما به عقد ه درآمدیم و من هیچ مهریه ای نخواستم بجز تمام جلدهای کتاب دهخدا را از آنجا که معتقد ب مهریه پول و سکه نیستم این مهریه را برای خود انتخاب نمودم هر چند که مورداعتراض خیلی ها بود و چون از نظر ظاهری هیچ مشکلی نداشتم و سالم بودم و ازدواج اولم هم بود همه معتقد بدند باید مهریه سکه می گرفتم. جشن عروسی برگزار شد و سرخانه امان رفتیم ولی هنوز یکسال نشده متوجه شدم که خیلی به سرکار نمی رود و خانه می ماند تا اینکه شرکتشان تعدیل نیرو کردند و ایشان بیکار شد از آنجا بود که تازه فهمیدم ایشان + تالاسمی بیماری افسردگی هم دارند که به من نگفتند البته این بیماری ها ریشه در خانواده ابشان داشت. ما در کل هیچ رابطه زناشویی با هم نداریم چون ایشان توانایی این کار را ندارند و بخاطر بیماری تالاسمی هم نمی توانیم بچه دار شویم بعد از بیکار شدن ایشان من که قبل از ازدواج با ایشان شاغل بودم و بعد از ازدواج در خانه ماندم طبق گفته خودشان مجبورشدم دوباره دنبال کار بگزدم. و با شاغل شدن من ایشان خیالشان راحت شد و به اصرار من دنبال کار می گشتند و همین الان هم باز همین منوال را دارند به اصطلاح یک خط در میان سر کار می روند و به همان اندازه هم حقوق میگیرند که خیلی کم است. سال پیش به دلیل اینکه صاحبخانه به کاریه خانه امان اضافه نمود و پول پیش می خواست ایشان به من پیشنهاد دادند که با خواهر (که ازدواج نکرده اند و در واقع پسر ایشان را بزرگ کرده اند) یک واحد آپارتمان بزرگ بگیریم و من هم چون میدیدم تحت فشار است قبول کردم روزهای اول خوب بود و بعد از یک مدتی شروع شد خواهر ایشان سرهر چیزی به من گیر می دهند و دعوا راه می اندازند. تا بحال چندین بار با ایشان صحبت کرده ام که بیاییم از هم جدا شویم چون واقعاً خسته شده ام من دختری بودم (قبل از ازدواج) بذله گو شاد و پر تحرک که حالا من نیز مثل خودشان دچار بیماری افسردگی شده ام و بخاطر بیماری ایشان هیچ جا نمی توانم بروم ایشان راضی به طلاق نیستند و هر بار که اسم طلاق می آید ایشان به التماس می افتند و سرشان را به دیوار یا زمین می کوبند در عین حال مانده ام که زیاد به من هم توجه نمی کنند. نمی دانم چرا حس دلسوزیم گل می کند و نمی توانم به ایشان نه بگویم خانه پدر و مادرم در ورامین است(البته بعد از ازدواج ما رفتند بخاطر بیمار آسم مادرم) و من نمی دانم بعد از ترک ایشان من حتماً باید به خانه پدرم بروم یا نه میتوانم به خانه خواهرم که یکسال از من کوچکتر است بروم ایشان ازدواج کرده اند و ما با هم ارتباط بسیار خوبی داریم اگر می شود مرا راهنمایی کنید که چطور می توانم بدون دردسر مراحل قانونی را طی کنم من هر روز از ورامین نمی توانم بیایم تهران بروم سرکار و اینکه ایشان خیلی آدم عصبی هستند و بعد از ترک من حتما روی دنده لجبازی می افتند و اذیت و آزارهایشان شروع می شود اینکه بیاید محیط کارم و آبروریزی راه بیندازد. کلاً خیلی در شک و تردید هستم و نمی دانم قانون چقدر می تواند از من حمایت کند و البته این را هم بگویم که تا بعد از مراسم نامزدی من نمی دانستم ایشان پسر به این بزرگی دارند.(خانواده من فرم صورت و بدنشان طوری است که نصف سن اصلی خودشان را نشان می دهند هم اکنون هر کسی که بیرن مرا با این آقا می بیند فکر می کند که پدر من است. باتشکر و سپاس فراوان بخاطر پاسخ ارزشمندتان.

در صورتیکه شوهر شما در امر زناشویی ناتوان باشد و بعد از ازدواج حتی یکبار هم عمل زناشویی را نتوانسته انجام دهد به این امر در اصطلاح عنن میگویند

مشاهده پاسخ کامل

با سلا وخسته نباشید من یک زن 27 ساله که با مردی 41 ساله که هردوی ما ازدواج دوممان هست ازدواج کردم این آقا یک پسر 8 ساله دارد که حضانتش دست مادرش است که ماهی 250 تومان این آقا برای بچه اش پرداخت میکند ولی بر خلاف این که من قبل ازدواج صحبتهایی کرده بودم وبع از ازدواج با زن قبلی ایشان ولی هر دو این ها هم شوهر من وزن قبلیش به بهانه بچه با هم صحبت میکنند و به بهانه بچه از این شوهر من پول میگیرد این آقا دارای درامد متوسطی هست وباعث میشود که در خانه اختلاف ایجاد شود شو هر من هر موفقع با بچه یا این خانم صحبت میکند وقتی منزل میاید اختلاف ایجاد میکند و میگوید من نمیتونم زندگی کنم جدا شیم هر موقع بچه اش را میرود ببیند همین مشکل را داریم ولی نمی رود طلاق بدهد سر هر مشکلی به من می گوید من تورودوست ندارم نمی تونم زندگی کنم داره من را خسته میکنه که حق وحقوقم را ببخشم لطفا راهنماییم کنید من چگونه میتوانم مهریهام را از این آقا بگیرم وازش جدا بشوم در ضمن من از زندگی اولم ماهیانه مهریه ام را میگیرم وقتی از این آقا جدا شوم دیگر مهریه اوللم بهم تعلق نمی گیرد ؟ با تشکر

با سلام ابتدائا شما را به صبوری وتلاش در جهت حفظ زندگی مشترکتان توصیه می نمایم .با شوهرنان صحبت نمائید وسعی کنید مشکلتان را خودتان حل کنید.طلاق گرفتن آخرین راه حل می باشد.پس سعی کنید راههای دیگر در جهت رفع اختلافات را امتحان کنیداگر به نتیجه نرسیدید آنموقع اقدام نمائید تا در آینده برایتان پشیمانی به بار نیاورد.حتی اگر می توانید هم شما وهم همسرتان نزد مشاور خانواده نیز بروید.درخصوص مهریه نیز باید به عرض برسانم

مشاهده پاسخ کامل

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.