×

حقوق در ایران

حقوق در ایران

قسمتی از خطابه محمد علی فروغی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران

حقوق-در-ایران وکیل 

حقوقدانان درباره حقوقدانان می گویند تاثیر مطالعات حقوقی بر تحولات اجتماعی

قسمتی از خطابه محمد علی فروغی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران

شما آقایان که امروز در دانشکده حقوق درس قانون می‌خوانید، و هر روز می‌شنوید یا در روزنامه می‌خوانید که دولت فلان قانون را پیشنهاد کرده، و مجلس فلان قانون را تصویب کرده و گاهی می‌شنوید که چقدر در تکمیل قوانین کشوری و محترم بودن آن اهتمام می‌شود، نمی‌توانید تصور زمانی را بکنید که اگر کسی اسم قانون می‌برد گرفتار حبس و تبعید و آزار می‌شد و لیکن گواه عاشق صادق در آستین باشد چه همین پیش آمد برای پدر خودم و جمعی از دوستان و هم‌مشربان او واقع شد و آن داستان دراز است و اگر بخواهم برای شما نقل کنم وقت می‌گذرد، و چون به قول معروف «شاهنامه آخرش خوش است» چندین ورق از این تاریخ را برمی‌گردانم و به آخرش می‌رسم. همین که نوبت سلطنت به مظفرالدین شاه رسید، آن پادشاه یا از جهت اینکه ضعیف و بی‌حال بود یا واقعا متجدد و ترقی‌خواه بود، به هرحال آن سختی‌های زمان ناصرالدین شاه را سست کرد.

آدم که پیر می‌شود طبع نقالی پیدا می‌کند و من در این مدت که برای شما صحبت می‌کنم قصه‌های بسیار به نظرم می‌رسد. اما از نقل آنها خودداری دارم، فقط بعضی را که با موضوع گفت‌وگوی ما مناسبت بیشتر دارد نقل می‌کنم، من جمله این یکی را که به منزله تنفس خواهد بود: در زمان ناصرالدین شاه روزنامه در ایران منحصر بود به یک یا دو روزنامه که خود دولت طبع و نشر می‌کرد و آن هم اساسش از مرحوم میرزاتقی‌خان امیر نظام بود.

مندرجات آن روزنامه عبارت بود از ذکر مسافرت‌های شاه به ییلاق و شکارهای او و مناصب و مشاغل و القاب و امتیازاتی که به اشخاص داده می‌شد. بعضی اخبار و وقایع ممالک خارجه را هم نقل می‌کرد، و روی هم رفته چیزی که برای مردم نفعی داشته باشد در آن دیده نمی‌شد. گاهی از اوقات هم در خارجه یعنی در ترکیه و هندوستان روزنامه فارسی به طبع می‌رسید و لیکن از آنها کسی خبری نداشت، و چندان چیزی هم نمی‌گفتند، و اگر وقتی حرفی می‌زدند که به عقیده دولت از مقتضای حال خارج بود از ورود آنها به ایران جلوگیری می‌شد. در سال اول سلطنت مظفرالدین شاه، پدر من که دست از طبیعت خود نمی‌توانست بردارد، نخستین روزنامه غیر دولتی را در همین شهر طهران تاسیس کرد و مندرجات آن را مشتمل بر مطالبی قرار داد که کم‌کم چشم و گوش مردم را به منافع و مصالح خودشان باز کند. آن روزنامه «تربیت» نام داشت، من هم آن وقت به درجه‌یی رسیده بودم که در کار آن روزنامه- مخصوصا در آنچه باید از زبان‌های خارجه ترجمه شود- به پدرم دستیاری کنم. بنابراین غالبا در باب روزنامه با من گفت‌وگو می‌کرد. یک روز پرسید مقاله‌یی که امروز برای روزنامه نوشته‌ام خواندی؟ عرض کردم، بلی. پرسید: دانستی چه تمهید مقدمه‌یی می‌کنم؟ من در جواب تامل کردم. فرمود مقدمه می‌چینم برای اینکه به یک زبانی حالی کنم که کشور قانون لازم دارد. مقصودم این است که این حرف را صراحتا نمی‌توانست بزند و برای گفتن آن لطایف‌الحیل باید به کار ببرد، همین قدر را هم که می‌توانست.

سیاستنامه ذکاءالملک، به اهتمام ایرج افشار و هرمز همایون‌پور، نشر کتاب روشن

    

پست های مرتبط

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.