×

نظریه مشورتی

نظریه مشورتی

دعوی با موضوع الف) تنفیذ صلح‎نامه مال منقول و ب) الزام به تحویل مطرح می‎شود با توجه به اصل صحت قراردادی آیا خواسته اول یعنی دعوی تنفیذ صلح‎نامه مربوط به مال منقول قابلیت استماع را دارد؟ چنانچه این دعوی به طرفیت ورثه به قائم‎مقامی مورث ایشان مطرح شود و ورثه ایرادی به صلح‎نامه مطرح نکرده باشند، نیازی به سوگند خواهان به عنوان سوگند استظهاری دارد یا خیر؟

نظریه-مشورتی وکیل 

دعوی با موضوع الف) تنفیذ صلح‎نامه مال منقول و ب) الزام به تحویل مطرح می‎شود. با توجه به اصل صحت قراردادی آیا خواسته اول یعنی دعوی تنفیذ صلح‎نامه مربوط به مال منقول قابلیت استماع را دارد؟ چنانچه این دعوی به طرفیت ورثه به قائم‎مقامی مورث ایشان مطرح شود و ورثه ایرادی به صلح‎نامه مطرح نکرده باشند، نیازی به سوگند خواهان به عنوان سوگند استظهاری دارد یا خیر؟

اولا با توجه به اینکه یکی از ارکان دعوی، خلاف اصل بودن ادعای مدعی است و مطابق ماده 223 قانون مدنی، اصل بر صحت قراردادهاست و تنفیذ صرفاً ناظر به معاملات فضولی و اکراهی است، لذا تنفیذ یا تأیید اسناد عادی تحت عنوان بیع‎نامه، صلح‎نامه یا هبه‎نامه، دعوی محسوب نشده و قابل استماع نیست. اما چنانچه منظور خواهان، اثبات وقوع معامله و اثبات مالکیت باشد، در این صورت با عنایت به رأی وحدت‎رویه شماره 569 مورخ 10 دی سال 1370 هیأت عمومی دیوان عالی کشور، چنین خواسته‎ای (تنفیذ مبایعه‎نامه عادی) نسبت به املاک ثبت‎نشده قابل استماع است و برعکس در مورد املاک ثبت‌شده، این خواسته مغایر با مواد 22، 42 و 48 قانون ثبت اسناد و املاک مصوب سال 1310 با اصلاحات و الحاقات بعدی بوده و قابل استماع نیست؛ مگر مواردی که به موجب قانون تجویز شده است؛ مانند دعوای تأیید تاریخ تنظیم اسناد عادی موضوع تبصره ذیل ماده 6 قانون اراضی شهری مصوب سال 1360. ثانیا اگرچه با توجه به پاسخ پرسش اول، پاسخ پرسش دوم منتفی است، اما فارغ از موضوع دعوا، در صورتی که منظور از اینکه ورثه ایرادی به صلح‎نامه مطرح نکرده باشند، اقرار خواندگان و قبول دعوا باشد، با عنایت به اینکه مطابق ماده 202 قانون آیین دادرسی دادگاه‎های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب سال 1379، در صورت اقرار خوانده دلیل دیگری از خواهان خواسته نمی‎شود، نیازی به سوگند استظهاری نیست. بدیهی است در صورتی که وراث اقرار نکرده باشند، ولو با اثبات اصل دعوا، خواهان باید برای اثبات بقای آن سوگند استظهاری یاد کند.

به استحضار می‎رساند در پرونده‎های احکام قصاص منوط به پرداخت فاضل دیه بعضا قبل از اجرای تشریفات استیذان قصاص نفس و در برخی موارد بعد از استیذان قصاص و قبل از اجرای حکم، اولیای‎دم اقدام به پرداخت فاضل دیه کرده‌اند. حال این ابهام وجود دارد که آیا پرداخت فاضل دیه در اجرای ماده 490 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 باید به قیمت زمان پرداخت سال اجرای حکم صورت پذیرد یا اینکه در راستای تبصره ماده 488 قانون مذکور و ماده 534 قانون آیین دادرسی کیفری، پرداخت فاضل به قیمت زمان پرداخت کفایت می‎کند؟

فاضل دیه پس از قطعیت حکم قصاص و به نرخ روز اجرای قصاص محاسبه و وصول می‎شود و در موردی که متقاضیان قصاص، وجه تفاضل دیه را در سال قطعیت حکم واریز کرده باشند، چنانچه واریز این مبلغ به درخواست قاتل باشد، به‎گونه‎ای که بتوان گفت قاتل امکان تصرف در آن را داشته است، تأخیری که در اثر طی تشریفات بعدی مانند استیذان حادث می‏شود، تأثیری در مبلغ تفاضل دیه ندارد؛ اما در غیر فرض اخیر، پرداخت مابه‎التفات تفاضل دیه بر اساس نرخ سال اجرای قصاص ضروری است.

منبع : روزنامه حمایت

    

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.