زنان معلقه ؛ آسیبی جدید در اجتماع
جامعه ایرانی به سبب تزاحم سنت و مدرنیته در چند سال اخیر، دچار آسیبها و معضلات اجتماعی فراوانی شده که بیشتر آن نیز معطوف به حوزه بانوان و خانواده بوده است
جامعه ایرانی به سبب تزاحم سنت و مدرنیته در چند سال اخیر، دچار آسیبها و معضلات اجتماعی فراوانی شده که بیشتر آن نیز معطوف به حوزه بانوان و خانواده بوده است. آسیبهایی که به دلیل نداشتن وجهه قانونی، شرعی و گاهی عرفی، فراگیر شدهاند. مهمترین آسیبی که در سالهای گذشته خانواده ایرانی را تهدید و توجه مسئولان، کارشناسان و حقوقدانان را به خود معطوف کرده، پدیده طلاق است. اتفاقی که سبب گسستن پیوند زناشویی و به تبع آن از هم پاشیدگی خانواده میشود و به همراه خود مشکلات و آسیبهای فراوانی را نیز به دنبال دارد. هرچند که در سالهای اخیر دیگر طلاق آنقدرها نیز اتفاق تلخی نیست و خانوادهها این مساله اجتماعی را تا حدی پذیرفتهاند.
اما معظل و آسیب دیگری که در این میان پدیدار شده است، موضوعی است به نام «زنان معلقه» که کمتر به آن پرداخته شده است. آسیبی که شاید تبعات آن را به وضوح دیده باشیم، اما کمتر اتفاق افتاده که به عوامل آن دقت کرده باشیم و در صدد رفع و کاهش مشکلات آنان قدمی برداشته باشیم. در تعریف این واژه باید گفت زن معلقه، زنی است که به هر دلیلی همسرش، ترک سرپرستی وی را کرده باشد. این زنان، نه زن مطلقه قلمداد میشوند و نه زن متاهل! با توجه به شیوع ازدواج سفید در سالهای اخیر، تعداد این زنان بیشتر نیز شده است. بیتوجهی به رشد و تبعات آن میتواند آسیبهای اجتماعی بیشتری را در جامعه به همراه داشته باشد.
جامعه ما در حال حاضر درگیر زنان معلقه است؛ دختران جوانی که ناخواسته سرپرست خانواده شدهاند و هنوز در شوک برهم خوردن شرایط عادی زندگیشان، با انواع اختلالات روحی دستوپنجه نرم میکنند. زنانی که هنوز تعریف درستی از مهارتهای زندگی اجتماعی و ارتباطی نداشته و بدونشک در اداره امور و مدیریت زندگی و فرزندان خود دچار مشکل خواهند شد.
در این راستا باید گفت با وجود ضرورت حمایت از زنان بدسرپرست و آسیبدیده، از آنجا که در سالهای اخیر زنان بیسرپرست بیشتر مورد توجه قرار گرفته و در اکثر موارد نیز خدماتی به آنها تعلق میگیرد، کمک نکردن به زنان معلقه که با انواع آسیبهای روحی، روانی و اجتماعی مواجه بوده و بار مشکلات زندگی را به دوش میکشند، به دلیل محدودیتهای قانونی و عرفی ممکن است باعث تشویق آنان به ماندن در شرایط ناگوار آسیب اعتیاد و فساد شود و باتوجه به عدم پوشش و حمایتهای قانونی، زمینه بروز بسیاری از مشکلات برای آنها فراهم شود. این زنان از حیث هویتی فاقد شرایط قانونی لازم بهمنظور تحت حمایت قرار گرفتن از سوی سازمانها و خدمات اجتماعی هستند و نمیتوانند وارد چرخههای حمایتی زنان سرپرست خانواده شوند.
قابل کتمان نیست که شرایط کشور از حیث میزان افراد در حوزه آسیبهای اجتماعی از جمله زنان معلقه، حاد است. زنان بدسرپرست در بیشتر قوانین استخدامی مانند عائلهمندی، تبدیل وضعیت استخدامی، حق اولاد و تسهیلات مسکن، تعریف نشدهاند و تنها زنان بیسرپرست مشمول این قوانین هستند. بنابراین زنان بدسرپرست (معلقه، زندانی، معتاد و...) نمیتوانند از امتیازها و تسهیلات استخدامی به دلیل تصریح قانونگذار استفاده کنند که با این حساب بسیاری از این زنان که برخی مستعد آسیبپذیری اجتماعی نیز هستند، به اشکال مختلف آسیبهای فراوانی را لمس میکنند. به همین دلیل ضرورت دارد دولت سازوکاری را برای حمایت از زنان معلقه در دستور کار خود قرار بدهد.
این زنان درکنار حمایتهای قانونی، نیازمند حمایت اجتماعی نیز هستند. بنابراین سازمانهای مردمنهاد نیز میتوانند ابتدا آنها را شناسایی کرده و از این زنان با شیوههای متفاوت حمایت کنند. علاوه بر حمایتهای مالی و پوشش بیمهای زنان معلقه، فرزندان و درمجموع اعضای خانوادهشان نیازمند حمایتهای معنوی مانند ارائه خدمات تخصصی مددکاری اجتماعی ازقبیل خانوادهدرمانی و ارائه مشاوره هستند. در این زمینه ایجاد بنیادهای کاریابی برای ارتقای سلامت جامعه و گسترش این چرخه حمایتی و ایجاد بستر فرهنگی از طریق آگاه کردن افراد جامعه، راه دیگری است که میتواند به پیشگیری و کاهش این مشکل در حال رشد بینجامد.
منبع : روزنامه قانون
شلیک به اختیار نیست 2500 مرد ایرانی بابت مهریه در حبس هستند