×

نظریه مشورتی

نظریه مشورتی

مدت اجاره یک واحد مسکونی منقضی شده و مستاجر با ارایه ادله شهود آمادگی خود را جهت تخلیه منزل اعلام داشته است لیکن موجر توانایی باز پس دادن ودیعه ای که در ابتدای عقد اجاره از سوی مستاجر به وی پرداخت شده است را ندارد

نظریه-مشورتی

مدت اجاره یک واحد مسکونی منقضی شده و مستاجر با ارایه ادله شهود آمادگی خود را جهت تخلیه منزل اعلام داشته است لیکن موجر توانایی باز پس دادن ودیعه ای که در ابتدای عقد اجاره از سوی مستاجر به وی پرداخت شده است را ندارد.

با توجه به اینکه مطابق قرارداد، موجر ملزم بوده در زمان تخلیه نسبت به استرداد قرض الحسنه ودیعه دریافتی از مستاجر اقدام کند، وضعیت استحقاق موجر برای دریافت اجرت المثل از مستاجر در هریک از حالتهای ذیل چگونه است: 1 - مستاجر به لحاظ عدم دریافت ودیعه همچنان در مورد اجاره سکونت و از آن استیفا منعفت می کند. 2 -مستاجر ملک را تخلیه و لوازم خود را خارج کرده لیکن کلید را با ادعای حق حبس خود به موجر تحویل نداده است؟

در فرض سوال اعمال حق حبس از سوی مستأجر، مانع مطالبه اجرت المثل از سوی موجر نیست. در مواردی که مستاجر از عین مستاجره استیفای منفعت نکرده، اما به سبب اعمال حق حبس منافع عین فوت شده است، موجر مستحق اجرت المثل نیست.

در صدمات وارده ناشی از تصادفات به لحاظ عدم رعایت نظامات دولتی از جمله نواقص مربوطه به احداث راه، عدم نصب تابلوهای هشداردهنده یا موانع فیزیکی، آیا ادارات و دستگاه های اجرایی و به طور کلی اشخاص حقوقی علاوه بر جنبه خصوصی از باب پرداخت دیه، قابلیت مجازات از جنبه عمومی وفق مواد 714 تا 718 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 را هم خواهند داشت؟

با توجه به تبصره ماده 20 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 مجازات موضوع این ماده در مورد اشخاص حقوقی دولتی و اشخاص عمومی غیردولتی در مواردی که اعمال حاکمیت می کنند، مجری نیست؛ بنابراین چنانچه تصادف ناشی از عدم رعایت نظامات دولتی منجر به صدمه یا فوت به لحاظ عدم نصب تابلو هشداردهنده یا موانع فیزیکی از سوی ادارات دولتی باشد، مجازاتهای مقرر در ماده 20 نسبت به آن اشخاص قابل اعمال نیست به ویژه آن که نوع مجازاتهای مقرر در این ماده نیز با انجام وظایف قانونی ادارات منافات دارد.

آقای «الف» ضمن وصیت نامه رسمی در سال 1327 یک سوم اموال خود را وصیت می کند و برای اجرای وصیت سه وصی و سه ناظر به این نحو تعیین می کند که هر یک از اوصیاء و ناظرین در قید حیات باشند، نسبت به اجرای مورد وصیت اقدام کنند. حال دو وصی و سه ناظر تعیینی موصی فوت کرده و تنها یک وصی باقی مانده است، اینک دو نفر از اشخاص ذی نفع تقاضای تعیین و نصب ناظر استصوابی برای اجرای وصیت کرده اند. آیا با توجه به فوت کلیه ناظرین استصوابی، درخواست نصب ناظر استصوابی جدید از ناحیه افراد یاد شده قابل پذیرش است؟

در فرض فوت ناظر استصوابی در وصیت، می توان با استفاده از ملاک ماده 77 قانون مدنی و به منظور فراهم شدن موجبات اجرای وصیت، به حاکم (دادگاه) مراجعه نمود تا شخصی را به عنوان ناظر بر وصی تعیین کند.

منبع : روزنامه حمایت

    

پست های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.