نظریه مشورتی
در پروندهای با موضوع قتل عمدی، پس از وصول استیذان و با توجه به دعوت از اولیای دم جهت اخذ درخواست نهایی اجرای حکم یا مصالحه، احد از اولیای دم (مادر مقتول) با توجه به نحوه پاسخگویی و وضعیت ظاهری وی و احراز داشتن اختلال روانی به پزشکی قانونی معرفی شده است و پزشکی قانونی نیز طی نظریهای اعلام کرده وی دارای حالت جنون است
در پروندهای با موضوع قتل عمدی، پس از وصول استیذان و با توجه به دعوت از اولیای دم جهت اخذ درخواست نهایی اجرای حکم یا مصالحه، احد از اولیای دم (مادر مقتول) با توجه به نحوه پاسخگویی و وضعیت ظاهری وی و احراز داشتن اختلال روانی به پزشکی قانونی معرفی شده است و پزشکی قانونی نیز طی نظریهای اعلام کرده وی دارای حالت جنون است.
شروع این اختلال دست کم از تاریخ معاینه است؛ اما با توجه به کبر سن ولی دم برای این شعبه تردید و شبهه ایجاد شده است که تاریخ شروع اختلال به زمان پیش از درخواست و مطالبه قصاص بازمیگردد که مقدمه استیذان حکم قصاص نفس است. آیا شروع اختلال روانی جنون پس از وصول استیذان یا پیش از انجام استیذان در اعمال مقررات ماده 356 قانون مجازات اسلامی مؤثر است؟ به عبارتی آیا در صورت صدور حکم حجر ولی دم پس از وصول استیذان و حتی در پای چوبه دار باید عملیات اجرایی متوقف و پرونده در راستای مقررات ماده 356 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 و اخذ درخواست از ولی امر مسلمین به عنوان ولی مجنون، نزد حوزه ریاست قوه قضاییه ارسال شود؟
با توجه به ماده 347 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 حق قصاص، مصالحه و گذشت مذکور در ماده 354 این قانون شامل مراحل تعقیب، رسیدگی و اجرای حکم است و در صورت عروض حالت جنون بر مجنی علیه یا ولی دم در هر یک از مراحل تحقیق، محاکمه و اجرای حکم و حتی پس از انجام استیذان، مقام رهبری، ولی مقتول، مجنی علیه یا ولی دم مجنون محسوب میشود و در اجرای حکم موضوع ماده 356 قانون یادشده، پرونده باید حسب مورد نزد رییس قوه قضاییه یا مقامی که در این خصوص به وی تفویض اختیار شده است، ارسال شود.
آیا محکوم علیه حکمی که در اعتراض ثالث نسبت به رأی دادگاه به عنوان خوانده به دادرسی فرا خوانده شده است، می تواند دعوای تقابل را به طرفیت معترض ثالث مطرح کند؟
اعتراض ثالث به عنوان یکی از طرق فوق العاده شکایت از آراست که هدف از آن رسیدگی به ادعای ثالث در خصوص رأی معترضعنه است و طبق ماده 424 قانون آیین دادرسی مدنی نهایتا اگر دادگاه ادعای ثالث را وارد تشخیص داد، حکم صادرشده را کلا یا جزئا الغا میکند. بنابراین امکان طرح دعوای تقابل در ضمن رسیدگی به اعتراض ثالث وجود ندارد. بدیهی است که دعوای طرحشده به عنوان دعوای مستقل مطابق مقررات قانونی رسیدگی میشود.
نحوه تفهیم دستورات موضوع ماده 60 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 به محکوم چگونه است؟ آیا محکوم را باید احضار و به صورت شفاهی تفهیم و مراتب را صورتمجلس کرد یا چنانچه در متن حکم توضیحاتی در راستای فهماندن معنا و مفهوم دستورات آورده شود، کفایت میکند؟
دستورهای لازمالرعایه از سوی محکوم در مدت آزادی مشروط موضوع ماده 60 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 باید به محکوم تفهیم شود و نحوه تفهیم دستورها، به صورت حضوری و با تنظیم صورت مجلس از سوی دادگاه است که باید به امضای محکوم هم برسد.
منبع : روزنامه حمایت
قرارهای تامین در رسیدگی کیفری رای شماره 3162 هیات عمومی دیوان عدالت اداری