×

جرایی توسل به خشونت در ارتکاب حرم

جرایی توسل به خشونت در ارتکاب حرم

جرایی توسل به خشونت در ارتکاب حرم

جرایی-توسل-به-خشونت-در-ارتکاب-حرم

چرایی توسل به خشونت در ارتکاب جرم
 
جعفر کوشا جرم‌شناس و استاد دانشگاه
 
توسل به زور و خشونت برای ارتکاب سرقت یا انجام جرایم دیگر از جمله موضوعاتی است که چرایی آن باید مورد بررسی قرار بگیرد. پیش از هر چیز باید اقداماتی انجام شود تا نفس خشونت در خانواده و خارج از خانواده جرم خاص محسوب شود تا افراد برای مفسده‌ای که انگیزه عمل مجرمانه است به آن متوسل نشوند. در حال حاضر در بحث خشونت خلأ قانونی داریم. این خلأ در مورد و زورگیری هم وجود دارد. در قوانین فرانسه و کانادا علاوه بر جرم بودن فعل اخاذی انواع اخاذی ساده و اخاذی مشدده که با ربودن مال از طریق تهدید و اجبار همراه است با هم تفاوت دارد. در قانون ما نیز باید مواد متعددی برای این موضوع در نظر گرفته شود چون اخاذی جرم مستقلی است و استفاده از زور در اخاذی و زورگیری جرم دیگری محسوب می‌شود. این در حالی است که ما فقط یک بخش کوچک در ماده 617 قانون مجازات اسلامی داریم که به بحث زورگیری و گلاویزی با چاقو پرداخته است که خیلی تامین‌کننده نیازها نیست. باید برای پر کردن این خلأ قانونی، مواد مختلفی در مورد اخاذی ساده و مشدده در نظر گرفته و در جایی که اخاذی مشدده صورت می‌گیرد حبس ابد و مجازات‌های شدید منظور شود. البته در برخی موارد اخاذی از ماده مربوط به سارقان مسلح استفاده می‌شود که آن هم با اخاذی مشدده متفاوت است. سارق مسلح با سلاح وارد خانه‌ای می‌شود و سرقت انجام می‌دهد اما فردی که اخاذی مشدده را مرتکب می‌شود در ملاءعام نفس آدمی را تهدید می‌کند تا اموال او را سرقت کند. بنابراین اخاذی با استفاده از زور و اخاذی بدون استفاده از زور متفاوت است و قانون‌گذار نتوانسته است نیازهای حقوقی را برآورده کند. گذشته از این خلأ چنین جرایمی از لحاظ جرم‌شناسی و اینکه چرا افراد برای رسیدن به مقاصد مالی خود دست به خشونت می‌زنند و با زور و در ملاءعام جرم انجام می‌دهند حایز اهمیت است. این خشونت عوامل متعددی دارد:
اول اینکه چنین جرایمی نشان‌دهنده آن است که تربیت اجتماعی در جامعه ما کمرنگ شده و اخلاق رنگ باخته است و به همین دلیل برخی می‌خواهند با زور و تهدید و خشونت مقاصد بزهکارانه خود را پیش ببرند.
دوم آنکه بسیاری از مرتکبان اخاذی مسلحانه از کسانی اخاذی می‌کنند که به نوعی می‌توان گفت خود بزه‌دیده نیز در ارتکاب جرم از سوی مجرم نقش دارد. به عنوان مثال بزه‌دیده در خودرو را باز می‌گذارد، وسایل قیمتی را در معرض دید قرار می‌دهد و حرص و طمع مجرم را برمی‌انگیزد و بعد وقتی مجرم به سوی او حمله‌ور می‌شود تا اموال او را مورد سرقت قرار دهد، مقاومت می‌کند. همین امر باعث می‌شود فرد مجرم برای رسیدن به هدف مجرمانه خود و تصاحب مال فردی که مقاومت کرده است تا آخر خط برود و دست به خشونت بزند که گاهی میزان این خشونت از کنترل خود فرد مجرم هم خارج می‌شود.
عامل سوم در جرایم خشن، عدم تعادل روحی در جامعه است و این عدم تعادل در بزهکاران نیز دیده می‌شود. با توجه به نوع بزهکاری‌های خشونت‌آمیز و مقایسه نوع ارتکاب در کشورهای دیگر، به نظر می‌رسد ارتکاب جرایم در ایران فجیع‌تر شده و افراد سعی می‌کنند با خشونت عدم تعادل روحی و روانی خود را نشان دهند.
چهارمین عامل در حقیقت عدم سازگاری برخوردهای تامینی با جرم و نبود برخورد مناسب قضایی است. این اتفاق مجرمان را به سوی جرایم خشن سوق داده است. اگر بررسی شود اکثر افرادی دست به جرایم خشن می‌زنند که تکرار جرم دارند به همین دلیل باید برای افراد سابقه‌دار پرونده شخصیت تشکیل شود، و افرادی که در نوبت دوم پایشان به مراجع قضایی باز می‌شود پرونده شخصیت داشته باشند و مطابق آن با آنها برخورد شود تا دیگر شاهد تکرار جرایم نباشیم.
عامل پنجم بی‌اعتنایی افراد جامعه و صرفا تماشاچی بودن افراد در این نوع جرایم است. شهروندان می‌توانند از خشونت و حتی وقوع جرم جلوگیری کنند اما در این مواقع هیچ اقدامی نمی‌کنند، چون بحث عدم تامین جانی خودشان مطرح می‌شود. این نشانه ضعف کنترل اجتماعی و مشارکت افراد جامعه است که موضوع بسیار پراهمیتی است. این نیز از نبود همبستگی و در واقع گسستگی بین نسل‌ها نشان دارد و گویای آن است که در این سال‌ها روی مشارکت اجتماعی مردم‌کار نشده است و همین به ارتکاب جرایم خشن با ارعاب و وحشت کمک می‌کند. در نهایت اگر بخواهم از موضوعات مطرح شده جمع‌بندی داشته باشم، باید موارد زیر را مورد تاکید قرار بدهم:
1- خلأ قانونی 2- کم حوصله‌گی در رسیدگی به برخی پرونده‌ها و نبود و پرونده شخصیت برای مجرمان 3- زندان با توجه به اخباری که می‌رسد کارکرد مناسب خود را از دست داده است و درمانی برای مجرمان محسوب نمی‌شود 4- تعادل اجتماعی و روحی در برخی اقشار کم شده است. 5- حس همبستگی در بین برخی مردم که منافع مشترک دارند کم و به جای آن روی تعصبات تاکید شده است.
در پایان نیز باید تاکید کنم ارتکاب خشونت‌ بیش‌ از حد از سوی مجرمان به عوامل متعددی بستگی دارد. همانطور که اشاره شد مهم‌ترین آنها مقاومت دیرهنگام مالباخته پس از آن است که مجرم طمع مال او را کرده است. از طرفی در بسیاری از موارد مجرمان به دلیل مصرف بلند‌مدت مشروبات الکلی و مواد روانگردان تعادل روانی خود را از دست می‌دهند. همچنین می‌توان به آموزه‌های خشن فیلم‌ها اشاره کرد که ارتکاب جرایم همراه با خشونت را به مجرمان می‌آموزد.
 

    

پست های مرتبط

مشترک شدن در خبرنامه!

برای دریافت آخرین به روز رسانی ها و اطلاعات ، مشترک شوید.