×

نظریه مشورتی

نظریه مشورتی

آیا در طلاق توافقی طرفین می‌توانند توافق کنند که زوجه در قبال بذل قسمتی از مهریه، حضانت دائم فرزند را بر عهده بگیرد و پدر فرزند خوانده دعوی حق ملاقات با فرزند را نیز نداشته باشد؟

نظریه-مشورتی

آیا در طلاق توافقی طرفین می‌توانند توافق کنند که زوجه در قبال بذل قسمتی از مهریه، حضانت دائم فرزند را بر عهده بگیرد و پدر فرزند خوانده دعوی حق ملاقات با فرزند را نیز نداشته باشد؟

با توجه به ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی، نگاهداری اطفال حق و تکلیف والدین است و آنان می‌توانند قطع نظر از سن فرزند مشترک، با توافق، انجام حضانت را به یکدیگر محول کنند و در صورتی که احدی از والدین حق حضانت خود را تا مدتی (مثلا تا رسیدن فرزند به سن بلوغ شرعی) به دیگری واگذار کند، این توافق طبق ماده ۱۰ قانون مدنی لازم‌الوفاست و تا انقضای مدت تعیین‎شده، حق رجوع ندارد. بدیهی است طفل پس از رسیدن به سن بلوغ شرعی، در انتخاب هر یک از والدین جهت ادامه زندگی مختار است. با این وجود ماده ۴۱ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۱ نیز به دادگاه اجازه داده است تا توافقات درباره حضانت کودک را در صورتی که مخالف با مصلحت کودک باشند، نادیده بگیرد و با رعایت مصلحت طفل تصمیم مقتضی اتخاذ کند. بنابراین در فرض سوال در صورت وجود توافقی برخلاف مصلحت کودک، دادگاه می‌تواند با توجه به مفاد ماده ۴۱ قانون مذکور و تبصره ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی تصمیم مقتضی را اتخاذ کند. در خصوص حق ملاقات نیز چنانچه دادگاه توافق انجام‏‎شده مبنی بر اسقاط حق ملاقات از سوی زوج را مغایر با مصلحت کودک ندانسته و با لحاظ و پذیرش این توافق گواهی عدم امکان سازش صادر کرده باشد، این توافق حائز آثار قانونی است. با این حال چنانچه متعاقب طلاق زوج اثبات کند به دلیل تغییر شرایط، بهره‌مندی وی از حق ملاقات به مصلحت کودک است یا با مصالح کودک در تضاد نیست، می‌تواند از دادگاه تقاضا کند که در خصوص ملاقات وی با کودک تصمیم دیگری اتخاذ کند. بدیهی است در فرض اخیر زوجه نیز می‌تواند استرداد مالی را که زوج در قبال اسقاط حق ملاقات کودک از وی دریافت کرده است، مطالبه کند.

فردی به پرداخت بدهی و خسارت تأخیر تادیه آن محکوم شده است؛ محکوم‏له متعاقب صدور اجراییه سهم‎الارث محکوم‎علیه را بابت استیفای محکوم‎به توقیف می‎کند؛ پس از توقیف، محکوم‎علیه دادخواست اعسار از پرداخت محکوم‎به تقدیم می‌کند که به پذیرش اعسار محکوم‎علیه منجر می‎شود. عملیات اجرایی برای فروش و مزایده سهم‌الارث توقیفی محکوم‎علیه در اجرای احکام انجام شده است؛ با توجه به اینکه دادنامه اعسار با فرض عدم توجه به توقیف مال محکوم‎علیه صادر شده، محاسبه خسارت تأخیر تأدیه دین محکوم‎علیه بر چه مبنایی است؟ آیا با توجه به پذیرش اعسار خسارت تأخیر تأدیه متوقف می‎شود و قابل محاسبه و جزء محکوم‎به نیست یا اینکه با توجه به

توقیف سهم‎الارث محکوم‎علیه، خسارت تأخیر تأدیه علیرغم صدور حکم اعسار تعلق می‎گیرد؟

در فرض سؤال که حکم به پرداخت طلب و خسارت تأخیر تأدیه صادر شده است و پس از توقیف مال متعلق به محکوم‎علیه، دادگاه بدون توجه به این توقیف، حکم به اعسار محکوم‎علیه صادر کرده، مفروض آن است که اعسار صادره منصرف از مال موجود و توقیف‎شده محکوم‎علیه است و صرفاً ناظر به بدهی وی است که مازاد بر مال

توقیف‎شده است. بنابراین برای پرداخت خسارت تأخیر تأدیه، بابت تأخیراتی که از مال توقیف‎شده قابل استیفا است، باید اقدام شود.

منبع : روزنامه حمایت

    

پست های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.