×

ننه ام بهتر از تو نفرین می کند

ننه ام بهتر از تو نفرین می کند

ننه ام بهتر از تو نفرین می کند

ننه-ام-بهتر-از-تو-نفرین-می-کند وکیل 

 روزی در میان رسمیت جلسه رسیدگی، پیرمردی وارد دادگاه شد، قاضی ( که به خوشرویی و حسن خلق شهرت داشت و اینک جان به دادار تسلیم کرده است و خدایش رحمت کند ) به ملاحظه کبر سن و همچنین وضعیت خاص پیرمرد که فرد عامی و بیسواد می نمود، رسیدگی خود را نادید گرفته و گفت پدر جان چه می خواهی؟

پیرمرد با جستجوی فراوان در جیب های خود، بالاخره دو برگ کاغذ چند تا شده، از جیب خود خارج و به دست قاضی داد. گفت: آقایی که جای شما نشسته بود بمن گفت جلسه دیگر شاهد بیاور ولی پس از چند روز این رای را برایم فرستاده و محکوم کردند و دادگاه چهار طبقه (منظور او دادگاه حقوقی 1 استان مستقر در ساختمان مرکزی دادگستری مشهد بود) پرونده را نخوانده، باز محکومم کردند و این (دادنامه دومی )را برایم ارسال کرده اند.

قاضی دادگاه پس از مطالعه آراء دست پیرمرد به وی گفت : پدر جان این رای قطعی شده است و کاری از من بر نمی آید ولی پیرمرد اصرار داشت که باید راهی باشد.

دادرس که گیر آدم سمجی و بلانسبت زبان نفهمی افتاده بود، گفت: پدر جان ما به عالم غیب و شهادت ایمان داریم. انشاا... اگر اینجا نشد در آن دنیا حق خود را از غاصب ادعایی ات می گیری، و اگر حق داشته باشی خدا از او نگذرد و آنچه از تو گرفته است در دنیا به کامش نرود...

زنگ تفریح ایجاد شده در میان جلسه طولانی رسیدگی، لااقل به مذاق اینجانب خوش آمد پس از اینکه با رفتن پیرمرد و پایان جلسه فراغتی حاصل شد، با خنده به قاضی - که با او سابقه دوستی داشتم – رو کرده و گفتم : حرف شما بنده را یاد مثل قدیمی، : " ننه ام بهتر از تو نفرین می کند " می اندازد .

شادروان علی اکبر دهخدا در امثال و حکم گوید : " دهقانی بحاکم از عامل شکایت برد حاکم عامل را نفرین میگفت دهقان نومید راه در گرفت حاکم گفت کجا روی گفت نزد مادرم چه او بهتر از تو نفرین کند " * 1

مثل بالا در کتاب کوچه مرحوم احمد شاملو بدین صورت هم ضبط شده است :

"نفرین را که زن بابام بهتر از حضرت حاکم می کند ." و توضیح داده است که : " در سرزنش کسی تمثیل کنند که انجام وظایف خود را به ادای سخنان بی حاصل برگزارد : یکی به شکایت نزد حاکم رفت که: دروازه بانان بار خرم را به جای صد دینار کسر عوارض به ضبط آورده اند حال آنکه مرا می شناسند و می دانند که هر صبحگاه تربار از دولاب به شهر می آورم؛ و می توانستند آن صد دینار را بر عهده من نویسند تا به هنگام بازگشت بپردازم . حاکم، رنجیده خاطر، به تلخی مشت بر سینه کوفتن گرفت که: خدا این دروازه بانان را مرگی عاجل کرامت فرماید، خانه بر سرشان فرود آرد، به زمین گرمشان زند، پدرشان بسوزاندو یتیم مانده شان را پریشان و گرسنه آواره دشت و صحرا کند تا از این ظلم و ستم که به بندگان بیگناهش روا می دارند دست بدارند.

شاکی نومید راه بازگشت پیش گرفت. حاکم پرسید نه مگر به شکایت آمده بودی؟ گفت: رفع ستم دروازه بانان را به خانه می روم، که نامادریم در کار نفرین و طعن و لعن سخت کارآمدتر از حضرت حاکم است. " * 2

                                                                        *************

در پایان هر چند از بردن نام قاضی مذکور خودداری کرده ام . لیکن برای ایشان و همه درگذشتگان از اصحاب قضا و وکالت که در عمر کوتاه خود در اثر خدمت و اخلاق نیک شان؛ همچنان در خاطره ها زنده اند، آروزی غفران و رحمت الهی دارد. تا کی نوبت بما رسد : بیاید بسی مشکبو بادها که ما رفته باشیم از یاد ها ( اسیری اصفهانی) *3

                                               ((((((((((((((((((((((((()))))))))))))))))))))))

1 - امثال و حکم تالیف : علامه فقید علی اکبر دهخدا، موسسه انتشارات امیرکبیر ، چاپ چهارم، 1357 ، تهران ص 1857

. 2 - کتاب کوچه ( جامع لغات، اصطلاحات ، تعبیرات ، ضرب المثل های فارسی ) ، جلد 5 تالیف مرحوم احمد شاملو، با همکاری آیدا سرکیسییان، انتشارات مازیار، چاپ دوم 1378 ، تهران – ص 7195 و 7196

. 3 – این بیت شبیه به ابیات بوستان سعدی به نقل از کتاب " عقد الجواهر " اثر اسیری اصفهانی (قرن دوازدهم) است. که به تقلید از بوستان سروده شده است( نگارستان دارا چاپ دکتر خیامپور ص 123 و 124 ) . ← بنقل از اشعار معروف تالیف آقای دکتر سید ضیاء الدین سجادی

نوشته :محمد مهدی حسنی

    

افزودن نظر

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.