×

نظریه مشورتی

نظریه مشورتی

با توجه به اینکه اصل رسیدگی به دعوی ابطال آرای صادره از کمیسیون‎های ماده 100 قانون شهرداری

نظریه-مشورتی وکیل 

با توجه به اینکه اصل رسیدگی به دعوی ابطال آرای صادره از کمیسیون‎های ماده 100 قانون شهرداری

از جمله دعای غیرمالی است، در پاره‎ای از موارد به لحاظ عدم وجود رویه واحد، برخی از شعب دادگستری دعوای مطروحه را مالی تلقی می‎کنند که این موضوع به دلیل هزینه بالای ابطال تمبر و عدم وجود بودجه کافی دستگاه‎های دولتی، موجبات عدم طرح دعوی ابطال آرا و تـضییع حـقوق بیت‎المال را فراهم می‌کند؛ در حالی که اقامه دعوی توسط اشخاص حقیقی و حقوقی حقوق خصوصی در دیوان عدالت اداری با پرداخت هزینه دادرسی بسیار ناچیز صورت می‎پذیرد. لذا آیا دعوای ابطال آرای کمیسیون ماده صد قانون شهرداری‏ها در محاکم دادگسـتری، مـالی محـسوب می‌شود یا غیر مالی است؟

دعوای اعتراض دستگاه‏های دولتی نسبت به آرای قطعی کمیسیون ماده 100 قانون شهرداری (مصوب سال 1334 با اصلاحات و الحاقات بعدی) در دادگاه عمومی حقوقی جنبه غیرمالی دارد؛ زیرا نتیجه چنین دعوایی، بطلان رای صادره یا رد دعوای اعتراض است. از این رو رسیدگی مزبور مستلزم ورود در مالکیت خواهان (شاکی) و اتخاذ تصمیم در خصوص دارایی وی (اشخاص یاد شده) نیست و به عبارت دیگر در دعوای اعتراض نسبت به آرای قطعی کمیسیون ماده 100 قانون شهرداری، دادگاه حقوقی به امر مالی ورود نمی‎کند؛ بلکه به موضوع دعوایی که تشخیص وقوع یا عدم وقوع تخلفات ساختمانی است و منتـهی به صـدور رای معـترض‎عنـه شده است، رسیدگی می‎کند.

آیا رای دادگاه بدوی در اجرای ماده 510 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1392 در راستای ادغام آرای قطعی است؟ در مورد امکان تعلیق مجازات دادنامه موضوع ماده مذکور نیز اعلام نظر فرمایید.

با توجه به اینکه در مواد 510 و 511 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1392، به قطعیت یا قابلیت تجدیدنظرخواهی و فرجام نسبت به حکم واحد صادره در اجرای مواد مزبور تصریح به عمل نیامده است، بنابراین در خصوص موارد مذکور باید به قواعد عام حاکم بر تجدیدنظرخواهی یا قابلیت فرجام نسبت به آرای دادگاه‎ها رجوع شود و لذا با لحاظ مواد 427، 428 و 443 قانون فوق‎الذکر، آرای دادگاه‎های کیفری قابلیت تجدیدنظر و فرجام داشته و آرای صادره از سوی دادگاه تجدیدنظر (در خصوص موضوع مواد 510 و 511 قانون صدرالذکر) قطعی است. بنابراین در مواردی که رای صادره در اجرای مواد 510 و 511 قانون فوق‎الذکر حسب مورد قابل تجدیدنظر یا فرجام‎خواهی است، اعمال مقررات ماده 442 قانون یادشده که بر این قابلیت استوار است، قابل اعمال است. مستنبط از مواد 510 و 511 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1392 ناظر به ماده 134 و تبصره 3 آن و ماده 139 و تبصره آن از قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 مبنی بر ضرورت رعایت مقررات تعدد و تکرار حسب مورد، با لحاظ مواد 54 و 55 قانون اخیرالذکر این است که در فرض سوال، از حیث امکان یا عدم امکان تخفیف و تعلیق و محدودیت‎های ناظر به این دو نهاد ارفاقی، موضوع مشمول مقررات عام مذکور در قانون مجازات اسلامی است و مطابق عمومات مذکور در قانون رفتار می‎شود. بنابراین در فرض استعلام، تعلیق و تخفیف مجازات، از اختیارات دادگاه صادرکننده حکم تجمیعی است که با رعایت مقررات مربوط اقدام می‎کند.

منبع : روزنامه حمایت

    

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.